>> ​حسن البناء و ایدئولوژی سیاسی اسلام در قرن بیستم | خبرگزاری تقریب (TNA)
تاریخ انتشار۳۰ تير ۱۳۹۷ ساعت ۰:۳۱
کد مطلب : 344556

​حسن البناء و ایدئولوژی سیاسی اسلام در قرن بیستم

حسن البناء تفسیر خاص خود از اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی که خواستار تمام عیار فعالیت سیاسی و اجتماعی درون جنبشی که او تاسیس کرده بود، تزریق کرد. این موضوع به طور واضح در توضیح اخوان المسلمین به عنوان «یک پیام سلفی، یک طریقت سنی، یک حقیقت صوفی، یک سازمان سیاسی، یک گروه ورزشی، یک پیوند علمی و فرهنگی، یک کوشش اقتصادی و یک اندیشۀ اجتماعی» بازتاب یافته است. تأسیس اخوان المسلمین، تحقق پایدار دیدگاه البناء درباره اسلام را به عنوان یک نظام جامع که زندگی فردی و عمومی انسان مسلمان را تنظیم می نمود، تضمین کرد.
​حسن البناء و ایدئولوژی سیاسی اسلام در قرن بیستم
ایدئولوژی سیاسی اسلام به تفسیری از اسلام به عنوان یک "طرح سیاسی" اشاره دارد: یک سیستم جامع شامل ایده هایی برای کنش سیاسی و اجتماعی که به مثابه یک ابزار کارکردی برای نظم بخشی به جامعه و دولت در نظر گرفته می شود؛ و همچنین، چگونگی رسیدن به نظم سیاسی-اجتماعی ممکن را پی ریزی می کند. به طور دقیق می توان گفت که این، تمایل به تفسیری از اسلام به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی است که محققان به کرات آن را به مصر قرن بیستم و مؤسس اخوان المسلمین، حسن البناء، نسبت می دهند. در نتیجه، این مقاله زمینه هایی را مورد بررسی قرار می دهد که اندیشه های حسن البناء، ایدئولوژی سیاسی اسلام در قرن بیستم را مشخص می سازد.
 
بدین منظور، این مقاله در ابتدا یک فهم بافت گرایانه را با توضیحی از آنچه البناء آن را تاسیس یک دولت اسلامی می نامد، ارائه می دهد، که ریشه در فهم او از اسلام به عنوان یک راه حل سیاسی کامل و جامع دارد. این مقاله با تمرکز بر مفاهیم مطرح شده توسط البناء نظیر "حکومت اسلامی"، "مرام نامه اصلاحی پنجاه گانه" و "تصور او از اسلام به عنوان یک جایگزین برای ایدئولوژی های رقیب و تاسیس اخوان المسلمین،" برداشت سیاسی وی از اسلام را مورد بررسی قرار می دهد. در ادامه، این مقاله دیگر متفکران قرن بیستم که در تقویت ایدئولوژی سازی سیاسی اسلام مؤثر بوده اند، به ویژه سید ابو الاعلی مودودی و سید قطب را مورد بررسی قرار می دهد. و در آخر، این نوشته با بررسی این نکته که اندیشه البناء همانا ایدئولوژی سازی سیاسی اسلام را در بر می گیرد، و این که باید در پهنای گرایش "احیاگرایی نوین" مورد بررسی قرار گیرد تا شامل ایدئولوژی سیاسی اسلام باشد، پایان می یابد.
 
سال های ظهور البناء همزمان با بحثی حساس در رابطه با هویت مربوط به مصر در قرن بیستم بوده است. برای حسن البناء، هژمونی غربی نخستین بار در شهر اسماعیلیه تجربه شد و با وجود استقلال رسمی مصر در سال 1922 ادامه یافت. این مداخله به طور قابل توجهی شامل شکلی از تسلط فرهنگی نزد گروه نخبگان ملی گرای مصر به پذیرش سکولاریسم و ایده های غربی با هزینه از دست رفتن باورها و اعمال مرسومِ مربوط به اسلام بود. پیامد این انحراف، اسلام مستعمره، مطیع و ضعیف بود که محدودیتش در حوزه خصوصی پذیرفته شد. برای نمونه، می توان به حکومت آتاتورک در ترکیه اشاره کرد که در سال 1924 خلافت را منحل کرد، که این اعتقاد به تدریج در البناء قوت گرفت که اسلام و گسترش هویت مسلمانان هنوز هم به وسیله "شیطان استعماری" تهدید می شود. این نگاه بخش دیگری از دیدگاه او راجع به تاریخ مسلمانی به عنوان یک انحطاط مستمر از "اسلام حقیقی" نزد پیامبر، صحابه و خلفای درست کار را شکل داد. از دیدگاه البناء، انحراف از "اسلام حقیقی" منجر به انحطاط مسلمانان و آسیب پذیری آنان در برابر ناهنجاری های تمدن غربی شد.
 
البناء معتقد بود راه حل پایان دادن به انحطاط مسلمانان و نفوذ غرب، در احیای "اسلام حقیقی" نهفته است. این موضوع نیازمند عملکرد امت در زمینه باورها و کردارهای موجود، که البناء روی آن تاکید داشت، بود، که می بایست در خلال ترویج تدریجی اعتقادات مذهبی و اصلاح دولت اسلامی که به طور کامل ضامن اجرای شریعت باشد، قرار می گرفت. البناء، به طور مشخص، راه حل سیاسی جهت "انتقال موفقیت آمیز اسلام به یک  ایدئولوژی سیاسی را در حوزه گفتمان انسان مسلمان مدرن" پیشنهاد می کرد، که به عنوان نخستین طرح شفاف دنیای مدرن مسلمانان برای ایجاد یک دولت اسلامی ارائه شد. همان طور که حمزه یوسف معتقد است، این موضوع تغییری اساسی را در این عقیده نشان می دهد که بر مبنای آن، اسلام یک وحی است، پیامی از جانب خداوند، نه یک ایدئولوژی سیاسی، بنابراین به خودی خود توانایی ارائه راه حل سیاسی را ندارد.
 
ایدئولوژی سیاسی اسلام از دیدگاه البناء ریشه در این باور او که اسلام دینی کامل است که تمام جنبه های این دنیا و دنیای دیگر را دربر می گیرد، دارد. از دیدگاه البناء، مذهب به خودی خود بخشی از نظام پویا از اسلام است که باید تمام مسائل زندگی را تحت کنترل قرار دهد. به دور از محروم شدن از تقوای شخصی، اسلام نوعی ایدئولوژی و عبادت، کشور و ملت، مذهب به مثابه حکومت، عمل به مثابه معنویت و قرآن کریم به مثابه شمشیر است. بنابراین اسلام باید در عملکردهای سیاسی و اجتماعی به عنوان مبنای ایدئولوژیک سیاست بر پایه توانایی منحصر به فرد آن در فراهم آوردن راه حلی برای تمام مسائل زندگی باشد
 
 این ادعای کلیدی ریشه در تفسیر البناء از ربوبیت و حاکمیت خداوند بر همه ابعاد زندگی دارد. بدیهی است که، نامیدن البناء برای حاکمیت خداوند در همه بخش های جامعه حتی در موعظه اش در پایگاه قهوه خانه های او منعکس شده بود که از مکانی به عنوان عیش و نوش و خوش گذرانی به مکانی برای تبلیغ اسلام تغییر پیدا کرد. درک البناء از ربوبیت جهانی خداوند همچنین منجر به تفسیر قرآن به عنوان منبعی برای فلسفه سیاسی و سیاست شد؛ بنابراین این تفسیر، اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معرفی می کند که با حاکمیت خداوند تلفیق شده است، لذا ضروری است شریعت همه اعمال دولت و جامعه را از لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، عمومی و یا خصوصی تنظیم کند.
 
از دیدگاه البناء، چون اسلام یک ایدئولوژی سیاسی است، اجازه جدایی دین از سیاست را نمی دهد، در نتیجه، او تصریح کرد که اقتدار قرآن مشروعیت لازم را برای حکومت اسلامی فراهم می کند. به طور مشخص، در اندیشه البناء، نظام حکمرانی دولت بر مبنای قانون مشروطه و مجلس شورا که نزدیک ترین مدل به اسلام بود، قرار داشت. مشروعیت اقتدار سیاسی به تعهد حاکم بر شریعت، دفاع از امت علیه سلطه سیاسی و روان شناختی و حمایت از دعوت اسلامی بستگی دارد. البناء از ایدئولوژی سیاست چند حزبی مبتنی بر حکومت اسلامی نیز اجتناب کرد، به این دلیل که ارزش اساسی وحدت اسلامی را تحت تاثیر قرار می داد. لازم به ذکر است که البناء عملا دولت و حکومت داری را جایگزین الزام آور اما موقت و اصلاح طلبانه می داند و راه را برای رسیدن به هدف نهایی، یعنی "بازسازی خلافت"، می بیند.
 
حسن البناء با تاسیس جمعیت اخوان المسلمین در سال 1928، دوام و پایایی ایدئولوژی سیاسی اسلام را تضمین کرد. وی  به منظور تحقق بخشیدن به نظم سیاسی اجتماعی ایده آل از طریق یک چالش احیاکننده اخلاقی بر ضد استعمار خارجی، اخوان المسلمین را به مثابه یک جنبش سیاسی در نظر گرفت که می تواند هنجارها، ارزش ها و اعمال اجتماعی را در راستای اسلامی کردن هر چه بیشتر به پیش ببرد. به طور حیاتی، البناء، تفسیر خاص خود از اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی که خواستار تمام عیار فعالیت سیاسی و اجتماعی درون جنبشی که او تاسیس کرده بود، تزریق کرد. این موضوع به طور واضح در توضیح اخوان المسلمین به عنوان «یک پیام سلفی، یک طریقت سنی، یک حقیقت صوفی، یک سازمان سیاسی، یک گروه ورزشی، یک پیوند علمی و فرهنگی، یک کوشش اقتصادی و یک اندیشۀ اجتماعی» بازتاب یافته است. در تفسیر البناء، اسلام به عنوان یک روش زندگی کامل معرفی شده است. این میراث ایدئولوژیک امروزه از طریق هدف اخوان المسلمین برای اجرای شریعت به عنوان چارچوب دولت و جامعه عمل می کند.
 
لازم به ذکر است که ارتباطات خاصی بین ایدئولوژی سیاسی البناء و دیگر متفکران معاصر و احیا گران نوین وجود دارد. برخی از محققان این نکته را به وضوح نشان می دهند و می گویند که "بسیاری از مواضع و استدلال های مرتبط با سید قطب، ابو الاعلی مودودی و امام خمینی (ره)، بیانی نظام مند از یک جهان بینی است که در شکل اصلاحات اجتماعی و اخلاقی البناء مشهود است. با توجه به این مشاهدات معتبر، مفهوم البناء در مورد اسلام به عنوان نظام ایده ها برای بازسازی کل جامعه نمی تواند تنها به عنوان نشانه ای از ایدئولوژی سیاسی اسلامی باشد؛ بلکه می تواند در برخی از ابعاد به عنوان "گرایش احیا گرایی نوین ازایدئولوژی سیاسی اسلام" مورد توجه قرار گیرد.
 
نتیجه گیری
تفکر البناء، تا حد زیادی، ایدئولوژی سیاسی اسلام در قرن بیستم را نشان می دهد. با تفسیر اسلام به عنوان یک سیستم جامع ایده ها و راه حل نهایی که باید به نحو کارکردی به منظور نظارت بر هر جنبه ای از دولت، جامعه و بشر به طور وسیع تر مورد استفاده قرار گیرد، گفتمان جدید البناء، به طور واضح درک اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی فراگیر نشان می دهد.این عقیده به ویژه از طریق اظهارات البناء که بیان می کند اسلام یک ابزار کاربردی برای مهندسی اجتماعی، جایگزینی برای ایدئولوژی های سیاسی رقیب و ضرورتی برای تاسیس حکومت است، اعلام می شود. مهم تر از همه، تأسیس اخوان المسلمین، تحقق پایدار دیدگاه او درباره اسلام را به عنوان یک نظام همه جانبه ای که زندگی فردی و عمومی را تنظیم می کرد، تضمین کرد. با این حال، مهم است که به اهمیت سهم نفوذ البناء در نگرش گسترده تر احیاگرانه ایدئولوژی سیاسی اسلام بپردازیم تا آسیب پذیری مسلمانان را در برابر هژمونی غربی اصلاح کنیم.

منبع: https://goo.gl/wVfQug
 
برگردان به فارسی: میثم عباسی فیروزجاه
 
References
 al-Abdin, A.Z. (1989) ‘The Political Thought of Hasan al-Banna’ in Islamic Studies, Vol. 28: 3
al-Anani, K. (2013) ‘The Power of the Jama’a: The Role of Hasan Al-Banna in Constructing the Muslim Brotherhood’s Collective Identity’ in Sociology of Islam, Vol. 1: 1-2
Armajani, J. (2012) Modern Islamist Movements: History, Religion and Politics (Chichester: Wiley-Blackwell)
al-Banna, H. (1999a) ‘Our Movement’ in Selected Writings of Hasan al-Banna Shaheed, trans. Qureshi, S.A. (New Delhi: Wajih Uddin)
al-Banna, H. (1999b) ‘Our Invitation’ in Selected Writings of Hasan al-Banna Shaheed, trans. Qureshi, S.A. (New Delhi: Wajih Uddin)
al-Banna, H. (1999c) ‘Fifth Conference’ in Selected Writings of Hasan al-Banna Shaheed, trans. Qureshi, S.A. (New Delhi: Wajih Uddin)
al-Banna, H. (1999d) ‘Basic Teachings’ in Selected Writings of Hasan al-Banna Shaheed, trans. Qureshi, S.A. (New Delhi: Wajih Uddin)
al-Banna, H. (2009) ‘Some Steps Toward Practical Reform’ in Euben, R.L. and Zaman, M.Q. (eds.) Princeton Readings in Islamist Thought: Text and Contexts from al-Banna to Bin Laden (Princeton, NJ: Princeton University Press)
Black, A. (2001) The History of Islamic Political Thought: From the Prophet to the Present(Edinburgh: Edinburgh University Press)
Commins, D. (1994) ‘Hassan al-Banna (1906-1949)’ in Rahnema, A. (ed.) Pioneers of Islamic Revival (London: Zed Books)
Erikson, R.S. and Tedin, K.L. (2003) American Public Opinion, 6th ed. (New York: Longman)
Esposito, J.L. (2011) Islam the Straight Path (New York: Oxford University Press)
Euben, R.L. and Zaman, M.Q. (2009) ‘Hasan al-Banna’ in Euben, R.L. and Zaman, M.Q. (eds.) Princeton Readings in Islamist Thought: Texts and Contexts from Al-Banna to Bin Laden(Princeton, NJ: Princeton University Press)
Hartung, J-P. (2013) A System of Life: Mawdudi and the Ideologisation of Islam (London: C. Hurst and Co.)
Husain, M.Z. (1997) ‘The Ideologisation of Islam: meaning, manifestations and causes’ in Jerichow, A. and Simonsen, J.B. (eds.) Islam in a Changing World: Europe and the Middle East(Richmond: Curzon Press)
Jones, J.M.B. (1960) ‘Hasan Al-Banna’ in Encyclopedia of Islam, Vol. 1, 2nd ed. (Leiden: E.J. Brill)
Krämer, G. (2010) Hasan al-Banna (London: Oneworld)
Lia, B. (1998) The Society of the Muslim Brothers in Egypt (Reading: Garnet Publishing)
Moussalli, A.S. (1993) ‘Hasan al-Banna’s Islamist Discourse on Constitutional Rule and Islamic State’ in Journal of Islamic Studies, Vol. 4: 2
Mura, A. (2012) ‘A genealogical enquiry into early Islamism: the discourse of Hasan al-Banna’ in Journal of Political Ideologies, Vol. 17: 1
Muslim Brotherhood (2012) ‘Muslim Brotherhood Statement on Islamic Law and National Identity’, Ikhwanweb, available at http://www.ikhwanweb.com/article.php?id=30353, accessed 21/02/14
Safire, W. (2008) Safire’s Political Dictionary (New York: Oxford University Press)
Soage, A.B. (2008) ‘Hasan al-Banna or the Politicisation of Islam’ in Totalitarian Movements and Political Religions, Vol. 9: 1
Turner, C. (2011) Islam: The Basics, 2nd ed. (Abingdon: Routledge)
Yusuf, H. (2011) ‘The Sin Tax of Ignoring Syntax’, Allahcentric, available at http://allahcentric.wordpress.com/2011/04/01/shaykh-hamza-yusuf-islam-is-not-an-ideology-sandala-productions/, accessed 21/01/14
 

 
https://taghribnews.com/vdcene8xpjh8eni.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی