تاریخ انتشار۳۰ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۴۴
کد مطلب : 34490

عزالدين قسام؛ بنيانگذار مقاومت در فلسطين

محمد سعید سعادت
هفتاد سال پیش یا بهتر است که بگوییم در ۱۹ نوامبر سال ۱۹۳۵ شیخ مجاهد عز الدین قسام به شهادت رسید. شهادت قسام رویدادی گذرا نیست، بلکه نقطه عطفی در تاریخ فلسطین به شمار می آید. شهادت ایشان آتش مبارزه علیه استعمار انگلیس را طی سال های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ شعله ور ساخت؛ استعماری که در آن زمان نقش بزرگی در تسهیل روند مهاجرت یهودیان جهان به فلسطین داشت.
عزالدين قسام؛ بنيانگذار مقاومت در فلسطين
عزالدين قسام؛ بنيانگذار مقاومت در فلسطين
تقریبا تمامی تاریخ نگاران و تحلیل گران سیاسی بر این نکته اتفاق نظر دارند که شیخ عز الدین قسام در تبلیغ دین شیوه خاص و منحصر به فرد خود را داشت و راهبر جنبشی جهادی بود که از همه جبهه های مبارزه زمان خود گوی سبقت را ربوده بود. این شیوه منحصر به فرد در پروراندن نسلی مجاهد، جلوه گری می کرد.

در تاريخ مبارزات اسلامي مردم فلسطين از شيخ‌ عزالدين قسام به عنوان بنيانگذار نهضت اسلامي اين سرزمين ياد مي‌شود. او توانست با قيام خود نيروهاي انگليسي اشغالگر فلسطين و گروههاي يهودي هم پيمان آنان را در سالهاي قبل از وقوع جنگ دوم جهاني به ستوه آورد.


زندگینامه

شیخ عزالدین قسام در سال ۱۸۸۲ م/ ۱۲۶۱ ش، در روستای (جبله) واقع در بخش لاذقیه سوریه در خانواده مذهبی متولد گردید. قسام در ۱۴ سالگی برای کسب علوم دینی به دانشگاه الازهر مصر رفت و مدت ۸ سال در انجا اقامت نمود و از محضر اساتید آن دانشگاه و از جمله شیخ محمد عبده استفاده نمود. قسام پس از مراجعت به زادگاهش در کنار تعلیم و تربیت و بسط و نشر معارف اسلامی، به انجام فعالیتهای سیاسی نیز مبادرت ورزید.

پس از جنگ جهانی اول، در هنگام لشکرکشی فرانسویان جهت تسخیر سوریه، قسام با دعوت مردم به قیام علیه اشغالگران، خود رهبری عملیات جهادی علیه اشغالگران فرانسوی را بعهده گرفت. پس از یکسری جنگ و گریز، نیروهای فرانسوی موفق به تسخیر پایگاههای انقلابیون تحت رهبری قسام در مارس و ژویه ۱۳ ش، شدند.

شیخ قسام در فلسطین ابتدا شغل معلمی را انتخاب نمود. سپس در مسجد استقلال شهر حیفا به عنوان سخنوری طراز اول مشهور شد. او از همان ابتدا بر جهاد علیه صهیونیستها اصرار می ورزید و به موازات آن علیه فرقه های ضاله ای چون قادیانیه و بهایت که ان منطقه را با پشتیبانی انگلیسیها تبدیل به منطقه نفوذ خود نموده بودند به مبارزه برخاست.

قسام از سال ۱۹۲۵ م/ ۱۳۰۴ ش، تصمیم به سازماندهی یک تشکیلات مخفی به منظور جهاد علیه دولت قیمومت انگلیس و صهیونیستها گرفت و از سال ۱۹۲۹ به فعالیتهای خویش ابعاد جدیدی بخشید. او به عنوان عضو محکمه شرعی حیفا، روستاهای فلسطین را زیر پا گذاشت و در پرتو تماسهای خود با کشاورزان در روستاها و نمازگزاران مسجد استقلال حیفا، توانست شماری از نیروها و عناصر انقلابی را جذب کند و در هسته های مخفی سازمان دهد.

افراد نامزد عضویت برای مدتی تحت کنترل و اموزش قرار می گرفتند. هر شخصی که قصد ورود به تشکیلات قسامیون را داشت، ابتدا سوره فاتحه و سپس آیات دیگری را که مربوط به جهاد بود تلاوت می نمود.

هر عضو جدید با ادای سوگند با خدا پیمان می بست تا ضمن تعهد به راستگویی و درستکاری، تمامی احکام اسلام را رعایت کرده و پاسدار ایدئولوژی اسلامی باشد. پس از پذیرش عضویت افراد در تشکیلات، علاوه بر آموزشهای نظامی به آموزشهای مذهبی نیز اهمیت داده می شد. هر یک از اعضا مکلف بود در حد توان، تعدادی از ایات و احادیث جهاد در راه خدا را حفظ نماید. اعضا همچنین درسهایی در مورد جنگهای صدر اسلام می آموختند.

قسام در سال ۱۹۲۸ م، تشکیلات مرکزی خود را از ترکیب  ۱۲ گروه جهادی مرکب از گروه‌های العبد قاسم، محمد زعروره، محمد وصال محمد و خلیل محمد عیسی مشهور به ابوابراهیم الکبیر پایه ریزی نمود.

شيخ‌عزالدين قسام مراحل انقلاب را به شرح زير طبقه‌بندي كرده بود.

۱ـ اعتماد به نفس و ترويج روحيه قيام مسلحانه
۲ـ تشكيل گروههاي زيرزميني
۳ـ تشكيل كميته‌هاي رهبري، به منظور جمع‌آوري كمك براي تهيه اسلحه
۴ـ انقلاب مسلحانه

محل كار و تدريس وي در حيفا پناهگاه و ملجأ جنبش ملي فلسطين بود. بعدها وي از سوي مجلس اعلاي اسلامي به عنوان امام مسجد «استقلال» حيفا و «مسئول قانوني امور ازدواج و طلاق»، منصوب گرديد. وظايف و اموري كه در حيفا به عهده قسام گذارده شد اين فرصت را به وي داد كه هر چه بيشتر با توده مردم به ويژه گروه‌هاي متعهد و روشنفكر، تماس نزديك برقرار كند. در آن زمان حيفا از مراكز مهم فعاليت صهيونيست‌ها محسوب مي‌شد. قسام بعدها به رياست «جمعيت جوانان مسلمان» كه به سال ۱۹۲۷ تشكيل گرديده بود، رسيد. وي از اين طريق توانست با مردم ارتباط بيشتري برقرار كند و آنچه را كه انتظار داشت، به دست آورد و آ‌ن تشكيل گروهي بود كه «هسته انقلاب» عليه استعمار و صهيونيسم شد. وي پس از چند سال سكونت در حيفا به آرزويش رسيد و يك گروه زيرزميني تشكيل داد. دو اصل اين گروه آن بودكه هر عضو بايدخودش اسلحه‌اش را تأمين كند و ديگر اين كه در حد مقدور بايد به گروه كمك مالي نمايد.

شيخ عزالدين قسام فردي جذاب، خوش برخورد و سخنوري توانا بود. وي از ۱۹۲۹ كه به عنوان مسئول قانوني امور ازدواج و طلاق تعيين گرديد به روستاها هم سر مي‌كشيد و در مجالس ازدواج شركت مي‌كرد. از اين طريق بود كه علاوه بر ارتباط با مردم، از اوضاع و اخبار جامعه نيز باخبر مي‌شد.

از دوستان وي نقل شده است كه او با روشنفكران و طرفداران روش‌هاي مسالمت‌آميز در مبارزه، به بحث مي‌پرداخت، در مسجد سخنراني مي‌كرد و با دقت نمازگزاران را زير نظر داشت و هركس را كه براي مبارزه آماده و مهيا مي‌ديد، جذب مي‌كرد و وي را به مبارزه براي رهايي فلسطين، دعوت مي‌نمود. قسام تمام فعاليت خويش را كه همان مبارزه عليه تشكيل دولت يهود بود، در پنهاني كامل انجام مي‌داد و فقط اشخاصي كه سال‌ها مورد آزمايش وي قرار گرفته و سلامت و راز نگهداري خود را اثبات نموده بودند، از فعاليت و تشكيلات او آگاهي داشتند.

وي مردم را در دعوت به بيداري و آگاهي عليه نقشه‌هاي شوم استعمار و صهيونيسم، به اتحاد و يكپارچگي فرا مي‌خواند و با دميدن روح جهاد در آنان، همگي را به پيروي از تجربيات گذشتگان ترغيب مي‌كرد.

طرفداران قسام بيشتر از طبقه كارگران، كشاورزان و فروشندگاني بودند كه در جلسات درس وي نيز حاضر مي‌شدند و قسام آنان را به ضرورت جهاد و آماده شدن براي نبرد مسلحانه به هنگام قيام مردمي، آشنا مي‌‌نمود.

با گذشت زمان، هسته انقلاب، با سرعت زياد گرداگرد قسام شكل گرفت. وي نيز با توانايي شگفت‌انگيز، افراد جديد را در تشكيلات خويش رهبري مي‌كرد. او از افراد خود گروه‌هاي كوچكي متشكل از يك مسئول و ۵ نفر عضو، به وجود آورد. اعضاي هر يك از اين گروه‌ها تنها همديگر و رهبر (قسام) را مي‌شناختند و هيچ‌گونه آگاهي از اعضاي گروه‌هاي ديگر نداشتند. در كنار اين گروه‌ها وي به تشكيل كادرهاي رهبري، عمدتاً از افراد سرشناس سازمان، اقدام نمود.

هنگامی که این گروه جهادی تشکیل شد، به یگان های مختلف تقسیم گردید. هر یگان، ماموریتی خاص داشت. این یگان ها عبارتند بودند از یگان خرید اسلحه، یگان جمع آوری اطلاعات و نظارت بر تحرکات نیروهای انگلیسی و یهودی، یگان آموزش نظامی، یگان تبلیغ در مساجد و جلسات آموزشی که مهترین کار آن دعوت به جهاد بود، یگان فعالیت های مردمی و ارتباطات سیاسی، یگان جمع آوری اموال، اعضا و یاران و یگان حمایت از خانواده های شهدا و بازداشت شدگان.

به دنبال آماده سازی و پرورش مبارزان، عملیات های فدایی آنان بر ضد شهرک های اشغالی یهود و اشخاص مورد نظر با هدف راندن یهودیانی که از خارج وارد فلسطین شدند، آغاز گردید.


فعالیت آموزشی قسام

در سال ۱۹۰۶ عزالدین قسام پس از ده سال علم اندوزی و کسب معرفت در الازهر و اخذ دانشنامه از این دانشگاه به جبله بازگشت. از آنجا برای آشنا شدن با شیوه تدریس در دانشگاه های ترکیه به این کشور سفر کرد. پس از بازگشت از ترکیه مانند پدرش در مسجد سلطان بن ادهم قطب الدین به تدریس مشغول شد.

وی به کودکان روستای جبله خواندن، نوشتن، حفظ قرآن کریم و علوم حدیث آموخت و در مسجد المنصوری واقع در مرکز این روستا، نماز جمعه به پا می داشت. مردم همگی شیفته خطبه ها و نحوه تدریس وی شده بودند. طولی نکشید که شهرت و آوازه شیخ قسام در مناطق مجاور منتشر شد. وی مفاهیم اسلام را با درک عمیق و گسترده خود، به مردم تبلیغ می کرد و این گونه طرفداران بسیاری به دست آورد و در میان مردم مقام و منزلت ویژه ای پیدا کرد.


مبارزه با اشغالگران فرانسه در سوریه

هنگام ورود نظامیان فرانسه به سوریه در سال ۱۹۲۰، مبارزات قسام با اشغالگران در ساحل شمالی سوریه آغاز شد. ایشان و مرحوم عمر بیطار از طلایه داران جهاد مسلحانه در سال های ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۰ بودند.

وی سوریه را ترک کرد. سپس خانه خود را که کل دارایی او به شمار می آمد، فروخت و با پول آن بیست و چهار قبضه تفنگ خرید. پس از آن خانواده خود را به طرف منطقه ای کوهستانی فرستاد. فرانسوی ها تلاش کردند تا با دادن پیشنهادهایی فریبنده نظیر دادن پست و مقام های عالی، شیخ را از ادامه مبارزه بازدارند، اما او به تمامی این پیشنهادها پاسخ رد داد. اصرار قسام بر مقاومت دادگاه نظامی فرانسه در اللاذقیه را بر آن داشت تا حکم اعدام وی و شماری از یارانش را صادر کند. سپس شیخ به منظور رها شدن از تعقیب فرانسوی ها به دمشق و از آنجا به فلسطین رفت.


قسام در فلسطین

قسام و یارانش در حیفا سکونت گزیدند و خانواده های آنان در منزلی در محله قدیمی این شهر در کنار یکدیگر زندگی کردند. این محله پناهگاه کشاورزان فقیری بود که در نتیجه حمله اشغالگران، خانه های شان در روستاها تخریب و موطن مهاجران یهودی شده بود.

قسام برای بهبود اوضاع معیشتی کشاورزان، تلاش بسیاری نمود. وی با برپایی کلاس های شبانه به مبارزه با بی سوادی برخاست. اندکی نگذشت که کشاورزان ساکن منطقه شمالی و کارگران به شیخ احترام ویژه ای گذاردند و شیفته اخلاق و منش خداپسندانه وی شدند.

قسام در مدرسه اسلامی حیفا به تدریس مشغول شد و دانش آموزان را به آینده سرزمین خود در سایه اشغالگری آگاه کرد. وی با موافقت حاج محمد امین الحسینی مفتی قدس و رهبر جنبش ملی فلسطین، امام جماعت و خطیب مسجد استقلال شد. قسام با شیوه خاصی که داشت، به تنویر افکار عمومی فلسطینیان مشغول شد و آنان را از تهدیدات فراروی شان مطلع کرد و همواره این جمله را تکرار می کرد که" یهودیان برای نابودی ملت فلسطین و تشکیل دولتی یهودی تنها منتظر یک فرصت هستند" شیخ قسام در مساجد در میان نمازهای پنجگانه، جلسات درس برگزار می کرد. وی از این فرصت استفاده می کرد و مبارزان را برای نبرد آماده می کرد. وی در برنامه های خود همواره کیفیت را بر کمیت ترجیح می داد.

هنگامی که تهدیدات حمله نیروهای انگلیسی به فلسطین افزایش یافت، قسام "جمعیت جوانان مسلمان" را تاسیس کرد و در آن جوانان مسلمان را پرورش داد و آنان را از قید و بند انحراف و خودباختگی ناشی از اوضاع دشوار اقتصادی و سیاسی آن زمان آزاد و به کار و تلاش برای حمایت از میهن دعوت کرد. وی با رهبران شهرهای مختلف فلسطین در تماس بود و از این راه توانست عده زیادی از جوانان را به سازمان جهادی خود جذب کند.

قسام در سال ۱۹۳۰ مدتی در دفتر ازداوج و طلاق دادگاه حیفا فعالیت کرد و از راه آن موفق شد تا با قشرهای مختلف جامعه از جوانان گرفته تا سالخوردگان، کشاروزان، کارگران، دانشجویان و کارمندان ارتباط برقرار کند. این مساله نقش بسزایی در گسترش و توسعه دامنه سازمان جهادی او داشت.


فعالیت های جهادی

عملیات مبارزان قسامی تنها به حمله به شهرک های اشغالی صهیونیست ها خلاصه نمی شد و همانطور که استاد امیل الغوری در کتاب خود با عنوان "فلسطین در گذر شصت سال" مطرح کرده است، این عملیات ها همچنین شامل تعقیب کسانی می شد که علیه ملت و مصالح آن خیانت (نظیر همکاری با رژیم صهیونیستی، جاسوسی برای سازمان اطلاعات انگلیس یا فروش اراضی به یهودیان و دلالی برای آنان) می‌کردند.

مبارزه با گشتی های ارتش و پلیس، بستن راه ها و حمله به قرارگاه های ارتش و مراکز پلیس، حمله به نگهبانان شهرک های یهودی نشین و بمب گذاری، از دیگر اقدامات مبارزان قسامی شمار می آمد.

هنگامی که عملیات های قسام بسان روحی تازه در کالبد فلسطینیان دمیده شد و آنان را به تکاپو واداشت، دولت انگلیس اعلام کرد که هر کس درباره مجریان این عملیات اطلاعاتی ارائه دهد، پاداش خوبی دریافت خواهد کرد. این عملیات در واقع در دل و جان یهودیان رعب و وحشت افکنده بود. یهودیان نخستین باری بود که می دیدند علیه شان عملیات های نظامی صورت می گیرد.

دولت انگلیسی و یهود از ترس این عملیات ها جاسوس های خود را در مناطق مختلف مستقر کردند و با کمترین شک نسبت به کسی، او را بازداشت می کردند. بدین ترتیب تحرکات و فعالیت های گروه قسام با مشکلات متعددی مواجه گردید. پلیس انگلیس توانست درباره نیرو و تجهیزات نظامی و مکان عملیات این گروه اطلاعاتی جمع آوری کند.


شهادت شیخ عز الدین قسام

قسام و یارانش در روز ۱۴ نوامبر در غازی نزدیک مستعمره عین حارود مستقر شدند. که در همان حال یک گشتی نظامی مرکب از یک پلیس محلی و گروهبان انگلیسی در حال عبور از منطقه بودند.

یکی از مجاهدین به نام (سام محمود مخزومی) به آنان فرمان ایست داد. از آنجا که گشتیها به فرمان توجهی ننمودند، اقدام به شلیک گلوله نمود و جریان آن گروهبان انگلیسی کشته و پلیس محلی موفق به فرار شد، و جریان را به نزدیکترین پاسگاه انتظامی اطلاع داد.

لذا انگلیسیها نیروهای پلیس را جهت دستگیری گروه قسام اعزام نمودند. گروه قسام که با وضعیت دشورای روبرو شده بود. به ناچار به طرف بیش های یعبد عقب نشینی کردند و در محل امن تری موضع گرفتند. شیخ قسام پیش از عقب نشینی به سمت بیشه های یعبد، یارانش را به دو گروه تقسیم نمود. یک گروه مامور قطع خطوط مواصلاتی انگلیسی ها در شمال فلسطین و ضرفه زدن به مراکز تجمع نیروهای انگلیسی و یک گروه ده نفری دیگر به همراه قسام عازم منزل شیخ سعید حسان یکی از دوستان قسام در بیشه های بعبد شدند.

سرانجام در صب زود، روز ۲ نوامبر ۱۹۳۵ م/ ۱۳۱۴ ش، قوای بریتانیا جنگل را به محاصره خود درآوردند و چندین هواپیمای شناسایی و جنگی برای پیدا کردن آنان بر فراز جنگل به پرواز درآمد. و زد و خورد سختی در گرفت. علیرغم انکه تعداد انگلیسی‌ها بالغ بر ۴ نفر بود، لیکن گروه قسام با تمام توان به مقاومت پرداختند و هنگامی که انگلیسیها خواستار تسلیم شیخ عزالدین قسام شدند او پاس داد. اما هرگز تسلیم نخواهیم شد. این جهاد در راه خداست و سپس رو به همرزمانش نمود و افزود ای برادران چون شهیدان بمیرید.

نبرد نابرابر به مدت ۶ ساعت به طول انجامید و طی آن ۱۵ نفر از نیروهای نظامی و مهاجم انگلیسی به هلاکت رسیدند. سرانجام پس از ساعت ها مقاومت و پایداری، شیخ عزالدین قسام نیز به دنبال یارانش، یوسف زیباوی، و محمد حنفی مصری، خود نیز شهادت را در آغوش کشید و به ملکوت اعلی پرواز نمود و با خون پاکش درخت تنومند اسلام و نهضت مقاومت اسلامی فلسطین را آبیاری نمود.

عونی فرسخ یکی از نویسندگان عرب می گوید:" شهادت قسام بازتاب وسیعی در میان فلسطینیان داشت و آثار آن در تشییع باشکوه پیکر پاک این شهید در حیفا کاملا نمایان بود."

پیکرهای پاک شهید قسام، شهید یوسف عبد الله زیباری و سعید عطیه المصری (از یاران نزدیک قسام) مسافت پنج کیلومتر بر دوش فلسطینیان حمل شدند و در خلال آن تشییع کنندگان بدون توجه به تیراندازی نیروهای پلیس و نظامیان انگلیسی، با آنان درگیر و بر اثر این درگیری عده ای شهید یا زخمی شدند.

شهادت شیخ عزالدین قسام نه تنها موجب یاس مردم فلسطین و خاموشی حرکت جهادی در بین مردم نگردید، بلکه به مبارزات مردم فلسطین شور و حرارتی دیگر بخشید و ابعاد جدیدی از مبارزه مسلحانه و اسلامی را فراروی آنان قرار داد. پس از شهادت قسام، افرادی چون (شیخ فرحان السعدی ) و الوابراهیم کبیر که از فرماندهان گروه قسام بودند رهبری مبارزه علیه انگلیسیها را به عهده گرفتند.

ابوابراهیم الکبیر در منطقه الجلیل به مقاومت بر علیه اشغالگران دست میزد و مبادرت به عملیات نظامی می نمود. از جمله عملیاتی که او رهبری کرد، حمله به یک کاروان یهودی در جاده نابلس طولکرم بود، که در پاس به تجاوز یهودیان به اعراب در نزدیکی حیفا صورت گرفت.


تاکید گردان های قسام بر پیمودن راه شیخ

گردان های شهید عز الدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی حماس که به یمن نام مبارک شیخ قسام و پایبندی به اصولی که تا رسیدن به لحظه پرافتخار شهادت بدان پایبند بود، این نام را برای خود برگزید و در سالروز شهادت شیخ المجاهدین بر ادامه راه جهاد و مقاومت تا آزادی فلسطین تاکید و اعلام می کند که راندن اشغالگران از نوار غزه نخستین ثمره این جانفشانی هاست و مقاومت تنها راه آزادی بقیه اراضی اشغالی فلسطین به شمار می آید.

این گردان ها طی بیانیه ای در هفتادمین سالگرد شهادت شیخ قسام اعلام کرد: ملت فلسطین به ویژه جنبش حماس و شاخه نظامی آن، در این روز بزرگ و فرخنده، خاطراتی به یادماندنی را در اذهان خود مرور می کند. شاخه نظامی جنبش حماس به نام مبارک این رهبر ظفرمند و صاحب اصلی این خاطرات عطرانگیز و به یادماندنی نامیده شده است؛ رهبری که از زمان آغاز حمله اشغالگران جنایت پیشه به کشورهای عربی، لحظه ای رنگ آرامش و راحتی را به چشم ندید و به همراه گروهی از برادران مخلص خود به تنویر افکار ملت و دعوت از آنها به جهاد پرداخت و خود نیز دوشادوش آنان مبارزه کرد و در نهایت بهترین رشادت ها و دلیری ها را از خود به نمایش گذاشت.

ارواح طیبه و جان های پاک از سوریه تا فلسطین به یکدیگر نزدیک شدند و یکدیگر را در آغوش گرفتند. خاک مقدس جنین این پیکر پاک را که تا آخرین لحظه زندگی، از تسلیم شدن سرباز زد، در خود جای داده است. ایشان یگانه فرمانده و رهبری ربانی است که عملیات جهادی خود را با گروهی اندک از افراد مومن و مخلص در برابر جائران زمان آغاز کرد. این گروه اندک نیز با خون خود نقشه پیمودن راه را ترسیم کردند که در نهایت به تشکیل ارتش بزرگ و دلیر قسام منجر شد؛ ارتشی که رژیم منفور صهیونیستی هم اکنون از آن واهمه دارد و از آن بسیار حساب می برد. نام گردان های قسام برگرفته از نام مبارک این رهبر بزرگ است و تحت تاثیر او، در کنار قرآن کریم سلاح را بر دوش خود حمل می کند. انسان های بزرگ و شریف به سیرت این فرمانده بزرگ اقتدا کرده اند و با نیرو گرفتن از خداوند بلند مرتبه، به جنگ با دشمنان برخاسته اند و با نیروی عقیده و ایمان، با دشمنان خدا مبارزه کرده اند و در این راه ملامت ملامت گران هیچ تاثیری در روحیه آنان نگذاشته است. آنان صبر و ثبات خویش را از شیخ عزالدین قسام آموخته اند ؛ مردی شجاع که در زمان او تعداد انسان های شجاع و مبارز انگشت شمار بودند.

امروز با گذشت هفتاد سال یاد و خاطره شهیدی را زنده نگه می داریم که امتی و ملتی را زنده کرد و حال آنکه افراد بسیاری در درون یک امت ظهور می کنند، اما با گذشت زمان یادی از آنان نمی شود. رهبری باید اینچنین باشد و اینچنین است که بزرگان نام خود را با خون سرخ شان ماندگار می سازند ؛ خونی که نقشه میهن سلب شده را ترسیم می کند، صبح نوید را فریاد می زند و طلوع فجر را نشان می دهد. با وجود چنین مجاهدان پاک دامن و شریفی، انصاف نیست که تاریخ به دروغ نوشته و اسامی قهرمان های خیالی و پیروزی های موهوم آنان، میان مردم این سرزمین مقدس منتشر شود.

این سرزمین مقدس که به خون یاران و شهدای اسلام آغشته شده است، تنها عزت و افتخار و سربلندی زیبنده آن است و نه تسلیم شدن و سر فرو آوردن در برابر ظلم و ستم. این سرزمین هرگز بر سر حقوق و مقدسات خود سازش نمی کند و این همان رسالت شیخ مجاهدان قسامی است که گردان های قسام آن را بر عهده گرفته است و سرانجام به پیروزی بزرگی دست یافت که آزادی غزه نخستین ثمره آن و در آینده نیز تضمین کننده آزادی تمامی اراضی اشغالی فلسطین به شمار می آید.

شهادت شیخ عزالدین قسام پیام و رسالتی آشکار به همه کسانی است که به وعده های پوشالی و دروغین دشمن صهیونیستی دل بسته اند. پیام ایشان حاوی این مفهوم است که اگر امتی بخواهد حقوق و عزت و کرامت خود را باز پس گیرد، جز راه جهاد و مقاومت راه دیگری ندارد.

شیخ قسام تا آخرین لحظه عمر مبارک خود مبارزه کرد و شهادتین را در سرزمین مبارک فلسطین در جنگل های یعبد به دور از ولادتگاه خود در جبله واقع در سوریه بر زبان آورد؛ چرا که سرزمین فلسطین هنگام اسارتش آه و ناله سر داده بود، بنابراین شیخ در حالی که سلاح خود را در دست داشت به فریاد جانسوز میهن خود و ندای عقیده که حد و مرزی را نمی شناسد، لبیک گفت. آری! گردان های شهید عز الدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی حماس با مزین شدن به نام مقدس این شهید بزرگوار پیوسته با عملکرد درست خود یاد و خاطره ایشان را در اذهان زنده نگه می دارند و این جمله مشهور ایشان "سرانجام جهاد، پیروزی یا شهادت است" را سر لوحه مبارزات خود قرار داده اند.


منابع:
۱- علماي مجاهد،‌ محمد‌حسن رجبي، مركز اسناد انقلاب اسلامي
۲- سایت مرکز اطلاع رسانی فلسطین
۳- حمیدرضا قائدامینی، سایت آفتاب
https://taghribnews.com/vdcjyxet.uqexhzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی