تاریخ انتشار۲۱ دی ۱۳۸۹ ساعت ۸:۳۵
کد مطلب : 36396

علل فقر در جامعه از دیدگاه امام باقر (ع)

فقر در هر جامعه ای علل گوناگونی دارد، چراکه فقدان آب و خاک مناسب، توزیع نادرست ثروت و منابع رو و زیرزمینی، تنبلی منابع انسانی و مانند آن، هر یک می تواند به عنوان علت تام یا ناقص عمل کرده و فقر را در جامعه موجب شود یا آن را تشدید نماید.
علل فقر در جامعه از دیدگاه امام باقر (ع)
اما در تحلیل هایی که براساس نظام مادی انجام می شود، هرگز علل و عناصر دیگری از غیرجنس امور مادی دیده نمی شود؛ چرا که نظام تحلیل مادیگرایانه، دایره علل و عوامل را تنها به امور مادی محدود می سازد که قابل رویت ولو با ابزارهای مادی علمی و قابل آزمایش، تکرار و تجربه است. در نگرش مادیگرایانه، اموری چون رفتارهای اخلاقی نمی تواند در جهان مادی تأثیری از خود به جا گذارد؛ از این رو وقتی از علت گسترش زنا یا عدم ادای واجب دینی چون زکات، به عنوان علت خشکسالی و فقر یاد می شود، به عنوان خرافه تحلیل و تبیین شده و به سبب بی معنایی فلسفی از دایره علل خارج می شود.

اما در تحلیل های قرآنی و آموزه های وحیانی و روایی اسلام، علل غیرمادی نه تنها تأثیرگذار است بلکه به عنوان عوامل اصلی و علت های برتر شناسایی شده و برای تأثیرگذاری بر این علل و عوامل راهکارهایی نیز ارایه می شود. یکی از این تحلیل ها، تحلیل امام باقر(ع) از وضعیت فقر در جامعه است. 

زمین ، منبع ثروت و نعمت

خداوند زمین را به گونه ای آفریده که همه موجودات روی آن می توانند از آن روزی بخورند بی آن که با مشکل غذایی روبه رو شوند. خداوند در آیه ۶۰ سوره عنکبوت می فرماید: و کأین من دابه لا تحمل رزقها الله یرزقها و ایاکم؛ هیچ جنبده ای در روی زمین روزی خویش را حمل نمی کند و خداوند به آن ها و شما انسان ها روزی می دهد. این بدان معناست که زمین چنان از نعمت های گوناگون انباشته شده که فقر غذایی معنا و مفهومی ندارد. این که خداوند در آیه ۱۰ سوره رحمن می فرماید: و الارض وضعها للانام؛ خداوند زمین را برای انسان ها وضع کرده است؛ بدان معناست که این اشرف آفریده های الهی که زمین برای سکونت وی آماده شده، از چنان ظرفیتی برخوردار است که انسان نباید هیچ احساس کمبودی داشته باشد، چه رسد که از فقر غذایی رنج برد.

خداوند در زمین، انواع گیاهان و جانوران خشکی زی و دریازی را آفریده است تا انسان ها از نظر غذایی هیچ کمبودی نداشته باشند.

از نظر معادن و کانی ها نیز زمین چنان آماده بهره برداری است که دیگر هیچ مشکلی در بخش های مورد نیاز بشر وجود ندارد. معادن مس و آهن و زر و سیم و هزاران کانی ارزشمند دیگر به بشر فرصت می دهد تا بتواند تمدنی درخور انسان بسازد.

اصول اقتصاد سالم اسلامی

اما این که چرا با این همه فراوانی نعمت ها و وفور آن، بخش بزرگی از جامعه انسانی در فقر و نداری زندگی می کند و براساس آمارها بیش از هفتاد درصد انسان ها به شکلی از فقر رنج می برند؟ پرسش قابل تأملی است که می بایست در بیان علل و راه برونرفت آن اندیشید.

ازنظر آموزه های وحیانی اسلام، ریشه این امر در اموری چند نهفته که از جمله آنها می توان به توزیع بیدادگرانه ثروت و منابع زمینی اشاره کرد.

از آن جایی که از نظر اسلام، قوام جامعه به اقتصاد است (نساء، آیه ۵)، همواره مباحث اقتصادی را در کنار مباحث مهم اعتقادی قرار می دهد تا این گونه بر ارزش و جایگاه مهم اقتصاد در هر جامعه ای تأثیر داشته باشد (بقره آیه ۳ و ۳۱ و ۴۳ و آیات دیگر قرآن)، چرا که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مدیریت سالم و درست اقتصاد جامعه، به معنای فراهم آوری بستری مناسب برای بروز قوا و استعدادهای سرشته در ذات بشر و فعلیت بخشی به آن در مسیر متاله و خدایی شدن و خلافت یابی است که به عنوان هدف غایی در قرآن تعریف شده است. (بقره، آیه ۳۰ و آیات دیگر)

در آموزه های قرآنی هرگاه از عدالت در جامعه سخن به میان می آید، بیش از همه به حوزه توزیع عادلانه توجه دارد، از این رو به جای واژه فراگیر و عام و مطلق عدالت، از واژه قسط استفاده می کند تا با استفاده از این واژه این معنا القا شود که عدالت در جامعه زمانی معنای واقعی و حقیقی می یابد که هر کس نصیب و قسط خویش از زمین و منابع آن را به دست آورد و بتواند در شرایطی مناسب در مسیر شدن های کمالی گام بردارد.(حدید، آیه ۲۵)

جامعه عدالت پیشه، جامعه ای است که هر کسی براساس قوانین نوشته شده، حق خویش را بشناسد و با قدرت مشروع اجتماعی بتواند نصیب و قسط خود را برگیرد و اجازه ندهد تا حق او تباه شود. (همان)

از آن جایی که همواره کسانی به عنوان قاسطین (قسط خوران) در جامعه هستند که با مقسطین (اجراکنندگان قسط) در تضاد هستند، لازم است تا با قدرت مشروع و اقتدار کامل، قسط هر کسی داده شود. البته قاسطین به سبب تجاوزگری خویش از توان نفوذ بالایی برخوردار می شوند و ثروت نامشروعی را برای خود رقم می زنند. توانایی آنان در استخراج ثروت زمین و بهره برداری از آن به سبب ثروت نامشروع ابتدایی موجب می شود تا روز به روز بر ثروت و قدرتشان افزوده شود و دست تجاوزگری آنان گسترده تر و فراگیرتر شود. از این رو قرآن برای مدیریت و مهار ثروت و قدرت اشراف و سرمایه داران بی نیاز، برنامه ای را به عنوان اموال عمومی پی ریخته که از آن به «فی» و «انفال» یاد می شود.

فی و انفال بخشی از ثروت عمومی است که در اختیار مدیران سالم جامعه قرار می گیرد. این ثروت عمومی که شامل دریاها، سرزمین های بی مالک، سرزمین های آزاد شده، جنگل ها، کوه ها، معادن و کانی های زیرزمینی و مانند آن می شود، ثروت عظیمی است که در اختیار دولت اسلامی قرار می گیرد تا با استخراج و توزیع عادلانه آن در میان اقشار نیازمند، گردش ثروت در میان همه مردم باشد و نه در اختیار جمع معدودی از بی نیازان.

با نگاهی به اقتصاد سرمایه داری در جهان امروز به سادگی می توان به این شکاف طبقاتی میان نیازمندان و بی نیازان از سرمایه داران جهانی پی برد. در یک بررسی اجمالی و گذرا می توان دریافت که بیش از ۷۰ درصد ثروت زمین در دست ۳۰درصد مردم قرار گرفته است و شرکت های چندملیتی با ثروت خویش به غارت و چپاول زمین و مردم می پردازند و همه منابع و کانی های غنی و گرانبها از نفت، گاز، الماس، اورانیوم، زر و سیم و مانند آن را در اختیار دارند و با این ثروت اشرافی خویش، فساد را در جامعه انسانی بلکه در خشکی و دریا و زمین گسترش می دهند.

از این رو خداوند، برخلاف اقتصاد سرمایه داری، بسیاری از اموال و منابع زمین را عمومی و به عنوان بیت المال در اختیار دولت قرار داده است تا با توزیع آن در میان اقشار نیازمند، فرصت برابری را در بهره مندی از ثروت زمین فراهم آورد و اجازه ندهد تا ثروت زمین در دست معدودی قرار گیرد.

خداوند به صراحت در آیاتی از جمله آیه ۷ سوره حشر می فرماید که امکانات و ثروت های زمین نباید در اختیار بی نیازان از قدرتمندان و سرمایه داران باشد. در این آیه به این نکته کلیدی ومحوری توجه داده شده که هدف از عمومی سازی بسیاری از منابع و ثروت زمین به عنوان انفال و فی درراستای گردش سالم ثروت درمیان همه اقشار مردم و خروج آن از دست به دست شدن در میان اغنیا و بی نیازان است تا بینوایان نیز به ثروت مناسب برسند:«کی لایکون دوله بین الاغنیاء منکم». البته این بدان معنا نیست که ثروت از دست اغنیا خارج شود و درحقیقت توزیع و گسترش فقر رقم بخورد، بلکه مراد آن است که همگان از جمله قشراغنیا از ثروت برخوردار باشند؛ ولی از آن جایی که اغنیا به سبب دارندگی نیاز به کمک های یارانه ای دولت از ثروت عمومی ندارند، می بایست با هدفمندسازی این ثروت عمومی و توزیع عادلانه درمیان اقشار نیازمند، آنان را نیز به سطح رفاهی رساند که اغنیا درآن قرار دارند.

درگزارش های روایی از حکومت عدالت علوی (ع) این معنا بیان شده که آن حضرت با توزیع عادلانه ثروت عمومی که حتی گاه داد و فریاد اغنیا و عرب های نژادپرست و برخی ازمدعیان پیشگامی در اسلام را درآورده بود، توانست جامعه را به سطحی از رفاه عمومی برساند که دیگر فقر غذایی دراین جامعه معنا و مفهومی نداشته باشند.

به این معنا که در زمان حکومت حضرت علی (ع)، ایشان برای تحقق عدالت اقتصادی درجامعه و گردش سالم اقتصاد و ثروت عمومی زمین، ابتدا به یکسان سازی شرایط رشد و رفاه عمومی پرداخت و کوشید تا محرومیت برخی قشرهای اجتماعی را برطرف سازد که به دلیل توزیع ناعادلانه بیت المال درگذشته پدیده آمده بود. ایشان در بیان سیاست های اقتصادی خویش فرمود من ثروت عمومی را که در خلافتهای گذشته غارت شده و دراختیار عده ای معدود قرار گرفته بود، حتی اگر کابین و مهر زنان شده باشد، بازپس می گیرم و انتقال آن به مالکیت دیگری نمی تواند موجب مالکیت شود.

درجامعه امروز یکی از راه های فرار آن است که اموال عمومی را پس از غارت به مالکیت زن و فرزند درمی آورند و این گونه از قانون می گریزند، امیر مومنان (ع) نشان داد که این تغییر فریب کارانه مالکیت؛ نمی تواند موجب حلیت وجواز بقای مال در ملک زن و فرزند شود. از این رو جواز مصادره چنین اموالی را صادر می کند و حتی مالی که به عنوان مهر زن قرار داده شده را باز پس می گیرد. تاکید آن حضرت بر بازپس گیری ثروت عمومی حتی در صورتی که کابین زنی شده باشد، از آن روست که مهریه زن برای او پاک ترین و حلال ترین مالی است که در اختیار اوست. با این همه این مال اگر از بیت المال وثروت عمومی باشد، از دست وی خارج می شود؛ زیرا انتقال مال به هرشکل فریب کارانه ای نمی تواند موجب مالکیت شود. به سخن دیگر، ثروت عمومی مختص نیازمندان است و آنان مالک این مال می باشند و هرگونه تصرف دراین اموال به معنای غصب است ومی توان آن را مصادره و باز پس گرفت حتی اگر دست به دست شده و به عنوان کابین زنی درآمده باشد.

با تلاش های آن حضرت (ع)، نوعی تعادل و هماهنگی در زندگی عموم مردم پدید آمد و جامعه به سطحی از رفاه مناسب و مطلوب نزدیک شد. خود آن حضرت (ع) در باره آثار اجرای عدالت درجامعه می فرماید:«ما اصبح بالکوفه احد الا ناعماً، ان ادناهم منزله لیأکل البر و یجلس فی الظل و یشرب من ماء الفرات»؛ هیچ کس درکوفه نیست که زندگی اوسامان نیافته باشد.

پایین ترین افراد، نان گندم می خورند و خانه دارند و از آب فرات استفاده می کنند. (بحارالانوار، ج ۱۱۰، ص ۴۰)

به هرحال، زمین از چنان ثروت و منابع مورد نیاز بشر و بلکه همه جنبدگان انباشته شده است که فقر و فاقه در آن معنا و مفهومی ندارد مگر آن که علل دیگری به عنوان بازدارنده و مانع پدید آید.

از جمله این موانع قاسطین و قسط خوران هر جامعه از ثروتمندان و فرفهان بی درد و عدالت ستیز و ستمگر می باشند. البته غیر از آنان نیز علل و عوامل دیگری وجود دارد که به عنوان مانع عمل می کند. این همان چیزی است که امام باقر(ع) در بیان تحلیل فقر و فاقه در جامعه ارایه کرده است و در ادامه به آن اشاره می شود.

رفتار نابهنجار، علت و عامل فقر اجتماعی

چنان که گفته شد، در هر جامعه علل و عواملی وجود دارد که می تواند مانع جدی در بهره مندی بشر از ثروت زمین شود و جامعه را دچار بحران فقر از جمله فقر غذایی کند. از جمله این عوامل که به عنوان مانع عمل می کند می توان به رفتارهای انسانی اشاره کرد.

ازنظر اسلام و وحی، عواملی که به عنوان مانع از بهره مندی بشر از ثروت زمین عمل می کند به دو دسته مادی و معنوی دسته بندی می شود که به نظر می رسد ازنظر اسلام، مانع معنوی جدی تر و اساسی تر از مادی آن عمل می کند. از این رو تأکیدات بسیاری شده تا موانع معنوی، شناسایی و با آن مبارزه و مقابله شود.

خداوند به صراحت درباره سختی در معیشت به سبب عدم ذکر و یاد خود در آیه۱۲۴ سوره طه می فرماید: و من أعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا؛ هرکسی که از یاد من اعراض کند در زندگی دچار سختی و تنگ دستی می شود.» بنابراین، اعراض از یادکرد خداوند به عنوان یکی از عوامل فقر و فاقه برای انسان در دنیا معرفی شده است. براساس همین آیه می توان گفت که هرگونه افزایش ذکر الله به معنای رهایی از فقر و افزایش نعمت است.

از دیگر موانعی که قرآن بیان می کند، بی تقوایی و عمل برخلاف آموزه های عقلانی شرعی است. خداوند به صراحت در آیه۹۶ سوره اعراف می فرماید که اگر مردم تقوا پیشه کنند، درهای آسمان و زمین برروی آنان گشوده می شود و از برکات آن بهره مند می شوند: «ولو أن أهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض»؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر ایشان می گشودیم. ولی چون تکذیب کردند و ایمان و تقوا، پیشه نکردند دچار مشکلاتی شدند که فقر و قحطی از آن جمله است.

خداوند هم چنین می فرماید: از شرک و گناهان بپرهیزید تا ما درهای برکات و خیرات تکامل بخش را، از آسمان به وسیله آمدن باران و از زمین با روییدن گیاهان و به وجود آمدن میوه ها نازل گردانیم. همان گونه که حضرت نوح(ع) به امت خویش وعده داد و گفت: «یرسل السماء علیکم مدرارا؛ از آسمان پیاپی بر شما روزی فرو می فرستد» (نوح، آیه۱۱)

در روایات بسیاری نیز کمبود روزی یا افزایش آن به رفتارهای انسانی نسبت داده شده است. این بدان معناست که میان رفتار آدمی با طبیعت زمین ارتباط تنگاتنگی است و رفتار انسان در حوادث به ظاهر طبیعی آن تأثیر شگرف و مستقیمی به جا می گذارد. از این رو قطع باران و خشکسالی در روایات به اموری چون عدم پرداخت زکات نسبت داده شده است.

زمین و آسمان درحالی بر انسان تنگ می آید و سخت می گیرد که روزی برای هر انسان و جنبنده ای در زمین تضمین شده است و روزی، انسان را همچون مرگ می جوید؛ چنان که پیامبر(ص) در این باره می فرماید: همچنان که مرگ بنده را می جوید، روزی نیز او را می جوید. (جامع الاخبار، ص۲۹۴ حدیث۷۹۹)

امام باقر(ع) در بیان تحلیل علل رسیدن رزق و روزی و رهایی از فقر به ارتباط امور مادی با امور معنوی اشاره می کند. وی در روایتی می فرماید: خدای عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بنده ای را دوست دارد که بسیار دعا کند، پس بر شما باد به دعا از هنگام سحر تا طلوع آفتاب؛ زیرا درهای آسمان در آن هنگام بازگردد و روزی ها در آن تقسیم و حاجتهای بزرگ برآورده شود. (اصول کافی، ج۴، ص۲۲۸)

دراین روایت آن حضرت (ع) روشن می کند که نمی توان از ارتباط میان دعا، سحرخیزی و بیداری بین الطلوعین با رسیدن روزی و رهایی از فقر چشم پوشی کرد؛ زیرا بیداری دراین ساعات دعا می تواند موجب رسیدن به رزق و رهایی از فقر شود. این بدان معناست که برکات زمین و آسمان به سوی او گشوده می شود و دعاهایش در وضعیت و نسبت او با زمین و آسمان و برکات و نعمت های آن تغییر ایجاد می کند.

امام باقر (ع) از موانع رسیدن به ثروت و از عوامل گرفتاری به فقر را نسبت دادن دروغ به امامان (ع) می داند و درجایی خطاب به ابوالنعمان عجلی می فرماید: یا ابا نعمان، مبادا بر ما دروغی را نسبت دهی که از دین حنیف خارج خواهی شد. ابا النعمان مبادا به وسیله ما از مردم وابکشی که خداوند با این کار جز افزایش فقر بتو نمی دهد. (بحارالانوار، ج ۱۷ و ۲ ص ۱۶۵)

برخلاف تحلیل مادیگرانه که هرگونه ارتباط میان روزی با زکات را مردود می شمارد، امام باقر(ع) در روایتی به این ارتباط تنگاتنگ اشاره کرده و می فرماید: ای جابر زکات، روزی انسان را زیاد می کند. (بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۸۳)

حضرت باقر(ع) همچنین در تحلیل دیگری به این مطلب توجه بیشتری می دهد و اموری را به عنوان عوامل فقر و فاقه فرد وجامعه بشری معرفی می کند براساس تحلیل و نگرش مادیگرانه اصولا نمی توان به عنوان عوامل و علل فقر از آن ها یاد کرد. آن حضرت (ع) می فرماید: درکتاب رسول خدا (ص) یافتیم (نوشته بود): هرگاه پس از من زنا پدیدار شود مرگ ناگهانی فراوان گردد، و هرگاه از پیمانه و تراز کم شود، خداوند آنان را به قحطی و کمی خوار و بار و سایر وسائل زندگی بگیرد و هرگاه از دادن زکات دریغ کنند، زمین برکات خود را از زراعت و میوه ها و معادن (از آنان) دریغ کند و هرگاه دراحکام، بنا حق حکم کنند و همکاری درستم و عدوان کنند (و به ستم همدیگر دچار شوند) و پیمان شکنی نمایند. خداوند دشمنشان را برآن مسلط کند و چون قطع رحم کنند خداوند اموال (و ثروتها) را در دست اشرار قرار دهد و چون ترک امر بمعروف و نهی از منکر کنند و پیروی از نیکان اهل بیت من ننمایند خداوند اشرار آنان را بر ایشان مسلط گرداند، پس نیکان آنها دعا کنند و مستجاب نشود. (اصول کافی، ج ۴، ص ۸۱)

دراین تحلیل به خوبی روشن شده که چگونه رفتارهای ناهنجاری چون زنا، موجب مرگ ناگهانی، گرانفروشی و کم فروشی موجب قحطی و ترک زکات موجب کاهش محصول وبرکت می شود و پیمان شکنی، دشمنان را برجامعه مسلط می سازد. این بدان معناست که نمی بایست بی تفاوت از این علل و عوامل به ظاهر غیر موثر در چارچوب تفکر مادیگرانه گذشت و رفتارها و اموری چون دعا و نیایش، ذکر خدا، خوش خویی، صدقه، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، نیکی با خانواده و مانند آن را بی تاثیر درجهان و جامعه و افزایش و کاهش رزق و روزی دانست؛ بلکه باید به این امور به عنوان علل و عوامل اصلی و بسیار تاثیرگذار توجه داشت و در برنامه ریزی های کلان کشور در دستور کار قرارداد.

به عبارت دیگر اگر نهادهای مسئول و دولتی بخواهند طرح و برنامه ای درحوزه افزایش بهره وری، تولید، رشد اقتصادی و توسعه وپیشرفت همه جانبه در تمدن داشته باشند، باید عوامل دیگری غیر از منابع مادی، زمین، آب، خاک صنعت و مانند آن توجه داشته باشند و به نقش فرهنگی و معنوی در تولید و توسعه اهمیت قائل شوند؛ چرا که فقدان هر یک از این علل و عوامل به معنای عدم تاثیرگذاری عوامل مادی خواهد بود و هرچند که در برخی از موارد، رشدی را نشان دهد می توان از آن به رشد بادکنکی تعبیر کرد که روزی به سبب سستی علل و عوامل خواهد ترکید، چنان که جامعه مادیگرانه و سرمایه داری غربی با این بحران مواجه شده و هنوز گرفتار آثار و تبعات آن است.
https://taghribnews.com/vdcg3w9w.ak93y4prra.html
مرجع : samamos
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

زهرا
از نگاه من این خیلی خوب است که فقر ازنگاه اسلام بررسی شده اما اگر از دیدگاه علمی هم بررسی میشد بهتر بود . باتشکر