با جدايي جنوب سودان، در واقع بخشي از پاره تن اسلام از آن جدا خواهد شد و اين شكست بزرگي است براي كشورهاي اسلامي و به ويژه كشورهاي عربي؛ چراكه واقعا تلاشي نكرده و به دولت بشير ياري نرساندند.
اشتراک گذاری :
اشاره: چندي است كه شمارش معكوس برای پایان اتصال ميان شمال و جنوب سودان آغار شده و چهار روز ديگر، سرنوشت نهايي جنوب سودان به دست جنوبيها مشخص خواهد شد؛ سرنوشتي كه به تحليل بسياري از صاحبنظران چيزي جز جدايي نيست. سيد امير موسوی، رایزن اسبق فرهنگی ایران در خارطوم و كارشناس مسائل خاورميانه در گفتوگو با خبرنگار تقريب به بررسي تحولات اخير سودان و ابعاد مختلف برگزاري همه پرسي نهم ژانويه ۲۰۱۱ پرداخته است. متن اين گفتوگو به شرح زير است:
س: آقاي موسوي، در ابتدا قدري درباره ريشههاي آنچه كه سودان را به مرحله جدايي كشانده و كار را به برگزاري رفراندوم رسانده، توضيح بدهيد. از همان روزهاي بعد از استقلال سودان در سال ۱۹۵۶ و خروج نيروهاي انگليسي، مسئله جنوب بلاتكليف گذاشته شد و اختلافات بين مسلمانان و مسيحيان را زنده نگه داشتند تا در بزنگاه از آن استفاده كنند.
زمان حضور انگليس در سودان، وقتي شماليها ميخواستند به جنوب بروند، هرچند ويزا لازم نبود ولي مجوز نياز داشتند. يعني اين تفرقه بين شمال و جنوب بين مسيحيان و مسلمانان از زمان انگليسيها بوده است.
اين مشكلات پابرجا بود تا زمان رياستجمهوري آقاي جعفر نميري كه شورشيان به رهبري جان گرانگ رهبر سابق شورشیان جنوب (سازمان آزادیبخش سودان) عليه دولت مركزي برخاستند. جان گرانگ يك افسر نظامي در ارتش سودان بود كه منشعب شد و شورش كرد و با دولت مركزي و ارتش سودان جنگيد.
پس از اينكه عمر حسن احمد البشیر، رئیس حزب کنگره سودان در سال ۱۹۸۹ به قدرت رسيد، جنگهاي خيلي جدي شكل گرفت ولي آقاي بشير با رهبري و فرماندهي خود و به كمك بعضي از دوستان سودان، توانست خيلي از جنگلها و مناطق سودان را از شورشيان پاكسازي كند.
اما از شش سال پيش يعني از سال ۲۰۰5 ماجرا جور ديگري شد. فشارهاي بينالمللي آنقدر زياد بود كه آقاي بشير را مجبور كرد به سمت مذاكره و صلح با شورشيان حركت كند.
آخرين مذاكراتي كه انجام و آخرين صلحنامهاي كه امضا شد، معروف به صلحنامه نيفاشا در كنيا است. در اين صلحنامه آقاي بشير با شورشيان توافق كرد كه ۴۰ درصد قدرت را در يك مرحله انتقالي شش ساله در اختيار شورشيان قرار دهد. در اين شش سال، ۴۰ درصد قدرت يعني معاونت اول رئيسجمهور و چند وزارتخانه و سفارتخانه و برخي پستهاي حساس كشوري و ۵۰درصد درآمد نفتي در اختيار شورشيان قرار گيرد؛ با توجه به اينكه چاههاي نفت اغلب در جنوب سودان و در قلمرو جنوب قرار دارد. اين توافقنامه آن زمان امضا، و از آن روز تا به حال مو به مو اجرا شده است.
بند ديگر اين توافقنامه اعلام ميدارد كه بعد از شش سال در تاريخ نهم ژانويه ۲۰۱۱ بايد رفراندومي برگزار شود كه فقط جنوبيها در آن شركت كنند و نظرشان را اعلام دارند كه ميخواهند با شمال بمانند يا جدا شوند.
ما هم منتظريم تا اين رفراندوم در نهم ژانويه برگزار شود. البته يكي از بندها، خوب اجرا نشده است كه مربوط است به تكليف منطقهاي به نام ابيي كه يك منطقه نفتخيز بين شمال و جنوب سودان است. از دو قبيله ساكن در اين منطقه، يكي قبيله جنوبي و ديگري شمالي است كه كارهاي دامي انجام ميدهند.
هنوز تكليف اين منطقه روشن نشده كه به جنوب خواهد پيوست يا با شمال خواهد ماند. قرار بود تكليف اين منطقه قبل از رفراندوم مشخص شود كه متوقف مانده است. اين تنها بند اجرا نشده مشكل جدي بين دو طرف در آينده خواهد بود.
ولي به هر تقدير و به هر ترتيب، بالاخره اين رفراندوم نهم ژانويه برگزار خواهد شد و ظاهرا شرايط به نفع جدا شدن جنوب است.
س: قدرتهاي غربي از جنوب سودان چه ميخواهند و در اين ماجرا چه اهدافي را دنبال ميكنند؟ آمريكا و انگليس، به همراه رژيم صهيونيستي، همه تلاش و توان خود را به كار بستهاند كه اين جدايي صورت گيرد. آنها جنوب سودان را مسيحي ميخواهند تا دژ محكمي در مقابل پيشروي اسلام و مسلمين به طرف قاره آفريقا و سياه باشد. لذا تلاش ميكنند كه جنوب را جدا كنند.
تا به امروز، منابع، ثروتها و امكاناتي كه در جنوب وجود دارد مورد بهرهبرداري قرار نگرفته، به خاطر اينكه جنوب سودان تا به حال در دست مسلمانان و در اختيار يك دولت اسلامي بوده است.
حتي مقدار نفتي هم كه اخيرا استخراج شد و چينيها در اين زمينه ريسك كردند، با مخالفت آمريكا و اروپا همراه بود؛ هرچند كه در آخر پذيرفتند ولي به محض اينكه سودان صدور نفت را آغاز كرد، ديديم كه مشكل جنوب را دوباره زنده كردند تا امكانات وسيع و سرمايهاي كه در اثر صدور نفت به دست ميآيد، در اختيار شمال سودان قرار نگيرد. چون دولت سودان اسلامي است و پشتيبان مقاومت اسلامي فلسطين، ضد رژيم صهيونيستي و ضد سياستهاي استكباري در منطقه و طرفدار سياستهاي جمهوري اسلامي ايران در منطقه است.
البته قبل از بحث جنوب و همزمان با آن، مشكل دارفور و شرق سودان را نيز راه انداختند. همه اين فشارها را وارد كردند كه دولت مركزي سودان كه يك دولت اسلامگرا و ضد استكباري است آرامشي نداشته باشد و امكاناتش را صرف اين شورشها كند و از بحث پشتيباني از حماس و حزبالله و نهضتهاي آزاديبخش دنياي اسلام دور باشد. بر همين مبنا نيز، از مدتها پيش آموزش به نيروهاي جنوب سودان را به لحاظ نظامي، پليسي و امنيتي آغاز كردند و براي بسياري از نخبههاي جنوب سودان در رشتههاي مختلف دوره گذاشتند تا مديريت كشور مستقل جنوب سودان در آينده مشكلي نداشته و به محض جدايي ديگر نيازي به كشورهاي عربي و اسلامي و شمال سودان نداشته باشند.
س: اينطور كه مشخص است همه چيز به نفع جدايي است؟ بله. خود رئيسجمهور و مقامات رسمي هم اعلام كردهاند كه تقريبا مأيوس شده و در برابر واقعيتي انكارناپذير قرار گرفتهاند. ديروز رئيسجمهور در جوبا مركز جنوب سودان اعلام كرد كه نتيجه رفراندوم هرچه باشد اولين كسي كه تأييد ميكند خود من هستم، حتي اگر جدايي را تضمين كند.
س: اين جدايي چه آثار و تبعاتي براي سودان خواهد داشت؟ سودان منابع بسياري را از دست خواهد داد. البته شكي نيست مشكلاتشان هم كمتر خواهد شد. جنوب سودان در همه اين سالها به خاري تبديل شده بود در چشم شمال سودان. بحث عمران و بازسازي سودان را واقعا همين مسئله در حاشيه قرار داده بود. فكر ميكنم از اين پس، دولت سودان فرصت و فراغ بال بيشتري براي بازسازي شمال سودان كه بسيار هم عقب افتاده است، پيدا خواهد كرد؛ هرچند كه سودان امكانات بزرگي را از دست خواهد داد.
س: جنوب مستقل با هر عنواني كه تشكيل شود، چه مشكلاتي را به لحاظ سياسي پيش رو خواهد داشت؟ از ۱۰ قبيله ساكن در جنوب سودان، حدود سه قبيله با حكومت فعلي جنوب سودان به رياست آقاي «سیلواکر میاردیت» هماهنگ هستند؛ ولي هفت قبيله با وي مشكل دارند. اگر رئيس حكومت جنوب سودان نتواند خواستههاي بقيه قبايل را برآورده كند و نتواند ثروت و قدرت را به تساوي تقسيم كند، به نظر ميرسد كه كشور مستقل آينده وارد مرحله جديدي خواهد شد و جنگ داخلي حتمي است.
اين نگرانيها جدي است. هرچند كه در حال حاضر همه قدرتهاي جهاني پشتيبان آقاي سیلواکر هستند ولي بعد از استقرار دولت مستقل و جدايي، تازه اول مشكلات خواهد بود به خاطر اينكه، هم ثروت در جنوب متمركز خواهد شد و هم قدرت در اختيار دولت مركزي جنوب قرار خواهد گرفت لذا اين درگيريها محتمل است.
مشكل دوم كه چالشي جدي است، بحث شناسنامه افرادي از شمال و جنوب است كه نسبت خانوادگي پيدا كرده و ازدواج و معاشرت دارند؛ اينكه اين افراد، شناسنامه جنوبي خواهند داشت يا شمالي، يا دو شناسنامه ميگيرند، درباره اين مسائل هنوز تكليف مشخص نيست و بدون شك مشكلي براي آينده خواهد بود. به ويژه كه آقاي بشير راهكار دو شناسنامه را قبول ندارد و ضمنا قبول هم ندارد كه در شمال به جنوبيها شناسنامه بدهد. اين چالشي بسيار جدي است.
ديروز هم آقاي بشير به نكته بسيار مهمي اشاره كرد و آن اينكه كه اعلام كرد برخي رهبران مخالف جنگجو و شورشيان دارفور در جنوب سودان مستقر هستند و از دولت فعلي جنوب سودان خواست كه اين افراد را تحويل دهد والا برخورد جدي خواهد كرد. لذا اين چالش جديدي است. چون از اين پس، پشتيباني از شورشيان دارفور يكي از برگههاي برنده در دست جنوب مستقل خواهد بود تا بتواند روي دولت شمال فشار آورده و امتيازاتي بگيرد. در مسائل مرزي و آبي هم مشكلاتي جدي خواهند داشت.
س: در زمينه چالشهاي آبي توضيح بفرماييد. بحث مسائل آبي خيلي مهم است. رودخانه نيل سفيد از ويكتورياي اوگاندا ميآيد و از طريق جنوب سودان به شمال سودان و مصر ميرسد. اين رودخانه بسيار مهم است و اينكه تقسيم منابع آبي و سهم هر كشور چقدر خواهد بود، چالش بسيار مهمي است.
س: درباه مشكل مرزي كه فرموديد، بيشتر بفرماييد. علاوه بر بحث ابیي، ديگر مشكلات مرزي جنوب مستقل چه خواهد بود؟ گفتم كه از طرفي خط مرزي با خود شمال سودان هنوز مشخص نيست. تكليف منطقه ابیي هم بايد مشخص شود كه هم منطقه نفتي است و هم قبايل عرب شمال سودان در آن ساكن هستند.
دوم بحث مرزهايي است كه با اوگاندا، كنيا، اتيوپي و زئير دارند. جنوب سودان بعد از استقلال، چهار پنج همسايه خواهد داشت كه اين خود مسائلي را ايجاد ميكند، با توجه به طبيعت زمين اين منطقه كه جنگلي و در خيلي جاها باتلاقي است.
س: به لحاظ اقتصادي، جنوب مستقل با چه چالشهايي مواجه خواهد بود؟ از يك طرف، مسئله واحد پولي در آينده ، بحثي است كه وجود دارد. مشكل ديگر اين است كه جنوب سودان نفت دارد ولي راه صدور ندارد به جز از طريق شمال سودان. اكنون لوله ۱۲۰۰ كيلومتري ساختهاند كه نفت را از بندر پورت سودان صادر ميكند. جنوب مستقل اگر بخواهد غير از اين راه را انتخاب كند مجبور است از طريق كنيا اقدام كند. ولي مرز كنيا با جنوب سودان تا بندر مومباسا، منطقه كوهستاني بسيار صعبالعبوري است. اگر بخواهند صدور نفت را از اين طريق انجام دهند، وقت و هزينه بسياري را صرف خواهد كرد. لذا جنوب فعلا مجبور است حتي در صورت جدايي، با شمال سودان بسازد و نسبتا با آن هماهنگ باشد تا نفتي را كه در اختيار دارد بتواند از طريق شمال صادر كنند.
البته ناگفته نگذارم كه جنوب سودان منابع اقتصادي بسيار ديگري دارد. جنوبيها دام دارند، كشاورزي بسيار قوي دارند، امكانات طلا و اورانيوم هم به وفور دارند.
س: جنوب مستقل، براي مصر چه پيامدهاي احتمالي مثبت يا منفي خواهد داشت؟ جدايي جنوب، براي مصر يك نفع دارد و آن اينكه دولت بشير تضعيف ميشود. اصولا دولت مصر با دولت عمر حسن البشير رابطه خوبي نداشته است.
اما ضرر اين جدايي زماني آشكار ميشود كه بحث به موضوع نيل ميرسد. مصر در موضوع نيل قبلا با يك كشور طرف بود ولي در اثر استقلال جنوب سودان، با دو كشور طرف خواهد بود كه اين يك مشكل جدي براي مصر است. مصريها بسيار روي سهميهشان از آب نيل حساساند. در صورت استقلال جنوب سودان، ديگر سهم مصر و سودان از آب نيل به صورت ۵۰، ۵۰ نخواهد بود بلكه كشورهايي كه از نيل سهم دارند بايد دوباره پاي ميز مذاكره بيايند و تقسيمبندي جديدي انجام دهند كه اين خود يك چالش جدي براي مصر است.
س: برخي از تحليلگران، از سودان جنوبي مستقل به عنوان اسرائيل دوم ياد ميكنند. در اين زمينه تحليل شما چيست و علت آن را چه ميدانيد؟ حالا شايد در اين مرحله ابتدايي اينگونه نباشد ولي در آينده اصلا بعيد نيست؛ چون اسرائيليها چشم طمع جدي به اين منطقه دارند، به ويژه كه ميخواهند انتقامي از دولت بشير بگيرند. سياستهاي دولت آقاي بشير كه بيش از ۲۰ سال است در سودان در قدرت است، كاملا در تضاد با سياستهاي صهيونيستها در منطقه است.
دولت بشير، پشتيبان جدي حماس و حزبالله در منطقه بوده و رابطه بسيار خوبي با آنها دارد. حماس و جهاد اسلامي در خارطوم دفتر دارند و فعالاند و امكاناتي در اختيارشان قرار دارد. لذا رژيم صهيونيستي، براي انتقام گرفتن از شمال سودان، تلاش ميكند هم دولت جنوب را تقويت كند و هم به احتمال زياد، چالشهايي جديد را ايجاد خواهد كرد تا درگيريها ادامه يابد و شمال سودان در آينده هم روي آرامش نبيند.
س: جدايي جنوب سودان، در مجموع براي خاورميانه، جهان عرب و جهان اسلام چه پيامدهايي خواهد داشت. ضرر بزرگي به جهان اسلام و جهان عرب وارد خواهد شد. بالاخره بخشي از پاره تن اسلام از آن جدا خواهد شد.
اين شكست بزرگي است براي كشورهاي اسلامي و به ويژه كشورهاي عربي چراكه واقعا تلاشي نكردند و به دولت بشير ياري نرساندند و دير جنبيدند.
كشورهاي غربي به همراه رژيم اشغالگر قدس با همه توان براي جدايي به جنوبيها كمك كردند و امكانات بسياري در اختيارشان گذاشتند. در مباحث تبليغاتي و پوشش امنيتي و سياسي بينالمللي بسيار هزينه كردند. اما متأسفانه دولت سودان هيچ پشتيبانياي از سوي جهان اسلام و جهان عرب نديد حتي كارشكنيهايي هم از اين سو ديد كه به روند فروپاشي سودان كمك ميكرد.
بيترديد جنوب مستقل نه مايل به سمت سازمان كنفرانس اسلامي خواهد بود و نه به سمت اتحاديه عرب خواهد آمد. اينها بدون شك به طرف غربيها ميروند و در دامن رژيم صهيونيستي قرار خواهند گرفت.
س: جناب موسوي، به هر صورت جنوب سودان به اين شكل كه شما فرموديد يك وصله ناجور خواهد شد. تعاملات جهان اسلام بايد با اين كشور مستقل چگونه باشد؟ كشورهاي عربي و اسلامي بايد بتوانند از طريق روابط ديپلماتيك با كشور جنوب سودان، اين قسمت را نگه دارند و سعي كنند به طرف خودشان جذب كنند. تنها راه همين است.
س: آينده جنوب مستقل را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ من ميبينم كه آينده اينها مثل يمن باشد. با توجه به اينكه احتمال درگيري در داخل برايشان وجود دارد، احتمال اينكه در آينده دوباره از طريق يك رفراندوم ديگر به دامان سرزمين مادري خود برگردند، بسيار زياد است.