شهید صدر پیوند عمیقى با امام خمینى(ره) داشت/ یکى از ویژگیهاى اخلاقى ایشان، احترام به آراء علماى دیگر مذاهب بود
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی اظهار داشت: شهید محمد باقر صدر شخصیتى چند بُعدى داشت، یک فرد نبود، بلکه با صیقل دادن درون خود، آیینه تمام نماى مکتب نجاتبخش اسلام ناب محمدى (صلی الله علیه و آله وسلم) و مذهب اهل بیت رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم ) بود.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، حجت الاسلام و المسلمین محمد حسین مختاری در آستانه سالروز شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر از منادیان تقریب در جهان اسلام، در گفتگو با خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب پیرامون فضائل علمی و اخلاقی شهید محمد باقر صدر و دیدگاه ایشان نسبت به تقریب و وحدت گفت:بررسى سلوک اخلاقى بزرگانِ طریق هدایت و متخلقان به اخلاق الهى، کارى بس دشوار است، زیرا اولاً، براى درک لطایف رفتار و زوایاى وجودى یک انسان سالک و یک عالم ربانى، بایسته است مقدمات علمى و عملى زیادى را پیمود. ثانیاً، چنین علماى مخلص نه تنها به ترویج خود و آنچه مربوط به خود است نمیپردازند، بلکه سعى تمام در حفظ مکنونات ارزشمند درونى خود دارند؛ زیرا ارزش آن را در اخلاص با محبوب دلشان خداوند تبارک و تعالى میبینند.
شهید صدر شخصیتى چند بُعدى داشت، یک فرد نبود بلکه با صیقل دادن درون خود، آیینه تمام نماى مکتب نجاتبخش اسلام ناب محمدى (صلی الله علیه و آله وسلم) و مذهب اهل بیت رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم ) بود و به تحقیق میتوان گفت او یک امت بود و رژیم جنایتکار بعثی عراق با به شهادت رساندن او یک امت را به مسْلخ برد و از کار انداخت؛ زیرا امت بیروح و اراده، دیگر چیزى نیست جز ابزار دست شرورترین افراد بشر و نامردترین حکام تاریخ.
اخلاص و وفاى شهید صدر برخاسته از توحید خالص و عشق او به پروردگار مهربان بود و این یکرنگى به او صفایى ویژه بخشیده بود او در عبادت و بندگى خداوند صفا داشت، با بندگان خداوند و شاگردانش باوفا و باصفاى خاصى رفتار میکرد؛ به حدى که به آنها عشق مىورزید. او ملت اسلام و ملت عراق را بسیار دوست میداشت و از عمق جان به آنها محبت میکرد. یکى از کلمات جاودانه او چنین بود:
«اى ملت آبا و اجدادم، همانا با تأکید میگویم که من با شما هستم و تا آخر نیز با شما خواهم بود و در مصائب و مشکلات شما را رها نخواهم کرد و به زودى خون خود را براى خدا به جهت رهایى شما فدا خواهم کرد.»
او به خوبى دریافته بود که اخلاص شرط اصلى و بیبدیل تمامى فعالیتهاى زندگى یک فرد طلبه و روحانى است؛ زیرا بدون اخلاص کارهاى علمى و اجتماعى عالمى که به ظاهر وارث رسالت سنگین انبیای الهى است نه تنها هیچ ارزشى ندارد، بلکه در بسیارى از مواقع مضر و هلاکتبار است.
او حتى از اینکه مبادا کارهاى گذشتهاش بدون اخلاص بوده یا چه بسا شهرت جهانى آثار فکرىاش مانع اخلاص در او میشده، ناراحت و نگران بود. شاهد این سخن، خاطره آموزنده استاد ارجمند آیت الله سید کاظم حائرى یکى از شاگردان برجسته آن شهید والامقام است: «روزى ایشان به من فرمود: وقتى کتاب فلسفتنا را نگاشتم، خواستم آن را به نام «جماعه العلماء» چاپ کنم ولى چون آنان نظراتى در جهت اصلاح و تعدیل کتاب داشتند که از دید من پذیرفته نبود، ناگزیر به نام خودم به چاپ رساندم. اکنون که چاپ شده و مورد توجه عام و خاص قرار گرفته و نویسنده آن در همه جا مشهور شده و بلند آوازه گردیده گاهى وقتها با خودم فکر میکنم: اگر پیش از چاپ، از این شهرت و پذیرش همگانى آگاه میبودم آیا باز هم حاضر میشدم که کتاب را به نام «جماعه العلماء» چاپ کنم و از یاد نام خود بر روى کتاب خوددارى کنم؟این تردید در آمادگى نفس بر انجام این کار مرا به شدت ناراحت میکند.
ایشان وقتى از این حالت روحى خود سخن میگفت، بسیار ناراحت بود که میخواست گریه کند، با این که یک فرض و احتمال بیش نبود، ولى از ترس اینکه اگر چنین امتحانى پیش میآمد و او آمادگى آن را نداشت ناراحت بود.»
عزت نفس
او داراى قلبى مطمئن بود، همان صفتى که در کمتر کسى یافت میشود. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».درباره سلامت و عزت نفس شهید صدر (ره) به نمونه ذیل اکتفا میکنیم:
«یکى از شاگردان آیت الله صدر به خاطر اختلاف فکرى پاى از مجلس درس او کشید و از وى جدا شد! اما چون به خیال خام خود، طرز تفکر علمى و فلسفى و سیاسى آیت الله صدر را نادرست و مخالف مکتب اسلام میدانست، به جدایى کفایت نکرد، بلکه هر جا نشست شروع کرد به بدگویى از آیت الله صدر و رد اندیشههاى او. چندین بار حرفهاى این شاگرد کجفهم و جفاکار و بدگو و متعصب کور در مسائل دینى، را به آیت الله صدر رساندند ولى او جوابى نداد.
یک روز باز هم در حضور او سخن از شاگرد خطاکار رفت، آیت الله صدر گفت: گرچه او پشت سر من بدگویى میکند اما من هنوز او را شخصى متدین و عادل میشناسم! زیرا او بر اساس کوتهنظرى و تعصب، خیال میکند که من منحرف و مستحق لعن و دشنامم، او به پندار تحجرآمیز خود با رد افکار من از دین خدا دفاع میکند و غیرت دینى به خرج میدهد! بنابراین آن قبیل حرفها را از روى درک نادرست خود در حق من میگوید نه از روى هواى نفس و یا حقد و حسد و بىمبالاتى.»
عشق و علاقه به اهل بیت(ع)
شاهد بر این مدعى خاطرهای است که آیت الله حائرى از شهید آیت الله العظمى صدر (ره) نقل میکند:
«در روزگار طلبگى هر روز ساعتى را به حرم امیرالمؤمنین(علیه السلام) مشرف میشدم و آنجا مینشستم و در مسائل علمى به فکر فرو میرفتم، به امید آنکه از برکات حضرت الهام بگیرم و مشکلات علمى خود را حل کنم.
از این نیت من هیچ کس با خبر نبود، تا اینکه این روش قطع شد، مادرم خواب میبیند و در عالم رؤیا حضرت امیر(علیه السلام) به وى (به این مضمون) میفرماید: به باقر بگو چرا درسى را که از ما مىآموخت ترک کرده است؟»
تواضع
به حدى متواضع بود که به تواضع معروف شده بود. در هر مجلس وارد میشد در هر مکان جا بود مینشست و به هیچ وجه خواستار شناخته شدن و احترامات و تشریفات نبود.
به سخن دیگران آنگونه گوش میداد که گویى شاگرد به سخن استادش گوش میدهد و هیچ معلوم نبود که او یک استاد و یک متفکر برجسته است و این کمالى است که به راحتى به دست نمیآید و بسیار کمیاب است.
چه بسیارند انسانهاى متفکرى که خوب سخن میگویند اما به لحاظ برجستگى و فوقالعادگى که دارند نمیتوانند به همان خوبى به سخنان زیردستان خود گوش کنند.
در یک مجلس عمومى در جلو چشم حاضران، یکى از افراد ناآگاه از آن شهید والامقام سؤال کرد: آقاى ما آیا شما مجتهد هستید یا طلبه هستید؟ آن سید بزرگوار با کمال تواضع و مهربانى و به راحتى جواب داد من همچنان طلبه هستم!
مقام علمی
آن شهید عزیز با نوشتن کتاب اقتصادنا و فلسفتنا و دفاع جانانه و پیروزمندانه از مکتب اقتصادى و فکرى اسلام، طومار مدعیان جهانى بودن تمدنهاى آن زمان شرق و غرب را در هم پیچیده بود و کوس رسوایى آنان را به صدا درآورده بود
خدمات شهید صدر به انقلاب اسلامی
آن عالم شهید یکى از مصادیق آیه شریفه «وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ»بود. او پیوند عمیقى با حضرت امام خمینى(ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامى داشت و این پیوند بر اساس ارزیابى ویژه از امام استوار بود. لذا با تمام وجود حاضر به همکارى و فداکارى در راه آرمانهاى بلند امام خمینى(ره) بود.
سيد محمد باقر صدر، نهضت امام خمينی(ره) در ايران را روزنه اميدی برای نجات امت اسلامی میدانست. بنابراين از آغاز نهضت اسلامی امام در سال 1342 ش آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمايت میکرد. آيت الله صدر با اشتياق تمام به همراه عده ای از علماي ديگر، در مراسم استقبال و پيشواز از امام در نجف شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نيز به آن دعوت کرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سيد محمد باقر با ايشان ارتباط نزديکي داشت و به امام عشق میورزيد، عشقی که تا آخر عمر در بين او و امام بود.
سيد محمد باقر صدر، در دورانی که امام خمینی(ره) در پاریس اقامت داشت، طی نامه ای پشتيبانی خود را از ايشان و ملت انقلابی ايران اعلام، و از مقام شهدای انقلاب، تجليل کرد. همين فعاليتهای او بود که ملت مسلمان عراق را به سوی حمايت از مردم ايران سوق میداد. در شب 22 بهمن 1357 که شب پيروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابی ايران به رهبری امام خمينی (ره) بر طاغوت آمريکايی بود. آيت الله صدر در مسجد جواهري نجف اشرف به منبر رفت و براي مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ايران و نقش امام خمينی در احيای انديشه های دينی و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکليف مردم عراق را در برابر حکومت ضد دينی بعثی، معين کرد.
از ديگر کارهای آيت الله صدر، در جهت حمايت از انقلاب اسلامی ايران، تأليف سلسله کتابهای «الاسلام يقود الحياه» در شش جلد بود که شامل بحثهايی نظير: قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و ... میشود.
مى توان گفت كه مبارزات شهيد سيد محمد باقر صدر متأثر از انقلاب اسلامى در ايران قبل و بعداز پيروزى و شخصيت امام روح الله خمینى در زمان حضور در نجف و بعد از آن تا پيروزى انقلاب اسلامى بوده است؛ و اين مبارزات يكى از دلايل عمده شهادت وى بود. اين مبارزات در ابعاد و مسيرهاى مختلفى جريان داشت ولى در آخر به يك مسير سرازير مى شده و آن اقامه حكومت اسلامى بود.
امام راحل؛ شهید صدر را متفكر و نخبه اسلامى معرفی نمودند
ارتباط امام خمينى و شهيد صدر بسيار قوى بود، بهصورتى كه امام خمينى وى را متفكر و نخبه اسلامى در بسيارى از علوم و دانشهاى زمانه خود مىدانست. شهيد صدر ايستادگى و پايدارى را با توجه به مرجعيت امام خمينى(ره) در قبل و بعد از انقلاب و در هنگام شهادت، پيرامون امام و انقلاب و دولت اسلامى كه وى آنرا هدف اصلى مى شمرد، داشت.
شهيد صدر در نامه اى كه بعداز پيروزى انقلاب به شاگردان خود در ايران مىنويسد، كه در آن تجارب و عبارتهاى بزرگى براى متصديان امور وجود دارد مىگويد: «برهمه شما و كسانى كه در سايه اين تجربه زندگى مىكنند، واجب است كه تمام توان خود را از خدمات و امكان در خدمت به اين تجربه قرار مىدهند تا اهداف اسلامى به قوت اقامه گردد.» و درجاى ديگر آن نامه مىگويد: «در صورتى كه آقاى خمينى به بنده دستور زندگى در يك روستايى در ايران دهد و در آنجا خدمت به اسلام نمايم در آن هيچ شك نمىكنم زيرا آنچه بنده در راه آن كوشش مى نمودم، بوسيله آقاى خمينى تحقق يافت».
متفكر و نخبه اسلامى جذب حداکثری
از خصائص و ویژگی های این شهید والامقام می توان به جذب حداکثری ایشان اشاره کرد:
در اثر رفتار کریمانه آیت الله صدر بسیارى از مأموران و سربازان در مدت محاصره خانه او، از مریدان و دلباختگان وى گشتند و به خاطر او با فرماندهان و سران سازمان اطلاعات درگیر شدند و حتى بعضیها بدین خاطر، اعدام شدند!
یک بار یکى از افراد اطلاعات و امنیت بعثى براى عذرخواهى نزد او آمد؛ زیرا هنگام دستگیرى شهید صدر (ره) دستبند به دست او زده بود، شهید صدر در جواب عذرخواهى فرمود: فرزند گاهى خطا و بدى انجام میدهد، اما پدر باید پدر باشد و حالت پدرانه خود را براى فرزندش حفظ کند! بله او حتى با دشمنانش نیز چنین رفتار میکرد
مامور به وظیفه
او تشخیص داده بود وظیفهاش مبارزه با حزب بعث و حکام ستمکار عراق است لذا هیچ چیز او را از هدفش باز نمیداشت و حتى صریحترین و شجاعانهترین فتواها را صادر میکرد و خود جلوتر از همه وارد میدان میشد.
در این زمینه میتوانیم آن عزیز سفر کرده را همتا و همراه امام خمینى (ره) بدانیم، چنانچه امام خمینى در سال ١٣۴٢ شمسى با وجود تهدید به اعدام و اطمینان به اینکه رژیم سفاک پهلوى دست به چنین کارى خواهد زد، وارد میدان مبارزه علنى با رژیم آمریکایى شاه شده بود، شهید صدر نیز مطمئن شده بود که رژیم جنایتکار عراق او را خواهد کشت اما کوچکترین قدمى به عقب ننهاد و یک تنه در برابر حکومت مستبدى که مورد حمایت قدرتهاى بزرگ شرق و غرب بود ایستاد.
«وقتى به او گفتند حکام بعثى نقشه و کیدى دارند که در راه زیارت امام حسین (علیه السلام) با تصادف ساختگى او را بکشند فرمود: براى من مهم نیست که از چه راهى بمیرم، چون مردن یک بار است…».
مبارزه
مقام مرجعیت سیدمحمدباقر صدر و اصرار او بر فعالیت سیاسى - اجتماعى شیعیان براى حکومت بعثىها خطرى بزرگ محسوب مىشد و به تدریج زمینههاى نگرانکنندهاى براى این رژیم به وجود آورد. مهمترین محورهاى تهدیدکننده از ناحیه سیدمحمدباقر صدر شامل موارد ذیل بود:
الف) فتواى صریح درباره حرمت وابستگى به حزب بعث؛
ب) فتواى او مبنى بر مبارزه مسلحانه با حزب بعث؛
ج) حمایت از انقلاب اسلامى در ایران و رهبرى آن؛
د) تأثیرات بیش از حد او بر حوزههاى علمیه و روحانیت نجف.
آیت الله شهید سید محمدباقر صدر ، لحظه ای از مبارزه و تلاش برای سرنگونی رژیم بعثی عراق آسوده ننشست و با سخنرانی ها، فتواهای شجاعانه خود و برخی اقدامات عملی در برابر طرح های شیطانی حزب بعث می ایستاد. نظر ایشان در خصوص عراق این بود که مردم این کشور به یک نوع رخوت و بی ارادگی مثل زمان امام حسین (ع) دچار شده اند، فلذا برای بیدارسازی مردم طرحی را آماده کردنده بود که طی آن ایشان و چند نفر از طلاب با ایمان، در حرم مطهر با نیروهای بعثی درگیر شوند تا شهادت ایشان در حرم مطهر زمینه بیداری مردم را فراهم آورد. علیرغم اینکه ایشان خود مجتهد بودند، تصمیم به کسب تکلیف از حضرت امام(ره) در این خصوص کردند. امام در پاسخ ایشان تنها میگویند که نمی دانم و سر تکان می دهند. شهید صدر از این حرکت امام ظاهرا استفاده مخالفت می کنند و به اقدامات بعدی خود می پردازند.
رژیم بعث زمانی طرح بعثی کردن آموزش و پروش را در دست داشت که بر اساس آن ، تمام دبیران و استادان باید به عضویت این حزب در می آمدند و متعهد به آموزش افراد می شدند، شهید صدر فتوایی تاریخی و حماسی را صادر فرمودند و اعلام کردند که پیوستن به حزب بعث حرام است.شهید صدر ، نخستین مرجعی بود که با صراحت، عضویت در حزب بعث را تحریم نمود.
دیدگاه شهید صدر نسبت به تقریب و وحدت بین مذاهب
تقریب و وحدت بین مذاهب دارای شاخصه های متعددی است که از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
احترام به عقاید دیگران و برخورد محترمانه و محبتآمیز با مخالفان
یکى از ویژگیهاى اخلاقى شهید آیت الله العظمى صدر احترام به آرا و نظریههای علماى دیگر بود.
اگر خطا و بطلان نظریهای هم براى او واضح بود، هرگز آن را سبک نمیشمرد و مسخره نمیکرد؛ با اینکه این مسائل، امرى رایج بین اکثر علماى بزرگ بود و از تعبیراتى مانند «هذا مما یضحک به الثکلى» یا «هذا ممّا لا یصدر عمن له ادنى معرفه» از آن یاد میکنند. شهید صدر همواره به افکار دیگران احترام میگذاشت و از صاحبان آن افکار ستایش میکرد. او این شیوه را با برادران اهل سنت نیز رعایت میکرد و باعث تألیف قلوب و جذب آنها شده بود.
«شهید صدر(ره) در برخوردهاى علمی و غیر علمى، به عالمان و همچنین توده مردم اهل سنت احترام میگذاشت. بیاحترامى به باورهاى آنان را روا نمیدانست، بر این اساس در آثار خود از خلفا به احترام یاد میکرد… سید حسین صدر در این باره مینویسد: بحثهایش از نظر مذهبى داراى هیچگونه تفرقهافکنى و طعن به برادران اهل سنت نبود، بلکه همواره نشانگر چهره اصیل مکتبى و اصیل مقولهها و اندیشههاى اسلامى بود و به همین خاطر بود که مورد قبول برادران علماى اهل سنت نیز قرار گرفت تا جایى که در مشکلات مختلف به ایشان رجوع کرده و نظر ایشان را میخواستند.
با نگاهى به تاریخ در مییابیم که از میان نوشتهها، سخنها و گفتوگوها آنهایى مفید و ثمربخش بودهاند که ادب را نگه داشتهاند و از مرز اعتدال نگذشتهاند.
نمونههاى آن را میتوان در المراجعات سید شرفالدین و برخورد شهید صدر (ره) با دکتر تیجانى سماوى دید، آنجا که دکتر تیجانى میگوید: از گفتار و کردارش بسیار لذت بردم… در این برخورد بود که یقین کردم شیعیان مسلمانند و تنها خدا را میپرستند و به رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان دارند.
تیجانى که باورهاى وهابیت به مذاقش خوش آمده است با یک برخورد حساب شده و محبتآمیز در عقاید پیشین خود شک میکند و به مسلمان بودن شیعیان یقین پیدا میکند و در ادامه از دیدار خود با شهید صدر(ره) چنین میگوید: من یقین کردم اگر یک ماه با او باشم شیعه خواهم شد، تصمیم گرفتم چند روزى در خدمت ایشان باشم، در این مدت هرگز به او نگاه نمیکردم مگر اینکه در رویم تبسم میکرد و میفرمود: امرى دارى، چیزى میخواهى…
تیجانى به مدت چهار روز در خدمت شهید صدر(ره) میماند و از همه شبهاتى که دارد میپرسد از جمله: از شهادت به ولایت على در اذان، عزادارى، آراستن مزار امامان و اولیای خدا به طلا و نقره، توسل و تبرک، عقیده شیعه نسبت به صحابه و… .
شهید صدر بدون اینکه به عقاید دیگران بیاحترامى کند به گونهای مستدل و مختصر به پرسشهاى او پاسخ میدهد.»
شهید صدر در پیامى خطاب به ملت عراق میفرماید: «اخى السنى و اخى الشیعى و اخى الکردى و اخى الترکمانى؛ برادر سنىام و برادر شیعهام و برادر کردىام و برادر ترکمنىام!…» که اینها همه نشاندهنده روح بلند و عطوفت پیامبرگونه آن شهید سعید بود.