طرح "مقارنه مناهج اسلامی" در فضای دانشگاهی گامی مهم در راستای تقریب بود/ باید هزینه نهادینه سازی فرهنگ تقریب را پرداخت
ما امت اسلام هستیم، ما یک دین و یک امت داریم؛ پس امت شیعه و اهل سنت خطاست. در میان نخبگان جهان اسلام هم، من شخصیتی را نیافتم که در موضوع وحدت اسلامی بر دو محور امت و مذهب بطور همزمان و موازی یکدیگر تاکید داشته باشد، بلکه یک مسیر را میخواهند در خدمت دیگری قرار دهند.
اشتراک گذاری :
حجتالاسلاموالمسلمین احمد مبلغی متولد بروجرد است که در اوان نوجوانی به حوزه علمیه قم شتافت و تحصیلات خود را تا سطح خارج فقه و اصول نزد مراجع تقلید قم ادامه داد. در سالهای مبارزه علیه رژیم ستمشاهی در کنار حلقههای درس به مبارزه پرداخت و در دو مرحله توسط حکومت وقت به زندان افتاد. وی در کارنامه خود تألیفهای متعددی در حوزه فقهی دارد. مبلغی با اخذ اجتهاد به مجلس خبرگان رهبری نیز راه یافت.
وی از سالهای نخستین انقلاب اسلامی به همراه مرحوم آیتالله تسخیری در مجامع بینالمللی به تحقق وحدت مذاهب اسلامی همت گمارد. بهطوریکه مدیر مرکز تحقیقات مجمع تقریب مذاهب اسلامی و ریاست دورهای دانشگاه مذاهب اسلامی را در رزومه خود به ثبت رسانیده است. مسئله وحدت اسلامی بین ادیان و مذاهب اسلامی و شبهاتی که از سوی جریان تفرقهطلب پیرامون بحث وحدت مطرح میشود، بهانهای شد تا به گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین احمد مبلغی بنشینیم. آنچه در ادامه میخواند مشروح گفتگوی پایگاه اطلاع رسانی "سدید" با این اندیشمند تقریبی کشورمان است:
وحدت اسلامی آرزوی عمومی مسلمانان جهان است و وضع موجود گرچه ایده آل نیست، اما نمیتوان آن را وضع نامطلوب تلقی کرد، مع الوصف به نظر شما چرا هرچه که در قرن حاضر از ابتدا تا کنون جلوتر میرویم، وحدت اسلامی با مخاطرات بیشتری مواجه میشود؟ آیا همه دلایل تفرقه افکنیها به غرب و ایادی آنها بازمی گردد؟
نمیتوان از این نکته غفلت کرد و انکار کرد که قسمتی از عدم وفاق در میان مسلمانان به کارشکنیهای دول وابسته به غرب در ممالک اسلامی باز میگردد. بطور مثال از ابتدای انقلاب اسلامی ما به همراه آیت الله تسخیری در سلسله جلسات "معلمه قواعد الفقهیه" شرکت کردیم که بنا بر آن بود تا قواعد فقهی مذاهب و مکاتب فقهی مختلف جهان اسلام تجمیع شود. اما زمانی که ما اعلام کردیم که حدود ۱۲۰۰ قاعده فقهی داریم که در مقایسه با مذاهب و مکاتب دیگر (بجز مکتب فقهی شافعی اهل سنت) از تعداد قواعد فقهی معتنابهی برخوردار است، دولت عربستان در صدور ویزا برای ما اخلال ایجاد کرد و در نهایت در غیاب ما آثار آنها بدون توجه به قواعد فقهی تشیع به طبع رسید. اما همه دلایل عدم وحدت کامل مذاهب اسلامی، به خیانت دولت وابسته به غرب خلاصه نمیشود. بلکه یکی از دلایل عمده، عدم نگاه و رویکرد جامع اسلامی با پذیرش همه مذاهب اسلامی رسمی آن است. زیرا اسلام اصل است و مذاهب هر کدام از مذاهب یک رویه یا مسلک و آئینی را برای نیل به آن اتخاذ کرده اند. زیرا دین ثابت است و همانطور که معنای لفظی مذهب نیز نشان میدهد، مذهب یعنی راه و سبیلی برای نیل به آن دین. اکنون در میان علمای شیعه هیچ فردی در مجامع اسلامی و مدارس دینی به اندازه شهید آیت الله صدر (ره) در میان علمای تشیع مورد توجه قرار نگرفته است. بطوری که آراء وی در دانشگاهها و معالم دینی جهان اسلام تدریس میشود. زیرا وی در تبیین اقتصاد اسلامی رویکرد دین محور و اسلام شناختی را مطمح نظر قرار داده است و به اقوال و نظرات مذاهب مختلف اسلامی و روایات آنها توجه نشان داده است و آراء پیشوایان شیعه را نیز به تفصیل آورده است؛ لذا کتاب "اقتصادنا" اثر شهید صدر برای امت اسلام است.
راهکار نجات بخش در زمینه اتحاد اسلامی را پذیرش سایر مذاهب اسلامی میدانید؟
من تاکید مجدد مینمایم بر این اصل اساسی اسلامی، ما در راس همه امور باید بر دین اسلام و به امت اسلام تمرکز کنیم. به این جهت که امت اسلام و دین اسلام زمینه و بستر است. یعنی بستر و زمینه تشیع نیز اسلام و امت اسلامی است و شما حتی برای حفظ تشیع نیز نیازمند توجه به بستر اصلی آن هستید. مشی اهل بیت (ع) هم اگر ملاحظه بشود تاکید همزمان بر دو محور شیعی و اسلامی بوده است؛ از یک سو، زیرساختهای منحصر شیعی و از سوی دیگر زیرساختهای اسلامی را شکل میدادند. آنها با امت بودند، مصلحت امت را میسنجیدند، با آنها زندگی و تعامل داشتند.
آیا این سیره مبنای قرآنی نیز دارد؟
بله، این از الفبای قرآن است. در قرآن یک بحث "شعوب و قبایل" داریم که از تعدد برخوردار است و به اجتماعات مختلف بشری راجع است (وجعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ...)؛ اما یک بحث از "امت" هم دارد که آن بر محور دین و شریعت است (لِکُلٍ جَعَلنا منکم شِرعَۀ و منهاجا ...). این شرعه و منهاج به حکومتها اطلاع ندارد، بلکه به انسانهاست که میفرماید هرکدام از یک شریعت تبعیت میکنید. در جای دیگر قرآن میفرماید اگر میخواستیم همه شما را به یک امت واحد تبدیل میکردیم. حال ما امت اسلام هستیم و دیگران به امتهای دیگر تعلق دارند. پس ما یک دین داریم و یک امت داریم؛ پس امت شیعه و اهل سنت خطاست. همانطور که گفتیم مذهب هم داخل امت است و راهی به سوی دین، شهید صدر نیز بر این نکته تاکید میکرد. ما اگر در موضع یک شیعه بر مذهب خود تاکید داریم و آن را دنبال میکنیم و قوت آن را ابراز هم میکنیم، باید در امت به نحوی مطرح شود که به دنبال تخریب و دشمنی نباشد با امت، بلکه به هدف هم افزایی باید باشد. حال این گاهی موجب تحسین مذاهب دیگر میشود و گاهی آنرا نمیپذیرند. برای همین ما نباید امت را از دست بدهیم. شیعه بسیار حرف دارد برای جهان اسلام، اما شرط اول آن اثبات برادری است و یافتن گوش شنوا. زیرا ما بر مبنای قرآن با یکدیگر "اخوه" هستیم.
برخی از صاحب نظران عنوان میکنند که "اخوت" که در آیه "انما المومنون اخوه" به شیعیان اختصاص دارد، زیرا شیعه مومن است. دیدگاه شما چیست؟
از نظر ما این صحیح نیست. زیرا اخوه در کلام مولا تفسیر شده است. حضرت علی (ع) که خلیفه مسلمانان بودند، اکثر مردم آن زمان اهل سنت بودند. حضرت در نهج البلاغه هست که فرمود: "انما انتم اخوان علی دین الله ما فرق بینکم الا خبث السرائر و سوء الضمائر" شما برادران یکدیگر در دین خدا هستید و آنچه مایه تفرقه شما است خبث طینت و ضمیرهاست. این سخنان خطاب به اقلیت شیعه نیست. زیرا آنها که با همدیگر اختلاف نداشتند. اخوان هم بدون قید نیست که تفاسیر مختلف از آن روا باشد، بلکه اخوان علی دین الله است. پس ایمان به یک دین برادری میآورد. این همان تفسیر "انما المومنون اخوه" است. یا حضرت در مقابل فتنه گران جمل فرمود: "آنها برادران ما هستند، ولی بر ما بغی و طغیان کردند" یعنی حتی طغیان و بغی هم مایه از بین رفتن برادری نشده است. با اینکه از بغی ظلمی بالاتر وجود ندارد. زیرا بغی ظلم به جامعه هست. حتی در آیه مورد اشاره نیز میفرماید "فاصلحوا" این اصلاح پس از بغی و طغیان بر علیه همدیگر یا اختلاف است. پس بخاطر اختلاف نباید آنان را از امت خارج نمائیم. تعامل با اهل بغی هم قانون خود را در اسلام دارد. بنابرآنچه گفته شد باید زیر سایه "اصلاح" باشد. حال اگر اصلاح جواب نداد، آری، باید مقابله کرد. ولی اصل بر اصلاح است و تعامل با بغی هم باید به گونهای باشد که امت ضربه نخورد. اگر امت از بین برود جایگاه پیامبر (ص) در جامعه تضعیف میشود؛ لذا این راهبرد و استراتژی بنیادی اسلام است، نه تاکتیک.
من با عرض تاسف بسیار باید عرض کنم که حتی در میان نخبگان جهان اسلام هم، من شخصیتی را نیافتم که به این دو محور امت و مذهب بطور همزمان و موازی یکدیگر تاکید داشته باشد، بلکه یک مسیر را میخواهند در خدمت دیگری قرار دهند. برخی در کشورهای اسلامی میروند و میخواهند برای مذهب خود تلاش کنند. من عرض میکنم به آنها که اولاً کار باید برای قرآن باشد که مشترک است در میان امت، در ثانی، اگر چنین تمایلی مقبول افتد که برای مذهب خود بخواهیم کار کنیم و تمرکز کنیم، مخاطبان ما آن را درمی یابند و به هدف نخواهید رسید. زیرا قابل اخفا نیست و آنها به مذهب خود تعصب دارند. کار اگر برای امت باشد، صرف یک مذهب نمیتواند باشد.
از سوی دیگر، کار امت سازی با چند اهل سنت در هر کشور که موافق با ما هستند و حفظ و حراست از آنان و تمایل به کثرت بخشی به آنان درست نمیشود. بلکه باید با کل جامعه ارتباط برقرار کرد و اگر هزینهای دارد باید هزینه آن را بپردازیم از بذل مال و آبرو و... زیرا فضا در جهان اسلام بسیار مه آلود است و دشمنان خیلی بر علیه ما فعالیت کرده اند و سوء تفاهمها بسیار است. تاریخ ما بسیار بر پایه تعصبات مذهبی شکل گرفته است.
در هر کشور چند مفهوم اصلی مبتنی بر مبانی فرهنگی وجود دارد: ملت، قومیت، قبیله و عشیره، امت و.... ما نمیتوانیم هیچ کدام از اینها را نادیده بگیریم. بلکه باید برای هرکدام از آنها سرمایه گذاری کرد. زیرا اینها هرکدام برشهای اجتماعی است. سرمایه گذاری هم با وجود تفکرات دگم و انحصارطلب بجایی نمیرسد. برخی میخواهند ارتباط با مذاهب دیگر پیدا کنند، آنگاه کار خود را بطور پنهانی پیش ببرند و آن همانا شیعه سازی یا سنی سازی در میان مخاطبان و یا حمایت از اقشاری که نزدیکی بیشتری به ما دارند. اصلاً نیازی به کار مخفیانه نیست، ما باید امت را ایجاد و پایه گذاری کنیم، آنگاه مذهب تشیع آنقدر بنیان قوی و مستحکم دارد که میتواند جایگاه خود را در امت پیدا کند و کسی که شنوا و طالب باشد عظمت آن را درمی یابد.
برای فهم بهتر من همیشه مثال بازار را استفاده میکنم. امت مانند یک بازار است. شما اگر از برخی چیزها یا برخی افراد در بازار مکدر و ناخرسند میشوید، اگر به بیرون از بازار بروید که از گردونه خارج شده و جنس شما به فروش نمیرسد. بلکه باید بمانید و صبوری کنید و تعامل داشته باشید و جنسهای خوب خود را عرضه نمائید. ما هم باید محاسن خود را از ذخیره اهل بیت (ع) عرضه نمائیم و بجای شیعه سازی به گسترش فرهنگ اهل بیت مبادرت نمائیم. برخی میخواهند بازار را به هم بزنند، چون کالای آنها بهتر است! اگر سقف بازار (امت) را خراب کنیم، چیزی باقی نمیماند و حتی خود ما هم از بین خواهیم رفت. این برخلاف سنن اجتماعی و دینی و مصالح سیاسی و... ماست.
سالها پیش ما رسیدیم خدمت یکی از علمای اهل سنت مصر و او به من گفت که من با تقریب که شما میگویید مخالف هستم! من گفتم مراد از تقریب شیعه سازی نیست، ما میخواهیم با یکدیگر تعامل دوستانه و برادرانه داشته باشیم و ارتباط داشته باشیم. بعد ارتباط ما بیشتر شد و بعد از مدتی دیدم در کتابخانه اش یک بخشی را به عنوان کتب شیعی قرار داده است و در حال مطالعه است. بعدها دیدم که در مباحث خود نیز در برخی مسایل به بیان دیدگاههای سنی و شیعی در کنار هم میپردازد. این محصول تقریب مذاهب اسلامی است. اما همانطور که گفتم مشکل فقط در خارج از مرزها و از سوی دشمنان خارجی نیست، من طرح "مقارنه مناهج اسلامی" را در فضای دانشگاهی مطرح کردم که گامی مهم در راستای تقریب بود، اما با مخالفت برخی از موسسان و نخبگان دانشگاه مواجه شد! این واقعا تعجب برانگیز است!
از نظر شما میزان آزادیهای مذهبی و حقوق اجتماعی برای اقلیتهای مذهبی چه حدود و ثغوری دارد؟
آزادیهای مذهبی در قانون اسلام و کشور تصریح شده است. من باب مثال در زمینه مساجد در مذاهب اسلامی باید عرض کنم که مسجد در ذیل اسلام تعریف میشود و عامل وحدت است. مساجد در طول همدیگر در اسلام وجود دارد، مثل مسجد جامع، مسجد محله و...، ولی مساجد در عرض یکدیگر نداریم؛ بنابراین از نظر من مسجد اهل تسنن و تشیع معنا ندارد. در مناطق سنی نشین باید همگی به مساجد آنها بروند و اقامه فرایض نمایند و در مناطق شیعه نشین مانند تهران و مشهد و... همه مذاهب باید به مساجدی که وجود دارد بروند. اگر این شیوه صحیح بود، امام صادق (ع) اولی بود به اجرای آن، در حالی که اصحاب خود را به رفتن در مساجد عامه مسلمین ترغیب میکرد و خود نیز به آنان اقتدا میکرد. حتی امام علی (ع) در زمانی که خلیفه مسلمین بود و قدرت داشت، برگزاری نمازهای تروایح اهل سنت را ممنوع و مختل نکرد. هرچند در آن شرکت نمیفرمود و آنرا بدعت معرفی کردند؛ لذا اینهایی که در تلاش برای ساخت مساجد مخصوص اهل سنت میکنند در تهران و... به دنبال بهانه برای تخریب وحدت اسلامی هستند.
تقریب مذاهب یک موضوع اسلامی و همراه با حکم است. زیرا در روایت نبوی (ص) است که فرمود: "هرگاه بین مسلمین دوری بوجود آمد بین آنان تقریب ایجاد کن. " تازه در روایت میفرماید تباعد و ایجاد بعد، چه رسد به تفرقه و اختلاف افکنی! وحدت اسلامی هم آنگونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند باید بر محور اهل بیت (ع) باشد. توجه به اهل بیت (ع) دو جنبه دارد. یکی از حیث جایگاه عصمت و علم غیب و... که مخصوص شیعه است. اما از حیث محبت و مودت به اهل بیت (ع) اختصاصی به شیعه ندارد.
حقوق اجتماعی و شهروندی برای همه باید به رسمیت شناخته شود و مبتنی بر آن باید محقق شود، اما برخی میخواهند ذیل بحث حقوق اجتماعی وحدت اسلامی را مخدوش نمایند که این دیگر یک بحث سیاسی و امنیتی است؛ لذا این ملاحظات را باید رعایت کرد، اما در آن هم نباید سخت گیری کرد. چون این مساله هم موجب ایجاد زاویه میشود.
چه ملاحظاتی را میتوان به طور کلی احصا کرد که باید در امر تقریب مذاهب اسلامی رعایت شود؟ به بیان دیگر چه عرصهها و حوزههایی در سیاست گذاریهای تقریب باید مورد تاکید باشد؟
در حوزه آزادیهای مذهبی، عمل آزادانه به مناسک مذهبی و یادگیری آموزههای مذهب خود و...، جواز کامل وجود دارد. حوزه تبلیغ و دعوت به مذاهب اسلامی مجاز نیست، چون تبلیغ مذهبی در میان اهالی مذهب دیگر باعث ایجاد مقاومت و در نهایت تقابل و جنگ مذهبی میشود. تخریب و مذمت مذاهب اسلامی دیگر نیز ممنوع است، زیرا که مخل وحدت است. عرصه همکاری برای امت سازی مجاز بلکه واجب است. اگر نگاه ما صرف ملاحظه کاری هم باشد ما باید توجه کنیم که گرچه تشیع در کشور ما اکثریت جامعه را تشکیل میدهد، اما در جهان اسلام شیعه در اقلیت است. یکی از نخبگان جهان اسلام در یکی از مجامع بین المللی به من و مولوی نذیر احمد سلامی که به عنوان نماینده ایران شرکت کرده بودیم گفت که ایران در مقوله استقلال طلبی در انقلاب اسلامی به اهداف خود رسید. اما هنوز در وحدت اسلامی موفقیت بالائی را دست نیافته است. ما در مقام پاسخ برآمدیم و دستاوردهای وحدت در کشور را پس از انقلاب اسلامی تشریح کردیم، اما بالاخره این تصورات نسبت به ما وجود دارد.
چیزی که وجود دارد این است که ما باید هزینه تقریب را هم بپردازیم. بالاخره امت سازی هزینه دارد. نباید انتظار داشت که اقلیتهای مذهبی دقیقا مانند ما موضع گیری نمایند. نباید احساس کنند که در مضیقه در این زمینهها قرار گرفته اند. نباید ترویج انقلاب به شیوع نفاق ورزی منتهی شود که بدتر از کفر است.
در جهان اسلام، چون در حوزه امت سازی کار نشده است یک سری ملل بکر هستند، خیلی جای کار دارد. کشورهایی مانند عربستان خط سیری را دنبال میکند در جهان اسلام که در ذات خود نفرت انگیز است و نمیتواند برای مسلمانان جهان در ذات خود رغبت انگیز باشد، اما متاسفانه ما کارهایی میکنیم که بهانه به دست آنها میدهیم و کاری میکنیم که آنها بالاجبار و به عنوان راه حل به عربستان نزدیکتر باشند تا ما. ما باید در امت سازی امام حسین (ع) را الگوی خود قرار دهیم، امام حسین (ع) این فضا سازی را در بلاد اسلامی به راه انداخت و از کسانی که اهل سنت بودند مانند زهیر ابن قین بجلی و عبیدالله حر جعفی طلب همراهی کرد؛ لذا ما هم باید آنها را از خودمان بدانیم.