منتقدان علامه حسنزاده آملی خودشان چه کردهاند؟/ تولید علم ما نزدیک به صفر است
سیدحسن امین ضمن اشاره به اینکه علامه حسنزاده آملی حامل میراث حکمی و عقلانی هزار و دویست ساله فرهنگ ایران بود، تصریح کرد: شخص شخیص و نفس نفیس ایشان از نوادر علمی ایران در قرن اخیر بود.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب، سیدحسن امین، استاد سابق کرسی حقوق دانشگاه گلاسگو کالیدونیان و از شاگردان آیتالله حسنزاده آملی، در گفتوگو با ایکنا، درباره شخصیت علامه حسنزاده آملی سخن گفت.
مختصری درباره سابقه آشناییتان با آیتالله حسنزاده آملی توضیح دهید.
اولین بار استاد را در سال ۱۳۴۵ در تهران زیارت کردم، ولی محضر ایشان را به عنوان شاگرد در سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ در قم و در مدرسه سعادت درک و نیز توفیق شاگردی ایشان را پیدا کردم. در آن زمان چندان سرشناس نبودند و در مدرسه سعادت قم، که مدرسهای کوچک و مقر طلاب مازندرانی بود، اسفار ملاصدرا را درس میدادند. من پیش از آن در تهران از مدرسان و معلمان فلسفه درس گرفته و کتابی را با نام «برداشتی از مشاعر ملاصدرا» منتشر کرده بودم که خدمتشان بردم و گفتم ما هم از طالبان فلسفه هستیم؛ هرچند من آن زمان قاضی دادگستری بودم و کت و شلوار میپوشیدم ولی اجازه گرفتم سر درس ایشان حاضر شوم و بخشهایی از اسفار را نزد ایشان خواندم. بعد هم برخی از مطالب منفرد و متفرد ایشان را، که در مقام فلسفه تطبیقی از ایشان شنیده بودم، به مطبوعات و نشریات فرهنگی درجه اولی که در آن تاریخ منتشر میشد منتقل کردم.
به نظر شما میتوان روشی را که علامه پیمودند به عنوان الگویی برای دانشجویان و طلاب قرار داد، چون انتقادی که به ایشان وارد میکنند این است که با کلیات علوم آشنایی داشتند، ولی از دانش روز بیبهره بودند. این سبک از تحصیل را میتوان به عنوان الگویی در جهان مدرنی مطرح کرد که علوم تخصصی شدهاند؟
هر شخصیت علمی و فرهنگی ویژگی خاص خودش را دارد. ویژگی علامه حسن زاده در نگاه من این است که حامل میراث عقلانی، حکمی و عرفانی هزار و دویست ساله فرهنگ ایرانی بودند؛ یعنی از فارابی و ابن سینا و ابوریحان بگیرید تا خواجه نصیر و ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری و متأخرینی که خودشان شاگردی آنها را کرده بودند. ایشان خلاصه و چکیده میراث فلسفی و عرفانی و معارف اسلامی بودند.
اگر میخواستیم حاج ملاهادی سبزواری دوره قاجار را ببینیم، باید علامه حسنزاده را میدیدیم. اگر میخواستیم ملاصدرا و شاگردان او مثل لاهیجی و فیض کاشانی را ببینیم، بایستی آقای حسنزاده را میدیدیم. باید این میراث فرهنگی غنی را حفظ کنیم، اما آیا مطالبی که پیشینیان ما به طور اعم و وارثان آنها مثل آقای حسنزاده به طور اخص بیان کردند جوابگوی نیازهای امروزی جامعه بشری است یا نه؟ این یک پرسش جداگانه است و پاسخ قطعی آن نه است. آن مطالب پاسخگوی دغدغههای فلسفی و اندیشههای امروزین نوع بشر از جمله نیازهای عقلانی و فطری و اجتماعی و اقتصادی امروز ما نیست، اما هر کدام از اینها جایگاه خودش را دارد.
اگر من به علامه حسنزاده آملی ارادت ویژه دارم و ایشان را به عنوان یکی از ذخایر فرهنگ و دانش و بینش ایران اسلامی میشناسم، ربطی به این ندارد که آیا همه رهنمودهایی که ایشان آنها را حمل میکردند، پاسخگوی نیازهای امروزین جامعه بشری با این درجه از توسعه علمی و پیشرفت فناوری هست یا نه. در عین حال ما نباید خودمان در آن زمینهها صفر باشیم و یک نفر را که در زمینه حمل میراث غنی تلاش میکند نقد کنیم. کسی میتواند از ایشان انتقاد کند که از نظر تولید دانش و اختراع و اکتشاف برابر با معیارهای علمی دانشگاهی امروز، در حد بالایی باشد، اما متأسفانه ما در تولید علم نزدیک به صفر هستیم. افرادی که علامه حسنزاده را نقد میکنند کجای کارشان درست است؟ چه علمی را تولید کردند؟ کدام جایزه نوبل را دریافت کردند؟ مرتبه کدام دانشگاه ایران در برابر دانشگاههای معتبر جهانی به حدی رسیده است که ما در مقام رقابت باشیم؟
بنابراین هرکس باید وظیفه خودش را خوب انجام دهد. یک نفر که شاعر است نباید مخترع باشد. نمیتوانیم به یک نفر که فیلسوف بومی است و به دانش و عرفان و حکمت بومی دسترسی دارد و آن را از بزرگان سلسله خودش گرفته است اعتراض کنیم که چرا این دانشها را آموختهای؟ معتقد نیستم که همه محققان و دانشجویان و دانشآموختگان باید به دنبال فلسفه سینوی و صدرایی بروند. البته باید آنها را هم حفظ کنیم. بالاخره تحقیقاتی در این زمینهها در دانشگاهای معتبر جهان انجام میشود. در غرب نمیگویند چون ما در این درجه تمدن و صنعت هستیم، افلاطون و ارسطو را کنار بگذاریم. خیر، هر کدام جای خود را دارد.
معتقدم شخص شخیص و نفس نفیس حسنزاده آملی از نوادر علمی ایران در قرن اخیر بود و از هر کسی که در مقام معارضه و مناقشه با ایشان درمیآید میخواهم فقط یکپنجم از کتابهایشان را رونویسی کند. اگر چنین همتی در دانشجویان ما باشد، بایستی دست آنها را ببوسم. ایشان تمام عمرش را ممحض در حکمت و فلسفه بودند و بیش از دویست کتاب نوشتند و پیوسته شاگرد تربیت کردند و مراقبه نفس داشتند و آلودگی دنیوی نداشتند و خودشان را حفظ و نیز دیگران را به مسیر عبودیت هدایت کردند.
یکی از ویژگیهای مرحوم حسنزاده آملی شخصیت معنوی و روحانی ایشان بود. شما که محضر ایشان را درک کرده بودید، در این مورد چه نظری دارید؟
من شاهد عوالم روحی و مناجاتهای ایشان بودهام و احوال ایشان چنان در من نفوذ کرده است که بعد از قریب پنجاه سال، همچنان تحت تأثیر برکات وجودی علامه حسنزاده هستم. وقتی برای من تجارب روحی و عرفانی در زینبیه دمشق پیش آمد و تجسد ارواح را مشاهده کردم، برای ایشان نامه نوشتم و ایشان برای من دستور سلوکی نوشتند که بعد آن را در کتاب «نامهها و برنامهها» و «تازیانه سلوک» چاپ کردند. هر کس که اندک استعدادی در سلوک معنوی داشته باشد و آن نامه را بخواند بلاتردید تحت تأثیر قرار میگیرد. ایشان در مقامات معنوی هم حائز عالیترین درجات بودند و امیدوارم ما هم بتوانیم یکهزارم معنویت ایشان را در وجود ناقصمان پیاده کنیم.
خاطرهای از ایشان دارید؟
بهترین چیزی که برای همه محققان و پژوهشگران پیام عمومی دارد این است که ایشان مکرر به من میفرمودند که من هنگام مطالعه اسفار و دیگر متون متعلق به ملاصدرا به این نتیجه میرسیدم که ملاصدرا در موضوع خاصی اشتباه کرده است، ولی وقتی میخواستم آن را به قلم بیاورم و اشتباه ایشان را به طور استدلالی ذکر کنم، به خودم خطاب میکردم آقای حسنزاده اگر بنا باشد از بین ملاصدرا و حسنزاده یکی مرتکب اشتباه علمی شود و موضوعی را غلط فهم کند، کدامشان به اشتباه کردن احق و اولی هستند؟ تویی یا ملاصدرا؟ بنابراین احتمال میدادم که در درک من از آن متن اشتباهی روی داده باشد و احیاناً این منم که اشتباه میکنم و شاید با گذشت زمان به اشتباه خودم پی ببرم و به همین دلیل سرعتی در نقد بزرگان نداشتم. این یک رهنمود علمی است که میتواند برای همه دانشمندان و دانشجویان درس داشته باشد.
درباره ضعف ما در تولید علم به نکتهای اشاره کردید. اگر مایل هستید به عنوان سوال پایانی در اینباره توضیح بدهید.
برای تولید علم براساس معیارهای جهانی بسیار دغدغه دارم و از اینکه یک عقبماندگی بزرگ و فاصله عمیقی با سطح پژوهش و دانش جهانی دارم اندوهگینم و بسیار متأسفم که در علوم بومی و معارف اسلامی خودمان هم روزبهروز به سمت افول پیش میرویم و بسیار بعید میدانم که جامعه علمی ایران و حوزههای فلسفی و فکری ایران از نو شخصیتهایی همانند علامه حسنزاده آملی تربیت کنند. این هشدار است؛ به قدری که به ظواهر پرداختیم به بواطن نپرداختیم. باید لااقل میراثمان را صیانت کنیم؛ هرچند شاید به این آسانیها نتوانیم فاصله خودمان را با معیارهای علمی و تولید صنعتی و فناوری جهانی از بین ببریم. انشاءالله نسلهای بعدی بتوانند ضمن حفظ میراث غنی بومی ایران اسلامی، با پیشرفتهترین کشورهای جهان در تولید علم و اختراع و انکشاف رقابت کنند.