صباح زنگنه، کارشناس مسائل سیاسی بر این اعتقاد است که مذاکرات مستقیم میان طرف اسراییلی و فلسطینی با زور و فشار میان طرفین جریان مییابد که قطعا نمیتوان با این روند به نتیجه رسید.
اشتراک گذاری :
شمارش معکوس برای آغاز مذاکرات مستقیم میان نتانیاهو و عباس در حالی آغاز میشود که افکار عمومی جهان و حتی غرب به این مسئله اذعان دارد تا زمانی که اسراییل از مواضع زورگویانه خود عدول نکند و یا به گفته تشکیلات خودگردان، از ادامه شهرک سازی در کرانه باختری و بیت المقدس شرقی دست برندارد، صلح پایدار امکان پذیر نخواهد بود. بسیاری از رسانههای غربی نیز در آستانه آغاز مذاکرات طی روزهای اخیر با "اجباری خواندن مذاکره" به این موضوع اذعان داشتند که تا زمانی که اسراییل همچنان به شهرکسازی ادامه دهد، سرنوشتی جز شکست در انتظار طرفین نیست.
برخی از کارشناسان خاورمیانه معتقدند که صرف روبرو کردن اسرائیلیها و فلسطینیها با یکدیگر و نشاندن آنها پشت میز مذاکره یک نوع موفقیت است. حتی از این منظر نیز می توان گفت که روسای جمهوری سابق آمریکا موفقیت بیشتری نسبت به اوباما کسب کرده اند زیرا او در مقطع کنونی صرفا با توسل به زور و تهدید و فشار، موفق شده دو طرف را راضی کند تا روبروی یکدیگر بنشینند. صباح زنگنه، کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با ما براین نکته تاکید کرد که مذاکرات مستقیم میان طرف اسراییلی و فلسطینی هم اکنون با زور و فشار میان طرفین جریان مییابد که قطعا نمیتوان با این روند به نتیجه رسید.
آغاز مذاکرات مستقیم صلح با اسراییل در زمانیکه این رژیم از هیچیک از مواضع خود عدول نکرده به چه معنی است و آیا می توان به آن امیدوار بود؟
آنچه در حال وقوع است ، در واقع شبیه به نمایشنامهای تبلیغاتی و بینتیجه است که در آن آمریکا تلاش کرده تا گروه فلسطینی را وادار به دیدار با اسراییلیها کند و در این مقطع، اینگونه وانمود کند که گویی مذاکراتی در حال وقوع است. در حالی که واقعیت آن است که پایههای این مذاکرات از پیش محکم نشده و حتی توافق روشنی هم صورت نگرفته تا مشخص شود دستور کار این مذاکرات چه باید باشد. بنابراین مذاکراتی که منظور و هدفش تبلیغات باشد، در همین حد و نه بیشتر نتیجه خواهد داد. به نظر میرسد که این مذاکرات با زور و فشار میان طرفین جریان مییابد که قطعا نمیتوان با این روند به نتیجه رسید.
دولت اوباما در میان دولتهای پیشین آمریکا طی چند دهه اخیر بیشترین میزان اختلافنظرها را با طرف اسراییلی داشته است و حتی طی دو سال اخیر روابط دو طرف در مقاطع مختلفی دچار آشفتگی شد. چه اتفاقی افتاد که در نهایت اسراییل با میانجیگری حاضر به حضور در پای میز مذاکره شد؟
البته مدتی میان واشنگتن و تل آویو تنشی به وجود آمد و اختلافات این دو به جایی رسید که نتانیاهو در زمان حضور بایدن، معاون رییسجمهور آمریکا در اسراییل اظهارات تندی را مطرح کرد که باعث اعتراض و ناراحتی آمریکاییها شد. همچنین سخنان وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی و حتی نوع ملاقاتی که نتانیاهو در آمریکا با اوباما داشت، همه از نوعی اصطکاک و تنش میان دو طرف آمریکایی و اسراییلی حکایت داشتند. اما بعد از رویدادهایی چند و فعل و انفعالی که میان آمریکا و اسراییل صورت گرفت و اصطکاکی که بین آنها ایجاد گردید، ماشین لابی صهیونیستها در آمریکا روشن شد. با راه افتادن ماشین اعمال فشار اسراییلیها و صهیونیستها در آمریکا دولت این کشور مجبور شد از خود نرمش نشان دهد و در جهتی حرکت کند که برایش تعریف شده است. جدای از ماشین فشار اسراییلیها در آمریکا، کاخ سفید نیاز دارد خود را در منطقه طرفدار صلح و علاقمند به ایجاد ارتباط بین اسراییل و فلسطینیها نشان دهد. بنابراین با در نظر گرفتن این دو ملاحظه، می توان این گونه نتیجه گرفت که مذاکرات مستقیم صرفا بهانهای برای کنار گذاشتن تنشها و اصطکاکها میان واشنگتن و تل آویو است و این مذاکرات در نهایت به دیداری بدون دستور کار و بدون توافق خواهد انجامید که هیچ پایه و معیاری نمیتوان برای آن متصور بود.
یعنی شما معتقدید دلیل و بستر گفتگوهای دوجانبه دلایلی خارجی همچون فشار صهیونیستها و نیز به نمایش گذاردن چهرهای صلحطلب از سوی آمریکا است؟
آمریکا هم در منطقه و هم در داخل آمریکا به آغاز این مذاکرات نیاز دارد، بنابراین این حرکت آنها اقدامی برای تأثیرگذاری بر رسانههای منطقه و جریانهای سیاسی خاورمیانه است. در حوزه داخلی نیز با توجه به نزدیک بودن انتخابات کنگره آمریکا و احتمال اعمال فشار صهیونیستها بر حزب دمکرات و همچنین احتمال کاهش آراء دمکراتها در مناطق انتخاباتی و کاهش گرایشات به سمت این حزب، چنین تصمیمی میتواند تا حدی جایگاه دمکراتها را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین دولت آمریکا به این حرکت نیاز دارد تا کنگره از دست دمکراتها خارج نشود.
چندی پیش با بالاگرفتن اختلافات میان گروهها و جناحهای فلسطینی در قبال مذاکرات، برخی از رسانهها و روزنامههای عرب با اشاره به این اختلافات، مدعی شدند که محمود عباس بر سر دو راهی قرار گرفته و این روزها به انحلال تشکیلات خودگردان میاندیشد. آیا امکان تحقق این امر میسر است؟
بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد چرا که محمود عباس در موقعیت بسیار ضعیفی به سر میبرد و قدرت اتخاذ تصمیمهای اساسی و جدی را ندارد.
غربیها اینگونه القا می کنند که حضور تشکیلات خودگردان در پای میز مذاکره به معنای آن است که همه گروههای فلسطینی با هم بر سر این مسئله به توافق رسیدهاند.
خیر این طور نیست. وجود اختلافات نه تنها در میان گروههای جهادی، بلکه در میان تشکیلات فتح بسیار زیاد و جدی است. در داخل جنبش فتح هم تعداد مخالفان مذاکرات قابل توجه است. اینگونه نیست که همه اعضای تشکیلات خودگردان یا جنبش فتح با این مذاکرات موافق باشند. حتی خود عباس نیز در ظاهر هم که شده، مخالفت خود را بروز داده است. علاوه بر حماس و جهاد اسلامی، جبهههای دمکراتیک، جبهه خلق و رهبری کل جبهه خلق با این تصمیم مخالف بوده و واکنش نشان دادهاند، چرا که همه اعتقاد دارند تا زمانی که تخریب مناطق فلسطینی ادامه دارد و تا زمانی که ساخت شهرکهای یهودینشین دنبال میشود، مذاکره بیهوده و بیاساس است.
نتانیاهو گفته است که اگر طرف فلسطینی جدی باشد می توان به تصمیمات خوبی رسید. تعدیل مواضع اسراییل را تا چه میزان محتمل میدانید؟
تعدیل مواضع اسراییل در مقطع کنونی محتمل نیست، مگر آنکه ارزیابی روشنی از تعداد شهرکها، درخواستها برای اسکان و مهاجران آینده یهودی ( از خارج به سرزمینهای اشغالی) داشته باشیم. اگر اسراییل شهرکهای لازم را تأمین کرده باشد، ممکن است برای مدت کوتاهی آنها را متوقف کند. اما موضع قطعی و نهایی اسراییل عدم عقبنشینی است. بنابراین نباید تصور کنیم که این شهرکها را تخریب کرده و یا به فلسطینیها تحویل بدهد.
آینده این فرایند را چگونه پیشبینی میکنید؟
هر از گاهی موضوع این مذاکرات با وساطت و میانجیگری آمریکا مطرح میشود تا با اعزام نماینده ویژه به منطقه، نمایشی ترتیب داده شود تا دو طرف ملاقات هایی با یکدیگر داشته باشند. با اعزام و حضور نماینده کمیته چهارجانبه نیز شاهد صحنههای دیگری از این نمایش خواهیم بود. اما واقعیت این است که اسراییل به هیچ یک از خواستههای فلسطینیها تن نداده و همچنان به سیاستهای پیشین خود ادامه خواهد داد.