هشدار دبيرکل حزب الله دربارة تکرار تاريخ باعناوين جديد خطرِ وحشيگريِ داعش، همه منطقه را تهديد مي کند،ملتهاي منطقه به اختلافات پايان دهند | خبرگزاری تقریب (TNA)
هشدار دبيرکل حزب الله دربارة تکرار تاريخ باعناوين جديد/ خطرِ وحشيگريِ داعش، همه منطقه را تهديد مي کند،ملتهاي منطقه به اختلافات پايان دهند
دبيرکل جنبش حزب الله لبنان در پانزدهمين سالگرد پيروزي مقاومت بر رژيم صهيونيستي در سال دو هزار ميلادي، با هشدار درباره تهديد بزرگِ طرح تکفيري در منطقه و جهان با حمايت آمريکا و برخي رژيم هاي عربيِ منطقه، بر هوشياري ملتها تأکيد کرد.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرگزاری تقریب (تنا) دبيرکل حزب الله لبنان در سخناني به مناسبت سالگرد پيروزي مقاومت لبنان بر اشغالگران صهيونيست در سال 2000 ميلادي
حمايتهاي مالي و تسليحاتي آمريکا به گروههاي تروريستي را ازجمله عوامل رشد پديدة تروريسم در منطقه عنوان کرد و افزود: کسانيکه که منتظر آمريکا بمانند به نتيجه نخواهند رسيد.
سيدحسن نصرالله با تسليت شهادت شماري از شيعيان منطقه القديح در انفجار تروريستي جمعه گذشته، از شهر نبطيه به عنوان يکي از پايگاههاي مقاومت در لبنان تجليل کرد و جشنهاي ميلاد شعبانيه را تبريک گفت.
دبيرکل حزب الله لبنان در ادامه افزود: در ابتداي سخنراني ام به همه کساني که پس از خداوند تبارک و تعالي اين عيد و پيروزي با تلاش آنها بدست آمد درود
مي فرستم، به همه شهدا و خانواده هاي شهدا و به همه زخمي ها و خانواده هايشان و به همه اسيران و خانواده هايشان و به همه رزمندگان و خانواده هايشان و به همه ملت لبنان که پايداري کردند و ثابت ماندند و آوارگي و بمباران و ويرانگري را طي ساليان طولاني تحمل کردند ، به همه کساني که اين مسير را پايه گذاري و رهبري کردند ، درود مي فرستم ، به امام ناپديد شده مان امام موسي صدر که خداوند او و برادرانش را بازگرداند، به سيد شهداي مقاومت يعني سيد عباس موسوي و به شيخ شهدا يعني شيخ راغب حرب و به شهيد عماد مغنيه و به همه کساني که با حرف ، عمل و مال و سلاح و تجهيزات و حتي دعا از مقاومت حمايت کردند و پشتيبان اين مقاومت بودند درود مي فرستم.
وي افزود: به دو دوست وفادار و بزرگ (مقاومت ) يعني جمهوري اسلامي ايران و رهبري و ملت آن و جمهوري عربي سوريه و رهبري و دولت و ملت آن درود
مي فرستم. برادران و خواهران در ابتدا مايلم از آن مرحله صحبت کنم. اولا از اين تجربه استفاده کنيم زيرا آنچه را که اين روزها شاهد آن هستيم تکرار تاريخ است ، اما با عنوانها و اسامي جديد و متفاوت تکرار مي شود. همچنين نسلهايي که در آن مرحله نبودند يعني جوانان و نوجواناني که در نيمه دوم دهه 1980 و دهه 1990 و 2000 ميلادي تا امروز متولد شده اند بدانند که چه گذشته است و از اين تجربه استفاده کنند و آنان به همراه ما مسئوليتهاي مقابله با چالشهاي کنوني را به عهده بگيرند.
نکته اول ؛ زمانيکه حمله اسرائيل در سال 1982 ميلادي صورت گرفت ، لبناني ها در فهم و تشخيص دچار خطا شدند. البته من به اسامي اشاره نمي کنم زيرا مردم خودشان همه چيز را مي دانند و براي يادآوري و عبرت گيري است. برخي لبناني ها از ابتدا فهم روشن و تشخيص صحيحي از خطر اسرائيل و طرح صهيونيستي و اهداف حمله سال 1982 ميلادي داشتند.
آنها حرفهاي مختلف درباره اين اهداف را باور نکردند اما متاسفانه برخي ديگر از لبناني ها ديدگاه متفاوتي داشتند و آنها نيز دسته بنديهاي مختلفي داشتند. برخي از لبناني ها نيز به حمله اسرائيل دل بسته و اميدوار بودند و با آن همکاري امنيتي و نظامي مي کردند و به همراه اسرائيلي ها وارد مناطق مي شدند تا اشغال کنند و موانع ايجاد مي کردند و در بازداشتها سهيم بودند و در واقع بخشي از اين طرح بودند.برخي از آنان تا روز بيست و پنجم ماه ژوئن سال 2000 ميلادي کمک به اسرائيل را ادامه دادند. برخي ديگر با حمله اسرائيل هيچ مشکلي نداشتند اما ابراز همدردي و فهم مي کردند اما همکاري نمي کردند . برخي ديگر کاملا بي طرف بودند و کاري به فهم يا عدم فهم خطر نداشتند.
برخي نيز موضعي در قبال دشمن در حال و حاضر نداشتند و به دنبال مشکلات شخصي بودند تا حل شود اما گروه ديگري وجود داشت که گزينه روشني اتخاذ کرد. از خطرات و اهداف و ابعاد حمله و طرح فهم و درک داشتند و بر اساس اين فهم موضع گيري کردند و اراده داشتند و در فعاليت ميداني و مقاومت اين فهم و درک آنان عملياتي شد. برخي از مردم با مقاومت در فهم و تشخيص سهيم بودند اما ساکت ماندند زيرا به عجز و ناتواني خود متقاعد بودند و معتقد بودند هرچه سرنوشت باشد همان مي شود اما کساني که به مقاومت ايمان آوردند و راه آن را پيمودند و در حرف و عمل راه مقاومت را در پيش گرفتند به قدرت مقاومت در پيروزي و شکستن دادن دشمنان ايمان داشتند و معتقد بودند آنچه رخ مي دهد سرنوشت حتمي نيست بلکه نتايج به اراده مردان بستگي دارد. مقاومت از اينجا از بيروت پايتخت لبنان و ضاحيه و مناطق حومه آن و جبل لبنان و صيدا و همه جنوب و بقاع غربي و راشيا آغاز شد و ادامه يافت.
نکته دوم؛ اينکه از هنگام آغاز مقاومت لبناني ها درباره موضع سياسي و رسانه اي دچار چند دستگي شدند که اين چند دستگي ناشي از چند دستگي اول بود.
برخي مي گفتند ، اسرائيل ، دوست و هم پيمان است و اين مطلب را به عنوان يک موضع مطرح مي کردند. برخي مي خواستند از حملات اسرائيل به لبناني ها و اردوگاههاي فلسطيني و به همگان سخن بگويند. استدلال مي آوردند و حملات اسرائيل را توجيه مي کردند و مقاومت را مسئول مي دانستند و مي گفتند آنچه اسرائيل بيچاره و مظلوم انجام مي دهد !! فقط واکنشي به اقدامات مقاومت است. آنها مي گفتند اگر مقاومت ، عمليات(نظامي) انجام ندهد اسرائيل نيز پاسخ نمي دهد.
برخي مواضع سياسي و رسانه اي از روز اول درباره مقاومت و گزينه اش و راه آن و بي فايده بودن آن ابراز ترديد مي کرد و به موفقيتهاي زياد مقاومت که دشمنان و حتي خود صهيونيستها اذعان مي مي کنند ، اهانت مي کردند. برخي در داخل لبنان خسارات مقاومت و تبعات کارها و جهادش را بزرگنمايي مي کردند. برخي همواره اهداف مقاومت را درباره وطن پرستي اش زير سوال مي بردند و مقاومت را مزدور ايران و سوريه معرفي مي کردند. همواره کساني بودند که از ارتش آنتوان لحد و مزدوران حمايت و با آنان ابراز همدردي مي کردند و مدافع آنهان بودند. البته برخي نيز از مقاومت حمايتهاي سياسي و رسانه اي و مردمي مي کردند و به مقاومت دل بسته بودند و از آن دفاع کردند و مقاومت را تا روز پيروزي پيش بردند. اين صحنه سياسي و رسانه اي از سال 1982ميلادي تا پانزدهم سال 2000ميلادي يعني روز پيروزي بود.
نکته سوم ؛ با توجه به فهم و تشخيص و وجود اراده و عزم ، مقاومت مسلحانه با ترکيبها و گروههاي مختلفش آغاز شد. مقاومت در قالب جنبش امل با عنوان امواج مقاومت لبنان و حزب الله و نيروهاي اسلامي ديگر به عنوان مقاومت اسلامي و احزاب و نيروهاي ملي گراي متعدد با عنوان جبهه مقاومت ملي آغاز شد و در کنار آنها نيز گروههاي مختلف مقاومت فلسطيني در لبنان حضور داشتند.
اين مقاومت با نيروها و گروههاي مختلفش طي سه سال در مقابله با ارتش اسرائيل که صد هزار افسر و سرباز را روانه لبنان کرده بود و از حمايت دهها هزار نيروهاي چند مليتي و متأسفانه از حمايت دهها هزار لبناني مزدور برخوردار بود توانست فقط طي سه سال اسرائيل را شکست دهد و به اسرائيل بدون قيد و شرط عقب نشيني از بيروت و ضاحيه و جبل و خط ساحلي و صيدا و صور و نبطيه و بخشهايي از بقاع غربي و راشيا تا نوار مرزي را تحميل کند.
مقاومت با اين واقعيتها ثمربخشي و مفيد بودن خودش را ثابت کرد و نشان داد که مي تواند پيروز شود و سرزمين را آزاد کند اما با اين همه خط مشي سياسي و رسانه اي مردد و متوهم و ضربه زننده از پشت تا بيست و پنجم ماه ژوئن سال 2000ميلادي ادامه يافت .
سيدحسن نصر الله در ادامه گفت: پس از عقب نشيني هاي پياپي به نوار مرزي ، مقاومت به کارش از سال 1985ميلادي تا سال بيست و پنجم ژوئن سال 2000 ميلادي ادامه داد و جانفشاني هاي زيادي تقديم کرد و شهيد داد و اسير و زخمي داد و آوارگي و ويرانگري متحمل شد.
سيدحسن نصر الله در ادامه گفت : اين صحنه سياسي و رسانه اي از سال 1982ميلادي تا پانزدهم سال 2000ميلادي يعني روز پيروزي بود.
اين مقاومت با نيروها و گروههاي مختلفش طي سه سال در مقابله با ارتش اسرائيل که صد هزار افسر و سرباز را روانه لبنان کرده بود و از حمايت دهها هزار نيروهاي چند مليتي و متأسفانه از حمايت دهها هزار لبناني مزدور برخوردار بود توانست فقط طي سه سال اسرائيل را شکست دهد و به اسرائيل بدون قيد و شرط عقب نشيني از بيروت و ضاحيه و جبل و خط ساحلي و صيدا و صور و نبطيه و بخشهايي از بقاع غربي و راشيا تا نوار مرزي را تحميل کند.
مقاومت با اين واقعيتها ثمربخشي و مفيد بودن خودش را ثابت کرد و نشان داد که مي تواند پيروز شود و سرزمين را آزاد کند اما با اين همه خط مشي سياسي و رسانه اي مردد و متوهم و ضربه زننده از پشت تا بيست و پنجم ماه ژوئن سال 2000ميلادي ادامه يافت .
وي گفت: پس از عقب نشيني هاي پياپي به نوار مرزي مقاومت به کارش از سال 1985ميلادي تا سال بيست و پنجم ژوئن سال 2000 ميلادي ادامه يافت و جانفشاني هاي زيادي تقديم کردو شهيد داد و اسير و زخمي داد و آوارگي و ويرانگري متحمل شد.
سيد حسن نصر الله در ادامه گفت : رويارويي هاي بزرگي در سال هاي گذشته رخ داده است ؛ جنگ ژوئيه سال 1993 و جنگ آوريل 1996ميلادي رخ داد تا به سال دو هزار ميلادي و به زمان شکست خفت بار و بي قيد و شرط و بدون توافقنامه هاي اسرائيل رسيديم و اين پيروزي روشن و قوي و پاک و شفاف بود. صريح باشيم اين پيروزي پس از توفيق خداوند به دست برخي از لبناني ها ساخته و پرداخته شد. کساني که به مقامت و گزينه آن ايمان آوردند و حمايت کردند و فقط و فقط با حمايت ايران و سوريه به دست آمد و با ابراز همدردي بسياري از افراد خوب در ملتهاي عربي و اسلامي و آزادگان جهان حاصل شد. اما برخي از لبناني هايي که پيروزي را با خون شهداي خود و با زخم هاي زخمي هايشان و با رنج و سختي اسيرانشان در زندانها و درد و رنجشان که خانه هايشان ويران شد و راه درآمد خود را از دست دادند و آواره شدند و از خانه هايشان بيرون رانده شدند از نخستين روز سازندگان پيروزي بودند و خواستند که اين پيروزي براي همه لبناني ها باشد . اين پيروزي که از همان روز اول برخي ساختند ، براي همگان است . مقاومت از سال 1982ميلادي معتقد بود که از همه لبناني ها و از همه مناطق لبنان و از کرامت و عزت و آزادي و شرف و حاکميت همه لبناني ها و همه وطن و همه عرب دفاع مي کند به همين سبب همه ي از پشت خنجر زدنها و مزدوري ها و خيانتها و اهانتها مانع آن نشد که اين عده پيروزي خودشان را به همه لبناني ها و همه اعراب و مسلمانان و همه آزادگان جهان و به ويژه ملت شجاع و رزمنده و صابر فلسطين هديه ندهد. در نهايت آنکه از سال 2000 ميلادي کساني که از نعمت و برکات اين پيروزي برخوردار شده اند همه لبناني ها هستند، آيا اين حقيقت و واقعيت نيست؟ همه سخنراني امروز نشان از و واقعيتهاست. روستاها و مزارع و خانه هاي لبناني ها به آنها بازگشته است و فقط مزارع شبعا و تپه هاي کفر شوبا و غجر مانده است. فرزندان و اسيران و کرامت و عزت و آزادي به لبناني ها بازگشته است و با بازدارندگي پايه گذار حمايت از کشورشان بودند که امروز در قالب معادله ارتش و ملت و مقاومت اين بازدارندگي در ژوئيه 1993و آوريل سال 1996 ميلادي و پيروزي بيست و پنجم ژوئن سال 2000 ميلادي پايه گذاري شد و در پيروزي سال 2006 ميلادي اين بازدارندگي قطعي شد.
دبيرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنراني خود به مناسبت سالگرد پيروزي مقاومت لبنان بر اشغالگران صهيونيست در سال 2000 ميلادي افزود : جايگاه لبنان در منطقه و نوع نگاه جهانيان به آن، دشمن را مطمئن کرد که جايي در سرزمين ما و آبهاي ما ندارد. دشمن (از سرزمين ما) خارج شد و در را پشت سرش قفل کرد هرچند همچنان چشم داشت هايش از پشت مرزها ادامه دارد و تهديداتش به قوت خود باقي است. ديروز ايهود باراک از درست بودن تصميم خود براي عقب نشيني از لبنان در سال 2000 ميلادي سخن گفت. او مي گفت ؛باقي ماندن در نوار مرزي هيچ سودي نداشت و هزينه باقي ماندن در اين منطقه بالا بود. به همين علت آنها چاره اي جز عقب نشيني نداشتند. ما با اراده خود آنچه را که بايد نوشته مي شد، نوشتيم. اين سنت خداي عز و جل و قانون تاريخ است. برکات پيروزي که امروز پانزدهمين سالگرد آن را جشن مي گيريم، متعلق به يک گروه يا يک جنبش يا يک حزب يا يک تشکيلات يا يک طايفه يا يک منطقه خاص نيست. برکات اين پيروزي شامل همه شد و به کشورهاي عربي و فلسطين سرايت کرد و بر کل روند مناقشه و نبرد با دشمن تاثير گذاشت. در چنين مناسبتي بايد يادآوري کنم که همه گروه هاي مقاومت، رفتاري بسيار انساني و اخلاقي با همه کساني داشتند که مرتکب اشتباه شدند و در نوار مرزي با دشمن همکاري کردند. اين افراد شامل مزدوران آنتوان لحد و ديگران مي شوند. مقاومت با اين کار، الگويي ايماني و اسلامي و ديني و اخلاقي و ملي از نحوه رفتارش ارائه کرد. با اين حال، برخي طرف ها (در لبنان) تلاش مي کنند اين مقاومت و گروه هاي مقاومت را به داعش تشبيه کنند.
دبيرکل حزب الله افزود: سئوال اين است که اگر اين دسته از لبناني ها (نيروهاي مقاومت) اين گونه خطر را درک نمي کردند و اين گونه اهداف و برنامه ها را به درستي تشخيص نمي دادند و از چنين عزم و اراده اي برخوردار نبودند و مقاومت نمي کردند، چه اتفاقي ممکن بود بيافتد؟ به عبارت ديگر اگر بعد از اشغالگري اسرائيل در سال 1982مقاومت وجود نداشت، اکنون جنوب لبنان چه وضعي داشت؟ منطقه بقاع و منطقه جبل و بيروت و حومه آن و شمال لبنان چه وضعي داشتند؟ اگر مقاومت وجود نداشت، اسرائيل قصد داشت بر سراسر لبنان سيطره يابد. اگر مقاومت وجود نداشت اکنون کل منطقه چه وضعي داشت و بخش بزرگي از لبناني ها اکنون کجا بودند؟ شما چنين صحنه هايي را تصور کنيد تا نعمت بزرگ الهي به مردم لبنان و مقاومت لبنان را درک کنيد که به آنها آزادي و سربلندي و کرامت عطا کرد. امروز وقتي به چشم هاي مردم -حتي ساکنان مناطق مرزي- نگاه مي کنيم در آن اطمينان و آرامش و امنيت مي بينيم. وقتي به دل هاي مردم نگاه مي کنيم، اعتماد قوي به قدرت خود براي بازداشتن دشمن و قطع دستان متجاوزان و پايان دادن به طمع ورزي ها را مي بينيم. اينجاست که نعمت بزرگي را که خداوند پانزده سال پيش در چنين ايامي به ما ارزاني داشت، درک مي کنيم. ما بايد اين نعمت را بشناسيم و آن را سپاس گوييم و از آن محافظت کنيم زيرا به چنين نعمتي در بقيه دوره رويارويي و چالش و مقابله با خطرات از جانب اسرائيل و ديگران نياز داريم. اين نعمت بخاطر درک و تشخيص و انتخاب درست از همان ابتدا بود. بعضي از لبناني ها منتظر اتحاديه عرب و سازمان کنفرانس اسلامي و شوراي امنيت سازمان ملل و مجمع عمومي سازمان ملل متحد و آمريکا و اروپا و غرب نماندند. آنها به خدا توکل کردند و به توانايي ها و مردان و زنان و قهرمانان و دوستان در ايران و سوريه تکيه کردند و مقاومت را از همان روزهاي نخست به راه انداختند. آنها دست به حملات شهادت طلبانه و منحصر به فرد زدند که تشکيلات دشمن و دل دشمن و اعتماد دشمن به ارتش و امکاناتش را به لرزه انداخت.
سيدحسن نصرالله افزود: برادران و خواهران، امروز تاريخ دوباره با عناوين جديدي تکرار مي شود. طرحي که کشورهاي منطقه و ملت هاي منطقه و جوامع منطقه و ارتش هاي منطقه را تهديد مي کند، طرح تکفيري و سربريدن و وحشي گري است که شاهد آن هستيم. اجازه بدهيد بررسي کنيم 24 ماه مه 2015 چه تفاوتي با چهار يا پنج سال پيش از اين تاريخ دارد. پنج سال پيش ما اگر درباره تفکر اين گروه ها و فرهنگ و نيات آنها سخن مي گفتيم، پاسخ مي شنيديم که شما افراد را بخاطر نياتشان بازخواست مي کنيد. اجازه بدهيد همه اين سخنان قديمي را کنار بگذاريم تا بر اساس اتفاقاتي که همه شاهد آن در سوريه و عراق و سينا و يمن و ديگر مناطق هستيم -از جمله حادثه اخير در قطيف عربستان- بازخواست کنيم. برجسته ترين الگوي اين طرح، داعش است. طبعا داعش و النصره و القاعده همگي يکسان هستند ولي ما از داعش صحبت مي کنيم. ما اکنون با پروژه اي مواجه هستيم که عملا در حال اجرا شدن است و از نيات سخن گفته نمي شود. (داعش) در چارچوب اين طرح، خون مي ريزد، ويران مي کند، مي کشد، تجاوز مي کند، به کنيزي مي برد و سر مي برد. امروز خبرهاي دريافت شده از سوريه حاکي است 400 نفر در شهر تدمر به اتهام همکاري کردن يا کار کردن با اداره هاي دولتي به دست داعش سر بريده شده اند. (داعش) غارت مي کند و با هرچيز که جنبه انساني و تمدني دارد با وحشيگري برخورد مي کند. داعش اکنون گروه کوچکي در گوشه اي از جهان عربي يا اسلامي نيست. اين گروه اکنون در حال گسترش يافتن است و از بيعت علني با آن صحبت مي شود. اين گروه در مساحت زيادي از سوريه و عراق حضور دارد. اين گروه در سينا و در مرز فلسطين اشغالي حضور دارد و با مصري ها مي جنگد. اين گروه در يمن و افغانستان و پاکستان و ليبي و شمال آفريقا و نيجريه نيز حضور دارد زيرا بوکوحرام با خليفه داعش بيعت کرده است. اين گروه دو روز پيش حضور عملي خود را در القطيف عربستان اعلام کرد و امکان دارد در هر مکاني اعلام موجوديت کند زيرا پيرواني در مناطق مختلف دارد.
دبيرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنانش به مناسبت سالگرد پايان اشغالگري رژيم صهيونيستي در جنوب لبنان گفت: جبهه الشاميه شاخه سازمان القاعده در سرزمين شام (سوريه) محسوب مي شود و اکنون تلاش زيادي براي زيباسازي چهره آن و دادن عنواني جديد به آن با نام «جيش الفتح» صورت مي گيرد. جيش الفتح در واقع همان جبهه النصره و همان شاخه القاعده در سرزمين شام است. تلاش مي شود با تغيير اسامي، تقلب صورت گيرد. با استناد به تجربيات گذشته، نخستين نکته مهم، درک خطر و تهديد است. متاسفانه در لبنان، سوريه، عراق و در منطقه همچنان کساني هستند که سر خود را زير برف کرده اند و مي گويند خطر و تهديدي وجود ندارد و همه چيز بسيار خوب است. هنوز هم برخي در اين معرکه بيطرف نشسته اند. و متاسفانه کساني هم هستند که از اين گروه هاي تروريستي و تکفيري حمايت مي کنند و آنها را دوست و متحد و ناجي خود مي دانند همان طور که در سال 1982 درباره اسرائيل چنين نظري داشتند. به همين علت به اين گروه ها کمک رساني مي کنند. برادران و خواهران، ما امروز با خطر مواجه هستيم. در گذشته ارتش ها و گروه ها مي آمدند تا سرزمين ها را اشغال کنند. هدف آنها سيطره بر سرزمين و دستيابي به قدرت و پول و آب و نفت و گاز و بازارها و کنترل تصميم گيري هاي سياسي بود. ولي مردم اين کشورها با مذاهب و طوايف و تفکرات و سنت ها و عادات مختلف مشکلي نداشتند و به زندگي عادي خود سرگرم بودند. امروز ما با خطري مواجه هستيم که در تاريخ بي مانند است. اين خطر، موجوديت ديگر انسان ها را هدف قرار داده است. به عراق نگاه کنيد، داعش با اهل سنت اين کشور که با اين گروه همکاري نکردند چه کرد؟ داعش حتي با ملي گراها و عشايري که با اين گروه همکاري کردند ولي حاضر نشدند با خليفه ادعايي آن بيعت کنند چه کرد؟ همه ما از عملکرد آنها باخبر هستيم. داعش اکنون با آنها در موصل و الانبار و الرمادي چه مي کند؟ داعش با شيعيان و مسيحي ها و ايزدي ها و عرب ها و کردها و ترکمن ها چه کرد؟ شمار قربانيان کشتارها و سر بريدن ها به 1700 و 2000 و 5000 و ده هزار نفر مي رسد. آيا در سوريه همين رفتار با سني ها و مسيحيان و علوي ها و اسماعيلي ها و دروزي ها نمي شود؟ به خبرهاي جديد دريافت شده از تدمر توجه کنيد. حتي بين داعش و النصره درگيري وجود دارد. آنها در قلمون با صدور بيانيه هايي يکديگر را متهم کردند. پيروان يک تفکر که قبلا عضو يک سازمان بودند و در جبهه مشترکي مي جنگند و با خطر مشترکي مواجه هستند، تا اندازه اي از نظر ديني و عقلي ضعيف هستند که به جاي متحد شدن در برابر ارتش سوريه و مقاومت، عليه يکديگر مي جنگند. آنها وقتي نيروهاي يکديگر را به اسارت مي گيرند آنها را سر مي برند. ما امروز با طرح و گروه ها و خطري مواجه هستيم که وجود ديگران را تحمل نمي کند. در اينجا قرار گرفتن سني ها در برابر شيعيان يا قرارگرفتن سني ها در برابر مسيحيان يا ديگر طوايف و اديان مطرح نيست. اکنون گروهي وحشي و تکفيري در مقابل همه ملت هاي منطقه قرار گرفته است و فقط کسي جان سالم به در مي برد که مثل آنها زندگي کند و مثل آنها فکر کند و با خليفه آنها بيعت کند. البته اين امتياز فقط شامل سني ها مي شود. بر اين اساس، همه بايد احساس خطر کنند. اين فقط خطري براي مقاومت لبنان يا طايفه معيني يا نظام حاکم بر سوريه و عراق يا گروهي در يمن نيست. اين خطري براي همه است.
سيدحسن نصرالله در ادامه درباره گزينه هاي موجود در شرايط کنوني گفت: يکي از گزينه ها، اسير توهم شدن است. برخي فکر مي کنند اگر ما در برابر داعش و النصره سکوت کنيم و آنها روزي بر ما غلبه کنند، اين سکوت ما عامل نجات ما خواهد شد. ولي حوادث چيز ديگري مي گويد. افراد ديگري مي گويند اگر داعش و النصره را انقلابيون و مجاهدين و مبارزان آزادي بنامند اگر روزي اين گروه ها بر منطقه آنها غلبه کنند، آنها جان سالم به در خواهند برد ولي حوادث چيز ديگري مي گويد. در عراق گروه هايي بودند که در موصل و صلاح الدين و الانبار در کنار داعش جنگيدند و زماني که داعش سيطره يافت از آنها خواست بيعت کنند و زماني که خودداري کردند سر آنها را بريد. علما و سران عشاير و مردان را سر بريد و زنانشان را به کنيزي برد و اموالشان را مصادره کرد. اين ها در کنار داعش با ارتش عراق جنگيده بودند. در لبنان و در منطقه کسي که فکر کند با سکوت کردن يا ستايش کردن از اين افراد خودش را يا طايفه اش را نجات مي دهد، دچار توهم و ناداني است. کافي است ببينيد اين گروه ها با يکديگر چگونه رفتار مي کنند، بيانيه هاي داعش و النصره عليه يکديگر را بخوانيد. آسان ترين کار براي اين دو گروه اين است که يکديگر را تکفير کنند ريختن خون يکديگر را بدون محاکمه مباح بدانند. آنها از شريعت و فقه چيزي نمي فهمند و ادعا مي کنند شريعت اسلامي را اجرا مي کنند. من به کساني که سکوت کرده اند يا از اين گروه ها دفاع مي کنند مي خواهم در محاسباتشان بازنگري کنند. شما اولين قربانيان داعش و النصره خواهيد بود. برادرانه مي گويم که نخستين قرباني داعش و النصره در لبنان، جناح المستقبل و رهبران آن و نمايندگان آن خواهند بود. از مسيحيان لبنان مي پرسم آيا موضع گيري هاي رهبران گروه 14 مارس براي شما ضمانتي است که شما را از سربريده شدن و قتل و غارت حفظ مي کند و زنانتان را از کنيزي رفتن و کليساهايتان را از ويران شدن مصون مي دارد؟ اين سئوالي است که از همه لبناني ها و سوري ها و عراقي ها و ديگر ملت هاي منطقه پرسيده مي شود. سئوالي از علوي ها و دروزيها و اسماعيلي ها و زيدي ها و همه مذاهب ديگر و لائيک ها است. هيچ تضميني وجود ندارد و اين افراد (تکفيري ها) به هيچ عهد و پيماني پايبند نيستند.
دبيرکل جنبش حزب الله افزود: بنابراين نبايد نشست و منتظر ماند بلکه بايد اقدام کرد. برخي به دنبال حمايت آمريکا هستند ولي صرفنظر از همه رفتارهاي آمريکا در منطقه، به تجربه عراق نگاه کنيد. تا چند روز ديگر سالگرد اشغال استان هاي موصل و صلاح الدين و دياله و بخشي از کرکوک و بخشي از اربيل و بخشي از استان الانبار به دست داعش و تهديد بغداد است. ولي ببينيد ائتلاف بين المللي به فرماندهي آمريکا چه کرد. تعداد حملات هوايي آمريکا و متحدانش ظرف يک سال اخير، بسيار کمتر از تعداد حملات هوايي اسرائيل به لبنان در جنگ ژوئيه 2006 يا حملات هوايي اسرائيل در جنگ 22 روزه غزه است. برادران و خواهران من همه مي دانند که داعش در مقابل چشم آمريکا، با خودروها و تانکها و سلاح هايش از شهري به شهر ديگر و از استاني به استان ديگر و از عراق به سوريه و از سوريه به عراق مي رود. به کسي که به آمريکا در عراق يا سوريه يا لبنان يا هر مکان ديگري دل بسته است مي گويم که موصل بازپس گرفت نخواهد شد بلکه رمادي هم از دست خواهد رفت. رمادي يک سال پس از موصل به اشغال داعش درآمد. اما عراقي هايي که منتظر آمريکايي ها نماندند توانستند با اراده و ارتش و بسيج مردمي و با دعوت مراجع ديني خود و تلاش هايشان، دياله و بخش زيادي از استان صلاح الدين را بازپس بگيرند و مانع گسترش سيطره داعش شوند. بنابراين کسي که منتظر آمريکا بماند به نتيجه نخواهد رسيد. در ثاني اتحاديه عرب و نيروي مشترک عربي نيز کاري نخواهد کرد.
دبيرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنراني خود به مناسبت سالگرد پيروزي مقاومت لبنان بر اشغالگران صهيونيست در سال 2000 ميلادي افزود: چه کسي از داعش و جبهه النصره حمايت فکري و رسانه اي مي کند حتي در شبکه هاي ماهواره اي. اين حمايت آشکار است. پيروزي ها و شکست هاي طرف مقابل داعش و جبهه النصره را پوشش مي دهند و تحليل مي کنند. چه کساني به طور رسمي و غير رسمي به تروريست ها کمک مالي و تجهيزاتي مي کنند. چه کسي از آنان نفت مي خرد. اينان کساني هستند که مي خواهيم به حمايت شان دل خوش کنيم.؟!! سوم اين که گزينه واقعي و درست اين است که عراقي ها و سوري ها و لبناني ها و همه ملت هاي منطقه به نيرو و قدرت خود تکيه کنند. اين که آستين همت بالا بزنند و به قدرت و توانمندي خود باور داشته باشند. با همديگر همکاري و هماهنگي کنند و بازوي ياري و کمک براي يکديگر باشند. دنبال دوستان واقعي و صادق باشند. دوستاني که از آنان حمايت و کمک مي کنند. در مقدمه اين دوستان واقعي و صادق جمهوري اسلامي ايران است. بدانند که با هوشياري و اراده قوي قادر هستند اين توطئه تکفيري انحرافي و وحشي را شکست بدهند. داعشي ها از اسراييل و آمريکا قويتر نيستند. جنبش ها و ملت هاي مقاومت در منطقه طعم تلخ شکست را به اسراييل و آمريکا چشانيدند. ما بايد از اين مرحله خارج شويم. من مطمئن هستم که قادر هستيم. ما بايد به قدرت و نيروي ملي خود ، به جوانان و ارتش هاي خود تکيه کنيم. ملت هاي منطقه به اختلافات پايان دهند و درگيري هاي داخلي را متوقف کنند زيرا نبرد کنوني نبرد بر سر موجوديت است. اکنون عراق و ملت عراق بر سر موجوديت خود با تروريست ها نبرد مي کند. صحبت از موجوديت سوريه و ملت سوريه ، لبنان و ملت لبنان است. در نبردهايي که بر سر موجوديت يک کشور يا يک ملت صورت مي گيرد ديگر موارد تنش زا و مورد مناقشه بايد به حاشيه رانده شود. منافع و امتيازات و اصلاحات و دموکراسي در مرحله بعد از نبرد بر سر موجوديت قرار مي گيرد. در همه کشورهاي جهان زماني که خطر موجوديت احساس مي شود گروه هاي مخالف در قبال دولت و حکومت سکوت مي کنند و حتي با آن همکاري و حتي به دولت کمک مي کنند تا شرايط سخت را سپري کند. آيا چنين نيست؟ امروز منطقه ما ، کشورهاي ما و ملت هاي ما در نبرد بر سر موجوديت قرار دارند.
بر اساس تجاربي که داريم و گزينه هايي که مي توانيم در دستورکار قراردهيم مي گويم اولا ما از همه در لبنان و منطقه مي خواهيم که در خصوص مقابله با اين خطر ( داعش و تروريسم ) احساس مسئوليت کنند. از حالت شک و ترديد و سکوت و بي طرفي و چه بسا حمايت ( از تروريست ها )خارج شوند. من مطلع هستم که برخي براي خود محاسباتي دارند. مثلا در لبنان گروه چهار مارس به طور کلي در محاسبات خود اشتباهاتي دارند. در سوريه دو طرف درگير هستند يکي نظام بشار اسد و ارتش عربي سوريه و در مقابل نيز داعش و جبهه النصره قرار دارند. ائتلاف ملي مخالفان سوري که برخي از کشورها از جمله گروه چهارده مارس در لبنان از آنان حمايت مي کنند جرات نمي کند به مناطقي که داعش و جبهه النصره بر آن سيطره دارد بروند. داعشي ها براي حاميان آنان هيچ ضمانت و تضميني ايجاد نمي کنند. حال اگر نظام بشار اسد پيروز شود ضمانت هايي براي لبناني ها و سوري ها وجود دارد. مخالفان نظام سوريه بايد از پيروزي گروه هاي مسلح بترسند نه ديگران. آنان همه اميد و آرزوي خود را در گرو پيروزي داعش و جبهه النصره قرار دادند در صورتي که از گروهي که بايد بترسند همين داعش و النصره است. در جنگ 33 روزه در لبنان صداهايي به گوش رسيد که برخي از پيروزي جنبش حزب الله ابراز بيم و نگراني کردند. من در آن زمان در يک سخنراني تلويزيوني خطاب به آنان گفتم که از پيروزي حزب الله نترسيد بلکه از شکست آن بيم داشته باشيد. امروز نيز خطاب به آنان مي گويم که بايد از پيروزي تروريست ها داعش و جبهه النصره بترسيد و از پيروزي ديگران نترسيد و بيم نداشته باشيد. من از شما سوال مي کنم که اگر نظام سوريه و حاميان آن پيروز شوند ما به همه لبناني ها تضمين مي دهيم.
دبيرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنراني خود به مناسبت سالگرد پيروزي مقاومت لبنان بر اشغالگران صهيونيست در سال 2000 ميلادي افزود؛
حال از شما سوال مي کنم که اگر خداي نکرده داعش و جبهه النصره پيروز شوند مي توانيد براي خودتان تضميني ايجاد کنيد قبل از اين که ضمانت ديگران را کنيد. چه پاسخي به اين سوال مي توانيد بدهيد. از سوي ديگر نبرد با اين گروه هاي تروريستي در مرزهاي لبنان و حتي داخل آن مانند چيزي که اکنون در جرود عرسال جريان دارد اشتباه است. آيا اين نبرد يک حزب است که مي خواهد پاي دولت و ارتش را به آن باز کند. نه چنين نيست. اين نبرد لبنان است که دولت بايد مسئوليت کامل آن را بر عهده بگيرد. ما نمي خواهيم که شما ( دولت و ارتش لبنان ) را وارد اين جنگ کنيم. ما از شما مي خواهيم که از سرزمين خود دفاع کنيد. از کشور خود از استقلال و تماميت ارضي و ملت خود دفاع کنيد. ما از شما مي خواهيم که احساس مسئوليت کنيد و از زير بار آن فرار نکنيد. از سوي ديگر نبرد جرود در قلمون با تروريست ها ادامه دارد و انشاء الله ادامه خواهد يافت تا ارتش عربي سوريه و نيروهاي دفاع مردمي و مردان مقاومت بتوانند امنيت همه مرزهاي لبنان و سوريه را تامين کنند. نکته ديگر اين است که پرونده شهرک عرسال و جرود عرسال نيز باز مي ماند تا همه گروه هاي تروريستي به طور کامل از آن خارج شوند. در خصوص شهرک عرسال دوست دارم که امروز به صراحت سخن بگويم. من همين سخنان را زماني که خودروهاي بمب گذاري شده به سوي عرسال تردد مي کردند گفتم. خودروهايي که ساکنان عرسال از جمله زنان و مردان ساکن اين منطقه که برخي از آنان اکنون در زندان هستند مديريت مي کردند. و در آن زمان دستگاه قضايي لبنان آنان را محاکمه و مجازات کرد. زماني که گوشت و خون ما در مناطق هرمل و النبي عثمان و ضاحيه جنوبي و بئر حسن تکه تکه مي شد و به هدر مي رفت ما محکم ايستاديم و گفتيم که اهل عرسال فرزندان ما هستند. برادران و دوستان ما هستند. بخش عزيز و گرامي از ملت ما هستند. و در اين خصوص اجازه نداديم کسي با آنان بدرفتاري کند يا کسي غير مسئولانه با آنان رفتار کند. در اين جا نيز جا دارد اعلام کنيم که به ساکنان بعلبک و هرمل افتخار مي کنيم با علم به اين که برخي از گروه ها ازجمله ساکنان شهرک عرسال جواناني از عشاير و خانواده هاي ساکن در بعلبک و هرمل را کشتند. ولي ساکنان عرسال همچنان در امنيت و آرامش باقي ماندند. اين يک رفتار انساني و ارزشي و اخلاقي است که ساکنان بعلبک و هرمل انجام دادند. با چه کساني؟ با کساني که خودروهاي بمب گذاري شده مي فرستند و زنان و کودکان آنان را مي کشند. مردان آنان را ذبح مي کنند. اين ديدگاه ما در باره عرسال و ساکنان آن است. مي گويند اين مسئوليت دولت است. بسيار خب اگر اين مسئوليت دولت است و ما نيز غير از آن نگفتيم بفرماييد. وزير کشور دولت کنوني لبنان مي گويد شهرک عرسال شهرک اشغال شده از سوي گروه هاي مسلح است. بسيار خب. همان طوري که تو ( وزير کشور ) مي گويي شهرک اشغال شده است. اي جريان المستقبل وزير شما در کابينه مي گويد که عرسال اشغال شده است. پس دولت لبنان بيايد و اين شهرک اشغال شده را بازپس گيرد و ساکنان تحت اشغال آن را نجات دهد. کساني هستند که ربوده مي شوند ، ذبح مي شوند و کشته مي شوند. در عرسال دادگاه هايي براي داعش و جبهه النصره وجود دارد. اعدام مي کنند. شکنجه مي دهند. آيا چنين نيست. همه اين حقيقت را مي دانند.
سيد حسن نصرالله در سخنراني خود به مناسبت آزاد سازي جنوب لبنان در شهر نبطيه افزود : نکته چهارم اينکه در عيد مقاومت و آزادسازي جنوب لبنان، ما معادله طلايي ارتش، مردم و مقاومت را نمايندگي مي کنيم، ارتش ملي و مقاومت مردمي و استقبال مردمي ، ما اين معادله پيروزي را پيشنهاد مي کنيم، مهم ترين عامل پيروزي ماه ژوئن سال 2000 و ژوييه سال 2006 ، همين معادله بود که امروزه از لبنان حمايت مي کند در برابر دشمن اسرائيلي و دشمني تکفيريها و در برابر هر تهديدي، زيرا کساني که در رويارويي با اسرائيل به شهادت رسيدند، افسران و نظاميان ارتش و مردان مقاومت و فرزندان مردم لبنان و کساني که امروزه به شهادت مي رسند و در طول ساليان گذشته در بلنديهاي البقاع، همان افسران و نظاميان ارتش لبنان و مردان مقاومت و فرزندان مردم لبنان هستند، اين معادله پيروزي است، اين معادله اراده است و ما بايد آنرا به جاي تضعيف، تقويت کنيم و از دايره لبنان آنرا خارج و به سوريه پيشنهاد کنيم، البته سوريه آنرا سالها است که آغاز کرده است، بايد آنرا به عراق پيشنهاد کنيم و عراق يک سالي است که آنرا آغاز کرده است و بايد آنرا به يمن پيشنهاد کنيم و يمن از شصت روز پيش آنرا آغاز کرده است و بايد آنرا به عنوان معادله به همه کشورها و ملتها و ارتشهايي که در معرض خطر هستند پيشنهاد کنيم. امروزه در عراق ارتش به تنهايي کافي نيست و به مردم نياز دارد و ما به مقاومت مردمي نياز داريم، به بسيج مردمي که بايد گسترش يابد تا همه را در بر گيرد، به عشاير شيعه و سني و همه مردم عراق، از کردها گرفته تا ترکمان و نيروهاي مردمي، ارتش، مردم و مقاومت در عراق شکستهايي را در صلاح الدين و دياله به داعش تحميل کرده است و مي تواند شکست را هزار بار به داعش در الانبار و موصل تحميل کند. در سوريه نيز ارتش عربي سوري و مقاومت مردمي که نيروهاي دفاع مردمي با نامهاي مختلف آنرا نمايندگي مي کنند و استقبال مردمي از آن، باعث شده است که سوريه تا امروز در برابر جنگ بر سر موجوديت ثابت قدم بماند، در لبنان اين معادله باعث پيروزي شد. اين دشمني و تجاوز بزرگ عربستان و آمريکا عليه يمن نتوانسته است به هيچ يک از اهداف خود برسد، زيرا کسي که در برابر اين دشمني و تجاوز ايستاده است، ارتش يمن و مقاومت مردمي و استقبال مردم يمن از آن است. ما امروزه اين معادله را به همه ملتهاي منطقه پيشنهاد مي کنيم تا به پيروزي برسند و به طور قطع ما مي توانيم اين پيروزي را تحقق ببخشيم، اگر آگاهانه رفتار کنيم و راه درست را تشخيص دهيم و اراده داشته باشيم و موضع خود را مشخص کنيم و وارد ميدان شويم.
پنجم اينکه ؛ در تجربه رويارويي با اسرائيل از سال 1967 تا امروز و به ويژه در شصت و هفت سال از نکبت نخست، از سال 1948، در طول سالهاي بسيار دشمن صهيونيست توانست به نتيجه برسد يعني جنگ را تقسيم کند، جنگ با مصر در سينا بود که آنرا به مصر تحميل کرد، جنگ با اردن را به مناطق مرزي کشاند، جنگ با سوريه را در جولان برد و جنگ با لبنان را در نوار مرزي کشاند و جنگ با فلسطين را در کرانه باختري و نوار غزه برد و نيز جنگ پناهندگان را راه انداخت و با تاسف فراوان توانست جنگ را تقسيم کند و يکي از علل موفقيت اسرائيل و قدرت آن در اين جنگ که در طول دهها سال ادامه اداشته است، همين تقسيم جنگ است. امروزه بايد همه به يکديگر کمک کنند نه اينکه بگوييم سوريه چه ربطي به عراق دارد، يا لبنان چه ربطي به فلسطين دارد و متاسفانه آمريکا و اسرائيل و نخبگان رسانه اي و فرهنگي و سياسي در کشورهاي عربي اين تفکر را ترويج مي کنند. بر همين اساس از زماني که فلسطين از سال 1948 از نکبت رنج مي برد، مردم فلسطين را جدا کردند و حتي غزه را در داخل فلسطين جدا کردند و گفتند حساب کرانه باختري جداست، غزه جدا است و آوارگان جدا هستند، قدس شرقي جدا است، هنگامي که جنگ تقسيم و تجزيه شود، اسرائيل در بسياري از مواضع و جنگها بر ما غلبه خواهد کرد. امروز در برابر اين خطري که از خطر اسرائيل کمتر نيست قرار داريم، اولين علتي که رويارويي با اسرائيل همچنان ادامه دارد، تقسيم و تجزيه جنگ است، اينکه بگوييم عراق به ما چه ربطي دارد، بگذاريد عراقيها خودشان مشکل شان را حل کنند، سوريه چه ربطي به ما دارد، بگذاريد مردم سوريه خودشان مشکلشان را حل کنند، لبنان چه ربطي به ما دارد، بگذاريد لبنانيها خودشان مشکلشان را حل کنند و بگذاريد مصريها در سينا خودشان مشکلشان را حل کنند، يمنيها را بگذاريد تا در يمن خودشان مشکلشان را حل کنند، همانند موضع اسرائيلي که بگذاريد فلسطينيان خودشان مشکلشان را حل کنند. اين اشتباهي استراتژيک و تاريخي است و اشتباه مهلکي است، ما امروزه خواهان اتحاد جبهه ها هستيم، نمي توان به طور جدا و تقسيم شده جنگيد، اين مثال و نمونه ساده اي است که اگر جلوي داعش در سوريه گرفته مي شد، هم اکنون داعش در عراق موصل يا صلاح الدين يا دياله و بخشي از کرکوک و الانبار را در تصرف خود نداشت، فقط در برخي شهرها و مناطق نفوذ داشت، اما هنگامي که همه جهان سکوت اختيار کرد در برابر داعش، به چنين وضعي رسيديم. داعش در سوريه طرحهايي در سر دارد و نبايد تصور کرد که به دمشق بسنده خواهد کرد، بلکه طرحهايي براي سيطره در مناطق ديگر دارد، مانند ديرالزور يا مرزهاي سوريه و عراق تا بخشهايي از حسکه و بخشهايي از شمال حلب و ميدانهاي نفت و گاز، در حالي که جهان داعش را رها کرد و در برابر آن سکوت کرد، ترکيه، آمريکا، اردن و همه دنيا از آن استقبال کرد و داعش فرصت يافت تا نفت بفروشد و امکانات و تسليحات تهيه کند و تانک به دست آورد و پادگانها را تصرف کرد و هزاران هزار نفر را به خود جذب کرد، از تکفيريهاي سراسر جهان. داعش در سوريه پا گرفت و به تدريج توانست موصل، صلاح الدين و دياله را تصرف کند و اربيل و بغداد را تهديد کرد و بخش بزرگي از الانبار را گرفت و همچنان در حال گسترش تصرفات خود است، اگر جلوي سيطره داعش در مناطق سوريه گرفته مي شد، هم اينک شاهد اتفاقات امروز در عراق نبوديم، همه اين رنجها و مصيبتها به همين علت است، شما چند روز پيش ديديد که هزاران نفر از مردم عراق، شهر رمادي را ترک مي کردند، مادران، کودکان، پيرمردان و پيرزنان که هر کدام کيسه کوچکي در دست داشتند و پياده در برابر چشمان جهان فرار مي کردند، چه کسي مسئوليت اين درد و رنج را بر عهده مي گيرد، نبايد فقط به اتفاقات رمادي نگريست، بلکه بايد به عقب بازگشت، همه کساني که در برابر اقدامات داعش در سوريه سکوت کردند، هم اکنون مسئول اتفاقاتي هستند که در عراق مي افتد و مسئول بريدن سرهايي هستند که امروزه در تدمر به زمين مي افتد، اما کساني که در برابر داعش ايستادند و با آن جنگيدند، امروزه مسئوليت خود را انجام داده اند يا کساني که به تکليف خود عمل کردند، بنابر اين ما خواهان آن هستيم تا به اين موضوع به صورت کلي نگاه کرد. اي برادران و خواهران، جنگ ما در سوريه از مرحله تدريج گذشته است به گونه اي که قبلا مثلا حرم حضرت زينب (س) را تهديد مي کردند، بعد القصير و بعد القلمون و بعد مقابله با خودروهاي بمب گذاري شده، اما مدتها است که موضع ما از اين فراتر رفته است، بيش از دو سال است که بسيار فراتر از اينها است، امروزه از اين ديدگاه ما در کنار برادران سوري خود مي جنگيم، در کنار ارتش، مردم و مقاومت مردمي سوريه در دمشق يا حلب يا حمص يا دير الزور يا در الحسکه يا القلمون يا القصير يا ادلب. ما بر اساس همين ديدگاه، در اين مناطق مي جنگيم و معتقديم اين جنگ دفاع از همه است، از سوريه و لبنان و عراق و يمن و فلسطين و دفاع از الرمادي و عرسال و بعلبک و کربلا و دمشق و لاذقيه و حلب و همه مکانها و مناطقي که در امتداد منطقه ما است و حضور ما در جنگ، مسئوليت ما را دو چندان مي کند که هر جا نياز باشد حضور يابيم. امروز من در سالگرد پيروزي مقاومت و در عيد پيروزي مقاومت تاکيد مي کنم که حضور ما در سوريه از همين ديدگاه فکري استراتژيک و سياسي و از همين تفکر عميق و اين تشخيص دقيق و اين موضع درست ريشه مي گيرد و بر همين اساس و بدون هيچ پنهان کاري، آري ما هم اکنون به صورتي نيستيم که در يک مکان باشيم و در مکان ديگري نباشيم، بلکه ما در مناطق بسياري حضور داريم و من امروز به شما مي گويم در هر جايي در سوريه که اين جنگ اقتضا کند، حضور خواهيم داشت و ما اهل و مرد جنگ هستيم و مي توانيم با ارتش و مردم و مقاومت سوريه شريک و سهيم باشيم تا به پيروزي برسيم و دشمني و تجاوز را از بين ببريم.
دبيرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنراني خود به مناسبت سالگرد پيروزي مقاومت لبنان بر اشغالگران صهيونيست در سال 2000 ميلادي افزود : من در سالروز پيروزي مقاومت تاکيد مي کنم که حضور ما در سوريه نشات گرفته از اين ديدگاه فکري ، راهبردي و سياسي از طريق اين درک و فهم عميق است. اين تشخيص ما بسيار دقيق و موضع ما صحيح است. به همين خاطر و بدون هرگونه ملاحظه اي ، آري ما در همه مناطق سوريه حضور داريم. ما در مناطق زيادي در سوريه فعاليم و امروز نيز اعلام مي کنيم در همه جا حضور خواهيم داشت. نبرد سوريه حضور ما در اين کشور را اقتضا مي کند. ما نيز اهل سوريه و مردان سوري هستيم. ما قادر هستيم که به همراه ارتش و مردم و مقاومت سوريه سهمي در اين پيروزي ( بر تروريست ها ) داشته باشيم. نکته ششم اين که داعش به همه جا دست درازي کرده است و در همه جا حضور دارد. من از عربستان سعودي مي خواهم تجاوز به يمن را متوقف کند. در اجراي گفتگوي سياسي که قرار است تا چند روز آينده در ژنو برگزار شود مانع تراشي نکند. به طور جدي زمينه را براي حل سياسي با مشارکت همه گروه هاي يمني فراهم کند حل سياسي که به اين جنگ و فاجعه پايان مي دهد. هفتم اين که از دولت بحرين مي خواهم که به مايوس شدن اميد و آرزوي مردم اين کشور دل خوش نکند. خيال نکند که مردم بحرين از ادامه راه خود که به اذن خدا پيروزي به همراه خواهد داشت دست بر مي دارند. از دولت بحرين مي خواهم زندانيان و در راس آنان نخبگان و علما را آزاد کند. از محاکمه هاي نمايشي و دروغين دست بردارد مانند آن چه در محاکمه اخير شيخ علي سلمان ديديم. از دولت بحرين مي خواهيم با ملتش آشتي کند. زيرا داعش در آغوش همه شماها قرار دارد. ممکن نيست که اين خطر را از خود دفع و دور کنيد مگر با گفتگوي ملي و آشتي ملي و راه حل ملي. هشتم. با همه حوادثي که در منطقه رخ مي دهد در جنوب لبنان و در امتداد مرزهاي اين کشور تا سواحل آن چشم هاي ما به دشمن اصلي ( اشاره به رژيم صهيونيستي ) تيز است. ما در جبهه نبرد با اسراييل هرگز غايب نيستيم و نخواهيم بود. همه اين موضوع را مي دانند. برخي مي گويند که حزب الله اين قدر ظرفيت و توانمندي دارد زيرا همه نيروي نظامي و انساني خود را به سوريه اعزام کرده است. چنين نيست. ما امروز مجبور هستيم در دو جبهه باشيم. ما نبايد از اين دو جبهه غافل باشيم و معرکه را در يکي از جبهات خالي کنيم زيرا اين دو جبهه مکمل يکديگرند. بلکه هر دو جبهه در اهداف يکي هستند. ما عرصه را خالي نمي کنيم و به تلاش خود به طور جدي براي حضور در دو عرصه ادامه مي دهيم. ما به اقدامات اطلاعاتي در خصوص دشمن ادامه مي دهيم. دشمن و حرکات و تحرکات آن را رصد مي کنيم. آمادگي خود را حفظ مي کنيم. دغدغه هاي ديگر به هر ميزان که بزرگ باشد ما را از اين دشمن اصلي دور نمي کند. همه تحرکات و رفتارهاي دشمن و هر آن چه مي گويد و فکر مي کند زير نظر و بر آن احاطه داريم. برادران و خواهران من و اي ساکنان جنوب و در البقاع و الحاصبيه و اي مردم لبنان بدانيد که مقاومت در بالاترين سطح از آمادگي قرار دارد. در قويترين مرحله از حضور خود قرار دارد. در بالاترين سطح از قدرت قرار دارد. دشمن اين چيزي را که من مي گويم بهتر از مردم لبنان مي فهمد. به همين علت دشمن مي ترسد و قبل از هر اقدامي به طور دقيق محاسبه و ارزيابي مي کند. دشمن به جنگ هاي رواني و تبليغاتي ادامه مي دهد. تهديدات و هشدارهاي دشمن ادامه دارد. البته اين ها ما را نمي ترساند و موضع و تصميم ما را تغيير نمي دهد. مقاومت مي داند که در نزديکي و همسايگي آن يک دشمن در کمين است و به ضعيف شدن و به تحليل رفتن نيرو و توانمندي نه تنها مقاومت لبنان بلکه همه ملت ها و ارتش هاي منطقه و جنبش هاي مقاومت در منطقه دلخوش کرده و اميد بسته است. بنابراين اين چيزي است که هميشه بايد مورد توجه قرار بگيرد. من خطاب به شما مي گويم که بيداريم و واقعا بيداريم و ممکن نيست يک لحظه از اين دشمن غافل شويم.
دبيرکل جنبش حزب الله لبنان در ادامه سخنراني خود به مناسبت سالگرد پيروزي مقاومت لبنان بر اشغالگران صهيونيست در سال 2000 ميلادي افزود : ممکن نيست که ما براي يک لحظه از اين دشمن ( اسراييل ) غافل شويم. موضوع نهم اين که در نبرد مقاومت براي آزادي لبنان و آزادي مردم لبنان و حفظ شرف و کرامت آن تاکنون افراد زيادي قرباني شده اند. شمار زيادي شهيد ، زخمي و اسير و تبعيد شده اند. نبرد کنوني منظورم نبرد براي حفظ موجوديت، جانفشاني ها و قرباني هاي زيادي را طلب مي کند. نبرد کنوني بسيار بزرگتر و خطرناک تر و سخت تر است. زيرا در داخل خانه صورت مي گيرد. کسي که مي خواهد از موجوديت ، بقا ، هستي ، کرامت ، شرف ، آبرو و وطن خود دفاع کند بايد براي قرباني دادن آماده باشد و قرباني بدهد. من به برخي از لبناني ها مي گويم بر شما عيب و ننگ است که ما را به خاطر شهيداني که در اين نبرد مي دهيم سرزنش کنيد. اين براي شما عيب است. شرم کنيد و خجالت بکشيد. ما به خاطر شهدايي که در اين راه ( نبرد با تروريست ها و تکفيري ها ) داده ايم هرگز احساس شرم نمي کنيم. اين نبرد بر سر موجوديت و ادامه بقاست. نبرد بسيار سختي است که از تپه به تپه ديگر و از دره به دره ديگر و از خانه به خانه صورت مي گيرد و طبعا شهدا و قربياني به همراه دارد. از خودتان خجالت بکشيد و به خاطر شهدايي که در اين راه تقديم کرديم درباره ما ناعادلانه سخن نگوييد. زيرا به فضل همين شهدا و زخميان و اسراي مقاومت است که شما عيب کنندگان ما در امنيت و آرامش در لبنان زندگي مي کنيد. بنابراين دست از اين کار برداريد و بس کنيد. البته اين گونه رفتارها در اراده و تصميم ما هيچ تغييري ايجاد نمي کند. در سايه همين جنگ رواني که از سوي سفارت آمريکا و ديگر کشورها تامين مالي مي شود مي گويند که حزب الله در شرايط بحراني قرار گرفته است. از سال 2005 مي گويند که حزب الله در بحران قرار گرفته است ما که در بحران قرار نداريم. پيروزي به دنبال پيروزي کسب مي کنيم. مي گويند حزب الله با مشکل دروني و داخلي مواجه شده است. اين در حالي است که در جهان حزبي مانند جنبش حزب الله لبنان وجود ندارد که کادر رهبري آن ، طرفداران آن شامل زنان و مردان و کودکان و نخبگانش بر سر تصميمي که مي گيرند چنين اجماع و وحدت و هماهنگي داشته باشند. مي گويند که حزب الله در خصوص جذب نيروي جوان و داشتن نيروي جوان مشکل دارد و به همين علت کودکان را به ميدان جنگ مي برد. البته اين ادعاها را بر اساس برخي از شهداي چهارده و پانزده ساله ما مطرح مي کنند. ديروز گفتند که سيد حسن نصرالله فراخوان بسيج عمومي داده است. من هرگز چنين فراخواني نداده ام. خدا را شکر شرايط و روزگار بسيار مساعد و وفق مراد است. بلي ممکن است روزي فرا برسد که فراخوان بسيج عمومي بدهم. من خطاب به همه ( ياوه گويان ) مي گويم اگر کادر رهبري حزب الله امروز بخواهد تصميمي در خصوص حضور در ميدان ها اتخاذ کند خواهيد ديد که ده ها هزار نفر از مردان مرد در همه عرصه ها و ميدان ها حضور مي يابند. اي مردم لبنان و سوريه و فلسطين و اي ملت هاي منطقه که به گروه هاي مقاومت از جمله ما اميد بسته ايد من مي خواهم در عيد پيروزي مقاومت به شما بگويم - گفته اي که دشمن آن را تاييد مي کند ولي برخي از جمله دشمنان که در لباس دوست هستند در خصوص آن ترديد مي کنند- بگويم و به قرآن عظيم قسم مي خورم که مقاومت لبنان از ژوئن سال 1982 ( از زمان تاسيس ) تاکنون به اندازه امروز و اين لحظه که من براي شما سخنراني مي کنم آماده تر ، قويتر ، عزيز تر ، مجهز تر ، مسلح تر ، خبره تر و مصمم تر نبوده است و مجاهدان و مبارزان حزب الله لبنان امروز حضور قويتر و حماسي تري دارند مانند آن چه امروز يعني در تاريخ 24 مه سال 2015 مي بينيم. مقاومت ، ملت مقاوم و گزينه مقاومت که از سال 1985پيروزي در پي پيروزي کسب کرده است اين پيروزي ها سال 200 ادامه داشت و امتداد آن در سال 2006 نيز ديده شد. پيروزي ما در سوريه نيز قطعي است. پيروزي حقيقي ما در سوريه اين است که توطئه گران چهار سال و نيم پيش خواستند نظام سوريه را ظرف دو يا سه ماه ساقط کنند ولي سوريه همچنان پايدار باقي ماند و مقاومت کرد و همچنان به مبارزه ادامه مي دهد. همين مقاومتي که چنين پيروزي هايي را کسب کرده است من در سالروز پيروزي مقاومت به شما مي گويم که به فضل و برکت اين معادله طلايي اگر به خدا توکل کرديم و ملت ها و ارتش ها و گروه هاي مقاومت منطقه نيز به خداوند تبارک و تعالي توکل کنند و به دشمنان مان تکيه نکنيم و منتظر خير و خوبي از سوي دشمنان نباشيم و به دوستان واقعي خود تکيه کنيم و اگر به نيرو و توانمندي و عقل و نيروهاي قهرمان خود و جوانان خود تکيه کنيم معتقدم که اين طرح توطئه آميز تکفيري شکست خواهد خورد و نابود خواهد شد و اثري از آن باقي نخواهد ماند. من بار ديگر سالروز پيروزي مقاومت و اين عيد را به شما تبريک مي گويم و مقاومت همچنان پايدار باقي مي ماند و پيروزي هاي جديد کسب مي کند.