شهید العاروری، مرد شماره دو حماس و مسئول تسلیح کرانه باختری
نویسنده: نائله خلیل
در این مقاله به بررسی شخصیت، رشادت ها و مختصری از زندگی مرد شماره دو حماس و مسئول تسلیح کرانه باختری می پردازیم.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، متن مقاله به شرح ذیل است:
بعد از حدود 37 سال مقاومت، شهید صالح العاروری، مرد شماره دو جنبش مقاومت اسلامی فلسطین «حماس» در روز پنج شنبه در گورستان شتیلا در لبنان به خاک سپرده شد، آن هم در مکانی به دور از زادگاه خویش یعنی روستای عاروره در کرانه اشغالی باختری. با این وجود، العاروری در قلب میدان مقاومتِ لبنان نیز حضور داشت و در طول یک دهه گذشته در جهت تحکیم روابط با آن کوشید و آن را بعنوان کلید موفقیت در دیگر میادین مقاومت و پشتوانه ای برای مقاومت فلسطین در سوریه، عراق و یمن می دانست.
العاروری که توسط اشغالگران قدس در ضاحیه جنوبی بیروت و به همراه عزام الأقرع و محمد الریس از فرماندهان گردان های قسام به شهادت رسید، یکی از مهم ترین طراحان پروژه «وحدت میادین نبرد» در جنبش حماس به شمار می رود. «وحدت میادین نبرد» یکی از راهبردهایی است که جنبش حماس با جدیت تمام در چند سال گذشته پیگیر آن بوده و نمود این راهبرد را در نبرد «شمشیر قدس» که در مه 2021 به وقوع پیوست، شاهد بودیم. حماس در حالی خبر شهادت العاروری را اعلام کرد که تلاش های ارزنده ایشان را که آخرین موردش نبرد «طوفان الاقصی» بود، به خوبی به خاطر دارد، نبردی که او و برادرانش در دلِ آن حضور داشتند.
اشغالگران با ترور العاروری در صدد ضربه زدن به سه برنامه ای بودند که «شیخ» (کلمه ای که اعضای جنبش، العاروری را با آن نام می خواندند) در آن مهارت و هنر داشت و البته نتایج ملموسی را در این سه عرصه کسب کرد، نتایجی که به گفته تحلیلگران و برخی محافل جنبش حماس، باعث خشم رژیم صهیونیستی و ایالات متحده شد و باعث گردید تا «تصمیم ترور ایشان، یک تصمیم صهیونیستی ـ آمریکایی باشد.»
برنامه ها و پرونده های مقاومتی که العاروری آنها را دنبال می کرد و باعث آزار رژیم صهیونیستی می شد و او را به یک دشمن برای اشغالگران تبدیل کرده بود، به شرح زیر است:
ـ تسلیح کرانه باختری: این ماموریتی بود که العاروری خیلی زود (در اواخر دهه هشتاد) آن را آغاز کرد
ـ تلاش برای پایان دادن به شکاف داخلی در میان فلسطینی ها
ـ هماهنگی «وحدت میادین نبرد» جهت حمایت از مقاومت فلسطین در عرصه عربی و منطقه ای
اگر سال های کودکی و جوانی العاروری را که در مسجد و برای حفظ قرآن و شرکت در فعالیت های تبلیغی دینی گذراند، کنار بگذاریم این چهره بیش از سه دوم عمر خود را در حماس گذراند و از زمان ظهور این جنبش در سال 1987، خود از بنیانگذاران آن در کرانه باختری بود. وی مدت شش سال از عمر خود را در فعالیت های سازمانی جنبش در دانشگاه گذراند و پس از آن، به مدت هجده سال در اسارت صهیونیست ها بود و سیزده سال را نیز در تبعید گذراند یعنی در مجموع از 57 سال عمر با برکت خویش، 37 سال را در خدمت به مسئله فلسطین گذراند.
العاروری و تسلیح کرانه باختری: یک ماموریت مستمر
العاروری در آگوست سال 1966 به دنیا آمد. آن طور که دلال العاروری، خواهر شهید العاروری به خبرنگار «العربی الجدید» گفته است وی از زمان کودکی به همراه پدرش که مسئول مسجد بود، در این مکان مقدس حضور و در برنامه های حفظ قرآن و انجام فعالیت های تبلیغی مذهبی مشارکت می کرد.
وی در ادامه می افزاید: «برادرم صالح از همان کودکی، عاشق مسجد بود و در سنین کودکی یا نوجوانی، بیشتر وقت خود را در آنجا می گذراند. یکی از مهم ترین و برجسته ترین ویژگی های او این بود که همه کارها (و خدمات به مسجد) را در خفا و پنهانی انجام می داد، بدون آنکه کسی از آن با خبر باشد.»
منزل محقر العاروری در روستای محل سکونتش، جایگاه رفت و آمد و حضور اصحاب رسانه بود. سادگی این خانه تا حدی تعجب برانگیز بود که این پرسش را در ذهن هر بازدید کننده ای ایجاد می کرد که آیا این خانه متعلق به معاون رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس است؟ خواهر شهید العاروری می گوید: «به گونه ای تربیت شدیم که ساده زیست باشیم و از مظاهر دنیوی فاصله بگیریم. صالح، ساده زیست و یک زاهد به تمام معنا بود و هیچ وابستگی به دنیا و وسوسه هایش نداشت. یکی از مهم ترین صفات و ویژگی هایش از خودگذشتگی بود. او دیگران از جمله خانواده، دوستان و حتی غریبه ها را بر خود رجحان می داد.»
بعد از پایان مقطع دبیرستان، العاروری در اواخر دهه هشتاد در دانشگاه الخلیل و در رشته معارف اسلامی مشغول تحصیل شد و تا زمان بازداشتش در سال 1992 به عنوان مسئول «انجمن اسلامی» دانشگاه بود.
«ساری عرابی» نویسنده و پژوهشگر به خبرنگار «العربی الجدید» گفت: «در کنار شهید عادل عوض الله و آقای ابراهیم حامد، العاروری یکی از بنیانگذاران گردان های قسام، شاخه نظامی جنبش حماس در کرانه اشغالی باختری بود. در آن برهه، آنها با دکتر موسی ابومرزوق (رهبر آن دوره جنبش) در ارتباط بودند.»
عرابی می افزاید: «العاروری نقش اساسی در تشکیل بسیاری از هسته های گردان های قسام در جنوب کرانه باختری و به صورت خاص در الخلیل داشت و به همین خاطر، بازداشت شد ؛ ولی رامردی و پایداری او باعث شد تا یگان های بنیانگذاری شده توسط ایشان عملیات های نظامی بسیاری را در یک دوره طولانی (در جریان انتفاضه اول و دوم) در کرانه باختری انجام بدهند.
وی می افزاید: «العاروری یکی از نخستین کسانی بود که از هموطنان تحت تعقیب غزه ای که به کرانه باختری می آمدند، استقبال می کرد. از جمله برجسته ترین این افراد می توان به عماد عقل، فرمانده نظامی جنبش و از اهالی اردوگاه جبالیا اشاره کرد.»
به گفته نویسنده مذکور، «مقاومت و پایداری که العاروری در جریان بازجویی از خود نشان داد و همچنین شهادت شمار بسیاری از افرادی که با او همکاری داشتند، باعث آن شد که اشغالگران نتوانند حکمِ حبسی بیش از 5 سال برای او صادر کنند ؛ ولی با استفاده از قانون تمدید حبس و نیز با پرونده سازی، او را در حدود 15 سال یعنی از سال 1992 تا 2007 در حبس و زندان نگاه داشتند.»
صهیونیست ها در سال 2007، العاروری را برای مدت سه ماه آزاد کردند. در این مدت، او توانست با نامزد خود که دوازده سال انتظار حضورش را می کشید، ازدواج کند ؛ البته پیش از آنکه دوباره و برای مدت سه سال به اسارت اشغالگران در آید. صهیونیست ها سپس تصمیم به تبعید او به خارج از فلسطین گرفتند و ایستگاه های تبعید از سوریه شروع و با ترکیه، قطر و لبنان ادامه یافت.
درخت تفکر و نیز تیم های قسامی که او در اواخر دهه هشتاد بنیان نهاده بود، تا به امروز مثمر و نتیجه بخش است که از نتایج بارز آن می توان به عملیات ربودن سه شهرک نشین صهیونیستی در الخلیل اشاره کرد، عملیاتی که در ژوئن 2014 انجام گرفت و العاروری، در کنفرانسی که در آگوست 2014 برگزار شد، با وجود اینکه جنبش حماس این خبر را پنهان کرده بود، تصریح نمود که گردان های قسام مسئول این عملیات است. وی تاکید کرد که هدف از به اسارت گرفتن سه شهرک نشین صهیونیست، استفاده از آنها جهت مبادله اسرای فلسطینی دربند در زندان های اشغالگران است.
اقدام العاروری در اعلام خبر اسارت شهرک نشینان به دست مبارزان گردان های قسام باعث خشم محمود عباس نسبت به جنبش گردید و باعث آن شد تا وی، حماس را به دروغگویی و دسیسه چینی علیه وی متهم نماید. البته موضع العاروری در خصوص مسئولیت عملیات یادشده ثابت ماند و تاکید کرد «جوانانی که عملیات ربودن شهرک نشینان صهیونیست را به انجام رسانده اند، از اعضای گردان های قسام بوده اند.»
بعد از گذشت 22 سال از بازداشت و تبعید به خارج از میهن، دوباره موضوع عملیات «ربوده شدن سه شهرک نشین صهیونیست» به موضوع روز رسانه ها تبدیل و باعث شد تا ایالات متحده مسئله را پیگیر شود و در نوامبر 2018 اعلام کند که پاداشی 5 میلیون دلاری را تقدیم کسی می کند که اطلاعاتی از وی ارائه نماید به ویژه بعد از آنکه دولت آمریکا در سال 2015، نام وی را در لیست افراد تحت تعقیب قرار داد آن هم به بهانه اینکه یکی از این شهرک نشینان کشته شده (در جریان گروگانگیری) دارای تابعیت آمریکایی بوده اند.
در حوزه حمایت از مقاومت در نوار غزه، العاروری همکاری خود با شهید «عقل» را به طور مشخص در سال 1992 و با استقبال از این شهید و پناه دادن به وی در مکانی به دور از چشم اشغالگران آغاز کرد و با برقراری روابط سازمانی و شخصی مستحکم با رهبران اسیر حماس در زندان های اشغالگران ـ این فرآیند را ـ ادامه داد تا به این ترتیب، دیدگاه ها و راهبردهای ملی و گروهی خود (در جنبش حماس) را از طریق ارتباط با رهبران جنبش، توسعه دهد که از جمله برترین این رهبران یحیی سنوار بود که العاروری با مشارکت در مذاکرات موسوم به «وفای آزادگان» که در سال 2011 در قاهره انجام گرفت، باعث آزادی وی شد. یحیی سنوار در ضمن 1027 اسیر زن و مرد فلسطینی بود که در مقابل آزادی گلعاد شالیط که «حماس» او را در سال 2006 به اسارت خود درآورده بود، از زندان رها شد.
العاروری تاریخی طولانی در بنیانگذاری گردان های قسام، تحمل اسارت داشت و از شخصیتی کاریزماتیک بهره مند بود تا جایی که بعد از تبعید از کرانه باختری در سال 2010، به سرعت عهده دار نقش رهبری در جنبش حماس شد و مسئول فعالیت های میدانی در کرانه باختری ـ در بخش های مختلف ـ گردید و این نقش آفرینی از زمان تبعید وی از کرانه باختری تا زمان ترورش ادامه یافت تا به این ترتیب، فصلی جدید از فعالیت های صهیونیست ها علیه او آغاز شود. اشغالگران به اتهام تسلیح گروه های مقاومت در کرانه باختری و نقش آفرینی در حمله علیه شهرک نشینان که اغلب آنها با برنامه ریزی و اجرای اعضای حماس انجام می شد، تحت تعقیب قرار گرفت.
فواد خفش، کارشناسان امور اسرا و یکی از آزادگان فلسطینی که در سال 2003 در زندان النقب هم بند شهید العاروری بود، می گوید: «اغلب فعالان فلسطینی که بعد از مبادله «وفای آزادگان» بازداشت می شدند، اتهام همکاری با العاروری به آنها نسبت داده می شد.»
وی می افزاید: «در هجده سال اسارت، العاروری با ده ها هزار اسیر ملاقات کرد و با وجود آنکه تقریبا همیشه در انفرادی به سر می برد ؛ ولی تمامی اسرا به خاطر شخصیت رهبری اش، او را می شناختند. علمای مسن تر، بستر را فراهم می کردند تا او در فرصت بعد از نماز عشاء، به ایراد درس و موعظه روزانه بپردازد که دلیل آن نیز اطلاع و آگاهی گسترده او بود. العاروری یک قاری حریص به قرائت قرآن بود. جلسات تدریسش ـ حوزه های متنوعی از علوم از شریعت گرفته تا فلسفه و فیزیک ـ را در بر می گرفت. صدها اسیر فلسطینی حضورش را انتظار می کشیدند. او همچنین در نوبت صبح به ترجمه اخبار روزنامه های عبری به اسرای فلسطینی می کرد.
به گفته خفش «در آخرین دوره انتخابات مربوط به ریاست و رهبری جنبش، العاروری قوی ترین نامزد برای تصدی جایگزینی اسماعیل هنیه بود. او معاون آقای هنیه و رئیس بخش کرانه باختری در دفتر سیاسی حماس بود. العاروری همچنین روابط متمایزی با بخش نوار غزه و بخش خارج فلسطین داشت که به عنوان بخش های تشکیل دهنده دفتر سیاسی حماس به شمار می آیند.»
با وجود آنکه کرانه باختری به خاطر اقدامات مستقیم اشغالگران و عملیات های مستمر نظامی ایشان در آن و همچنین هماهنگی امنیتی تشکیلات خودگردان با صهیونیست ها تبدیل به «زمین سوخته شده» است ؛ ولی العاروری توانست در اندک سال های گذشته، بخش کرانه باختریِ حماس را به شکل شفافی رشد دهد. گفتنی است که این رشد در حالی روی داد که تشکیلات خودگردان، «حماس» را دشمن اول خود می داند و اعضای این جنبش در دانشگاه ها و نهادهای مختلف را تحت تعقیب قرار می دهد.
العاروری، تلاش های جنبش متبوعش را با تکاپوهای چشمگیر جنبش جهاد اسلامی در حوزه مقاومت و در میدان گره زد، جنبشی که پیش از این، اقدام به ایجاد هسته های مقاومت از جمله «گردان جنین» کرده بود. با این اقدام هم افزایانه ی العاروری، موج مقاومت در دوره بعد از نبرد «شمشیر قدس» در سال 2021 روندی صعودی به خود گرفت و باعث وحدت چشمگیر در عرصه میدانی در کرانه باختری، نوار غزه و اراضی اشغالی 48 شد. در کنار این وحدت میدانی، شاهد حمایت روحی و مشارکت در راهپیمایی هایی بودیم که مجموعه «عرین الأسود» (بیشه شیران) در اردوگاه های آوارگان فلسطینی در لبنان ترتیب می داد و شعاری که در این راهپیمایی ها بیشترین تکرار را داشت، شعار «ما سربازان محمد ضیف هستیم» و این محمد ضیف کسی نیست جز فرمانده کل گردان های قسام.
در ماه آگوست گذشته، اقدامات تحریک آمیز صهیونیست ها علیه العاروری ـ حتی پیش از عملیات طوفان الاقصی ـ به اوج خود رسید تا جایی نتانیاهو او را به ترور تهدید و به دست داشتن در تشدید عملیات مقاومت مسلحانه در کرانه باختری متهم نمود. العاروری در 27 همان ماه در پاسخ، ویدئویی از خود با لباس نظامی منتشر کرد که در حال گفتگوی تلفنی بود و در برابرش تفنگ «ام 16» و پشت سرش پرچم فلسطین قرار داشت.
العاروری و پایان دادن به شکاف داخلی
العاروری و جبریل الرجوب، دبیر کل کمیته مرکزی جنبش فتح، در چند سال گذشته تلاش های مهمی را در مسیر پایان دادن به شکاف داخلی انجام دادند ؛ ولی عصیان کسانی که از این شکاف چه در داخل فلسطین و چه در عرصه عربی و بین المللی سود می بردند، قوی تر بود.
الرجوب در گفتگوی دو روز پیش خود با کانال «التلفزیون العربي»، العاروری را یک «رهبر ملی گرای ممتاز و برجسته» توصیف کرد و ابراز داشت: «او شریک بنده در توسعه ساز و کارها، اصول و بنیان هایی بود که به شکاف داخلی پایان می داد و یک وحدت و همکاری را بر اساس فرآیندهای سیاسی و مبارزاتی ـ با دیدگاه هایی راهبردی ـ ایجاد می کرد و به عنوان بستر مشترکی بود که بر اساس آن، توافق نامه 2021 را طراحی کردیم.»
با وجود آنکه جبریل رجوب به مناسبت شهادت العاروری، پیام تسلیتی را تقدیم رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس کرد ؛ ولی کمیته مرکزی جنبش فتح تا به امروز حاضر به صدور بیانیه تسلیتی در این خصوص نشده و این جنبش تنها به صدور بیانیه ای عمومی اکتفا کرده است. ضمنا محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان نیز تسلیتی به این مناسبت نگفت و حتی از محکوم کردن ترور وی اجتناب ورزید و همه اینها در حالی صورت گرفت که همین چهره برای قربانیان زلزله در ژاپن، پیام تسلیت صادر نمود. سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) نیز در قبال این ترور سکوت اختیار کرد.
یکی از رهبران جنبش فتح که نخواست نامش فاش شود، به «العربی الجدید» گفت: «نزدیکی جبریل رجوب با العاروری، باعث خشم نزدیکان ابومازن و اقدامات تحریک آمیز علیه وی شد ؛ زیرا العاروری و یحیی سنوار، طرحی بزرگ برای پایان دادن به شکاف داخلی داشتند و از هر مناسبتی برای ارسال پیام های دوستی با جنبش فتح استفاده می کردند.»
یکی از آزادگان فلسطینی که در سال 2002 با العاروری در زندان صهیونیستی عسقلان اسیر بود و البته از ذکر نامش اجتناب داشت، به «العربی الجدید» گفت: «من کنار شیخ العاروری می نشستم و اخبار حمله اشغالگران به محل سکونت یاسر عرفات در رام الله را تماشا می کردم. العاروری بسیار عصبانی بود. به خدا این حرف را از دهانش شنیدم که می گفت اگر من خارج زندان بودم، برای دفاع از عرفات به رام الله می رفتم و نمی گذاشتم دست صهیونیست ها به او برسد حتی اگر به بهای از دست دادن جانم می بود.»
وی در ادامه می افزاید: «از حرفش تعجب کردم و از او پرسیدم که جناب شیخ، چطور چنین حرفی می زنید، آن هم در حالی که عرفات، توافق نامه اسلو را امضا و دستگاه هایی امنیتی را ایجاد نموده است که برادران مان را بازداشت می کنند؟! پاسخش این بود: صهیونیست ها اگر امروز محل استقرار وی در رام الله را محاصره کرده اند و در صدد قتل او هستند، به خاطر اشتباهات گذشته اش نیست ؛ بلکه به خاطر اقدامات درستی است که در جریان انتفاضه الاقصی انجام داد و به اعضای فتح اجازه داد تا در این انتفاضه شرکت کنند و حتی آنها را به این کار تشویق می کرد. آنها با تحقیر عرفات، به دنبال تحقیر همه ما فلسطینی ها هستند و این چیزی است که ما نباید به آنها اجازه ی انجامش را بدهیم.»
العاروری، طراح «وحدت میادین نبرد»
در برخی از محافل جنبش حماس، این دیدگاه رد و بدل می شود که «ترور العاروری یک تصمیم آمریکایی ـ صهیونیستی بوده و انگیزه اساسی آن به شکست کشاندن راهبرد حماس در زمینه وحدت میادین نبرد بوده است، راهبردی که العاروری به عنوان طراح آن شناخته می شود.»
عادل شدید، کارشناسان امور رژیم صهیونیستی به «العربی الجدید» می گوید: «ترور العاروری یک تصمیم آمریکایی صهیونیستی بود ؛ زیرا او در نگاه شان به عنوان طراح و هماهنگ کننده پروژه (وحدت میادین نبرد) به شمار می رود، وحدتی که در حال حاضر در لبنان، سوریه، عراق و یمن شاهد آن هستیم. با وجود آنکه رژیم صهیونیستی صحبتی از این موضوع به میان نمی آورد ؛ ولی این امر برایش یک تهدید موجودیتی غیر قابل قبول به شمار می رود. این عدم پرداختن رژیم مذکور به مسئله وحدت میادین نبرد به خاطر آن است که خود را نسبت به این امر، حساس نشان ندهد.»
وی در ادامه می افزاید: «رژیم صهیونیستی با ترور العاروری به دنبال به شکست کشاندن طرح حماس برای ایجاد یک زیرساخت پیشرفته مقاومتی در کرانه باختری بود، زیرساختی که با هماهنگی کامل حزب الله و نیروی سپاه صورت بگیرد. اشغالگران به دنبال شکست پروژه ایجاد زیرساخت پیشرفته مقاومت برای مقاومت فلسطین در جنوب لبنان و سوریه (از طریق هماهنگی با نیروهای ذکر شده) نیز بودند.»
کارشناس امور رژیم صهیونیستی در ادامه می گوید: «امروز رژیم صهیونیستی و آمریکا خود را در بحرانی بزرگ می بینند ؛ زیرا طرح (وحدت میادین نبرد) باعث شده است تا پروژه استعمارگرایانه غربی به خاطر بیافتد. این برای اولین بار از زمان 1948 است که مسئله فلسطین به عمق عربی و اسلامی خود باز می گردد و یک ائتلاف نظامی در دفاع از فلسطین شکل می گیرد. این شبیه یک رویا است.»
عادل شدید می افزاید: «طرح وحدت میادین نبرد، تهدیدی برای نظام های عربی سرسپرده غرب و نیز آینده اسرائیل است و باعث شکست توافقات سازش به امضا رسیده میان تل آویو با کشورهای عربی می شود، توافقاتی که با هدف انزوای فلسطین و به حاشیه رانده شدن آن امضا شده است. این یک موضوع بی سابقه در عرصه راهبردی می باشد و باعث شده است تا مسئله فلسطین در صدر قرار گیرد و این همان چیزی است که یک گرفتاری برای ایالات متحده و نظام های سرسپرده به آن ایجاد می کند، نظام هایی که سرنوشت خود را به حمایت های واشنگتن و رضایت تل آویو گره زده اند.»
تاریخ نشر : دوشنبه 8/ژانویه/2024 / مرکز اطلاع رسانی فلسطین