سخن از وحدت اديان بدون تحقق وحدت اسلامي بيهوده است
فتواي رهبر انقلاب، طليعه وحدتي عميق و گرانسنگ
بارها گفتهايم كه سعي شود دعوا از بعد منسكي و رفتاري بين شيعه و سني، به لايههاي زيرين كشيده شود. حسناش اين است كه در لايههاي زيرين، علما با هم گفتوگو ميكنند اما در لايههاي رويي، تودهها به جنگ هم ميروند.
اشتراک گذاری :
اشاره: عماد افروغ، نماينده سابق مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، جامعهشناس و استاد دانشگاه تربيت مدرس در گفتوگو با خبرنگار تقريب، فتواي رهبر معظم انقلاب مبني بر حرمت توهين به همسران پيامبر و مقدسات اهل سنت را، طليعهاي براي وحدت عميق در جهان اسلام و سرآغازي براي وحدت همه اديان ابراهيمي خواند.
ديدگاههاي وي در پاسخ به سؤال خبرنگار تقريب در اين زمينه به شرح زير است:
«كاملا مشخص است كه فتواي رهبر انقلاب آثار بسيار مباركي خواهد داشت به ويژه با توجه به شناختي كه ما از شرايط كنوني عالم داريم كه عدهاي ميكوشند براي برونرفت از تضادهاي مختلف خود ترفندهايي را به كار بگيرند كه مهمترين اين ترفندها، همان بحث تقابل اديان است. اين جريانها در واقع براي برونرفت خود از تضادها، با روكش ديني اقدام ميكنند و اين روكش ديني همان تقابل اديان است.
بحث برخورد تمدنها كه عمدتا از سوي آقاي هانتينگتون مطرح شده و تمدن اسلامي و مسيحي را در مقابل هم قرار ميدهد، حكايت از اين ماجرا دارد. اخيرا كتابي ميخواندم تحت عنوان جهاني شدن يا امپراتوري؛ اين كتاب آنجا كه شرايط كنوني را در ذيل نام نئوليبراليسم با شرايط جنگ سرد مقايسه ميكند، ذيل عنوان متحدان عصر نئوليبراليسم، مطلبي را آورده كه قابل تأمل است. اين كتاب عنوان تحت عنوان برخورد تمدنها، اسلام را به عنوان حريف يا مخالف تعبير ميكند.
اگر خوب دقت كنيم ظرايفي اينجا هست. بايد ديد چه نسبتي بين برخورد تمدنهاي هانتينگتون و پايان ايدئولوژي و تاريخ فوكوياما وجود دارد. ظاهرا بحث پايان تاريخ فوكوياما خيلي خوشآهنگ است چون بحث ليبراليسم و حقوق بشر در آن است ولي اين نويسنده بحث حقوق بشر را با نبرد تمدنهاي هانتينگتون گره زده است و در واقع بايد تأكيد كنيم كه ديدگاه فوكوياما و هانتينگتون يكي است.
در اينجا فكر ميكنم تنها راه مبنايي براي مقابله با اين ترفند استكباري- صهيونيستي، وحدت اديان است.
بر اين اساس، وقتي ما از وحدت اديان ابراهيمي و وحدت بين اسلام و مسحيت و حتي يهوديت سخن ميگوييم، بايد ابتدا از خودمان شروع كنيم.
ما نميتوانيم خود در درون دين اسلام شاهد دعواي مذاهب عمده اسلامي يعني شيعه و سني باشيم و بعد مدعي و منادي وحدت بين اديان باشيم.
در واقع وحدت درونديني اگر مقدم بر وحدت برونديني نباشد، حداقل بايد همزمان به هر دو توجه كرد. سخن از وحدت اديان بدون تحقق وحدت اسلامي بيهوده است ولي متأسفانه اين معاني رعايت و دقت نشده است.
از اين رو، بسيار خوشحاليم كه شاهد صدور اين فتوا از زبان رهبر معظم انقلاب هستيم. مسلم است كه اين فتواي تاريخي پيامدهاي بسيار مباركي خواهد داشت.
اين موضوع سالهاست كه آرزوي ما بوده است. بارها گفتهايم كه سعي شود دعوا از بعد منسكي و رفتاري بين شيعه و سني، به لايههاي زيرين كشيده شود. حسناش اين است كه در لايههاي زيرين، علما با هم گفتوگو ميكنند اما در لايههاي رويي، تودهها به جنگ هم ميروند.
بسياري هم در اين ميان، سعي دارند دعواي تودهها و عوام را تئوريزه ديني كنند.
الحمدلله بحثي كه رهبر معظم انقلاب مطرح كردند در سطح ابعاد رويي و بالايي است نه ابعاد زيرين. اين فتوا باعث ميشود كه ديگر شاهد دعواي تودهها نباشيم؛ اما اين قطع و يقين به اين معنا نيست كه شيعه، سني شود يا سني، شيعه شود.
حداقل اين است كه بحثهاي زيرين كه معناييتر و نظريتر هستند، در سطح علما پيگيري شود و علما هم با هم دعوا ندارند بلكه با هم گفتوگو ميكنند.
اما براي اينكه توجه به ضرورتها هم شده باشد، خطاب به علما ميگوييم كه امروز ميطلبد بيشتر به مؤلفههاي وحدتبخش توجه كنيم؛ ما در توحيد، نبوت، معاد، حج، زكات و جهاد مشترك هستيم.
اين همه مشتركات بهويژه مشتركي به نام خدا را چگونه ميتوان ناديده گرفت و سر يك مسئله تاريخي خاص كه جزو تاريخ است و ربطي به جوهره دين ندارد اينگونه به جان هم بيفتيم.
به عقيده من، اين فتواي رهبر انقلاب خيلي مبارك است؛ حداقل اين است كه ما شاهد حركات غيرديني بسياري از هيئتهاي عزاداريمان نخواهيم بود چه به صورت آشكار و چه غيرآشكار.
اين فتوا ميتواند طليعهاي براي شكلگيري يك وحدت بسيار عميق و گرانسنگ باشد كه به ساير اديان هم تسري پيدا ميكند و من اين را بسيار به فال نيك ميگيرم.»