جهاد اقتصادی شاید در ظاهر تنها یک نام برای سالی از سال های خورشیدی باشد که از سوی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) برای جهت گیری های کلان کشوری تعیین شده باشد، اما در یک نگاه عمیقتر می توان دریافت که این نام گذاری دارای مبانی، اصول و اهداف فراتر از آن چیزی است که در نگاه نخست به چشم می آید. انتخاب هریک از واژگان به دقت صورت گرفته است تا ضمن بیان نقشه راه، مبانی هستی شناختی و انسان شناختی را نیز پوشش دهد و جهت گیری حرکت های خرد و کلان کشوری و امت را به سوی فلسفه آفرینش سامان دهد.
اشتراک گذاری :
نویسنده از این زاویه به موضوع جهاد اقتصادی پرداخته است. تلاش نویسنده براین است تا در یک مطلب کوتاه، بخشی از ابعاد این نام گذاری را تبیین و براساس آموزه های وحیانی قرآن روشن نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
امام و پیشوا در آموزه های قرآنی آیت الهی است تا نقش راهنما و پیامبری را در میان امت ایفا کند. این نقش دارای ابعاد گوناگونی است. از جمله این نقش ها می توان به روشنگری و بصیرت بخشی به امت اشاره کرد تا همه چیز را از یک زاویه خاص و از دریچه الهی بنگرند و در محور توحید حرکت کرده و راه خویش را بیابند و در این چارچوب وظیفه و تکلیف وجودی خویش را ادا کنند.
اولوالامر در جایگاه اجتماعی- سیاسی خود لازم است تا امت را در مسیری قرار دهد تا اهداف و فلسفه آفرینش را تحقق بخشند. ولی فقیه به عنوان نماینده خلیفه الله در عصر غیبت این مسئولیت را به عهده دارد، این مسیر را بشناسد و به امت نشان دهد.
از آن جایی که بسیاری از مسائل تا در مقام عمل در نیاید خود را چنان که هست نشان نمی دهد، لازم است تا نظریه های علمی در قالب ها و شکل های عملی در برنامه ها و سیاست ها ارایه شود. از این جاست که مسئولیت اولوالامر و ولی فقیه دشوار می -شود؛ زیرا بر اوست تا افزون بر روشنگری و ارایه نظریه های علمی، برنامه ها و سیاست ها را تبیین و روشن نماید و امت را به سمت اجرای آن رهنمون سازد.
هدف از این کار، اسوه سازی و ایجاد نمونه و الگوی کوچک است؛ چرا که یک نمونه کوچک و الگوی خوب و شایسته می تواند ظرفیت های نظریه ها و برنامه ها را نشان دهد و از نقص و کاستی های آن بکاهد. از آن جایی که ولایت فقیه استمرار راه پیامبران و امامان(ع) است، نظریه ها و برنامه های ارایه شده از سوی وی نیز در این مسیر قرار دارد. پیامبران و امامان(ع) به حکم الهی و فلسفه بعثت، ماموریت و وظیفه داشتند تا با ارایه بهترین نظام فکری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در چارچوب قانون عدالت محور مکتوب با قدرت مردم، امتی را بسازند که اسوه جامعه های بشری باشد. (حدید، آیه ۲۵؛ و نیز بقره، آیه ۱۴۳)
به این معنا که فلسفه و هدف بعثت، ارایه الگو و امت نمونه ای است که مردم را نسبت به فلسفه آفرینش و انسان و نیز حقوق و تکالیف خویش آگاه کند تا همه مردم به دور از هر گونه محدودیت های نژادی، دینی، مذهبی و مانند آن یعنی به صرف انسان بودن نسبت به حقوق خود قیام کرده و عدالت قسطی و مشهود خویش را بخواهند و نسبت به برپایی، اقامه و اجرای عدالت اقدام کنند. (حدید، آیه ۲۵)
بنابراین، مسئولیت ولی فقیه در استمرار حرکت پیامبران و امامان معصوم(ع) این است که جامعه ای شاهد، اسوه، نمونه و الگو بسازد و به جامعه جهانی ارایه دهد. هرچند که جامعه اسوه و نمونه از نظر بعضی از امور چون اعتقادی با دیگر جوامع بشری می تواند متفاوت باشد، ولی این تفاوت تاثیری در کلیت الگوبرداری دیگر جوامع ندارد.
به سخن دیگر، ماموریت پیامبران(ع) ایجاد بستر برای قیام عمومی و همگانی توده های مردم به دور از هرگونه قیدی است. این بدان معناست که قیام توده ها برای احقاق حقوق و عدالت طلبی خود یک هدف مهم و اساسی در ساختار کلی آفرینش است و این مسئله به خودی خود می تواند انسان را به سوی هدف آفرینش سوق دهد. به این معنا که پازل ها و قطعات جامعه اسوه و الگو هرچند از همه جهات کامل و تمام است، ولی در اصل موضوع ماموریت پیامبران یعنی عدالت طلبی مردم آن چه مهم است، آگاهی از حق و اقدام برای احقاق حقوق و عدالت است.
جامعه الگو می تواند به جوامع بشری نشان دهد که حقوق انسانی چیست و چگونه می توانند آن را به دست آورند. از این رو استکبار جهانی عدالت ستیز و ظالم همواره در برابر ام القرای اسلام یعنی جامعه اسوه و الگو می ایستد و آن را به عنوان دشمن شماره یک خودشناسائی کرده و به مقابله جدی و اساسی با آن می پردازد؛ زیرا ارایه الگو و اسوه به جوامع بشری برای احقاق حقوق و عدالت می تواند بنیادهای استکباری آنان را با خطر مواجه سازد و ریشه های ظلم جهانی را برچیند.
نقشه راه
برای تحقق بخشیدن به امت اسوه و الگوی جهانی، نقشه راه لازم است؛ زیرا یک نظریه جامع و کامل اگر بخواهد در جامعه ای اجرایی شود و تحقق یابد، می بایست در یک فرآیندی پدید آید؛ چرا که ایجاد بسترهای لازم، نیازمند ایجاد ظرفیت ها و شرایطی است.
به سخن دیگر، شرایط دنیا این اقتضا را دارد که امور در یک فرآیندی تحقق یابد و بسترها و شرایط تحقق فراهم آید. از این رو نقشه راه برای رسیدن به هدف لازم است. این نقشه راه کمک می کند تا امت بداند در چه موقعیتی قرار دارد و وضعیت او نسبت به هدف چگونه است؟ یعنی امت از طریق نقشه راه می تواند آگاه شود در چند مرحله می تواند به آن هدف برسد و یا از نظر زمانی چه مقدار طول می کشد؟ یا این که چه بسترهائی را فراهم آورد یا چه گام هائی را به درستی برنداشته است و در کجا کمبود و کاستی دارد؟
با نگاهی به برنامه ها و سیاست های پیامبر(ص) می توان دریافت، پیامبر برای تحقق امت اسوه و متوسط و شاهد خویش، نقشه راهی داشته است. این نقشه راه که از آن گاه به سیاست های گام به گام یاد می شود، شرایط جامعه مدنی را به گونه ای تغییر داد تا این امت اسوه و نمونه ایجاد و به جامعه بشری ارایه شود.
از نظر بسیاری از مفسران با آن که قرآن یکباره و به صورت جمله واحده بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است، با این همه ارایه آیات قرآنی منوط به تحقق شرایط آن بوده است. به این معنا که هر آیه ای در زمانی به امت ارایه می شود که شرایط مناسب به عنوان سبب نزول و مانند آن فراهم آمده باشد. از این رو پیامبر(ص) منتظر می ماند تا فرمان خداوندی از طریق جبرئیل(ع) امین وحی برسد و ایشان آیه را به امت ارایه دهد. از این جاست که مسئله تعجیل در تلاوت و قرائت آیات مطرح می شود؛ زیرا گاه پیامبر(ص) شرایط را برای ارایه آیه مناسب می یافت و می خواست آیه را ارایه دهد که خداوند از ارایه آن باز می داشت و نسبت به تعجیل ارایه آیه فرمان نهی صادر می کرد.(قیامت، آیات ۱۶ تا ۱۹)
نقشه راه کمک می کند تا انسان گام هائی را با دقت بیش تر، تحت برنامه و سیاست های مشخص و چارچوب تعیین شده بردارد. لذا ولی فقیه به عنوان استمراردهنده همان راه پیامبران و پیامبر(ص) نقشه راه را مشخص می کند. نامگذاری ها هر سال به قصد تبیین این نقشه راه می باشد تا امت در نهایت به هدف بزرگ اسوه و الگوی عینی جامعه جهانی برسد و چشم ناظران جهانی را به خود معطوف دارد.
در این نقشه راه، همه چیز براساس فلسفه آفرینش، هدف بعثت و ماموریت اصلی پیامبران(ع) و امامان(ع) انجام می گیرد؛ زیرا هدف، خدایی و ربانی شدن بشر است. این هدف تنها در سایه سار عدالت می تواند تحقق یابد. از این رو جامعه عدالت محور به عنوان هدف از این نقشه راه مشخص و معلوم می شود و برنامه ها و سیاست ها در چارچوب آن ارایه می گردد.
مهم ترین نشانه جامعه عدالت محور، عدالت اقتصادی آن است؛ زیرا عدالت اقتصادی همان عدالت مشهود و ملموس و به تعبیر دیگر عدالت قسطی است که به چشم می آید. اگر شما وارد هر جامعه ای شوید، نخستین چیزی که از یک جامعه به چشم می آید مظاهر عدالت قسطی آن است. بنابراین در نقشه راه نخستین گام برای عدالت قسطی، تعریف اقتصاد است و در آن عدالت اقتصادی مورد توجه و تاکید قرار می گیرد.
مبانی هستی شناختی
جهاد اقتصادی به عنوان نقشه راه تحقق عدالت قسطی مورد توجه و تاکید مقام عظمای ولایت و امامت است؛ زیرا عدالت قسطی ماموریت اصلی پیامبران و امت اسلام به عنوان امت نمونه و اسوه بشمار می رود.
هر چند که به ظاهر چنین می آید که اقتصاد یک مسئله مادی و دنیوی است و کمتر با مسئله دین ارتباط می یابد؛ ولی اگر خوب دقت شود، روشن می گردد که اقتصاد به عنوان محور عدالت قسطی تا چه اندازه در سرنوشت بشر تاثیر دارد؛ از این رو، می بایست در محور توجهات دین قرار گیرد. این گونه است که در اسلام و آموزه های قرآنی همواره با تاکید بر نماز بر انفاق توجه داده شده و ارتباط تنگاتنگ میان دین و دنیا و معنویت و مادیت تبین و روشن شده است. بخش بزرگی از آموزه های قرآنی به مسائل اقتصادی و مادی اختصاص یافته است؛ زیرا دنیا مزرعه آخرت است و زندگی مادی و دنیوی جان مایه زندگی معنوی و اخروی است. آسایش دنیوی در کنار آرامش دنیوی است که آدمی را با هدف بزرگ سعادت اخروی یعنی آسایش و آرامش ابدی و همیشگی آشنا می سازد و نسبت به آن ترغیب و تشویق می کند.
انتخاب عنوان جهاد برای یک حرکت به ظاهر مادی و دنیوی، تاکید بر این نکته هستی شناختی است که انسان موجودی آفریده خداوندی است که در مقام پروردگاری و ربوبیت او را انتخاب کرده تا در مقام خلافت قرار گیرد و پس از خدایی و متاله شدن، در مقام ربوبیت و مظهریت آن بنشیند و هستی از جمله زمین و زمینی ها را به کمال شایسته و بایسته ایشان از راههای مختلف از جمله استعمار الارض(آبادسازی زمین) برساند.
واژه و اصطلاح اسلامی و کلیدی «جهاد» افزون بر این که تاکیدی بر جنبه کار و تلاش مضاعف و همت مضاعف دارد، همچنین تبیین کننده جهت و سمت و سوی فعالیت های اقتصادی است؛ زیرا واژه جهاد با بار معنای خاص آن، بیانگر این مطلب است که محور همه حرکت ها از جمله حرکت های اقتصادی و مادی و دنیوی می بایست، خداوند و متاله و ربانی شدن انسان و جامعه بشری باشد. بنابراین، کارهای اقتصادی رنگ و بویی عبادی و خدایی می گیرد و همانند انفاق و استعمار الارض و ابتغاء الفضل، عملی عبادی و در مسیر حرکت آفرینش قرار داده می شود. بنابراین هر کسی که برای لقمه نانی حلال کار و تلاش می کند، همانند مجاهدی در کارزار کافران حربی است که جان در طبق اخلاص نهاده و کشته در این راه، شهید می باشد.
مبانی انسان شناختی
جهاد اقتصادی همان گونه که مبتنی بر مبانی هستی شناختی تعریف و تبیین می شود، براساس مبانی اسنان شناختی نیز تبیین می شود. از آن چه گذشت می توان این مبانی را به دست آورد. به این معنا که انسان در جهاد اقتصادی تنها ابزار تولید همانند خیش نیست، بلکه محور اقتصاد است. به این معنا که حرکت های اقتصادی نباید همانند حرکت های نظام سرمایه داری برای تولید بیشتر و بهره کشی و استثمار باشد، بلکه باید برای تعالی روح و روان آدمی و در چارچوب خدایی و ربانی شدن بشر باشد.
اگر کار اقتصادی در یک جامعه اسوه و نمونه انجام می گیرد، همواره به هدف ایجاد بستری برای تعالی و کرامت و شرافت بشری است؛ چرا که اقتصاد یا مادیات هدف نیست، بلکه خود ابزاری برای بشر است تا انسان ها بتوانند ظرفیت های وجودی خود را کشف کرده و اسمای الهی را در خود تحقق بخشند و متاله و خدایی شده و در مقام مظهریت ربوبیت و پروردگاری نشسته و هستی را به سوی کمال رهنمون شوند.
جامعه الگو باید شرایط را در جامعه چنان فراهم آورد تا همگان به فلسفه آفرینش خود و جهان آگاه شده و نسبت به حقوق و تکالیف خود دانا شده و زمینه خدایی شدن در یک فضای سالم را دارا شوند. بنابراین، آسایش و آرامش به عنوان اصل محوری مورد توجه و تاکید قرار می گیرد. این آسایش و آرامش در یک فضای عدالت محور تحقق می یابد. از این رو عدالت قسطی یعنی عدالت اقتصادی و مادی به عنوان هدف آغازین هر جامعه بشری مورد تاکید اسلام و قرآن قرار گرفته است؛ زیرا جامعه آگاه به عدالت و خواهان آن می تواند بستر لازم را برای فهم و درک اهداف آفرینش فراهم آورد. و لذا خداوند از پیامبران می خواهد تا جوامع را نسبت به این عدالت قسطی آگاه سازند و توده را برای تحقق آن به قیام ترغیب و تشویق کنند؛ زیرا آگاهی توده های مردم از هر دین و مذهب و نژاد نسبت به عدالت قسطی و قیام برای آن، خود بهترین شرایط را برای ادامه راه فراهم می آورد.
به سخن دیگر، نقشه راه اسلام بر این است که در گام نخست، مردم را نسبت به حقوق خود آگاه کند و بی توجه به مذهب و دین و نژاد، آنان را به مقابله با ظلم و اجرای عدالت قسطی و عدالت اقتصادی ترغیب و تشویق نماید؛ زیرا بر این باور است که در فضایی که عدالت قسطی تحقق دارد، شرایط برای حرکت به سوی فلسفه آفرینش و انسان فراهم تر و آماده تر است.
جهادی بودن حرکت اقتصادی
این که حرکت اقتصادی و عدالت می بایست جهادی باشد، هدف حرکت اقتصادی را نیز تبیین و روشن می کند؛ زیرا هر حرکت مادی و دنیوی که به عنوان وسیله بودن و ابزاری بودن دیده نشود، عین ضلالت و گمراهی است.
به سخن دیگر، حرکت های مادی و دنیوی باید در چارچوب این حکم کلی اسلامی باشد که «الدنیا مزرعه الاخره؛ دنیاکشتزار آخرت است.» به این معنا که حرکت های اقتصادی و مادی و دنیوی نمی بایست اصالت نیابند، بلکه باید به عنوان مقدمه و ابزار دیده شوند تا از هدف اصلی آفرینش هستی و انسان دور نشود.
قرآن بارها و بارها بر حرکت های مادی و دنیوی که به دنیا و مادیات اصالت و ارزش نفسی بخشیده اند، خرده گرفته است. از نظر قرآن هر حرکت مادی و دنیوی که دنیا و مادیات را اصیل شمارد، حرکت باطل و گمراه کننده است؛ چرا که باید حرکت های مادی و دنیوی از جمله حرکت های اقتصادی، حرکت های با محوریت آخرت و معنویت باشد. این گونه است که ابزاری بودن دنیا و هر آن چه در آن است مورد توجه و تأکید خداوند در قرآن است و عناوینی چون زهد و ریاضت و تقوا و مانند آن به عنوان تبیین گر مهم ابزاری بودن دنیا، در آیات قرآن بارها تکرار می شود.
بر این اساس، حرکت های اقتصادی امت اسوه و شاهد می بایست حرکت های جهادی و با هدف خدا، آخرت و معنویت باشد که همان متاله و ربانی شدن انسان و جامعه است.
جهادی بودن افزون بر این که هدف حرکت اقتصادی را تبیین می کند، همچنین موقعیت هر فرد را در این موضوع روشن می کند. به این معنا که هر شخص در هر موقعیت و منزلت و ثروت و قدرتی که هست لازم است نهایت تلاش و کوشش را مبذول دارد تا این شکوفایی اقتصادی تحقق یابد و تمدن اسلامی به منصه ظهور برسد. هرگونه کوتاهی، در حکم قاعدین شدن انسان و موجب طرف اجتماعی در دنیا و عذاب اخروی می شود.
صرفه جویی، پرهیز از اسراف و اتراف و مانند آن، به عنوان بخشی از این جهاد اقتصادی معنا می یابد و هرگونه مصرف بی رویه در حکم حرکت در مسیر اخوان شیاطین و یاران قاسطین معنا می شود و مسرفان و مترفان، دشمن دین و ملت شمرده می شوند.
اصول جهاد اقتصادی
این که حرکت های اقتصادی می بایست جهادی باشد، اصولی را می طلبد که مبتنی بر مبانی هستی شناختی و انسان شناختی است.
این اصول عبارتند از:
۱- عدالت محوری: اگر حرکت اقتصادی قرار است در شکل جهاد اقتصادی سامان یابد، باید اصولی در آن مراعات گردد تا جهاد تحقق یابد؛ زیرا چنان که گفته شد جهاد، اصطلاح اسلامی با بار مثبت زیاد است.
جهاد باید همواره در راه خدا باشد و راه خدا در هر چیزی عدالت است؛ چرا که نظام احسن هستی براساس عدالت شکل گرفته است. بر این اساس، عدالت نقش بسیار اساسی در همه ابعاد هر چیزی از جمله حرکت ها و فعالیت های اقتصادی دارد. از این رو عدالت در حوزه ابزار، روش و هدف باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، در هر جایی که تقابل یا تضادی در مقام حکم یا تزاحمی در مقام اجرا با عدالت پیش آید، باید عدالت به عنوان اصل حاکم مقدم گردد و به هیچ وجه نمی توان از ابزار یا روش یا هدفی استفاده کرد که عدالت را تضعیف یا ساقط می کند.
۲- سالم سازی اقتصادی: اصولا همه چیز در دنیا از آن همگان است و کسی را نرسد که مدعی مالکیت حقیقی چیزی باشد؛ چرا که تنها مالک حقیقی خداوند است و دیگران از مالکیت اعتباری و غیرحقیقی برخوردارند. بر این اساس، هر عملی در دنیا از جمله عمل اقتصادی باید با این اصل، هماهنگ و سازگار باشد.
هرگاه جریان اقتصادی برخلاف بهره مندی عده ای باشد، آن جریان به عنوان جریان ناسالم و باطل شناخته می شود و باید تغییر کند یا اصلاح گردد. از جمله اصول اقتصادی اسلام جریان سالم و گردش عدالت محور اقتصاد در جامعه است. لذا خداوند برای دسترسی همگان نسبت به منابع زمین قوانینی از جمله قانون «انفال» و «فی» را صادر کرده است تا گردش سالم اقتصادی در جامعه جاری شود و سرمایه ها و منابع مادی دنیا در انحصار افرادی محدود قرار نگیرد. (حشر، آیه ۷ و آیات دیگر قرآن)
بر این اساس، حرکت اقتصادی باید در چارچوب جریان و گردش سالم اقتصادی صورت گیرد و هرگونه عمل اقتصادی حتی به قصد شکوفایی اقتصادی اگر همراه با تخریب اصل عدالت یا گردش سالم و فراگیر اقتصادی باشد، عملی باطل و ناحق شناخته می شود. بنابراین، نمی توان به انگیزه رونق و شکوفایی اقتصادی، گروهی از مردم را از منابع اقتصادی یا سرمایه ها و مانند آن محروم کرد و آنان را در فقر مطلق رها کرد یا به آن کشاند.
۳- برنامه ریزی و تقسیم کار: حرکت اقتصادی اگر بخواهد مانند عمل جهادی انجام شود باید براساس اصل اساسی برنامه ریزی انجام گیرد؛ زیرا جهاد این معنا را می رساند که دشمنی در مقابل، حضور دارد که او نیز طرح و برنامه هایی دارد و مقابله با او تنها با برنامه ریزی و پیش بینی حرکت های مقابل و بصیرت، شدنی است.
همچنین حرکت جهادی باید همراه با تقسیم کار و حمله همه جانبه از قلب و یمین و یسار انجام گیرد و تنها بخشی از جبهه تقویت نشود. به این معنا که باید حرکت همه جانبه در صنعت، معدن، کشاورزی و دیگر فناوری های روز انجام گیرد و جهاد، فراگیر و همه جانبه باشد و این طور نباشد که به بخشی توجه شود و از بخش های دیگر غفلت گردد.
۴- بهره گیری از همه ظرفیت ها: در آیات قرآنی از امت اسلام خواسته شده تا از همه عده و عده (افراد و ابزار) استفاده شود تا به موفقیت کامل دست یابند. بنابراین، لازم است در جهاد اقتصادی از همه ظرفیت های امت اسلام و کشور استفاده و همه نفرات و ابزارها و وسایل و امکانات به کار گرفته شود. هرگونه قعود (کوتاهی) افراد جامعه می تواند موجب تزلزل حرکت جهاد اقتصادی شود و نادیده گرفتن و عدم بهره گیری از همه امکانات می تواند آسیب جدی بر جامعه وارد سازد.
۵- اصول دیگر: بی گمان پرداختن به همه اصول جهاد اقتصادی در این مطلب کوتاه شدنی نیست. با نگاهی به آموزه های قرآنی می توان اصول چندی را برای جهاد اقتصادی شناسایی کرد. از جمله این اصول می توان به اصل آبادانی زمین و دوری از فساد و تباهی اشاره کرد. به این معنا که فعالیت های اقتصادی به سبب صبغه و رنگ جهادی بودنش نباید موجب فساد و تباهی زمین یا اهل آن شود. همچنین جهاد اقتصادی باید براساس اصول خدمت رسانی به بشر و دیگر آفریده های الهی، فراهم آوری بستر مناسب برای رشد انسان، حفظ کرامت، عزت و شرافت، یا اصل آرامش و آسایش، امنیت و مانند آن باشد.