بايد ما در طول ۳۰ ساله گذشته از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي، هر سال يكي از موانع وحدت امت اسلامي را بررسي ميكرديم و ابتدا در زندگي خودمان آن را حذف ميكرديم. اما ميبينيم كه بعد از اين همه تلاش و زحمت، تازه شبكههاي تلويزيوني عليه اهل سنت و شيعه در دنياي اسلام راهاندازي شده است كه اين بازگشتن به سرخط است.
اشتراک گذاری :
اشاره: پيامبراكرم(ص) از آغاز دعوت، به مسئله اخوت ديني عنايت ويژهاي داشتند و آن را نهادي مهم در از ميان بردن كفر و شرك و ايجاد جامعه اسلامي ميدانستند؛ به همين جهت پس از هجرت به مدينه منوره، در روز دوازدهم ماه مبارك رمضان سال اول هجري قمري به امر پروردگار متعال، ميان هر دو نفر از مهاجر و انصار پيمان برادري منعقد كردند و آن دو را برادران ديني يكديگر معرفي نمودند. در اين زمينه، خبرنگار تقريب گفتوگويي را با ملااحمد بهرامي جوانرود، مدير مدرسه علوم ديني امام شافعي جوانرود حول موضوع اخوت و برادري اسلامي، ترتيب داده كه شرح آن پيش روست:
س: جايگاه موضوع اخوت و برادري در دين اسلام و نزد پيامبر اكرم(ص) را تبيين بفرماييد و اينكه چرا پيامبر در همان سال نخست هجرت به مدينه، چنين پيماني را ميان مسلمانان منعقد كردند؟
مسئله برادري كه در اسلام مطرح است، ريشه در واژه «اخوة» دارد كه در قرآن كريم در آيه «انما المؤمنون اخوة» به كار رفته است. اخوت در ادبيات عرب، يعني برادراني كه از پدر و مادر با هم برادرند؛ يعني برادر ناتني منظور نيست. عرب، «اخوة» را در جايي به كار ميبرد كه برادري از ناحيه وحدت پدري و مادري باشد و انتخاب اين واژه براي انعقاد پيمان برادري ميان مسلمانان نيز جاي بحث و دقت نظر دارد. در واقع، پيامبر گرامي اسلام(ص) با توجه به شقاق و نزاع و كشمكشهاي عصر جاهلي و رسوم دور از اخلاق و آداب حتي انساني آن عصر، اصطلاحي را به كار بردند كه طبق آن مسلمانان را به اعضاي يك خانواده تشبيه كرد. پيامبر صيغه اخوت را به كار بردند چون عربها ميدانستند ريشه «اخوة» چيست. حتي پيامبر، پا را از اين نيز فراتر گذاشتهاند و از همه بشريت نيز سخن گفتهاند. از ديد اسلام، تمام بشريت اعضاي يك خانوادهاند. يا به قول سعدي بنيآدم اعضاي يك پيكرند. ما طبق آموزههاي قرآني معتقديم بشريت در اصل اولاد آدم و حوا يعني اولاد يك پدر و مادر هستند. در اصل ما در ريشه، اعضاي يك خانوادهايم.
حتي در روايت ديگري هست كه ميفرمايد بشريت مثل دندانههاي شانهاي هستند كه همه با هم مساوياند. در اين تعبير، پيامبر اكرم(ص) براي طرح موضوع مساوات، دندانههاي شانه را به كار ميبرند. اينجا هم براي طرح موضوع برادري، ريشه خانوادگي را به كار بردهاند. اين در اصل براي حذف حس برتريجويي آن عصر و ادبيات و اخلاق جاهلي در جامعه آن روزگار بوده كه امروز نيز بسيار راهگشا خواهد بود.
س: در روايات مطرح شده كه پيامبر(ص) علاوه بر آغاز ورود به مدينه، در برهههاي مختلف و به شكلهاي مختلف بحث برادري و اخوت را ميان مسلمانان مطرح كرده و آن را به عنوان يك آموزه ديني به مسلمين آموزش دادهاند. در اين زمينه نگاه اهل سنت چيست؟
شايد البته اين ديدگاه برادران شيعه باشد. ما معتقديم كه عقد اخوت و بحث برادري تنها در ورود حضرت پيامبر اكرم(ص) به شهر مدينه بوده و تنها در آن زمان، اين ادبيات به كار برده شده است؛ نه ايام ذيالحجة و غديرخم و نه در روز مباهله و غيره. بلكه تنها پيامبر به محض ورود به جامعه مدينه از پيمان اخوت سخن گفتند؛ چراكه متوجه شدند سه قوم يهود يعني بنيقريظه، بنيقينقاع و بنينضير در شهر مدينه به اضافه مجموعهاي از مشركين ساكن در اين شهر هستند كه به دنبال ايجاد اختلاف در ميان مسلمانان هستند. بر اين اساس، عقد اخوت را بين اهل ايمان جاري كردند تا در مقابل سه قوم يهود و مشركين ساكن مدينه به صورت روح و جسد واحد و خانوادهاي به همپيوسته دربيايند. آيه قرآني و وحي الهي «انما المؤمنون اخوة» در واقع تأييدي است بر اين حركت.
س: طبق ديدگاه اهل سنت، پيمان اخوت بين چه كساني خوانده شده است؟
پيامبر اين مسئله عقد اخوت را بين ساكنين مدينه يعني انصار و مهاجرين منعقد كردند تا پايههاي برادري و مودت ايماني آنان مستحكم شود. اين موضوع بين مهاجرين و انصار بوده نه مهاجر با مهاجر. من در روايات برادران شيعه در هيچ كتاب معتبري نديدم كه آمده باشد عقد اخوت در روز عيد غدير اخوتي بسته شده است. منابعي كه من ديدم از شيعيان و اهل سنت، همگي بر بسته شدن عقد اخوت در ورود حضرت به مدينه تأكيد دارند. گروه مهاجرين از نظر مالي مكنت و ثروتي نداشتند و محروم و غريب بودند، پيامبر با آن حكمت الهي كه داشتند، اين عقد اخوت را جاري كردند تا مسلمانان به ياري يكديگر بشتابند. عقد اخوت در سال اول هجري جاري شده است و آنچه درباره روز غدير و روز مباهله و غيره گفته ميشود خيلي دورتر است. روز غدير در سال آخر و مسئله مباهله نيز بعد از فتح مكه است. اما عقد اخوت در مرحله ورود به شهر مدينه بوده است بين مهاجرين و انصار؛ عقد اخوت بين مهاجر و مهاجر نبوده است. تفسير طبري هم يكي از تفاسير معتبر است ايشان هم مسئله عقد اخوت را بعد از ورود به مدينه ميداند.
س: جناب بهرامي، آيا اكنون صيغه برادري در ميان اهل سنت وجود دارد و آيا پيمان اخوت و برادري حقوق و تكاليفي را بر برادران بار ميكند؟
عقد اخوت يك عقد معنوي بوده و بار حقوقي و مادي نداشته است. در روايت و سيره اصحاب و پيامبر آمده است كه حتي بعضي از ساكنين مدينه يعني انصار آمدند و به مهاجرين پيشنهاد دادند كه از ميان دو سه زن خود حاضرند هر كدام را كه برادر مهاجرشان علاقه دارد، پس از طلاق و گذشت زمان عده، به عقد او درآورند. در واقع آنها با اين كار ميخواستند نهايت ايثار و فداكاري خود را براي برادر خود نشان دهند وگرنه در هيچ يك از منابع شيعه و سني روايتي نداريم كه حاكي از آن باشد كه حتي يكي از مهاجرين به يكي از انصار بگويد كه من فلان زن تو را ميخواهم. ولي اين قضيه فقط بار ايماني و معنوي داشت. پيامبر ميخواست اين حكومت جديد و جامعه جديد مدينه را با اين پيام الهي و معنوي به هم پيوسته و وابسته كند. حتي ما در روايات داريم كه مهاجرين با وجود آنكه اصلا امكانات
مالي و شرايط كافي براي زندگي نداشتند ولي هيچيك از مهاجرين سربار مدينةالنبي نشدند، بلكه به انصار گفتند بازار را به ما نشان دهيد و وسايل كار خواستند و از روز بعد از ورود به مدينه هر كس پي كاري را گرفت و سربار برادر مدينهاي خود نشد. در واقع پيمان اخوت، بيشتر جنبه سمبليك و نمادين داشته نه اينكه حقوق و تكاليفي را ايجاد كرده باشد. در جواب بخش ديگر سؤالتان هم بايد بگويم كه ما اهل سنت چيزي به نام صيغه اخوت نداريم و همه مسلمانان را با هم برادران ديني و ايماني ميدانيم. در صيغه اخوت هم در ميان برادران شيعه، باز ميدانيم كه آنها هم هيچ حقوقي را بر هم بار نميكنند و حتي بين دو نفر كه صيغه برادري خوانده شده، باز فرزندانشان به هم نامحرم هستند و ميتوانند با هم ازدواج كنند و تنها جنبه نمادين و سمبليك دارد تا انس و الفتها بيشتر شود.
س: آيا به نظر شما در شرايط كنوني جهان اسلام و اوضاع بينالمللي ضرورت ندارد كه روز اخوت و برادري اسلامي به عنوان يك روز نمادين و به عنوان يك راهكار اساسي براي ايجاد وحدت اسلامي، بيش از گذشته برجسته شود؟
حقيقتا مسلمانان در اين شرايط بسيار به عقد اخوت و زنده نگه داشتن اين پيمان احتياج دارند؛ اين دستور صريح نص قرآني ماست. ما در هر شرايطي احتياج داريم كه اين برادري ديني را حفظ كنيم اما در شرايط كنوني اين ضرورت صدچندان است با توجه به هجمهاي كه از سوي صهيونيسم بينالمللي و صليبيت جهاني عليه جهان اسلام و كشورهاي اسلامي در جريان است. ميبينيم كه كشورهاي خارج از منطقه چگونه و با چه نقشههايي نسبت به ثروت كشورهاي منطقه مثل ايران و عراق و افغانستان و ... طمعورزي ميكنند و همه اينها ضرورتهاي تأكيد بر اصل اخوت را نشان ميدهد.
اما حقيقت اين است كه اين مهم به عمل برآيد نه به شعار. الان ميبينيم كه به عنوان مثال، درباره هفته وحدت خيلي سرمايهگذاري ميشود اما وحدت عملي هيچگاه اتفاق نميافتد؛ چون متأسفانه ما از شعار فراتر نميرويم.
بايد ما در طول ۳۰ ساله گذشته از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي، هر سال يكي از موانع وحدت امت اسلامي را بررسي ميكرديم و ابتدا در زندگي خودمان آن را حذف ميكرديم. اما ميبينيم كه بعد از اين همه تلاش و زحمت، تازه شبكههاي تلويزيوني عليه اهل سنت و شيعه در دنياي اسلام راهاندازي شده است كه اين بازگشتن به سرخط است.
الان بعد از ۳۰ سال از پيروزي انقلاب، شبكهاي به نام شبكه تلويزيوني اهل بيت با سرمايهاي از قم و با شماره تلفن سيبا و حساب شتاب در قم و تهران، شبانهروز عليه اهل سنت صحبت ميكند. اين شبكه حتي حساب بانكي فردي را براي كمك مالي زيرنويس تلويزيوني ميكند؛ اينها همگي هدر دادن زحمات جمهوري اسلامي است. جمهوري اسلامي ايران در موضوع وحدت بسيار سرمايهگذاري و تلاش كرده و خيلي مراسم برگزار كرده و سرمايه مادي و معنوي بسياري هزينه كرده است؛ هدر دادن اين سرمايه عظيم كاري شرعي و ديني نيست. شبكههاي ديگري نيز در دنياي عرب و در ميان اهل سنت به كار افتادهاند كه كاركردي شبيه به اين دارند؛ شبكه تلويزيوني صفا كه عرب زبان است و شبكه تلويزيوني نور در كشورهاي خليجفارس كه فارسي زبان است. اما البته بايد بگويم كه اين دو شبكه اهل سنت تفاوتي با شبكه تلويزيوني اهل بيت دارند و آن اينكه، مثلا شبكه جهاني نور، هرچند سخناني در رد شيعه دارد ولي هيچگاه توهين به مرجع و عالم شيعه و توهين به اهل بيت ندارد. با اين حال، ما حتي حركات شبكه جهاني نور و صفا را هم به مصلحت مسلمانان شيعه و سني نميدانيم؛ اما واقعا شبكه جهاني اهل بيت براي ما جاي شگفتي دارد. اگر يك ساعت اين شبكه را نگاه كنيد خواهيد ديد كه روزانه ۱۰۰ بار تكفير خلفاي راشدين ميشود، ما واقعا از اين وضعيت نگرانيم. الان در مناطق اهل سنت كسي به كلمه وحدت وقعي نمينهد چون از آن طرف شعار وحدت است و از آن طرف توهين است. درست است كه در ميان اهل سنت شبكههايي هست كه در رد شيعه فعالاند اما هيچگاه به اهل بيت توهين نميكنند ولي آنها روزانه دهها بار ميگويند كه ابوبكر و عمر و عثمان و عايشه و ... كافرند.
در نتيجه ما معتقديم كه اگر قرار است شعار عقد اخوت مثل شعار وحدت مطرح شود، طبيعتا مؤثر نيست. ولي قطعا در اين شرايط ما بسيار به اين موضوع احتياج داريم. الان مسلمانان در كل دنيا در مضيقه هستند. مسلمانان در فرانسه با قانون منع حجاب مواجهاند، در نيويورك نميگذارند مسلمانان مسجد بسازند، در هر جاي دنيا مسلمانان به نام تروريست مطرح ميشوند. مسلمانان بايد به فكر خود باشند اما اين تلاش نبايد شعاري باشد بلكه بايد واقعي و عملي باشد.
من، برادران تأثيرگذار در مجمع تقريب مذاهب و تصميمگيران در حوزه انديشه تقريب و وحدت اسلامي را دعوت ميكنم كه براي مدتي محتواي اين شبكههاي تلويزيوني را كه نام بردم، بررسي كنند. بدون شك، هرگونه تنش ميان شيعه و سني قطعا به نفع امت اسلامي نخواهد بود.
در احترام اهل سنت به اهل بيت همين بس كه اهل سنت، صلوات به اهل بيت و آل محمد را در تشهد اخير نماز واجب ميدانند؛ يعني اگر تشهد اخير نماز اهل سنت بدون صلوات بر اهل بيت باشد، نماز باطل است. ضمن اينكه، اگر آماري بگيريد در ميان اهل سنت ايران، حدود نيمي از اهل سنت در ايران، نام فرزندان خود را علي و فاطمه و زهرا، حسن و حسين و جعفر و صادق انتخاب ميكنند. ولي در ميان شيعيان در منطقه خاورميانه، يك نام ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير و عايشه نداريم. رئيسجمهور ما بعد از انتخابات رياستجمهوري عليه طلحه و زبير صحبت ميكند و معارضين و رقباي خود را به طلحه و زبير تشبيه ميكند. اين حرفها خيلي در روحيه مردم اهل سنت تأثير دارد. اگر قرار است كاري براي وحدت و اخوت اسلامي شود، قدم اول اين است كه ما اهل سنت به حساسيتهاي برادران شيعه خود احترام بگذاريم و شيعيان بزرگوار نيز، حساسيتهاي برادران اهل سنت خود را درك كنند.