باید با رسانهها و مجموعههای فرهنگی مردمی در جهان اسلام كه تقریب برایشان آرمان است نه دكان، تعاملات خوب و مؤثری داشته و نسبت به جامعه مدنی جهان اسلام بیش از پیش توجه داشته باشیم.
اشتراک گذاری :
اشاره: اخبار مختلف از سراسر جهان اسلام، این روزها نشان از آن دارند كه جریانهای پشت پرده تفرقههای مذهبی، در تكاپویی جدید و جدیتر از گذشته برای درانداختن طرحی دیگر هستند؛ اخباری از نوع سخنان جان بولتون سفیر سابق آمریكا در سازمان ملل درباره احتمال وقوع جنگ شیعه و سنی در پی صدور كیفرخواست دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری، و همچنین اخباری از مصر، مالزی، پاكستان و غیره كه همگی حول محور شیعههراسی با ابزار سركوب و كشتار شكل گرفتهاند.
دكتر محمدعلی آذرشب، استاد دانشگاه و كارشناس مسائل جهان اسلام در گفتوگویی با خبرنگار تقریب، همه این تحركات را موضع استكبار و صهیونیسم در مقابل موج بیداری اسلامی میداند و اشاره دارد كه جبهه تقریب باید بهتر و هماهنگتر از گذشته در مقابل تك جدید جبهه ضد تقریب وارد عمل شود. وی در این مسیر بر لزوم توجه به ظرفیتهای مردمی و جامعه مدنی در جهان اسلام تأكید دارد. متن این گفتوگو به شرح زیر است:
س: جناب دكتر، روند تندتر كشتار شیعیان در برخی كشورها كه اخیرا شاهد آن هستیم، به همراه تلاشهایی كه برای ایجاد فتنه و جنگ بین شیعه و سنی در كشورهای اسلامی شاهد هستیم، در كنار آنچه كه اخیرا در كشور خودمان شاهد بودیم مبنی بر كشتار برادران اهل سنت در جنوب شرق كشورمان، چرا و از چه جهتی شكل گرفته است؟ ارزیابی شما چیست؟ اول یك نكته را بگویم كه جهان اسلام همواره شاهد نوعی از رویاروییها، بین بیداری خود و نیروهایی بوده كه این بیداری را برنمیتابند. من همه چیز را ذیل همین عنوان تفسیر و تعبیر میكنم. اگر نگاهی به روند تكاملی بیداری جهان اسلام داشته باشید، به خوبی خواهید دید، از روزی كه استعمارگران وارد جهان اسلام شدند تا امروز انواع مختلف این قابل رؤیت است و «مسئله شیعه و سنی» نیز همیشه یكی از موضوعات و اهرمهایی است كه در این رویارویی مورد استفاده بوده و نقش ایفا كرده است.
در واقع هرگاه جهان اسلام، یك قدم به سمت بیداری و پیروزی، كرامت، عزت، استقلال و هویت پیش رفته، موج توطئهها قویتر شده است.
اگر به تاریخ كشور خودمان ایران نگاهی بیندازیم همین سیر قابل مشاهده است. در ایام مبارزات ملت ایران برای ملی شدن صنعت نفت، این تحركات به صورت واضح و آشكار جهت ایجاد درگیری بین مسلمانان شیعه و سنی قابل رؤیت بود؛ ولی آن موقع، هم آیتالله كاشانی و هم مرحم نواب صفوی با اقتدار در مقابل این موج ایستادند و حضورشان در كنفرانسهای مختلف و به ویژه در كنفرانسهایی كه درباره فلسطین برگزار شد، خنثیكننده این حركت بود.
در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی هم باز نقطه عطفی در ایجاد یك موج شدید جهت تضاد بین اهل تسنن و تشیع شكل گرفت. در زمان جنگ تحمیلی هم هر زمان كه یك پیروزی برای ایران حاصل میشد، این موج شدت میگرفت.
اخیرا نیز در منطقه، شاهد بودیم كه با پیروزی حزبالله لبنان، بلافاصله این موج تفرقهانگیز ایجاد شد.
من تأكید دارم كه هر بار این موج تفرقهانگیز شكل میگیرد و فعالتر میشود باید دلایل آن را در درون جهان اسلام و در سرعت گرفتن روند تكاملی بیداری اسلامی جستوجو كرد.
س: شواهدی كه از این سرعت گرفتن روند بیداری خبر میدهد، چیست؟ ببینید، پیروزیهای غیرمرئی جمهوری اسلامی ایران یكی از موضوعات است كه جبهه مقابل را به تحركات جدیتر واداشته است. برخی پیروزیها آشكار و واضح است كه همه میبینند ولی یكسری پیروزیها هستند كه غیرواضحاند و فقط تحلیلگران آنها را تشخیص میدهند.
جمهوری اسلامی در این سالها، پیروزیهایی در داخل و در صحنه جهان اسلام، منطقه و بینالملل داشته كه از جنس پیروزیهای غیرمرئی هستند.
یكی از پیروزیهای غیرمرئی جمهوری اسلامی، پیروزیها و توفیقات علمی است، همچنین یكسری پیروزیهای اقتصادی داشتهایم. اینها بدون شك جبهه مقابل را به تكاپو وامیدارد تا قویتر از گذشته به عرصه ایرانهراسی و شیعههراسی وارد شود.
از طرفی پیروزیهای حزبالله و حماس را نباید از نظر دور داشت. مقاومت و ایستادگی آنها و روحیهای كه بین مسلمانان جهان از شمال آفریقا تا اندونزی جهت تأیید حزبالله و حماس و تأیید مواضع جمهوری اسلامی ایران به وجود آمده، باعث شده كه جبهه بسیار گستردهای متشكل از خارجیها و داخلیها علیه بیداری اسلامی شكل بگیرد تا با استفاده از ابزار اختلافات شیعه و سنی، راه را بر جهان اسلام مسدود كند.
س: با این تعبیری كه شما داشتید، آیا هدف اصلی جمهوری اسلامی است؟ هدف اصلی، كل بیداری اسلامی است. یعنی نوك پیكان به سمت كل جریان بیداری اسلامی است ولی از آنجاكه جمهوری اسلامی كانون گسترش این بیداری اسلامی و تقویت این بیداری است، معمولا بیشتر مورد هدف در این حملات قرار میگیرد و شواهد هم همین را نشان میدهد.
س: جناب دكتر، در این مواجهه كه روز به روز شكل جدیتری به خود میگیرد موضع ما باید چگونه باشد؟ ما باید به چند چیز بسیار توجه كنیم: اولا؛ وقتی میبینیم كه یك جبهه گسترده ضد تقریب به وجود آمده، باید سعی و تلاش كاملی داشته باشیم كه كلیه تأییدكنندگان تقریب اعم از علما، متفكرین، نویسندگان و توده مردم را در یك جبهه واحد بسیج كنیم تا تك دشمن بدون پاتك نماند.
جبهه ضدتقریب از امكانات تبلیغاتی فراوانی برخوردار است و از این مسیر هیاهوهای بسیاری راه میاندازد؛ اما متأسفانه جبهه تقریبی صدایش كمتر است و این یك نقص جدی است.
باید كلیه كسانی كه داعیهداران تقریب هستند و كم هم نیستند، در جبهه بزرگی برای پاسخ به این تك بسیج شوند. بدون مبالغه میگویم كه اكثریت قاطع جهان اسلام با تقریب است. چون تقریب با فطرت اسلام و با آرمانهای انسانی سازگار است. باید همه توان فكری جبهه تقریب، اعم از خبرگزاریها و رسانههایی كه طرفدار تقریب هستند، بسیج شوند و بر اساس یك برنامه منظم و حساب شده و با توجه به تكها و حملات دشمن در مقابل آنها موضع بگیرند.
مطلب دوم كه خیلی مهم است باید نیروهای خودی را از هرگونه حركت انفعالی و همچنین هرگونه حركت تحریكآمیز برحذر بداریم. به عبارت دیگر، دشمن از یكسو به دنبال انجام اعمال تحریكآمیز در درون خود جبهه تقریب است و از سوی دیگر، ایجاد روحیه یأس و ناامیدی را در درون جبهه تقریب دنبال میكند به شكلی كه اهل تقریب از جریان تقریب ناامید شوند و احساس كنند كه كاری از آنها ساخته نیست. این احساس ناامیدی از تقریب باعث میشود كه جبهه تقریب تضعیف شده و خودیها هم ناخودآگاه به به كمككنندگان به جبهه ضدتقریب تبدیل شوند. ما باید در این زمینه واقعا حساس و متوجه باشیم.
راهكار سوم، متبلور ساختن فرهنگ تقریب است. ما در مقابل یك فرهنگ ضدتقریبی هستیم كه از روایات مجعول، مسائل تاریخی و عملكردهای غلط و غیره برای متبلور و عملی كردن طرح ضدتقریبی خود استفاده میكند. از این جهت، ما برای فرهنگسازی تقریبی باید بتوانیم از مؤلفهها و منابع قرآن و سنت به خوبی بهره ببریم تا مفاهیم تقریبی را گسترش داده و گفتمان تقریب را متبلور كنیم. باید طرحی داشته باشیم برای ایجاد وحدت و یكسانی در رویهها.
من و شما، این رسانه و آن رسانه، این اندیشمند و آن اندیشمند در جبهه تقریب باید یكسان در جبهه حركت كنیم و حرفهایمان ضد و نقیض نشود. جبهه ضدتقریب حرفهای یكسانی را نشر میدهد ولی ما هنوز یك گفتمان متبلور واضح تقریبی نداریم. بالعكس، مدافعان تقریب گاهی حتی حرفهای ضد و نقیض هم میزنند كه بسیار خطرناك است.
س: این جبهه ضدتقریب كه از آن سخن گفتید، چه محور و بازوانی دارد؟ همچنین ابزار در اختیار آن چیست؟ كانون اصلی جبهه ضد تقریب، صهیونیسم است. برای بیان این مطلب دلایلی دارم و شعار نمیدهم. صهیونیسم یكی از كانونهای ضد هر نوع هماهنگی بین بشریت است. ضد تقریب تسنن و تشیع و ضد تقریب مسیحیت و اسلام و ضد تقریب عرب و عجم و قومیتهاست.
اینها روی تضادهای قومی، دینی و مذهبی فعالیت میكنند كه وحدتی در دنیا ایجاد نشود. مستحضر هستید كه هدف صهیونیسم تسلط بر كل دنیاست، این هدف ایجاب میكند كه پراكندگیهای میان بشر را تقویت كنند تا به اهداف خود برسند.
اما بازوان اصلی این كانون و محور را دو جریان میدانم؛ یكی خودفروختهها و دیگری جاهلان جهان اسلام. خودفروختهها كسانی هستند كه صهیونیسم آنها را با پول و امكانات و سكس تسخیر میكند و جاهلان جهان اسلام كسانی هستند كه با مفاهیم و اطلاعات غلط و سوق به سمت و سوی صهیونیسم سوق داده میشوند.
ابزارشان هم در درجه اول رسانهها هستند. امروز مهمترین رسانهها و خبرگزاریهای دنیا و شبكههای ماهوارهای و اینترنتی جهان، در دست صهیونیسم است. گاهی حتی رسانههایی را با تظاهر به شیعه متعصب دوآتشه یا گفتمان سنی متعصب راه میاندازند. اینجاست كه ضعف ما در عرصه رسانه بسیار به چشم میآید و از این روست كه كارهایمان به نتیجه مطلوبی كه میخواهیم نمیرسد.
س: شما از ضرورت داشتن مشی رسانهای واحد در جهان اسلام و در جبهه تقریب سخن گفتید. در این زمینه راهكار چیست؟ داشتن مشی رسانهای واحد موضوعی است كه مدتهاست مطرح میشود ولی در حد همین حرف باقی مانده و حتی به تلاش برای برنامهریزی هم نرسیده است. فرصتهای ما پی در پی میسوزد و متوجه نیستیم.
به نظرم میرسد، ما باید با رسانههایی این گفتمان را مطرح كنیم كه وابسته به جامعه مدنی باشد نه واسبته به قدرتهای سیاسی. چون رسانههایی كه وابسته به قدرتهای سیاسی هستند تابع خط مشی آن قدرت سیاسیاند و غالبا هم به سمتی كه تقریب میخواهد نمیروند.
ولی یكسری رسانهها و كانونهای فرهنگی در جهان اسلام هستند كه وابسته به جامعه مدنی هستند و ما میتوانیم در این زمینه خیلی خوب سرمایهگذاری كنیم؛ رسانهها و مجموعههای فرهنگی مردمی كه سوزی در دل نسبت به تقریب دارند و تقریب برای آنها آرمان است نه دكان. ما میتوانیم با آنها تعاملات خوب و مؤثری داشته باشیم. من معتقدم كه باید نسبت به جامعه مدنی جهان اسلام توجه جدی داشته باشیم. خبرگزاری تقریب میتواند با ارگانهای غیردولتی، مردمی و جامعه مدنی جهان اسلام در جهت تبلور اندیشه و گفتمان تقریب تعامل كند و این از وظایف خبرگزاری تقریب است.
س: با این اشاره، در واقع شما به دیپلماسی فرهنگی توجه دادید. در این زمینه جایگاه دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی سیاسی رسمی را تبیین كنید؟ بله. تأكید بر دیپلماسی فرهنگی و توجه به جامعه مدنی جهان اسلام خیلی مهم است. متأسفانه در صحنه سیاسی حس اعتماد وجود ندارد. فقدان حس اعتماد ناشی از وسوسههای فراوانی است كه دیگران در روابط بین جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام ایجاد میكنند.
در سودان به دیدار یكی از شخصیتهای برجسته سیاسی این كشور رفته بودم. ایشان به من گفت همین كه الان شما از این اتاق بیرون میروید، سفیر فلان كشور از من وقت میگیرد و میآید پیش من و میگوید مواظب باشید این ایرانیها در كشورتان نفوذ نكنند.
امروز، این وسوسهها و ایجاد ترس و وحشتها، ایرانهراسی، شیعههراسی، اسلامهراسی در زمینه روابط سیاسی عمل میكند و مانند موریانه رخنه كرده و كار را دارد به جاهای خیلی خطرناكی میرساند. شما ملاحظه میكنید كه هر گامی كه ایران میخواهد جهت بهبود روابط با كشورهای منطقه بردارد، بلافاصله مخالفان تقریب، وارد عمل میشوند و ایجاد هراس میكنند.
باید اذعان داشته باشیم كه كشورهای اسلامی در مقابل این فشارها و تلاشهای جریان ضد تقریب، خیلی دارند تحمل میكنند.
من معتقدم كه ما در زمینه سیاسی و در عرصه دیپلماسی رسمی كمتر میتوانیم در جهت تقریب نتیجه بگیریم اما در عرصه فكری، فرهنگی و علمی میتوانیم به نتایج بسیار خوبی دست پیدا كنیم.
س: یعنی شما به تلاش در عرصه دیپلماسی رسمی اعتقادی ندارید؟ نه، مقصودم این نبود. اتفاقا باید در عرصه رسمی و سیاسی بسیار تلاش كرد. ما نباید تصور كنیم كه روزی میتواند برسد كه دشمن از خراب كردن پلهای اعتماد بین ما و جهان اسلام دست بردارد.
ما باید سعی خود را داشته باشیم. اعتمادسازی نیاز به تلاش دارد. اگر یكی تیشه در دست گرفته و در حال تخریب است، ما نباید عرصه را تمام و كمال به او واگذار كنیم. اتفاقا در مقابل هم باید تیشه را از او بگیریم و هم پلهای خراب شده را از نو بسازیم. اعتمادسازی وظیفه مهم ما در عرصه دیپلماسی رسمی است به خصوص در شرایطی كه تخریب پلها هم پشت سر هم صورت میگیرد. مقصود من این بود كه در عرصه فكری، فرهنگی و علمی بهتر و سریعتر میتوان نتیجه گرفت و نباید كار در حوزه سیاسی و رسمی، ما را از این عرصه مهم غافل كند.
همه جهان اسلام در حوزه سیاسی و دیپلماسی رسمی برای ما از درجه اهمیت برخوردارند و در این میان كشورهایی چون عربستان و مصر و تركیه اهمیتی ویژه دارند. عربستان سعودی متولی حرمین شریفین است، مصر كشور الازهر است، تركیه نیز به عنوان وارث خلافت اسلامی جایگاه مهمی دارد. اگر چنانچه جمهوری اسلامی ایران بتواند روابط را با جهان اسلام و به ویژه این سه كشور، تقویت كند، هم در زمینه تقریبی و هم در زمینه بازگشت عزت و حیثیت و كرامت جهان اسلام كار مهم و برجستهای انجام داده است.
س: راهكار تقویت دیپلماسی رسمی چیست؟ من به نظرم فقط مسئله اعتمادسازی است. اعتمادسازی كار ظریفی است كه باید همواره دنبالش باشیم. به نظر من باید از وجود آقای علیاكبر صالحی به خوبی در این عرصه استفاده كنیم. آقای دكتر صالحی میتواند نعمتی باشد در رأس وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران. امیدوارم خود ایشان سكان این كار را در دست بگیرند. ایشان مدتی در عربستان سعودی بوده، با مصر و تركیه هم آشناست چراكه در سازمان كنفرانس اسلامی بوده است.
این پتانسیل میتواند آینده خوبی را در روابط ما با جهان اسلام رقم بزند.
س: آیا كشورهایی چون عربستان و مصر هم تمایلاتی برای تقویت این روابط دارند؟ ۱۰۰درصد. عربستان سعودی اگر چنانچه حس اعتماد ایجاد شود قطعا استقبال خواهد كرد.
درباره مصر هم باید بدانیم كه خود مصریها برای روابط با ایران مشكلی ندارند اما خوب، تاكنون به محض اینكه ما گامی جهت ایجاد روابط با مصر برداشتهایم، صهیونیسم و غربیها به فضای ایجاد فشار به مصر وارد شدند؛ فشار نان، فشار امنیتی و همچنین ایجاد مشكلات داخلی در مصر و انداختن این مشكلات به گردن ایران. با این حال ما باید بتوانیم با مسائل داخلی مصر و همه كشورهای اسلامی تعاملات خوبی داشته باشیم. اینها راه را برای تقریب در جهان اسلام باز میكند.
س: آقای آذرشب، ۲۴ دوره است كه كنفرانسهای سالانه وحدت اسلامی برگزار می شود و در دو دهه اخیر مجمع تقریب مذاهب اسلامی متولی برگزاری آن بوده است. ارزیابی شما از موضوعاتی كه در این كنفرانسها مطرح شده در جهت ترویج گفتمان تقریب چیست؟ به نظرم، خوشبختانه این كنفرانسها به سمتی رفت كه كل مشكل جهان اسلام را طرح و معالجه كند كه این یك فكر خوبی است. مثلا موضوعاتی چون جهان اسلام و رسانههای خارجی یا جهان اسلام و جهانیسازی، اینها مسائلی است كه مربوط به كل جهان اسلام و مورد توجه است و به طور غیرمستقیم میتواند وحدتی ایجاد كند.
در واقع در این كنفرانسها، صرفا مسائل تقریب مذاهب مطرح نشده؛ بلكه یكسری مسائلی كه مورد ابتلای كل جهان اسلام است و میتواند گفتمان مشترك جهان اسلام را متبلور كرده و یكدلی ایجاد كند، طرح شده است. این موضوعات میتواند مسلمانان را با چالشهای مشتركشان مواجه سازد. تأكید بر آرمانهای مشترك و ضمنا چالشهای مشترك یكی از مسائلی است كه به نظرم مورد توجه كنفرانسهای تقریب بوده و این توفیق بزرگی است.
در كنفرانسهای تقریب، نباید فقط صحبت از شیعه و سنی انجام داد بلكه آرمانها و چالشهای مشترك جهان اسلام باید در آن مطرح شود.