سیاست آمریکا افغانستان را به میدان جنگ تبدیل کرده است/ راهبرد داعش و طالبان در راستای یکدیگر قرار دارد
سفیر اسبق ایران در افغانستان گفت: برخی از عملیاتها حکایت از پیوند داعش و طالبان در افغانستان دارد اما موثرترین مولفه وضعیت کنونی انفعال و سیاستهای غیر مشخص آمریکا در کابل است.
اشتراک گذاری :
«فداحسین مالکی» سفیر اسبق ایران در افغانستان در تحلیل دلایل افزایش عملیاتهای تروریستی در افغانستان در گفتوگو با خبرنگار «تنا» عنوان کرد: مجموع عملیاتهایی که در چند ماه اخیر توسط طالبان و داعش در افغانستان اتفاق افتاده نشان میدهد که وضعیت نیروهای امنیتی این کشور شکننده است اما به نظرم دلیل این موضوع، موضعگیری خشن و بلندپروازانه ترامپ در مورد وضعیت سیاسی و امنیتی افغانستان در سال گذشته میلادی بود. در امتداد این وضعیت مقامهای کابل چنین موضعی را اتخاذ کردند و اقدام به خط و نشان کشیدن برای طالبان کرده بودند؛ لذا این اظهارت موجب افزایش ناامنی در پایتخت افغانستان و برخی دیگر از ولایات این کشور شد و شاهد آن هستیم که مردم افغانستان نسبت به این موضوع اعتراضهایی را از خود بروز دادند.
وی افزود: سوال اصلی که باید در اینجا مطرح شود این است که پس از گذشت ۱۷ سال از حضور نظامیان آمریکا در افغانستان چرا هیچ اقدامی برای مقابله با طالبان و کلاً جریانهای تروریستی در افغانستان صورت نگرفته و سوال دیگر این است که چرا تولید و توزیع مواد مخدر در این کشور علاوه بر آنکه کاهش پیدا نکرده افزایش داشته است؟ اینکه چرا در چند صد متری نیروهای آمریکایی و مقر آنها طالبان دست به عملیات انتحاری و ایذایی میزند سوالاتی است که همچنان بدون پاسخ مانده؛ لذا کلیت مساله افغانستان این است که ایالات متحده این کشور را میدان سیاسی خود میداند و این موضوع موجب میشود تا کشورهای همسایه مانند روسیه، چین، هند، پاکستان و ایران نسبت به این وضعیت حساس شده و از خود و اکنش نشان دهند.
این کارشناس مسائل شبهقاره با اشاره به تنش میان پاکستان و آمریکا، گفت: منظور از واکنش نشان دادن کشورها این است که اقدامات واشنگتن در افغانستان به سمت و سویی رفته که موجب شده دولتهای مذکور نسبت به سخنان ترامپ اقدام به اتخاذ مواضعی کند که جدیدترین آنها پاکستان است. در هفتههای اخیر شاهد بودیم که حمله ترامپ به اسلامآباد موجب شد تا مقامات پاکستان رسماً از خود واکنش نشان دهند و از این جهت وضعیت سیاسی در پشت مرزهای شرقی کشور ما دارای تزلزل بوده و به عبارتی دیگر بسیار شناور است. البته عملکرد پاکستان برای مقابله با جریانهای تروریستی در خاک این کشور جای بحث و تحلیل دارد اما اقدام آمریکا و مواضع رئیس جمهور این کشور که به نوعی تحریک اسلام آباد را موجب شده یکی از دلایلی است که نمیتوان از آن به سادگی عبور کرد.
وی ادامه داد: در وضعیت فعلی، تمامی کشورهای همسایه افغانستان نگران وضعیت سیاسی و خصوصاً امنیتی این کشور هستند؛ چراکه عملکرد ایالات متحده موجب شده تا بهم ریختگی معناداری در آنجا صورت بگیرد. مضاف بر اینکه آمریکای ترامپ مانند دولت اوباما به دنبال باز کردن پای شرکتهای خصوصی امنیتی در افغانستان است. به خاطر داریم که در دوران «باراک اوباما»، ژنرال دیوید پترائوس رئیس سابق سیا رسماً به گفتوگو با حامد کرزای پرداخت و قرار بود تا شرکتهای خصوصی در افغانستان حاضر شوند اما انتقادها به حدی بود که رئیس جمهور وقت افغانستان، ژنرال پترائوس را از اتاق خود بیرون کرد اما در وضعیت فعلی دولت ترامپ مجدداً این پرونده را کلید زده است.
مالکی در مورد فعالیت داعش در افغانستان بیان کرد: حضور داعش در ولایت ننگرهار و ولایتهای شمالی افغانستان تا حد زیادی توسط آمریکا طرحریزی و اجرا شد؛ به گونهای که پایگاههای نظامی ایالات متحده در این ولایات و اطراف جلال آباد موجب شد تا نقل و انتقال تروریستهای داعش به افغانستان بیایند اما اینکه گفته میشود استراتژی طالبان و داعش (ولایت خراسان) یکی است تا حدودی درست به نظر نمیرسد. چرا که در مورد نحوه عملیاتها و مدل حملات این دو جریان تروریستی اختلافنظرهای زیادی وجود دارد، اما به هر صورت هر دو جریان در مقابل ارگ قرار گرفتهاند.
وی تصریح کرد: آنچه در تحلیل اوضاع میدانی افغانستان مهم است، وضعیت طالبان خواهد بود. بدون تردید این جریان بومی افغانستان همانند غرب نیست اما ضعف عملیاتی دولت افغانستان موجب شده تا طالبان بیش از حد قدرتمند جلوه کند؛ به گونهای که طالبها بعد از مرگ ملاعمر چند پاره شدند و این نشان میدهد که اختلافهایی میان جریانهای مختلف طالبان به وجود آمده که موجب تضعیف آن شده است اما به هر حال عدم استقرار نظم سراسری در افغانستان موجب کنشگری این جریان تروریستی در افغانستان شده است. برخی از عملیاتهایی که در افغانستان اجرا میشود به صورت مشترک میان طالبان و داعش با چراغ سبز ایالات متحده طرحریزی و اجرا میشود؛ البته طالبان خود را قائل به سرزمین میداند اما داعش اینگونه نیست. لذا آینده افغانستان با توجه به این مولفهها را باید شکننده دانست.
این کارشناس مسائل آسیای مرکزی در پایان خاطرنشان کرد: بهترین تصمیمی که میتوان در مورد افغانستان اتخاذ کرد مذاکره با طرفهای درگیر و با حضور کشورهای همسایه است تا بتوان از شدت این وضعیت کم کرد. اما در داخل افغانستان و به خصوص شهروندان این کشور معتقدند که پس از شهادت «برهانالدین ربانی» صلح در افغانستان با بنبست روبرو شده و از این منظر دورنمای صلح و سازش با طالبان مثبت ارزیابی نمیشود. متغیر بعدی که باید در روند فعلی افغانستان (محور سیاسی و میدانی) مورد نظر قرار بگیرد، حضور "گلبدن حکمتیار" در کابل است. دولت افغانستان و حتی جریانهای سیاسی – مذهبی این کشور معتقد بودند که صلح با طالبان میتواند وضعیت را بهبود ببخشد، اما چنین حالتی اتفاق نیفتاد و شاهد موضعگیریهای تند رهبر حزب اسلامی حکمتیار هستیم که این موضوع وضعیت را بدتر کرده است. از این منظر مشکلات داخلی و خارجی بزرگترین مانعی است که در پرونده افغانستان وجود دارد که باید به زودی مرتفع شود.