مقدمه:
امروز در حالي که جهان اسلام بيش از هر زمان ديگر به وحدت و تفاهم نياز دارد دستگاههاي تبليغاتي غرب با سوء استفاده از فن آوري ارتباطات، عمليات رواني و تبليغي، قدرت نرم و جنگ رسانه اي،وحدت جهان اسلام را نشانه گرفته اند. در اين عرصه گسترش ارتباطات در حوزههاي فرهنگي و ديني موجب شده تا نظامهاي رسانهاي در دنيا به عنوان ابزاري مؤثر براي تأثير گذاري بر افکار عمومي فعاليت خود را دنبال نمايند. از سوي ديگر گسترش روزافزون گفتمانهاي عمومي در برابر گفتمانهاي رسمي نقش رسانه را افزايش داده و منجر به ورود گفتمانهاي غير رسمي به حوزه رسانه شده است.
در ارتباط با اهميت فعاليتهاي رسانهاي حضرت آيت الله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي ايران فرموده اند :
" امروز شما ببينيد وسايل تبليغ در دنيا چقدر متنوع شده، اين طرفِ دنيا يک نفر جوان پاي يک دستگاه کوچک مينشيند و افکار، تصورات، تخيلات، پيشنهادهاي فکري و پيشنهادهاي عملي را از سوي هر کسي - بلکه هر ناکسي - از آن طرفِ دنيا دريافت ميکند. امروز اينترنت و ماهواره و وسايل ارتباطي بسيار متنوع وجود دارد و حرف، آسان به همه جاي دنيا ميرسد. ميدان افکار مردم و مؤمنين، عرصهي کارزار تفکرات گوناگون است.امروز ما در يک ميدان جنگ و کارزار حقيقي فکري قرار داريم.اين کارزار فکري بههيچوجه به زيان ما نيست، به سود ماست، اگر وارد اين ميدان بشويم و آنچه را که نياز ماست - از مهمات تفکر اسلامي و انبارهاي معارف الهي و اسلامي - بيرون بکشيم و صرف کنيم، قطعاً بُرد با ماست، ليکن مسأله اين است که ما بايد اين کار را بکنيم."
در اين عرصه قدرتهاي بزرگ از راه تسلّط بر شبکههاي ارتباطي و رسانههاي جمعي، عادات و آداب خود را در ديگر کشورها رواج مي دهند تا با تضعيف فرهنگهاي ملل ديگر، انديشه ايجاد جهاني تک فرهنگي را محقق سازند.
اشاعه عقايد، فرهنگ و آداب متنوع، از مذاهب و اديان، مکتبهاي زميني و مادي، مليتها و قوميتها از طريق رسانههاي سنتي و مدرن، اديان و مذاهب را در معرض يک رقابت کاذب – سلطه اخلاق استعماري- قرار داده و عامل مهمي براي تفرقه و تشتت بين پيروان مذاهب بخصوص در جهان اسلام شده است. اين آشکار است که وقتي روح اسلام و فرهنگ مسلمانان با رواج فرهنگ غرب از جامعه اسلام رخت بربندد، «اتحاد» که يکي از مظاهر فرهنگ اسلامي است، در کشورهاي اسلامي و ميان مسلمانان محقق نخواهد گشت.
کارکرد رسانهها، مطبوعات، شبکههاي ماهوارهاي و خبري، در عصر حاضر چنان گسترش يافته که قدرتهاي بزرگ بخش اعظمي از بودجه را براي ساخت و يا نظارت بر اين بخشها اختصاص داده اند.نمود اين تحرکات را ميتوان در سياستهاي جنگ طلبانه آمريکا در افغانستان و عراق مشاهده کرد که با استفاده از تبليغات و گزارشات منتشره در نشريات و رسانههاي وابسته، توانست اجماع جهاني را جهت حمله نظامي به اين کشورها به دست آورد.در اين برهه متاسفانه بسياري از رسانههاي جهان اسلام نيز در دام شگردهاي حرفهاي نظريه پردازان حوزه ارتباطات و مديريت رسانهاي غرب گرفتار شده و حرکت مستقلي را براي مقابله با اين وضعيت صورت ندادند.
البته در سالهاي اخير گامهاي مثبتي در كشورهاي اسلامي جهت ايجاد هماهنگي رسانهاي برداشته شده که نمونه آن كنفرانس وزراي كشورهاي اسلامي در عربستان است. در اين اجلاس مطرح شد که كشورهاي اسلامي بايد شبكههاي منسجم و هدفمند براي خنثي سازي توطئههاي رسانهاي دشمنان داشته باشند.همچنين از سرمايه داران مسلمان خواسته شد که سرمايه خود را به جانب راه اندازي، توسعه و گسترش رسانههاي جمعي معطوف نمايند و رسانههاي اسلامي بيش از پيش شبكههاي انگليسي زبان خود را عليه فشارهاي رواني و رسانهاي غرب به كار گيرند .در نهايت هم قرار شد براساس يک طرح، شبکههاي خبري و رسانهاي واحدي از طريق سران کنفرانس اسلامي احداث گردد که ضمن بررسي تحولات جهان اسلام براي مقابله با توطئههاي دشمنان فعاليت نمايد. اما عليرغم اين رويکرد جديد، در عرصه عمل اتفاق مهمي صورت نپذيرفت و تحول مهمي در جهت بهره گيري از رسانه رخ نداد.
واقعيت اين است که همانگونه که ايجاد تفرقه ميان مذاهب از طريق رسانههاي سنتي و مدرن انجام ميپذيرد براي مقابله با عوامل تفرقه و حرکت به سوي تقريب مذاهب اسلامي نيز بايد از همين رسانهها استفاده کرد. ابزارهائي که ميتوانند نقش مهمي در پيشرفت و ايجاد وحدت ميان مسلمانان داشته و در تقريب و نزديکي ميان مذاهب بسيار تاثيرگذار باشند.
اهميت نقش رسانه در عرصه دين و فرهنگ
در اهميت نقش رسانه در تقويت مباني ديني، توجه به موضع مسيحيت کاتوليک حائز اهميت است. واتيكان در دومين شوراي خود درباره رسانهها و نقش و مسؤليتهاي آنها در جامعه، رسانهها را هديههاي الهي قلمداد نموده كه زمينه اتحاد مردم را فراهم ميآورند. در اين شورا گفته مي شود که كليسا امروزه براي گسترش معنويت و تعاليم ديني، به طور اساسي نيازمند مطالعه، ارزيابي و استفاده صحيح از تكنولوژي ارتباطات و رسانههاست.
جهت گيري رسانههاي سنتي و مدرن غرب بخصوص در عرصه هنر و سينما نشانگر آن است که مقابله با رشد اسلام از طريق ايجاد تفرقه در ميان مسلمانان از اولين اولويتهاي فرهنگي جهان غرب بوده است. چنانکه در تمامي اين آثار ضد اسلامي ميتوان مصاديق «تمسخر، تحقير،تحريف و تهديد» را در مواجهه با مسلمانان شناسايي کرد. با توجه به اين مصاديق شايد بتوان گفت که هيچ فتنهاي در آخرالزمان بزرگتر از «فتنه رسانهها» نيست. قدرت نفوذ و ميدان عمل اين جادوي قرن بيست و يکم که شايد همان دجال آخرالزمان باشد تهديدي فراگير است که وحدت اسلامي و آينده مسلمانان را نشانه گرفته است.
در جهان امروز دستگاههاي تبليغي غرب با استفاده از رسانه، ايجاد تفرقه در سطوح ملي و فرا ملي را در ميان امت مسلمانان تجربه کرده و کماکان در دستور کار دارند.جهان غرب ايجاد تفرقه در سطوح ملي در کشورهاي اسلامي را كه موجب تشتت و اختلاف وحتي جنگ داخلي در يک واحد از جهان اسلام را تجربه كرده است، و تحقق اين را در امتداد هدف و سياست کلي جلوگيري از وحدت جهان اسلام مي داند.
به عبارت ديگر هنگامي که کشورهاي اسلامي دچار جنگها و منازعات داخلي باشند بطور طبيعي نمي توانند جهان اسلام را براي ايجاد يک اتحاد بزرگ ياري نمايند و در نتيجه اختلافها در سطوح ملي موجب اختلاف در سطوح فراملي در حيطه جهان اسلام خواهد شد. براي مثال نقش رسانهها در ايجاد اختلاف و منازعه بين مسلمانان و گروههاي ملي و اسلامي در فلسطين، لبنان، حوزه قفقاز، بالکان و اروپاي شرقي نمونهاي از اين ترفندهاي تفرقه آميز است. در برخي از اين كشورها مانند حوزه بالکان شاهد آن بوديم كه رسانههاي وابسته به غرب با هدايت افكارعمومي جامعه خويش را به شورش عليه حاكميت فراخواندند و نوعي انقلابهاي موسوم به مخملي را ايجاد نمودند. اين اتفاقات در مناطقي موجب تضعيف جدي مسلمانان و کشتار آنان گرديد و در مناطقي نيز منجر به روي كار آمدن و به قدرت رسيدن دولتهاي وابسته به غرب شد.
در كشورهاي مزبور بنياد "اوپن سوسايتي" متعلق به جرج سوروس، صهيونيست و از شاگردان كارل پوپر، ضمن فعال كردن نهادهاي غير دولتي براي سازماندهي سياسي جامعه، دهها رسانه را براي مهندسي افكارعمومي هدايت ميكرد. سوروس در لبنان نيز كوشيد در پي ترور رفيق حريري، يك انقلاب مصنوعي ايجاد كند اتفاقي كه در روزنامه ها با نام«انقلاب رنگي در بيروت» مورد استقبال واقع شد. اما هوشياري جامعه لبنان و مهندسي خوب حركت جامعه از سوي حزب الله و برگزاري راهپيمايي دو ميليوني مردم با فراخواني نصرالله، اين پروژه را ناكام گذاشت."
امروزه تنها در جمهوري آذربايجان، ۲۰ مؤسسه خبري با سرمايه سوروس فعاليت ميكنند. اين رسانهها به جاي آنكه در راستاي همگرايي كشورهاي اسلامي فعاليت كنند به ابزاري براي تضعيف اسلام در جامعه مي پردازند. هم اكنون غير از سوروس، صهيونيسم معروف رابرت مردوخ، مشهور به غول رسانهها؛ بيشترين رسانهها را در جهان در اختيار دارد و ميكوشد افكارعمومي جهان اسلام را در جهت تقويت تفرقه هدايت نمايد. چند سال پيش هنگامي كه شبکه الجزيره توانست محبوبيتي در افكارعمومي خاورميانه كسب كند فاكس نيوز متعلق به مردوخ، (بخشي از سهام ) شبکه الجزيره را خريد تا هدايت افكار عمومي اعراب را در جهت افزايش تضاد بين شيعه و سني به عهده بگيرد.
متاسفانه يكي از آسيبهايي كه رسانههاي كشورهاي اسلامي با آن مواجهند الهام پذيري از رسانههاي غربي از طريق دريافت خبر و تحليل است.اين امرموجب ميشود که اين رسانهها نتوانند به خوبي در خدمت تعالي و پيشرفت جوامع خود قرار گرفته و گاهي نيز موجبات تفرقه در ميان مسلمانان را هم فراهم مي آورند.اين اتفاق را بارها در لبنان، عراق و فلسطين شاهد بوده ايم.اما از سوي ديگر در سايه هوشمندي و سياستگذاري صحيح مي توان از عنصر رسانه جهت ايجاد اتحاد و تفاهم در جهان اسلام بهره جست.
" آلوين تافلر در موج سوم ميگويد: «آيت الله خميني(ره) در يك نبرد رسانهاي انقلاب كرد. پيروان آيت الله خميني(ره) كاملا رسانههاي موج اول يعني موعظههاي شفاهي و چهره به چهره روحانيون با مردم و موج دوم يعني نوارهاي صوتي را به خدمت گرفتند و همزمان رسانه موج سوم يعني راديو و تلويزيون، كه در اختيار رژيم شاه بود را تحريم كردند. بنابراين پيام آيت الله خميني به تودههاي مردم ميرسيد و ضمن زير سوال بردن مشروعيت شاه، مردم را عليه شاه تهييج ميكرد اما پيام شاه به جامعه نمي رسيد».
اورت راجرز در كتاب " تكنولوژي ارتباطات: رسانههاي جديد در جامعه" در سال ۱۹۸۶ يعني، پس از گذشت هفت سال از رخداد انقلاب اسلامي ايران، بيان ميكند كه رژيم شاه عليرغم در اختيار داشتن رسانههاي فراگير نوشتاري و الكترونيك نتوانست در برابر شبكه ارتباطات سنّتي ايستادگي كند و درسي كه كشورهاي جهان سوم بايد از انقلاب ايران بگيرند، اين است كه اهميت بيشتري به كانالهاي بين فردي يا رسانههاي كوچك بدهند".
امروزه ديپلماسي رسانهاي آمريکا که يکي از اهداف آن ايجاد اختلاف بين مسلمانان است در وزارت خارجه اين کشور ۱۱۴ نوع فعاليت را به عنوان محصول اين ديپلماسي دنبال ميكند. از جمله اين فعاليتها اعزام سخنران از آمريکا به خارج براي ارائه کنفرانس در مورد مواضع آمريکا مي باشد. اهميت اين موضوع براي دستگاه ديپلماسي آمريكا تا بدان حد است كه در راستاي ارتقاي ديپلماسي رسانهاي و بهسازي چهره جهاني آمريکا حدود يک ميليارد و ۲۲۵ميليون دلار در هر سال در اختيار وزارات خارجه آمريکا قرار ميگيرد.
مشخصات فعاليتهاي رسانهاي جهان غرب
الف- مشخصه مهم ديپلماسي رسانهاي جهان غرب، همراهي با رسانههاي رژيم صهيونيستي است. امروزه بسياري از رسانههاي جهاني به دست قدرتهاي غربي و يا لابي صهيونيستي تاسيس يا اداره ميشوند. تلاش اين رسانهها در اين جهت است که فرهنگ غربي را فرهنگ برتر معرفي کرده و فرهنگ ديگر ملل را قديمي، کهنه و بي خاصيت جلوه دهد و اينگونه القا شود که اين فرهنگ ديگر براي عصر حاضر پاسخگو نيست.
ب- مشخصه دوم تحريف يا سانسور بسياري از خبرهاي مربوط به جهان اسلام بويژه جناياتي که عليه مسلمانان صورت ميگيرد، مي باشد.سانسور خبري باعث شده که واقعيتهاي جهان اسلام بصورت غير واقعي مطرح گردند. در واقع دشمنان اسلام با بهره گيري از رسانهها، به تزلزل و تخريب چهره اسلام و مسلمانان ميپردازند. اين تبليغات تا بدان حد گسترده است که در بسياري از کشورهاي غربي و آمريکا به مسلمانان با چشم تروريسم و تهديد کنندگان صلح جهاني مينگرند. رسانههاي غربي با تحريف اخبار سعي مي کنند ايجاد نفرت از اسلام و مسلمانان را در افکار مردم جهان را نهادينه ساخته و زمينه تهاجم گسترده فرهنگي و نظامي به کشورهاي اسلامي را فراهم کنند.
ج- مشخصه سوم مبارزه رسانهاي غرب با وحدت جهان اسلام است.در واقع مقابله با تقريب مذاهب از طريق ايجاد اختلاف و نفاق ميان مذاهب اسلامي با ابزار رسانهاي سنتي نظير مطبوعات،راديو و تلويزيون و رسانههاي مدرن نظير سامانههاي اينترنتي،سينما،تئاتر،انيميشن و رسانههاي مجازي اجرا مي شود. غرب بودجههاي بسياري را براي تقويت اين سياست در نظر گرفته که در قالب تبليغات گسترده عملياتي شده است.
براي تحقق اهداف تقريبي در ميان مذاهب اسلامي،يافتن شيوههائي براي مقابله با تهديدها و استفاده از فرصتها ضرورت دارد. امروزه در حوزه رسانه،شناخت ترفندهاي رسانههاي سنتي و مدرن براي ايجاد اختلاف بين مسلمانان و يافتن راههائي براي مقابله با اين ترفندها با اهميت تلقي مي شود.
طرح راهبردي تقريب رسانهاي در جهان اسلام
تحقق شعار «اتحاد اسلامي»" در حوزه بهره گيري شايسته از عنصر رسانه، ضرورت بررسي چگونگي تقويت سياست "رسانه و تقريب" در ميان مسلمانان جهان را از ابعاد گوناگون ايجاب مينمايد. در فرآيند تدابير تقريبي، سياست رسانهاي به مجموعه عواملي اطلاق ميشود كه دولتهاي اسلامي و علماي تقريبي از طريق آن در بلند مدت الگوهاي رفتاري و شيوه تفكر و زندگي ملتهاي مسلمان را در جهتي كه تأمين كننده منافع و خواستهاي همگرايانه باشد هدايت ميكنند. اين ابعاد شامل بعد رسانهاي و اطلاعاتي (تلويزيون و راديو، مطبوعات،کتابخانهها،)، بعد هنري و ورزشي ( تبادل هنرمندان و ورزشکاران، صادرات و واردات محصولات فرهنگي و جشنوارهها)، بعد ديني(گفتگو بين اديان و...) و بعد فرهنگي و علمي دربرگيرنده مبادلات علمي، دانشگاهي و اعزام و دعوت استاد و دانشجو و پژوهشگر با هدف ايجاد و تقويت دوستي و مودت ميان مذاهب اسلامي ميباشد. در اين تعاريف كاركرد رسانه، برقراري پيوند بين بخشهاي مختلف امت اسلامي است. به همين سبب ميتواند در درون جامعه مسلمانان نوعي تفاهم و همگرايي را ايجاد نمايد. در عين حال اگر رسانه به جاي آنكه در خدمت اهداف تقريبي باشد، در خدمت دشمنان اسلام قرار گيرد مي تواند به صورت عامل تفرقه و واگرايي جوامع مسلمان عمل نمايد. در دهههاي اخير مي توان نمونههاي بارزي از همگرايي و تقريب اسلامي و واگرايي تفرقه آفرين را در جهان اسلام مشاهده کرد. اهميت رسانههاي مدرن يا ديجيتالي نيز هر روزه افزايش مي بابد. "نئو اوانجليست" ها يا گروهي که امروز به مسيحيان صهيونيست نيز موسوم شده و همپيمان نومحافظه کاران آمريکا هستند، از رسانههاي مدرن براي تحقق اهداف خود به خوبي استفاده کرده اند. در واقع نقش اين رسانهها در متقاعد ساختن عامه مردم آمريکا براي حمايت از سياستهاي نومحافظه کاران بسيار برجسته است. تا حدي که اين پديده را "تله اوانجليسم" ناميده اند. همچنين عوامل اجتماعي و ديني نهضت" نئو اوانجليسم" كه تحت تاثير گسترده راديو و تلويزيون مذهبي و نهادهاي چند رسانهاي قرار داشتند، كليساي الكترونيك نام گرفته اند.
مجمع جهاني تقريب و مراحل تدوين سياستهاي راهبردي رسانهاي
يكي از برنامههاي راهبردي اعضاي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي در جهت مقابله با تهديدات و بهره گيري از فرصتها،يافتن راههائي براي استفاده از رسانههاي سنتي و مدرن در کشورهاي مختلف مي باشد و در اين ارتباط بايد سياستهاي راهبردي رسانهاي تدوين گردد.اين فرآيند در بر گيرنده سه مرحله مي باشد :
الف- تدوين راهبردها
ب- اجراي راهبردها
ج- ارزيابي راهبردها
الف- تدوين راهبردها
مقصود از تدوين راهبرد، شناسايي فرصتها و تهديداتي كه در مسير اجراي وظايف رسانهاي وجود دارد، تعيين هدفهاي بلند مدت و انتخاب روشهاي عملياتي ميباشد. برپايه آنچه بيان شد ميتوان به دو راهبرد كلي در حوزه رسانههاي سنتي و مدرن به منظور تحقق تقريب مذاهب اسلامي اشاره داشت :
راهبرد نخست - کمک به اتحاد مسلمانان در سراسر جهان با تاسيس يک نهاد اطلاع رساني و خبري جهاني
راهبرد دوم - حضور و تاثير گذاري مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي در معادلات جهان اسلام با بهره گيري از ابزار رسانهاي کارآمد.
ب- اجراي راهبردها
اجراي راهبردها ايجاب مي کند که مجمع، هدفهاي رسانهاي خود را با رعايت اولويت مشخص كند، سياستها را تعيين نمايد، و منابع انساني و مالي را به گونهاي تخصيص دهد که راهبردهاي تدوين شده به اجرا در آيد. اعضاي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي که جمعي از علما و شخصيتهاي تاثيرگذار جهان اسلام هستند بايد با شناخت محيط عمومي كشور خود، با استفاده از ابزار اطلاع رساني نظير رسانهها، سامانههاي اينترنتي،محيطهاي علمي، ديني، دانشگاهي، هنري و ورزشي در اجراي اين برنامه فعال باشند.
ج- ارزيابي راهبردها، به معني نظارت و ارزيابي دائمي و مستمر از مراحل اجرائي راهبردهاست. در اين فرايند مجمع با نوآوري،تنها به موفقيتهاي موجود بسنده نكرده و به سوي وضعيت مطلوب حركت ميكند.
در حوزه رسانههاي سنتي:
منظور از اين حوزه، نوع ديداري، شنيداري و نوشتاري است از قبيل مطبوعات، راديو و تلويزيون، رسانههاي اينترنتي كه در خدمت صنعت اطلاع رساني قرار دارند. بر اساس آمار، رسانههاي سنتي اصليترين منبع اطلاع رساني ديني هستند و حدود ۶۰ درصد مردم در كاركردهاي چهارگانه آموزشي، اطلاع رساني، ارشادي و سرگرمي از اين رسانهها تغذيه مي شوند.
در اين حوزه تاسيس رسانهاي خبري و اطلاعاتي براي نزديک سازي جهان اسلام در قالب مجمع بين المللي تقريب مذاهب اسلامي امري ضروري مينمايد. تاسيس اين رسانه فراگير براي جهان اسلام، ابزاري مفيد در مقابل سياستهاي رسانهاي غرب است که با ترفندهاي خاص خود وحدت جهان اسلام را تهديد مي کند. به عبارتي در عصر حاضر که غرب و دشمنان اسلام با در اختيار گرفتن ابزارهاي تبليغاتي و رسانهاي براي مبارزه با اسلام و مسلمانان فعاليت ميکنند، تشکيل رسانهاي خبري و اطلاعاتي در جهت اهداف تقريب ضروري مي باشد. اين رسانه مي تواند تحت عنوان خبرگزاري جهاني تقريب با مشارکت کليه اعضا و به زبانهاي مختلف اداره گردد.
خبرگزاري تقريب در صورت مديريت صحيح مي تواند از سانسورهاي خبري غرب بويژه در عراق، فلسطين جلوگيري کند، موج اسلام ستيزي را مهار نمايد و با تاکيد بر مشترکات،جهان اسلام را به سوي همگرائي هدايت کند. امروزه شرايط فرهنگ و ارتباطات در جهان اسلام اقتضا ميكند كه انواع ارتباطات سنتي وجمعي در مسيري همگرايانه و نه واگرايانه باشد و تعامل نيروهاي اسلامي به گونهاي باشد كه موجب گردد.
در حوزه رسانههاي مدرن
رسانههاي مدرن با توجه به نقش مهم و تاثيرگذار خود، در واقع بهترين عرصه براي ظهور و بروز استعدادها و تواناييهاي تقريبيون است. امروز اين فن آوري براي جهان اسلام غريبه نيست و لذا نهادهاي فرهنگي از جمله مجمع جهاني تقريب مذاهب نيز بايد نگاه ويژه خود را نسبت به فناوري اطلاعات و رسانههاي مدرن تقويت کند. واقعيت اين است كه ما در جهاني زندگي مي کنيم که سرعت و عمق تحولات در برخي عرصهها آنچنان بالاست که تاريخ بشر تاکنون نظير آن را به خود نديده است. به طور خاص مرکز ثقل اين تحولات حوزه فن آوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) است.
بر اساس آمار حجم اطلاعات فني بشر هر دو سال دو برابر مي شود و پيش بيني ميشود که از سال ۲۰۱۰ به بعد اين زمان به ۷۲ ساعت برسد. هر روز ۳۰۰۰ کتاب جديد در جهان چاپ مي شود. ارزش تخميني اطلاعات يک هفته روزنامه نيويورک تايمز و يا هشت روز روزنامه تايمز بيش از همه اطلاعاتي است که يک فرد در قرن هيجدهم طي تمام عمر خود بدست ميآورده است. اولين پيام کوتاه يا SMS در انتهاي سال ۱۹۹۵ فرستاده شده و اکنون تعداد پيامهاي کوتاه فرستاده شده در هر روز با جمعيت کره زمين برابر است. جهان در حال تجربه جديدي است. تغييري که اگر چه وجهه غالب آن علمي است، اما خواه ناخواه آثار عميقي بر ساير ابعاد زندگي انسانها بخصوص در عرصه دين و فرهنگ بر جاي گذاشته و عصري جديد را در آيندهاي نزديک فراروي او مينهد.
به گزارش سايت سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا تعداد کاربران اينترنت بنابر آمارهاي سالهاي ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷، بالغ بر ۱ ميليارد نفر بوده است. آمار نشان ميدهند که تعداد کاربران اينترنت با سرعت انفجار آميزي ميان کشورهاي جهان سوم و در حال توسعه، در حال گسترش است. امروز پديده ديگري به نام وب۲ جانشين وب سنتي شده است. مهمترين اساس وب ۲ مشارکت است. در وب سنتي گروههاي کوچکي از افراد، سايتهائي با گرايش محتوائي مشخص ايجاد مي کردند و افراد زيادي آنها را مي خواندند، ولي در وب ۲ گروههاي بيشماري از افراد مي نويسند و محتواي توليد شده توسط آنها، بازهم توسط خودشان سازماندهي مي شوند. توليد محتوا و پردازش در وب ۲ ميتواند به صورت وبلاگنويسي، آپلود عکس و کليپ در سرويسهاي اشتراک عکس و ويدئو، برچسبگذاري يا توليد فرهنگهاي مشارکتي يا همان ويکيها باشد.با توجه به اين وضعيت اکنون در حيطهي روابط ديني و فرهنگي بايستي در كنار حوزههاي ملي و بين المللي به حوزه سايبر يا فضاي مجازي نيز بينديشيم .
شايد نخستين چيزي که در اين فضا جلب نظر مي کند حضور کمرنگ و يا اصولا عدم حضور دولتهاست. دومين موضوع نيز حضور ضعيف مسلمانان در اين فضا ميباشد. در جهاني بنام وب ۲ كه با هزاران اجتماع کوچک و بزرگ و ميليونها نفر انسان، مي توان مستقيما به تعامل پرداخت مسلمانان غير فعال و دشمنان جهان اسلام و بخصوص اتحاد اسلامي بشدت فعال هستند. بر اين اساس با ايجاد گروههاي ديني و شبکههاي موضوعي رايگان در موضوعات تقريبي و ارائه مطالب متنوع، ميتوان مسلمانان جهان و به خصوص طلاب و دانشجويان را در جوامع هدف با اهداف تقريب مذاهب اسلامي آشنا كرد.
در قدمهاي بعدي و با توجه به بازخوردهاي فعاليتهاي اوليه مي توان با طراحي نرم افزارهاي کاربردي جذاب و جهت دار روي پلات فرم اين شبکهها، محيط زيرشبکههاي ايجاد شده را کاربردي تر و جذاب تر نمود و به مدد آن اعضاي بيشتري را به اين مجامع جذب نمود. کنفرانسهاي موضوعي، جلسات بحث و تبادل نظر، گروههاي کاري روي مسائل فرهنگي، معرفي و ارائه و تبادل آثار هنري، آموزش، معرفي منابع فرهنگي – ديني و تقريبا هر نوع فعاليت ديگري در چهارچوب اين شبکهها ممکن است. عدم محدوديت در ايجاد زيرشبکه اين امکان را فراهم مي آورد که بتوانيم شبکههاي مختلف براي مخاطبين در ردههاي سني متفاوت و نيز با اديان و ديدگاههاي فکري متفاوت داشته باشيم. براي آشنائي بيشتر با اين فضاي جديد، بطور اختصار فضاهاي مورد نظر معرفي ميگردد.
بلاگها
براي استفاده كاربردي از بلاگ و نفوذ موثر در وبلاگستانها، تهيه شناسنامه ي اجمالي از بلاگهاي فارسي،عربي و انگليسي مرتبط در قالب يك بانك اطلاعاتي و سپس به روز آوري مستمر آن ضروري است.
از اين ظرفيت به دو شكل ميتوان استفاده كرد، نخست حضور غير مستقيم در بلاگهاي با ترافيك بالا كه موضوعاتشان در حيطه فعاليتهاي اسلامي است. اين حضور ميتواند به شكل بحثهاي محتوائي در قالب كامنت و يا ارتباط با صاحبان اين وبلاگها و ارائه مطالب جهت درج در آنها باشد.
دوم ايجاد وبلاگهاي فعال و جذاب با موضوعات ديني با تاكيد بر تقريب مذاهب اسلامي به زبانهاي زنده دنيا، كه ميتواند روي اقشار فرهيخته و مومن بسيار تاثير گذار باشد.
پخش ويديوئي
ايجاد چند كانال تلويزيوني با موضوعات تقريبي كه ويدئو كليپهاي متنوعي در حوزه دين و ديگر موضوعات جذاب را در چهارچوب فيلمهاي خبري، مصاحبه، كليپهاي هنري و امثال آن را در خود جاي دهند، ميتواند مخاطبين زيادي از كشورهاي مختلف جذب نمايد. حضورفعال در کانالهاي مرتبط ديگر و ارائه مستمر نظرات اصلاحي و تشويقي نيز از دو جهت مفيد است، يکي بسط ارتباطات و جذب مخاطب بيشتر براي کانالهاي خودي و ديگري جهت دهي به حرکتهاي فرهنگي همسو در اين محيط.
خوراکهاي خبري
استفادهي از RSS در همه سايتهاي اينترنتي وابسته جهت ايجاد سهولت در استفاده از آنها و افزايش تعداد مراجعين به اين سايتهاست. خوراکهاي خبري و تحليلي را مي توان به صورت موضوعي و با طبقه بنديهاي متنوع نيز عرضه کرد تا براي سنين و سلائق و مناطق مختلف به طور مجزا جذاب و قابل استفاده باشد.
اطلاعات رفتاري کاربران
يکي از در دسترس ترينِ اين سرويسها Google trend است که مي تواند جهت استخراج، دسته بندي و تدوين رفتارهاي فرهنگي و گرايشات مناطق مختلف جهان در محيط وب مورد استفاده قرار گرفته و خروجيهاي آن جهت ارائه خدمات فرهنگي چه در محيط وب و چه به صورت فيزيکي مورد بهره برداري قرار گيرند. اين سرويس به دليل توانائي تبديل گرايشات فکري و علائق کاربران اينترنت به قالبهاي آماري و ازآن مهمتر تفکيک منطقهاي و جغرافيائي اين گرايشات نقش بسيار مهمي در فعاليتهاي رصد و پايش جريانات فکري جهان اسلام است.
ويکيها
ويكي پديا نيز يكي از بزرگترين ظرفيتهاي رايگان اينترنت است که مانند اغلب ظرفيتهاي آنلاين بيشتر از سوي مخالفين اسلام و اتحاد مسلمانان مورد استفاده بوده است.در همه زمينهها و همه زبانها ميتوان مقالات مورد نظر را در ويکي پديا به صورت رايگان عرضه و در مورد موضوعات موجود با رعايت شرايط عمومي ويکي پديا، ويرايشهاي جديد ارايه داد.اين مقالات به دليل پرمراجعه بودن خود سايت از يک طرف و ارجاع دادن موتورهاي جستجو به آن از سوي ديگر، ترافيک بالائي خواهند داشت.
ايجاد ويکيهاي مستقل نيز در موضوعات فرهنگ و دين با توجه به آزاد بودن انتشار مقالات در آن (و البته امکان کنترل کلي) مي تواند مخاطبين زيادي را به بحث و چالش در فضا بکشاند. در مجموع محيط وب ۲ محيطي باز، آزاد و رايگان براي نقد و ارزيابي انديشهها، طرح تفکرات ناب ديني، تعاملات فرهنگي و برقراري شکل جديدي از روابط فرهنگي است. اين روابط از پس کوچههاي قوانين و مقررات فعاليتهاي فرهنگي در ممالک بيگانه و موافقتنامهها و تفاهم نامههاي دولتي نمي گذرد، بلکه به صورتي پويا، سريع و جذاب، مخاطب نهائي و مصرف کننده فرهنگي را هدف گرفته است. وب 2 مي تواند آنتي تز خود باشد، اگر مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي به سرعت و با آموزش لازم علماي اسلام و پژوهشگران مسلمان را به حضور در آن برانگيزانند.
با توجه به خصوصياتي که در مورد وب ۲ بيان شد تعبير ميدان جنگ يا عرصهي کارزار در بيانات مقام معظم رهبري بسيار با اين خصوصيات نزديک است و رهنمودهاي ايشان بايستي فراروي فعاليتهاي فرهنگي در اين محيط باشد.
نكته مهم فرهنگ سازي در مورد ضرورت حضور فعال اطلاعاتي در حوزههاي دين و فرهنگ درون محيطهاي آزاد طرح انديشه مانند ويکيها و بلاگها به عنوان يک واجب کفائي است. محيطهاي دانشگاهي و حوزوي وبه طور عام فرهنگي بايستي به وب ۲ به مثابه يك جامعه انساني بزرگ با امكانات ارتباطي بس قوي و رايگان بنگرند كه بدون هيچ مانعي از جمله دخالتهاي دولتي و مقررات دست و پاگير فرهنگي با كمترين امكانات ميتوان به طور مستقيم با جامعه مخاطب ارتباطي دوسويه برقرار ساخت، شبكههاي مجازي با موضوعات جذاب فرهنگي ايجاد كرد و دادههاي علمي – ديني را به اشتراك نهاد.حتي امكان نقد دادههاي ديگران نيز بدون هيچ مشكلي فراهم است.
اگر مسجد و منبر به عنوان يك بستر ارتباطي و طرح مسائل ديني، فرهنگ خاص خود را داشت و دارد و درچهارچوب آن ميتواند در انتقال مثبت محتوا به مخاطب موفق باشد، وب ۲ نيز فرهنگ مخصوص خود را دارد و مناسبات و ساختارهاي حاكم برآنند كه اين فرهنگ را ميسازند و ما براي توفيق در ارائه و انتقال محتوا در اين فضا، تسلط لازم را بر آن فرهنگ داشته و در جامعه كاربران مسلمان نيز اين تسلط را ايجاد نمائيم. ارتباطات ديني درفضاي سايبر به اشكال مختلفي ميتواند انجام شود.بسته به نوع مخاطب، توليدكننده، جنس مصرف كننده، تعداد و ...متفاوت است.
استفادهي ديني از فضاي سايبر ارتباطات مسلمانان را با مسلمانان و غير مسلمانان مستحكم ميكند و امكان مقايسه و مقابله گروههاي ديني مختلف را فراهم ميآورد.
نتيجه گيري
در پايان، با توجه به موضوع جهانشمولي اسلام و جهاني سازي در كنفرانس وحدت اسلامي و نيز مباحثي كه بيان شد، نتايج وپيشنهادهاي زير ارايه ميگردد :
* آموزش اعضاي مجمع جهت چگونگي استفاده از فناوري ارتباطات و اطلاعات و استفاده از تكنولوژي مدرن براي كاهش شكاف بين مذاهب جهان اسلام ضرورت دارد. اعضاي مجمع بايد در حوزه فعاليت خود نخست ترفندهاي رسانهاي براي ايجاد تفرقه در سطوح ملي و فراملي را بشناسند و سپس با تعيين راهکارهاي اجرائي به خنثي سازي تهديدات بپردازند.
* با آموزش لازم رسانه اي، هر يك از اعضاي مجمع تقريب مذاهب اسلامي در كشورهاي خود به ايجاد و تقويت مناسبات رسانهاي سنتي ومدرن با اهداف تقريبي همت گمارد .در اين ارتباط برپائي يك كارگاه آموزشي در فاصله بين دو اجلاس مفيد ميباشد.
* ايجاد زير ساختهاي رسانهاي در حوزه رسانههاي سنتي و مدرن در کشورهاي مختلف با كمك اعضاي مجمع و ايجاد ارتباط مستمر و منظم بين اعضاي مجمع در کشورهاي مختلف و بهره گيري از تجارب رسانهاي يکديگرضرورت دارد.
* گسترش سواد ديجيتالي به منظور ايجاد نگرش نوين در روند بهره گيري از رسانه – تشويق دولتهاي اسلامي توسط اعضاي مجمع جهت استفاده مجامع تقريبي از فناوري اطلاعات و ارتباطات در جهت تقويت وحدت جهان اسلام.
* راه اندازي سامانههاي اينترنتي و ايجاد وب لاگها به زبانهاي مختلف جهت استفاده از فضاي مجازي، استفاده از فضاي مجازي امروز نسبت به سالهاي قبل بسيار پررنگتر و برجستهتر است و هر چه زمان به پيش ميرود امكان بهرهبرداري از فضاي مجازي براي اقدامات تقريبي بيشتر ميشود. در عصرکنوني نمايشگاههاي هنري، كتاب و جلسات بحث و كلاسهاي آموزشي در فضاي مجازي عمليتر است، امروز حتي برخي از برنامهها نظير استفاده از دروس حوزوي علماي اسلام را بر روي سامانه اينترنتي مي توان ديد.
* در حوزه رسانههاي سنتي شناسائي و ارتباط با رسانههاي تاثيرگذار در افكار عمومي نظير خبرنگاران، رو شنفكران،هنرمندان و سازمانهاي غير دولتي و تشويق و هدايت آنان در مسير تقويت فرهنگ تقريبي در جوامع اسلامي بايد در دستور كار قرار گيرد.
منابع:
۱ - وب ۲ و ضرورت نو انديشي در حوزه روابط فرهنگي،افتخاري فريد،نشريه چشم انداز،سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلاميّ،۱۳۷۸
۲- يك مطالعه تطبيقي پيرامون برنامههاي اسلامي تلويزيون ايران و كليساي الكترونيك، دكتر ناصرباهنر
۳- ارتباطات ديني و جهاني شدن؛ رسانههاي سنتي و مدرن،دكتر ناصر باهنر
۴-سايبر ديپلماسي رسانهها،دکتر رها خرازي آذر،سايت جام جم
۵- آشنايي با تعريف و مباني ديپلماسي سايبر؛ ديپلماسي افکار عمومي،
http://yazdit.mihanblog.com/post/۹۷۸
۶- چشم انداز مديريت رسانه، http://www.afarineshdaily.ir/afarinesh/News.aspx?NID=۱۴۵۵۳
۷- تعريف رسانه بر مبناي الگوي اسلامي -ايراني ضرورت تحول در مباني علم ارتباطات، قاسم رحماني،http://www.magiran.com/npview.asp?ID=۱۴۰۷۷۱۳
۸- تقريب ضرورتي فراموش شده! نويسنده: محمد جواد، http://rasaneh.parsiblog.com/-۶۸۱۹۱.htm
________________________________________