کشور مصر از ديرباز خاستگاه متفکران و انديشمندان بزرگي بوده است. در سدههاي اخير نيز بزرگاني چون، شيخ محمد عبده، استاد حسن البناء، شيخ محمود شلتوت، سيد قطب و... از اين کشور برخاسته و خدمات شاياني به اسلام و مسلمين انجام دادند.
شيخ محمد غزالي در تاريخ ۱۳۳۴ هـ.ق . در يک خانواده ساده و متدين در روستاي «نکلاالعنب» واقع در استان بحيره، ديده به جهان گشود که بعدها به عنوان يکي از متفکرين بزرگ جهان اسلام معروف و مشهور شد.
پدرش شيخ احمد السقا که يکي از تجار روستا به شمار ميآمد و دوستدار پیامبر صليالله عليه واله وسلم و آل رسول علهيمالسلام بود. قبل از تولد محمد، خوابي شيرين ديد که او را به پسري به نام محمد غزالي بشارت دادند. او چقدر از اين رويا خوشحال بود و آرزوي تحقق آن را داشت. پس از مدتي خداوند به اين انتظار پايان داد و پسري به او عطا کرد.
شيخ محمد غزالي بعدها درباره وجه تسميه خود در يکي از جلسات درس گفت: پدرم شيخ احمد السقا عارف مسلک بود؛ به اهل بيت علهيمالسلام عشق ميورزيد و براي بزرگان عرفان احترام خاصي قائل بود. او حجت الاسلام ابو حامد محمد غزالي صاحب کتاب احياء علومالدين را بزرگ ميداشت، لذا وقتي به دنيا آمدم، به دليل تعلق خاطر به او، نام مرا محمد غزالي گذاشت که در واقع يک اسم مرکب است و نام خانوادگي من السقا است. در واقع پدرم با اين آرزو چنين نامي را بر من نهاد که من نيز در عصر خود از شخصيتي همچون ابوحامد غزالي برخوردار شوم.
مدرسه
محمد، پس از گذراندن دوران کودکي، براي فراگيري ادبيات عرب و مقدمات علوم اسلامي، وارد مکتب خانه روستا شد. وي در بدو ورود، به حفظ قرآن مشغول و موفق شد در سن ده سالگي کل قرآن را حفظ کند. غزالي بعدها درباره آن روزها ميگويد:
هنگامي که به حفظ قرآن مشغول بودم، صبحگاهان، هنگام استراحت، پس از نمازهاي يوميه، هنگام قدم زدن، قبل از خواب و در تنهايي قرآن را حفظ و مرور ميکردم. بعدها هم که بازداشت شدم، مرتب قرآن را ختم ميکردم و در آن تنهايي وحشتزا ، قرآن انيس و مونس من بود.
محمد، به دليل مشکلات مالي پدر، دوران کودکي را با سختي گذراند، پدرش احمد، شش فرزند داشت، و نميتوانست به آنها به صورت مطلوب، رسيدگي کند، لذا اتاق محمد بسيار کوچک و محقر بود، وي شبها روي فرشي نازک که بر کف حجره انداخته بودند، ميخوابيد ولي با آن همه سختي و مرارت، تمام هدف او در آن سنين کودکي حفظ قرآن بود.
کرسي تدريس
غزالي با پشتکار و کوشش، پس از چهار سال تحصيل در ۱۳۶۰ هـ. ق. در سن ۲۶ سالگي، موفق شد از دانشگاه الازهر فارغالتحصيل شود. همچنين موفق به کسب اجازه دعوت و ارشاد و اجازه تدريس در دانشگاه الازهر گرديد.
غزالي در دانشکده اصول دين و مرکز بررسيهاي عربي و اسلامي دانشگاه الازهر مشغول تدريس و فعاليت علمي شد.
همچنين سالياني چند، رياست شوراي معارف اسلامي دانشگاه عبدالقادر را به عهده داشت و به عقيده صاحبنظران، اعتبار اين دانشگاه در دورههاي فوقليسانس و دکتراي رشتههاي فرهنگ اسلامي، مباني دين و شريعت اسلام و... بيشتر مرهون کلاسهاي درس غزالي بوده است.
به برخي از انديشههاي او در اين زمينه اشاره ميکنيم:
اسلام، وطن واقعي
غزالي اعتقادي به مرزهاي جغرافيايي ندارد و بسيار فراتر از آن فکر ميکند. از منظر غزالي هر جا مسلماني زندگي ميکند، آنجا کشور بزرگ اسلامي است وي در اين باره ميگويد:
وطن کوچک ما سرزمين نيل است که مورد توجه ماست ولي وطن بزرگتر ما سرزميني است که عرب آن را در اختيار دارد و مورد علاقه ماست اما وطن عالي ما منطقهاي است که همه مسلمانان طبق يک اصول و فکر و عقل با يکديگر مربوط ساخته و قلبهايشان با يکديگر رابطه دارد.
نقد ناسيوناليسم عربي
به عقيده غزالي وحدت عربي منهاي اسلام هيچ توفيقي نخواهد داشت. وي ضمن انتقاد شديد از ناسيوناليسم عربي ميگويد:
اگر وحدت اعراب و دعوت به ناسيوناليسم عربي به شيوه و سبک حزب بعث عربي باشد، اميدوارم خداوند اين اتحاد را موفق نگرداند و زمينههاي آن را نيز فراهم ننمايد. عرب منهاي اسلام مساوي است با صفر و چنانچه اسلامي در کار نباشد، اين اتحاد هيچ ارزشي ندارد. ما هم نيازي به آن نخواهيم داشت.
وحدت اهل باطل و تفرقه اهل حق
اين موضوع فقط در عصر ما نبوده است بلکه موضوعي است که امام علي عليهالسلام نيز از آن رنج ميبرد و هنگامي که از سستي ياران خود در مقابل تهاجم دشمن آگاه شد، فرمود:
به من خبر رسيده که «پسر بن ارطاة» بر يمن تسلط يافته، سوگند به خدا ميدانستم که مردم شام به زودي بر شما غلبه خواهند کرد زيرا آنها در ياري کردن باطل خود، وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقيد! شما امام خود را در حق، نافرماني کرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند! آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خيانتکاريد... غزالي روشنفکر مصري، ضمن انتقاد از تفرقه موجود بين مسلمانان و اتحاد کفار مينويسد:
فرقههاي مختلف و متخاصم مسيحي، جنگهاي ديني را که در خلال قرون وسطي ميان ايشان شعله ور بود به دست فراموشي سپردند و اختلافات مهمي را که گاهي تا عمق عقايدشان نفوذ ميکند و ايشان را از نظر اصول عقيده از هم جدا ميکند، يکباره به دور افکندند و مقرر داشتند که در برابر اسلام و مسلمين به صفي واحد درآيند و جبههاي نيرومند تشکيل دهند، ولي مسلمين بر سر امور واهي همچنان دستخوش خصومت و اختلاف ماندهاند و جامعهاي که ميبايد ايشان را از تفرقه باز دارد هنوز به صورت آرزويي باقي مانده و نور صفا و محبتي که سزاوار است تا راه را در برابرشان روشن سازد هنوز پرتوي فرا راه ايشان نيفشانده است.
عوامل تفرقه
۱- عدم آگاهي
يکي از عوامل تفرقه بين فرق مسلمين عدم آگاهي از عقايد و رفتار و اخلاق طرف مقابل است. عدم آگاهي موجب قضاوت بيجا ميشود.
هنگامي که علامه شيخ محمود شلتوت، شيخ الازهر فتوي جواز پيروي از مذهب اهل بيت را صادر کرد، برخي از متحجرين، به علت عدم آگاهي به اين اقدام اعتراض کردند. غزالي در اين باره ميگويد:
در اين هنگام از سر تاثر و ترحم در او نگريستم و گفتم: تو معذوري زيرا بعضي از ما چيزهايي درباره بعضي ديگر ميگويند که منظوري جز هتک حرمت ايشان ندارند.
۲- نويسندگان مغرض
بيشک آثار مکتبوب، تاثير مهمي بر فرهنگ سازي مسلمانان دارد، اگر نويسندهاي، نفاق و پراکندگي را در آثارش رواج دهد، جامعه نيز به همين سو پيش ميرود غزالي ضمن انتقاد از اين نوع نويسندگان ميگويد:
آن نويسندگاني که توجهي به اتحاد مسلمانان ندارند و يا مطالبشان کينه و اختلافات را تحريک مينمايد، جرم بزرگي را مرتکب ميشوند.
۳- يادآوري اختلافات گذشته
يکي از عوامل تفرقه بين مسلمانان دامن زدن به اختلافات گذشته و بزرگنمايي آن است. در صدر اسلام خلافت، موضوع اصلي اختلاف بين مسلمانان گرديده و هنوز هم ادامه دارد. غزالي در اين باره ميگويد:
ما به طور ريشهاي عقب ماندهايم، اسلام چکار بايد بکند؟ وضع مسلمانان تاسف بار است. آنها تاريخ گذشته را به رخ هم ميکشند. اختلاف بين ابوبکر و عمر، بين ابوبکر و علي.
از نقطه نظر تاريخي اين موضوع ديگر پايان يافته تلقي ميشود، من فرزند امروز هستم. يادآوري ين مسائل چه مشکلي را حل ميکند جز آنکه آتش اختلاف بين نوادگان را دامن ميزند همانطور که بين اجداد بود، چه بدست آورديم؟ هيچ!
عوامل وحدت
۱-رشد فرهنگي و علمي
از ديدگاه غزالي راه برطرف شدن اختلافات و رسيدن به وحدت، پيشرفت فرهنگي و علمي در ميان جوامع مسلمانان است، وي در اين باره مي نويسد:
وسعت اطلاعات و ترقي و افزايش علمي، اطلاع از بزرگترين حقايق زندگي و مذاهب فلاسفه و علماء اولين راه بر طرف شدن اختلافات است.
۲- عالمان ديني
به عقيده غزالي يکي از عوامل مهم در شکل گيري وحدت ميان توده هاي مردم، نقش عالمان ديني در کليه فرقه هاي اسلامي است. اين نکته بديهي است که اگر عالمان در سخنراني ها، کنفرانس ها و نوشتارهاي خود به موضوع وحدت توجه کنند، جو جامعه اسلامي نيز به سوي وحدت پيش خواهد رفت. غزالي در اين زمينه مي گويد:
خدا پادشاه ايران، نادرشاه را در برابر کوششي که در راه وحدت کلمه و جمع امت مبذول داشت جزاي خير دهد ولي در عصر ما ايفاي نقش تقريب- پيش از آنکه بر عهده پادشاهان باشد- برعهده علماست.
۳- مسئولين
غزالي ضمن تبيين اين نکته که يکي از مهمترين عوامل اختلاف، حکام فاسدي بودند که در کشورهاي اسلامي حکومت داشته اند، او سياستمداران را به تغيير نگرش از اختلاف به وحدت سوق مي دهد و در اين باره مي گويد:
صحيح است که اختلافات تحت تاثير عوامل سياسي به وجود آمده است و مطالع پادشاهان و مظالم حکام آن را گسترش داده است. از اين رو سياستمداران مسئوليت دارند تا فسادي را که اسلافشان به وجود آورده اند به صلاح آورند.
وظيفه مسلمانان در قبال وحدت
غزالي ضمن حساس خواندن شرايط جهان اسلام و توطئه هاي استکبار جهاني، وظيفه آنان را بسيار سنگين مي داند و در اين زمينه مي گويد:
وظيفه مسلمين در اين شرايط حساس و اوضاع خطرناک اين است که از پراکندگي و اختلاف باز آيند و در برابر حمله هاي صليبي جديد صفي واحد و جبهه اي متشکل و نيرومند به وجود آورند و در اين مبارزه سرنوشت ساز که تقدير بر ايشان مقرر داشته در سنگر استوار دين خود ثابت قدم بمانند و توجه داشته باشند که براي ايشان مايه ننگ و شرم آور است که به هنگام تجمع قواي شر و اتحاد دشمنان در حمله و هجوم همگاني بر ايشان پراکنده و بي سامان باشند يا در ميدان مسابقه ترقي و تقدم واپس بمانند يا از تمسک به دين خود سستي کنند در شرايطي که پيروان مذاهب باطل به عقايد خود پاي بندند.