باید از فرصت شبهای قدر استفاده كرد. خیلی از مشكلات هست كه از راههای عادی حل نشده؛ حتی تمام سازوكارهای بشری نتوانسته آنها را حل كند، تنها میماند عنایت خدا و امداد غیبی. این تنها راه باقی مانده برای بشریت قرن ۲۱ و انسان مدرن و مجهز به تكنولوژی است.
اشتراک گذاری :
اشاره: بدون تردید رمضان هر سال، یک شب قدر در دل خود پنهان دارد و برای ما معلوم نیست که این دُرّ گرانبها، در صدف کدام شب پرارج نهفته است؛ اما همه مسلمانان در این اتفاق نظر دارند كه شب قدر گستردهترین سفره رحمت الهی است و نباید به سادگی از كنار آن عبور كرد و از این روست كه احیای شبهای پایانی ماه مبارك رمضان، امری مسلم و مشترك در میان همه مسلمین است. «عظمت شب قدر و جایگاه آن در ادله اسلامی» موضوعی است كه حجتالاسلام والمسلمین عباسعلی براتی از مدرسین جامعة المصطفی العالمیة در گفتوگو با خبرنگار تقریب به آن پرداخته است:
س: جناب براتی، درباره اهمیت و جایگاه شب قدر از آیات قرآن كریم و احادیث و روایات اسلامی چه مطالبی به دست میآید؟
اهمیت شب قدر در قرآن به اندازهای است كه یك سوره كامل به نام آن نازل شده است؛ «سوره قدر» كه در آن چند خصوصیت را برای شب قدر بیان میكند، از جمله اینكه این یك شب به تنهایی بهتر از هزار ماه است، یعنی عبادت در آن با عبادت در هزار ماه برابری میكند. دوم اینكه از سر شب تا به صبح، فرشتگان خدا فرود میآیند و رحمتهای الهی را میآورند و سرنوشتها و آینده افراد را مشخص میكنند؛ «سلام هی حتی مطلع الفجر»، در آن شب تا به صبح، سلام و درود و رحمت خداوند بر بندگان خوبش نازل میشود.
همچنین، سرنوشت انسانها برای حداقل یكسال آینده در این شب تعیین میشود. عبادت در این شب خیلی ثواب و ارزش دارد. احیای این شب به عبادت، خواندن دعاهای مخصوص و انجام اعمال مخصوص این شبها، فرصتی است تا انسان به خود بیاید و برای آینده خود كاری كند.
س: رابطه این شب را با استجابت دعا تبیین بفرمایید.
اگر طبق ادله اینطور باشد كه سرنوشت انسان قابل تغییر به وسیله خود انسان باشد، طبق همین ادله میتوان به وسیله اعمال صالح و دعا این سرنوشت را تغییر داد. ما در رابطه با دعا و اهمیت آن روایات بسیاری داریم. در روایتی كه از پیامبر اكرم درباره دعا وارد شده است، میفرماید: « الدعاء یرد القضاء»؛ دعا قضا و قدر الهی را برمیگرداند و تغییر میدهد.
انسان از راههای مختلف میتواند تقدیر و سرنوشت خود را تغییر دهد؛ از جمله با اعمال صالح و یا با دعا. دعا میتواند بلاها را از انسان دور كرده و توفیق بندگی مخلصانه را به انسان عنایت كند. خداوند دعا را میشنود.
از طرفی به طور كلی، دعا در ماه مبارك رمضان مستجاب است، پیامبر اكرم(ص) در خطبه شعبانیه فرمودهاند: هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِیهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِیاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ یوَفِّقَكُمْ لِصِیامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ؛ ماهی كه در آن شما را به مهمانی خدا دعوت كردهاند و شما در آن از اهل كرامت خدا شدهاید. نفسهای شما در آن ثواب تسبیح و ذكر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت. اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب؛ پس، از پروردگار خویش با نیتهای راستین و دلهای پاك، بخواهید كه توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید». در واقع انسان میتواند با خواستن از خدا، آینده خود را تغییر دهد.
ما الان مشكلات زیادی داریم هم فردی و هم گروهی. مشكلاتی كه كل بشر با آن دست به گریبان است. اگر این شب قدر، درست بهرهبرداری
شود حتی اگر عده بسیار قلیلی از جمعیت كل بشر درست به شب قدر توجه كنند، میتواند روی سرنوشت كل انسانها تأثیر مثبت داشته باشد و بلایای طبیعی و خطر جنگها و مشكلاتی مثل آلودگیهای محیطی و ... را مرتفع یا ضعیف سازد. امروز شاهدیم كه در پاكستان نزدیك به ۲۳ میلیون نفر آواره شدند. متدینین میدانند كه بین بلایا و گناه و معصیت رابطه مستقیم برقرار است؛ چراكه خدای جهان واحد است، همان خدایی كه بر عقاید و افكار ما حاكم است بر جهان طبیعت نیز حاكمیت دارد و همان خدا میتواند بلایایی را برای ما بفرستد و میتواند بلایایی را هم از ما برگرداند. اندك افراد واقعا متدین شیعه و سنی، علما و زاهدان و صالحان، در این شبها باید دعا كنند و در دعای خود، همه مسلمین و حتی همه جهانیان را در نظر داشته باشند. باید از فرصت شبهای قدر از دعا برای وحدت امت اسلامی استفاده كرد، ما خیلی به این موضوع احتیاج داریم. خیلی از مشكلات هست كه از راههای عادی حل نشده؛ حتی تمام سازوكارهای بشری نتوانسته آنها را حل كند، تنها میماند عنایت خدا و امداد غیبی، تنها دست یاری خداوند باید به كمك بشر بشتابد. این تنها راه باقی مانده برای بشریت است. روز به روز منابع از میان برود و تكنولوژی بشر نتوانسته در زمینه كمبود آب و آلودگیهای محیطی كاری كند ولی چه بسا كه لطف الهی بتواند ما را از نابودی نجات بدهد. نسل بشر در معرض نابودی و در معرض جنگهای بزرگ و ویرانگر است. یك مشت انسانهای شهوتپرست و قدرتطلب بر دنیا حاكم شدهاند كه سلاحهای ویرانگری دارند كه میتواند هزاران بار كره زمین را نابود كند. باید بدانیم كه این سلاحها دست افراد عاقل نیست بلكه دست كسانی است كه بنده شهوت و غضب خود هستند و حاضرند برای یك دستمال قیصریه را به آتش بكشند. آمریكا ۲۳هزار كلاهك هستهای دارد و هزاران بار میتواند كره زمین را نابود كند، روسیه و اسرائیل همینطور. اینها اگر به خاطر یك بهانه جزئی و ناچیز تصمیم بگیرند میتوانند نسل بشر را از میان ببرند، سلاحهای دیگری مثل سلاحهای میكروبی و هیدورژنی و ... را نیز در اختیار دارند.
همینطور خطر دیگر بحث فساد اخلاقی است كه رایج شده، فساد فرهنگی و تهاجم فرهنگی كه علیه ما به راه انداختتند كه میتواند نسل آینده ما از درون تهی كند و آینده ما را به خطر بیندازد. به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ما و همچنین شكوه دفاع مقدس هشت سالهمان، همگی به خاطر ریشهها، ایمان، اعتقادات و فرهنگ ما بود، اگر اینها ضعیف شود خطرات و مشكلات آینده در پیش است. با دعا میشود این خطرات را یا به كلی برطرف كرد و یا ضعیف كرد. در روایت است از پیامبر كه «الدعاء سلاح المؤمن» دعا اسلحه مؤمن است كه خیلی هم مؤثرتر از اسلحههای دیگر عمل میكند. باید از این اسلحه به خوبی استفاده كرد و بهترین شبها برای دعا نیز لیالی قدر است.
س: چه اعمالی در شب قدر توصیه شده است؛ ضمن بیان اشتراكات و تفاوتهای شیعیان و اهل سنت در این زمینه؟
یكی از مشتركات، خواندن نماز است. البته كیفیت این نمازها با هم متفاوت است؛ ولی اصل خواندن نماز در شب قدر میان هر دو مذهب مشترك است. اهل سنت نماز تراویح میخوانند. این نماز پس از نماز عشاء خوانده میشود. در بین اهل سنت رسم است که هر شب یک جزء قرآن را در این نمازها تلاوت کنند تا در پایان ماه رمضان، قرآن ختم شود. نماز تراویح بیست رکعت است؛ اما پس از هر دو رکعت سلام داده میشود، که پس از هر چهار رکعت استراحت (ترویحه) انجام میشود و از این رو آن را نماز تراویح مینامند. وقفه کوتاه بين نمازها، زماني است که از آن برای خواندن دعا یا اذکار استفاده میشود. حتی گاهی در این وقفهها، امام جماعت نیز عوض میشود. شیعه هم به نحوی دارند؛ آنها هم در این شبها نمازهای ۱۰۰ ركعتی میخوانند. نماز خودش از اعمال مهم این شبها هست. دیگر عمل مشترك در این شبها، قرائت قرآن است. اما در مرد سورههایی كه میخوانند تفاوتهایی وجود دارد. در روایات شیعه هست كه سورههای دخان و روم خوانده شود؛ این سورهها آیاتی دارند كه متناسب با حال و احوال شبهای قدر است. اما اهل سنت سوره یاسین را ترجیح میدهند. دعا خواندن هم از جمله اعمال مشترك است؛ یكسری دعاهای عمومی وجود دارد كه هم شیعیان و هم اهل سنت آنها را میخوانند؛ اما در روایات شیعه دعاهای ویژه باكیفیتی وجود دارد كه شاید بتوان گفت هیچ دین و مذهبی از این نظر اینقدر غنی نیست؛ مثل دعاهایی كه در مفاتیح الجنان آمده است.
خود اصل احیا و بیدار ماندن در شب قدر هم از اعمال مشترك شیعه و سنی است كه در هر دو به احیای این شبها با قرائت قرآن و نماز و دعا سفارش شده است.
شیعیان همچنین قرآن بر سر میگیرند و خدا را به اسماء معصومین قسم میدهند؛ اهل سنت چنین مراسمی ندارند.
همچنین درباره زمان شب قدر هم بین شیعه و سنی روایات مختلف است. شبهای بیست و یكم و بیست و سوم در شیعه ترجیح داده شده و از این میان هم شب بیست و سوم بیشتر تأكید شده است. اما در میان اكثریت اهل سنت، شب بیست و هفتم ماه رمضان ترجیح داده میشود. حتی برخی از اهل سنت همه ۱۰ شب آخر ماه مبارك را احیا میدارند؛ «العشر الاواخر» كه در شیعه هم روایت شده، اما برخی از اهل سنت تأكید دارند كه ۱۰ شب آخر را احیا بدارند تا مطمئن شوند كه به فضیلت شب قدر دست پیدا كردهاند.
س: شیعیان خواندن دعای جوشن كبیر را جزو اعمال مهم شب قدر میدانند. درباره اهمیت این دعا توضیح بفرمایید، آیا اهل سنت نیز چنین دعایی در شب قدر دارند؟
اهل سنت دعای جوشن كبیر به صورتی كه ما داریم، ندارند ولی دعاهایی دارند كه اسماء الهی در آن هست و میخوانند. اهل سنت هم یك تفكر نیستند. اهل تصوف دارند، مذاهب اربعه دارند. اهل تصوف خیلی بیشتر از دیگران اهل دعا و ذكر هستند؛ دعاهایی دارند كه نزدیك به این دعاست و اسماء الهی را یك به یك ذكر میكند كه هر اسم بابی از رحمت الهی را به رویشان میگشاید. ولی به این شكل نیست. دعای جوشن كبیر از جانب اهل بیت(ع) وارد شده است. در مورد خود دعای جوشن كبیر باید بگویم كه دعای بسیار مؤثری است. گفته شده كه این دعا نزدیك است به اسم اعظم الهی. اسم اعظم الهی در میان دیگر اسامی گم و ناشناخته است. این دعا نزدیك به هزار اسم از اسمای الهی را به كار میبرد. هر كدام از این اسامی میتواند بابی از بابهای رحمت الهی و دفع غضب باشد. هر كس یك بار دعای جوشن كبیر را بخواند مطمئنا از تمام راهها و كانالهای رحمت الهی بهرهمند خواهد شد. اسمائی كه برای رزق است، برای دفع بلا، برای زیاد شدن بینش و آگاهی و دانش، از همه انواع رحمتهای الهی میتواند بهره ببرد. اسم اعظم اسمی است كه معجزه میكند و كسی كه آن را داشته باشد، میتواند مشكلات حل نشدنی را حل كند و كارهای نشدنی را انجام دهد و حاجات سخت را بگیرد. اسم اعظم در میان اسامی ناپیدا است، وقتی این دعا را با درك و عمق بخوانید به آن دست یافتهاید. اسم اعظم، هم میتواند واژه باشد و هم شخص باشد، لفظ یا غیرلفظ ، ائمه هم میتوانند اسما الهی باشند، انبیا هم میتوانند اسما الهی باشند. «علم الادم الاسماء» كه در قرآن آمده توسط مفسرین مختلف از شیعه و سنی به ۱۴ معصوم و مخصوصا پنج تن آل عبا تفسیر شده است، حتی در تفاسیر سنی داریم كه حضرت آدم خدا را به اینها خواند كه خداوند توبهاش را قبول كرد.
دعای جوشن كبیر، دعایی نقل شده از امام سجاد(ع) است كه حدیث قدسی است و توسط حضرت جبرائیل بر پیامبر(ص) نازل شده است. اصل آن در بلدالامین و مصباح كفعمی است.
جبرئیل این دعا را در یكی از غزوات برای پیامبر آورد در حالی كه بر تن حضرت جوشن گرانی بود كه سنگینی آن بدن مباركش را به درد آورده بود، حضرت جبرئیل گفت این دعا را بخوان كار همان جوشن را میكند كه دفع بلاست.
س: رمز اینكه شب قدر به طور مشخص معین نشده و سر این ابهام چیست؟
خداوند متعال میخواسته بندگان شبهای بیشتری از این ماه را به احیا بگذرانند برای همین شب قدر را در میان شبهای پایانی ماه مبارك رمضان گم كرده است تا مردم با عبادت بیشتر، از فیض این شبها به طور كامل بهرهمند شوند. در چند روایت است كه از معصوم سؤال كردند معین فرمایید كه شب قدر كدام یك از دو شب بیست و یكم یا بیست و سوم است. ایشان در جواب فرمودند «مَا أَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فِیما تَطْلُبُ»؛ چه آسان است دو شب برای آنچه میخواهی. یعنی قرار است در این شبها فیض عظیمی به بندگان برسد و ۲ شب زندهداری در مقابل كسب این فیض عظیم، چیز زیادی نیست. بنابر این سعی بر این بوده كه مشخص نكنند تا بندگان به شبزندهداری تشویق و ترغیب شوند.
س: با توجه به اشتراكاتی كه در اعمال شب قدر وجود دارد، به نظر شما آیا نمیتوان از مراسم شبهای قدر به عنوان نمادی برای وحدت اسلامی استفاده كرد؟
شبهای قدر را میتوان به نماد وحدت تبدیل كرد. الان در مسجدالحرام و مسجدالنبی این كار انجام میشود. برادران شیعه و سنی كه به عمره مشرف میشوند در دهه آخر ماه مبارك رمضان، میگویند گاهی آنقدر مسجد الحرام شلوغ میشود كه جمعیت با زمان حج برابری میكند حتی برخی معتقدند كه جمعیت این ایام بیشتر از جمعیت زمان حج است. تمام مسجد و اطراف مسجد لبریز از جمعیت است. حتی خیلیها در مسجدالحرام اعتكاف میكنند. میتوان همین الگو را در همه جا به خصوص در شهرهایی كه هم شیعه و هم اهل سنت در كنار هم زندگی میكنند، پیاده كرد.
س: چرا ما هنوز نتوانستهایم حداقل در كشور خودمان، میان شیعه و سنی چنین وحدتی ایجاد كنیم كه مكان برگزاری مراسم مذهبی خود را نیز با هم یكی كنند و شیعه و سنی كنار هم به دعا و نیایش بپردازند؟ آیا اساسا این كار لازم است؟
علتش این است كه از قبل مساجد جدا بوده است. در نمازجمعه و جماعت آداب فرق دارد و برای همین از ابتدا جدا از هم مراسم را برگزار كردهاند ولی چه بسا كه بشود در شهرهایی كه شیعه و سنی در كنار هم زندگی میكنند این كار را كرد؛ به ویژه در مساجد مهم و تاریخی كه مساجد جامع هستند و عبادت در آنها ثواب بیشتری هم دارد، میتوان این كار را شروع كرد.
س: شاید گاهی تصور شود كه پیوند این شبها با شهادت حضرت علی(ع) كه ایام سوگواری برای شیعیان است، محلی برای اختلاف است. این چقدر به واقعیت نزدیك است و نگاه اهل سنت به موضوع ترور امیرالمؤمنین چیست؟
اهل سنت موافق ترور حضرت علی(ع) نبوده و نیستند. آنها امیرالمؤمنین را خلیفه راشد چهارم میدانند. الان تمام اهل سنت جهان، امیرالمؤمنین را خلیفه راشد چهارم میدانند؛ از زمان احمد بن حنبل كه تثلیث در خلفای راشدین را تبدیل به تربیع كرد. تا آن زمان خلفای راشدین را سه نفر میدانستند و تردید و توقف میكردند در اینكه كه آیا امیرالمؤمنین علی(ع) را جزو خلفای راشدین بدانند یا نه؛ تا اینكه احمد بن حنبل به طور قطعی گفت علی(ع) را هم باید جزو خلفای راشدین به حساب بیاوریم چون روایاتی كه راجع به ایشان و در فضیلت ایشان وارد شده، بیشتر از مجموع روایاتی است كه در فضایل دیگر خلفای راشدین وارد شده است. از این رو اهل سنت ایشان را جزو خلفای راشدین میدانند، منتها ایشان را راشد چهارم حساب میكنند. بر این اساس، اهل سنت با خوارج مخالف بوده و هستند و با این حركت خوارج كه علیه امیرالمؤمنین شورش كردند و همچنین با حركت ابن ملجم و ترور علی بن ابیطالب(ع) مخالف هستند. از طرفی آنچه در برنامههای شبهای ۱۹ و ۲۱ ماه رمضان در سوگواری حضرت علی(ع) مطرح میشود، چیزی نیست كه اهل سنت با آن مخالف باشند.
آنها امیرالمؤمنین را قبول دارند شاید خلیفه اول و خلیفه بلافصل پیامبر ندانند ولی خلیفه چهارم كه میدانند و نسبت به مقام علمی و معنوی و فضایل ایشان و خدماتی كه به اسلام كردند واقف هستند. از این رو، میشود جوری برنامهها را تنظیم كرد كه هر دو گروه با هم و در كنار هم شبهای قدر را احیا بدارند. همین وحدت در شبهای قدر بدون شك بركاتی را به همراه خواهد داشت و امت اسلامی را مشمول رحمت واسعه الهی خواهد كرد.
میشود جوری تنظیم كرد كه هر دو طرف در آن شركت داشته باشند. ما و برادران اهل سنت در موضوع مذمت عملكرد خوارج و ابن ملجم با هم مشترك هستیم. شاید اگر معاویه امیرالمؤمنین را كشته بود ممكن بود بتوان گفت كه اهل سنتی كه طرفدار معاویه هستند با موضع شیعیان مخالف باشند؛ ولی اینجا پای خوارج و ابن مجلم در میان است. خوارجی كسانی هستند كه هم معاویه با آنها مخالف بوده و هم علی(ع). حتی در تاریخ است كه بنیامیه بیشتر از امیرالمؤمنین و امام حسن(ع) با خوارج جنگیدند و آنها را طرد كردند. الان هم دشمنی خوارج با معاویه خیلی شدیدتر و جدیتر از دشمنی آنها با امام علی(ع) است. امیرالمومنین
حتی پس از ضربت خوردن وقتی كه میخواستند به فرزندانش وصیت كنند، فرمودند بعد از من با خوارج نجنگید چون اینها آدمهایی بودند كه دنبال حق بودند ولی اشتباه كردند. بر این مبنا، ماجرای شهادت حضرت كه همزمان شده با شبهای قدر موضوعی است كه خود از مشتركات است و هم شیعیان و هم اهل سنت به خاطر آن سوگمند و اندوهناك هستند. حتی الان باقیماندههای خوارج هم كار آن روز ابن مجلم را قبول ندارند؛ مثلا فرقه اباضیه دیگر چندان مخالفتی با حضرت امیر(ع) ندارند و خود را از خوارج اولیه، خوارج هروریه جدا میدانند. از این منظر، امیرالمؤمنین میتواند وحدتبخش و جمعكننده مسلمین باشد نه تفرقهآور. اتفاقا سیره خود ایشان هم برای همه درسآموز است؛ هم برای سنی و هم برای شیعه. امیرالمؤمنین در سراسر زندگی خود از لحظه رحلت پیامبر تا شهادت به قدری زیبا عمل كردند كه میتواند الگو و اسوه باشد. هر یك از شیعیان آن حضرت باید در برخورد با مخالفان خود رفتاری علوی داشته و اصل را بر تحمل و پرهیز از تكفیر و دشنام بگذارند. بردباری درسی است كه باید از علیبن ابیطالب آموخت. آن حضرت حتی با خوارج، كه از ارتش ایشان جدا شده و علیه ایشان شورش كرده بودند و در آخر نیز ایشان را ترور كردند، رفتاری كاملا بزرگوارانه داشتند. وقتی ابنملجم را دستگیر كردند و پیش حضرت آوردند، خطاب به ابن ملجم فرمود: «آیا من برای تو امام بدی بودم که با من این گونه رفتار کردی؟ آیا بر تو مهربان نبودم؟ آیا بیش از دیگران به تو عنایت نکردم؟ آیا عطایت را زیاد نکردم؟ زیرا امید داشتم که از گمراهی رهایی یابی و به هدایت رهنمون شوی».
حضرت حتی پس از شورش خوارج علیه ایشان، دستور داد كه حقوق خوارج را قطع نكنند و مخارج همسر و فرزندانشان را بپردازند. همین خوارج در نماز جماعت به على(ع) اقتدا نمىکردند زیرا او را کافر مىپنداشتند. به مسجد مىآمدند و با على(ع) نماز نمىگذاردند و احیانا او را مىآزردند. یك روز امام علی(ع) به نماز ایستاده بودند كه یکى از خوارج با فریاد بلند آیه ۶۵ سوره زمر را برای کنایه به على(ع) بلند خواند «وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْكَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ.» این آیه خطاب به پیغمبر است که به تو و همچنین پیغمبران قبل از تو وحى شد که اگر مشرک شوى اعمالت از بین مىرود و از زیانکاران خواهى بود. على(ع) در مقابل، تا صداى او به قرآن بلند شد، سکوت کرد تا آیه را به آخر رساند. همینکه به آخر رساند، على(ع) نماز را ادامه داد. باز آن فرد آیه را تکرار کرد و بلافاصله على(ع) سکوت نمود. على(ع) سکوت میکرد چون دستور قرآن است كه هنگامى که قرآن خوانده مىشود گوش فرا دهید و خاموش شوید. بعد از چند مرتبهاى که آیه را تکرار کرد و مىخواست وضع نماز را به هم بزند، على(ع) این آیه را خواند: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَاللَّهِ حَقٌّ وَلَایَسْتَخِفَّنَّک الَّذِینَ لَایُوقِنُونَ»؛ صبر کن، وعده خدا حق است و فرا خواهد رسید. این مردم بىایمان و یقین، تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند. در موضوع خلافت نیز، با صحابهای كه آمدند خلافت را دست گرفتند، با اینكه حضرت خود را لایقتر و سزاوارتر و منصوب پیامبر میدانستند، درگیر نشدند غیر از چند مورد كه با آنها احتجاج كردند و بعد دیدند كه به مصلحت اسلام نیست كه روی این مسئله پافشاری كنند و برای مطالبه حق خلافت وارد عمل شوند؛ خودشان در نهج البلاغه میفرمایند «حتى رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الإسلام»، دیدم مردم دارند گروه گروه از اسلام بیرون میروند. دیدم صبر كنم بر این وضع عاقلانهتر است. بیاییم اصل اسلام را نجات دهیم و وحدت امت را حفظ كنیم و جامعه نوپای مسلمان را كه با خطرات مختلف از اطراف و اكناف روبه روست، نگهداری كنیم.
این رفتار حضرت با طبقات مختلف بود. بعدها با طلحه و زبیر و عایشه نیز با چنین رأفتی رفتار كردند با این كه میدانست اینها میخواهند نقض بیعت كنند ولی جلویشان را نگرفتند و زمانی كه میخواستند به عمره بروند در مقابل آنها نایستادند. تا زمانی هم كه آنها دست به جنگ نزده بودند حضرت دست به جنگ نزدند و سعی كردند احترام آنها را حفظ كنند. اینها را از غوغاگران و شورشیان و آنارشیستها جدا كردند. از میان آنها، زبیر را كه قبول كرد جدا شود، اجازه دادند برود. حضرت حتی برای دستگیری عایشه، مرد نفرستادند. برای پیاده كردن عایشه از اسب، برادرش عبدالرحمان را فرستادند، محافظان ویژه و خاص عایشه را هم كه میخواستند او را تا مدینه همراهی كنند، از زنان قرار دادند و نهایت اكرام و احترام را در مورد امالمؤمنین همسر پیامبر انجام دادند؛ با اینكه ایشان حركتش خلاف بود و درست نبود، خودش هم بعدا اعتراف كرد كه حركتش درست نبوده و اشتباه كرده است. با این حال، هیچكدام از اینها باعث نشد كه حضرت از میزان احترامی كه به آنها گذاشت كم كند. شیعه و سنی میتواند از اینها درس بگیرد.
ایشان در حفظ انسجام مسلمین و كیان و آبرو شخصیت اسلام، حفظ میراثهای فرهنگی اسلامی، كمك به خلفا و راهنمایی آنها هرگز كوتاهی نكرد. در زمان هر سه خلیفه، هر زمان كه از ایشان مشورتی میخواستند حضرت كوتاهی نمیكرد. مثلا در مورد جنگ با ایران و روم و فتح بیتالمقدس مشورت میداد. معروف است كه میگویند وقتی عمر میخواست به بیتالمقدس برود تا آن را تحویل بگیرد، امیرالمؤمنین(ع) را برای جانشینی خود در مدینه گذاشت،حضرت هم قبول كردند و به شیعیان خود گفتند كه بروید و سپاه اسلام را همراهی كنید و در جنگها با آنها شركت كنید، اگر به شما ولایت و مأموریت و پست دادند بپذیرید و سعی كنید مأموریت خود را به نحو احسن انجام دهید. خوب انجام وظیفه كنید. مسئله، مسئله اسلام و دین پیامبر و امت اسلامی است و مسئله اشخاص نیست. این حتی برای پیروان دیگر ادیان نیز آنجا كه میخواهند اختلافات خود را حل كنند میتواند درسآموز باشد.
س: در نگاه شیعیان، شبهای قدر ارتباطی با وجود مقدس حضرت صاحبالامر(عج) دارد، این موضوع را تبیین بفرمایید.
قضا و قدر الهی، سرنوشت اشخاص و كارنامه و نامه عمل افراد وقتی كه نازل میشود، بر حجت الهی در زمین نازل میشود؛ «تنزل الملائكة و الروح فیها باذن ربهم من كل امر». تمام اینها را میآورند خدمت ایشان و همه در اختیار ایشان قرار میگیرد. وجود امام و حجت زمین تعیینكننده است، گزارش اعمال افراد به ایشان میرسد چنانكه در قرآن آمده است «وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ فَینَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» شما هر كاری كه میخواهید انجام دهید، كارنامه عمل شما هم به نظر خدا میرسد و هم به نظر پیامبر و هم به نظر مؤمنین خالص كه حجج الهی و اولیای خدا هستند. سرنوشت ما كه عرض كردم برای یكسال آینده در شب قدر تعیین میشود، آخرین مرحله تأییدش به دست حجت الهی است. چون حجت الهی فقط این نیست كه یك پست دولتی باشد مثل شهرداری و ... كه در كارهای حكومتی محض است؛ بلكه ایشان از سوی خداوند مأموریت، جایگاه، قدرت و ولایتی دارند كه می توانند در كون تصرف كند، ولایت تكوینی دارند. ولایت تكوینی غیر از ولایت تشریعی است كه امور حكومت اسلامی مانند امر و نهی و جنگ و صلح و قانون و قاض به عهده ولی خدا هست، مسائل كونی و خلقت هم تا مقدار زیادی كه خداوند اجازه تصرف به اولیا داده است، در اختیار آنهاست. ارتباط انسان با امام اگر ارتباط خوبی باشد میتواند اینجا به كمكش بیاید. اما اگر با اعمالش حق امام را رعایت نكرده و ارتباط خوبی با امام نداشته باشد، هم گزارش اعمالش به ایشان كه میرسد ایشان ناراحت میشود و هم نظر ایشان میتواند به ضرر انسان باشد؛ كمااینكه شما كه در ادارهای كارمند هستید اگر رابطه خوبی با رئیس داشته باشید و كارمند خوبی باشید این برای آینده شغلی شما مؤثر است و ارتقا مییابید؛ این یك مثل ضعیف و كوچك است. چه رسد به كسی كه ولایت امور كل بشر به او سپرده شده است.
تقریب: با تشكر از وقتی كه در اختیار ما قرار دادید.