از نظر تشكيلاتي، امروز گروههاي سياسي و مذهبي متعددي از مسلمانان در روسيه فعال هستند و كار ميكنند؛ منتها تأثيرگذاري زيادي ندارند، چون نظام كنوني روسيه طوري طراحي شده كه مسلمانان به واسطه مسلمان بودن، خيلي نميتوانند اثرگذار باشند.
اشتراک گذاری :
اشاره: ولاديمير پوتين كه برخي او را مرد اول روسيه ميخوانند، به همه پيروان اديان و مذاهب و قوميتها در اين كشور خطر مليگرايي و نژادپرستي را هشدار داده و خطاب به آنان تأكيد كرد كه به اصل تلاش براي ميهن و حمایت از همزيستي مشترک احترام بگذارند. وي در عين حال، اهانتكنندگان به قرآن کریم را، به دلیل بیاحترامی به کتاب آسمانی مسلمانان، به کاهش کمکهزینه بهداشتی تهدید کرده است.
پيرو اين اظهارات نخستوزير روسيه، خبرنگار تقريب گفتوگويي را با موضوع «اسلام در روسيه» با حسن بهشتيپور، كارشناس مسائل روسيه و قفقاز، ترتيب داده كه به شرح زير است:
س: اسلام چه زماني به روسيه وارد شد و مسلمانان به جهت ديني كه داشتهاند، در اين كشور چه دورههايي را تاكنون سپري كردهاند؟ وقتي كه صحبت از اسلام در روسيه ميكنيم، بايد مشخص كنيم كه منظور ما روسيه امروز است يا روسيه تزاري. چون روسيه بعدها يعني در اوايل قرون ۱۸ و ۱۹، حوزه متصرفات خود را به قفقاز و آسياي مركزي گسترش داد. البته با مقاومتهايي هم روبهرو شد ولي به هر حال آن مناطق را جزو متصرفات خود قرار داد و به خصوص بعد از قرارداد گلستان و تركمانچاي، منطقه قفقاز كاملا در اختيار روسيه قرار گرفت.
اگر بخواهيم تاريخ ورود اسلام به قفقاز و آسياي مركزي را بررسي كنيم، موضوع به قرن دوم هجري يعني قرن نهم ميلادي برميگردد. اما اگر در مورد خود روسيه بخواهيم بحث كنيم، يعني منطقه رودخانه ولگا و همچنين در مسكو، سابقه اسلام به همان قرون ۱۷ و ۱۸ به بعد ميرسد.
منتها جمعيت مسلمانان در دوران قبل از روسيه تزاري و بعد از آن نوسانات بسياري داشته است. گفته شده كه در روسيه ۱۹۱۴، از ميان ۱۰۰ ميليون جمعيت آن زمان، به صورت تخميني چيزي در حدود ۴۰ ميليون نفر مسلمان بودهاند؛ البته با در نظر گرفتن اين مطلب كه در آن زمان شيوه آمارگيري درستي وجود نداشته است.
بعد از آن در دوران بلشويكها، با دينگرايي به طور كل و همچنين با اسلام به صورت جدي مقابله ميشد. اين مقابله، به صورت كاملا سازمان يافته در دوره استالين انجام شده است به اين شكل كه يا يك عده از پيروان اديان به لحاظ سرزميني وادار به جابهجايي ميكردند و يك عده را هم اساسا ميگفتند كه دينشان را كنار بگذارند.
حتي سمبلهاي ديني و اسلامي را ويران ميكردند. مساجد را خراب و به كارخانه تبديل ميكردند؛ حتي گاهي بياحترامي را به اوج رسانده و مساجد را به آغلهاي نگهداري از دام تبديل ميكردند.
در مجموع در اين دوران، مقابله شديدي با اسلام و اساسا با موضوع دين در اين منطقه وجود داشت تا دورهاي كه بعد از برژنف، تا حدودي سياست روسيه در مقابل مذاهب تغيير كرد.
در دوران گورباچف، دقيقا از سال ۱۹۸۵ ميلادي، تحت سياست گلاست نوست يا همان فضاي باز سياسي، مقداري به مسلمانان امكان داده شد كه خود را پيدا كنند و در آمارها و ارقام هويتي داشته و تشكلي داشته باشند.
در دوره برژنف، يك بخش از مسلمانان را تحت اداره مسلمانان قفقاز با مركزيت باكو قرار دادند. اداره ديگري با عنوان اداره مسلمانان غازان در تاتارستان ايجاد كردند و اداره مسلمانان در آسياي مركزي را هم به مركزيت تاشكند تشكيل دادند. به اين شكل سعي كردند مسلمانان را به بخشهاي مختلف تقسيم كنند. آن زمان به اين ادارات، اداره غازيات ميگفتند. براي هركدام از اين ادارات هم يك رئيس گذاشتند. اين تشكيلات كاملا هم دولتي بود. به اين ترتيب، دولت سعي داشت به صراحت با دين و اسلام مقابله نكند ولي در عين حال جلوي رشد گرايش به دين و همچنين گرايش به اسلام را هم بگيرند. اما بعد از ۱۹۸۵، فضا باز شد و بعد از فروپاشي نيز كه اساسا فضا تفاوت كرد.
گفته ميشود در روسيه امروز، يعني آنچه كه غير از قفقاز و آسياي مركزي است، يعني آنچه كه امروز به عنوان روسيه شناخته ميشود، بين ۲۰ تا ۳۰ ميليون مسلمان زندگي ميكنند كه بيشتر در كنار رودخانه ولگا و در بخش قفقاز شمالي، در جمهوريهايي مثل داغستان، چچن، اینگوشتیا، چركس، قرهچاي، باشقیرستان و تاتارستان ساكن هستند. بقيه هم در مسكو و ساير شهرهاي روسيه پراكندهاند.
س: در زمان بلشويكها كه فرموديد اساسا براي پيروان اديان تنگناهای بسياري وجود داشت، آيا در مخالفت با اسلام در نسبت با ديگر اديان تفاوتي قائل بودند؟ نه. شواهد نشان ميدهد كه در آن زمان برايشان تفاوت نميكرد كه دينداران، مسلمان هستند يا مسيحي. با اصل دين و مذهب مخالف بودند. برايشان مسيحي ارتدوكس و مسلمان و ديگران فرقي نداشتند. در آنجا ۷۵ درصد مردم مسيحي ارتدوكس بودند و با همه پيروان اديان اعم از مسيحي، مسلمان يا هر دين و باور ديني مقابله ميشد.
س: از برژنف به بعد تا ۱۹۸۵، چرا ديدگاههاي بسيار تنگ نظرانه نسبت به دين قدري تغيير كرد؟ قدري درباره اين دوره توضيح دهيد. براي اينكه روسها بعدا درك كردند كه مقابله با مذهب، نه تنها موجب كاهش گرايش به آن نميشود، بلكه موجب رشد دين و مذهب ميشود.
بر اين مبنا، سياست مذهب دولتي را پيش گرفتند. تأكيد داشتند كه مسيحيان و مسلمانان و پيروان هر دين ديگري، بايد تحت لواي مقامات دولتي فعاليت كنند. معمولا هم رئيس اداره غازيات را كه روحاني برجسته زمان شوروي بود، از كا.گ.ب انتخاب ميكردند و مناسبات نزديكي با كا.گ.ب داشت. آنها سعي كردند شكل مقابله با مذهب را عوض كنند و صورت حسابشدهتري به آن دادند تا مذهب را كمكم رقيق كنند و گرايشات و باورهاي مذهبي را كمكم از محتوا خالي كنند.
بنابراين، اجازه دادند كه رسوم مربوط به احوال چهارگانه يعني مرگ، تولد، ازدواج و طلاق، با آداب ديني انجام شود. مثلا مسلماني كه ميمرد اجازه ميدادند كه در قبرستان مسلمانان و با آداب مسلماني دفن شود. درمورد تولد و ازدواج و طلاق هم به همين شكل، سعي داشتند به نوعي با اديان مدارا كنند.
اما در مورد مسائل سياسي و تشكلهاي مسلمانان سعي ميكردند، كاملا دولتي و زير نظر كا.گ.ب باشد و ارتباطشان با مقامات دولتي و امنيتي دقيق طراحي شده بود.
س: امروز به لحاظ جمعيتي، اسلام دين دوم روسيه است. وضعيت مسلمانان را در حوزههاي اجتماعي و سياسي در روسيه امروز چگونه ارزيابي ميكنيد؟ آيا مسلمانان در ساختار سياسي و حكومتي روسيه اثرگذاري خاصي دارند؟ از نظر تشكيلاتي، بايد بگويم كه امروز گروههاي سياسي و مذهبي متعددي از مسلمانان در روسيه فعال هستند و كار ميكنند؛ منتها تأثيرگذاري زيادي ندارند. چون نظام كنوني روسيه به گونهاي طراحي شده كه مسلمانان به واسطه مسلمان بودن، خيلي نميتوانند اثرگذار باشند. هرچند كه در روسيه امروز، به صورت تخميني بيش از ۶هزار مسجد وجود دارد. گروههاي سياسي، اجتماعي و ديني مسلمانان فعالاند ولي اثرگذاري ندارند.
س: آيا مسلمانان توانستهاند بعد از فروپاشي شوروي، در شرايط فعلي روسيه، تواناييهاي خود را احيا كنند؟ تا آنجا كه من اطلاع دارم، وضعيتشان به مراتب بهتر از دوران گذشته شده است. آن زمان رسما با مذهب مخالفت ميشد. الان ديگر مخالفت رسمي وجود ندارد.
افراد مختلف ميتوانند فعاليت مذهبي داشته باشند اما در عرصه سياسي، مسلمانان همچنان هيچ تأثير تعيينكنندهاي در روسيه ندارند.
س: آنچه از اخبار درباره وضعيت نه چندان مناسب مسلمانان درغرب در حوزه حقوق شهروندي و حقوق بشر به گوش ميرسد، آيا درباره روسيه نيز صدق ميكند؟ نه به آن شدت، گزارشها به آن شدت نيست. وليكن در آن حدي كه من در جريانم، شباهتهايي به آن وضعيت دارد.
س: سخنراني ولاديمير پوتين مبني بر تهديد اهانتكنندگان به مقدسات اسلامي، بر چه اساسي است؟ صحبتهاي آقاي پوتين، حول محور تلاشهاي گروههاي نژادپرست است كه با مسلمانان برخورد شديد دارند.
پوتين نخستوزير روسيه است و نگران امنيت روسيه. ايشان در واقع هشدار ميدهد كه نبايد يك جنگ مذهبي در روسيه شكل بگيرد و بيش از اينكه نگران اسلام باشد نگران امنيت روسيه است. ميداند كه درگيريهاي مذهبي ممكن است روسيه امروز را به آشوب بكشاند.
س: ريشه اين درگيريها در چيست؟ مذهبي و ديني است؟ خير. ريشه اين درگيريها مذهبي نيست، قومي است؛ منتها قوميت و مذهب در روسيه و مجموعه جمهوريهاي شوروي سابق خيلي به هم گره خورده است. اينها خيلي به هم نزديك هستند. يك تاجيك خود را مسلمان ميداند، همچنان كه يك تاتار نيز خود را مسلمان ميداند. قوميت و مذهب به شدت در آنجا به هم گره خورده است.
س: اختلافات بر سر چيست و بين چه كساني است؟ اختلافات بين افرادي است كه روس و نژادپرست هستند و برتريهاي نژادي را دنبال ميكنند، با كارگران خارجي كه آنجا آمده و كار ميكنند؛ خارجي هم منظور عمدتا مسلمانان است.
يكسري از اين مسلمانان هم خودشان روساند؛ اما از منطقه قفقاز شمالي هستند و با آنها نژادپرستان روس، نه به دليل مسلمان بودن بلكه به دليل مسائل قوميتي درگيرند و اختلاف دارند. منتها بايد دقت داشت كه همانطور كه گفتم، قوميت و مسلماني به شدت در اين منطقه با يكديگر گره خورده است.
س: به لحاظ مذاهب اسلامي، وضعيت مسلمانان در روسيه چگونه است؟ مسلمانان روسيه از چه مذاهبي هستند؟ اكثرا سني حنفي هستند. سنيها شافعي هم در قفقاز شمالي حضور دارند. گروههاي تصوف و همچنين شيعيان هم در اين مناطق هستند. در مسكو نيز مسلمانان حنفي، شافعي و شيعه زندگي ميكنند.
س: از اين نظر آيا اختلافاتي ميان مسلمانان وجود دارد؟ تا آنجا كه از اخبار برميآيد، خير. تنها يك گروه تندروي وهابي هستند كه عليه ساير مذاهب اسلامي فعاليت دارند. به غير از وهابيها، درگيري مذهبي و ديگري را ميان مسلمانان اين منطقه، از اخبار سراغ نميتوان سراغ گرفت.
س: به عقيده حضرتعالي، چه راهكاري وجود دارد تا بنيه مسلمانان در كشورهاي غربي و كشوري مثل روسيه تقويت شود؟ اين موضوع اساسي، به نظرم ميتواند محور يك سلسله سمينارها و ميزگردهاي تخصصي باشد. موضوع تقويت بنيه مسلمانان در سراسر جهان و به ويژه در كشورهاي غربي بحث بسيار مهمي است. بايد در اين زمينه وقت گذاشت و از ابعاد مختلف آن را بررسي كرد. لازم است كارشناسان مختلف را در اين حوزه گردهم آوريم و ابعاد مختلف اين موضوع را به صورت ريز بررسي كنيم. گام اول همين است كه ابتدا در ميزگردهايي با حضور صاحبنظران، اين موضوع را بشكافيم و در هر حوزه، مسائل را شناسايي كرده و راهحل ارائه دهيم تا قواي مختلف گردهم آيند.