مقاومت باعث عزت و کرامت عربهاست / مقاومت، موضوع فلسطين و مناقشه اعراب و اسراييل همچنان زنده است
سيد حسن نصرالله: هرچند شوراي همکاري خليج فارس حزب الله را درفهرست گروههاي تروريستي قرارداد اما خوشحال نباشد و بداند که درجهان عرب و اسلام مردم وجود و بقاء آن را تحمل نمي کنند. اسراييل نمي تواند دوست ملتهاي عرب و مسلمان باشد چه رسد به اينکه بخواهد متحد آنها شود. شما (اسرائيل) دشمن هستيد و دشمن باقي خواهيد ماند.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرگزاری تقریب (تنا) سيد حسن نصرالله دبيرکل حزب الله لبنان در سخنراني به مناسبت هفتمين روز شهادت حاج علي فياض ملقب به «حاج علا» در روستاي انصار در جنوب لبنان، گفت: اگر براي دفاع از عراق در برابر داعش منتظر اجازه اتحاديه عرب و اجماع عربي و رياض مي مانديم نبايد هيچ اقدامي مي کرديم.
سيد حسن نصرالله در ادامه گفت: در آن زمان در لبنان کساني که مسئله بوسني را مورد توجه قرار مي دادند دو ديدگاه داشتند. گروههايي که انديشه حاکم بر آنها انديشه سعودي است که از يکصد سال برآن بنا شده است. اين گروهها معتقد بودند که براي کمک به مسلمانان مظلوم بوسني بايد مسيحيان لبنان را مسئول بدانيم. آنها معتقد بودند که بايد از مسيحيان لبنان و خصوصاً ارتدوکس ها انتقام بگيريم وبه آنها تعرض کنيم و به اين شيوه فشار بر مسلمانان مظلوم بوسني کاهش مي يابد. البته اين گروه کوچک و افراطي بودند و اهل سنت اساساً اعتقادي به اين انديشه نداشتند. اين گروه کوچک حتي اهل سنت را تکفير مي کنند. اين گروه شروع به بمب گذاري کردند و چندين پل را منفجر کردند و شماري از کشيش هاي مسيحي ارتدوکس را هدف قرار دادند و به چندين کليسا و قبرستان مسيحي حمله کردند. اما مسئله توسط حکومت و نهادهاي لبناني حل شد.
وي افزود: در آن زمان ديدگاه دومي نيز وجود داشت. آنها معتقد بودند که رويدادهاي بوسني و هرز گوين هيچ ارتباطي به مسيحيان لبنان ندارد. عده اي در بوسني مشغول کشتار يکديگر بودند و حتي مسيحيان را نيز به قتل مي رساندند که البته شبيه به آن را امروز شاهد هستيم و مسلمانان يکديگر را به قتل مي رسانند. اگر کسي مي خواهد کمک کند به آنجا برود و کمک کند يا کمک مالي و تدارکاتي کند و يا آنها را تحت آموزش قرار دهد و تجربيات خود را در اختيار آنها قرار دهد.
سيد حسن نصرالله افزود: حزب الله در آن زمان ديدگاه دوم را داشت. ما در آن زمان جنبش نوپائي بوديم. نيروها و امکانات ما بسيار محدود بود اما حاج علاء و شمار زيادي از همقطارانش کشور را که در اشغال بود و خود با اشغالگران روبرو بود ترک کردند و به بوسني رفتند. جائي که هيچ چيز درباره آن نمي دانستيم. نه زبان آنها را مي دانستيم و نه هيچ چيز ديگر...چرا؟ به چه علت اين کار را کرديم؟ در واقع علت اين کار مسائل انساني و اخلاقي و وجداني بود...ما وقتي با وجدان خود و با خداي خود تنها مي شديم مي ديديم که بايد کاري کنيم. اين کاري بود که از دست ما بر مي آمد. ما مي توانستيم شماري از فرماندهان و رزمندگان را به بوسني بفرستيم و اين کار را کرديم. ما نه ارتش داشتيم و نه سلاح که به بوسني بفرستيم. ما فقط با دولت بوسني و مرحوم علي عزت بگوويچ رئيس جمهوري بوسني در ارتباط بوديم. ما در آنجا نيز شهيد داديم. شهيد رمزي مهدي نمونه اي از آن است. شماري از دوستان ما تا مدتها در آنجا بودند و آموزشگاه تاسيس کردند و چندين عمليات اجرا کردند و در کنار بوسنيائي ها جنگيدند. آيا اين کار ما را تروريستي به شمار مي آوريد؟ ما ديدگاههايمان را به اهالي بوسني تحميل نکرديم و در تصميمات سياسي آنها و يا حکومت و قانون اساسي و گفتگوهاي ملي مداخله نکرديم. ما فقط براي کمک به آنها براي دفاع از خودشان به آنجا رفته بوديم.
سيد حسن نصرالله در ادامه گفت: اکنون عده اي ما را متهم مي کنند که مقاومت فرقه گرا هستيم. ما که در بوسني جنگيديم آيا در بوسني شيعه وجود داشت که براي دفاع از آنها رفته باشيم؟ همه مي دانندکه مسلمانان بوسني اهل سنت هستند. شهيد علاء که امروز اين مراسم را براي او برگزار مي کنيم کشورش و خانواده اش و سرزمين اشغال شده اش را به همراه شماري ديگر از برادرانش براي دفاع از بوسني و هرزگوين رفت که هزاران کيلومتر فاصله داشت. او رفت تا از آبرو و حيثيت و خون و جان مسلمانان سني و دفاع کند. آيا او فرقه گرا بود؟
دبيرکل حزب الله لبنان در بخش ديگري گفت: ما فقط براي رضاي خدا و در راه خدا به بوسني رفتيم. اگر کسي شهيد شد و يا زخمي شد فقط براي خدا بود. ما از هيچ کس براي اين کار درخواست پاداش نمي کنيم. ما فقط به وظيفه خود عمل کرده ايم.
سيد حسن نصرالله در بخش ديگري گفت: برادران ما و قبل از اينکه حاج علا به عراق برود به سوريه رفته بودند اما مسئله سوريه را در بخش بعدي مطرح مي کنم. وقتي داعش به استانهاي موصل و صلاح الدين و دياله بخش زيادي الانبار و بخشي از کرکوک حمله کرد و به نزديک بغداد رسيد کل عراق در معرض تهديد بود.
سيد حسن نصرالله گفت: مي گويند به علت اين که ما در عراق حضور داريم ما را گروهي تروريستي به شمار مي آورند بنابراين مي خواهم بگويم که داستان حضور ما در عراق چيست و موضوع حاج علاء محملي براي بيان اين مسئله است. داعش در عراق کل مردم اين کشور را مورد تعرض قرار داده بود و شيعيان و اهل سنت و مسيحيان و ايزدي ها و عربها و کردها وترکمنها را به قتل مي رساند و هيچ تفاوتي ميان آنها قائل نبود. براساس آمارهاي دقيقي که در اختيار داريم تعداد اهل سنت که توسط داعش به قتل رسيدند بسيار بيشتر از شيعيان بوده است.
دبيرکل حزب الله لبنان گفت: داعش به اين شکل تقريباً به بغداد رسيده بود و حتي برخي کشورهاي عربي حوزه خليج (فارس) و اردن و برخي کشورهاي ديگر منطقه احساس خطر مي کردند. برخي اين کشورهاي عربي مشاهده مي کردند که اين جادو وارونه شده است. آنها از داعش حمايت کرده بودند تا حکومت عراق و حکومت سوريه را به دست بگيرد اما محاسبات آنها از بين رفته بود (و خودشان در معرض خطر قرار گرفته بودند). در آن زمان دولت و احزاب و علماي شيعه و سني همگي خواستار اتحاد مردم اين کشور براي مقابله با خطر بودند و صداي مرجعيت در نجف اشرف از همه بلندتر بود. فتواي مشهور حضرت آيت الله سيستاني دعوت براي جهاد و دفاع بود. دهها هزار نفر از جوانان عراقي به جبهه ها رفته بودند و برادران عراقي ما به ما اعلام کردند که به کمک شما نياز داريم. آنها مي گفتند ما از شما نيرو نمي خواهيم. ما هزاران رزمنده داريم. ما شماري از فرماندهان و اعضاي شمارا براي کمک به تشکيلات و مديريت عمليات و آموزش و حتي در برخي اماکن حساس در ميدان جنگ نياز داريم. بنابراين ملت عراق در معرض تهديد داعش بودند و سرنوشت اين کشور و کل منطقه در معرض خطر بود. اين تعارف نيست. فرهنگ و انديشه و همچنين عتبات مقدسه ما در معرض خطر بود. آنها همه چيز اعم از مساجد و کليساها و اماکن مقدسه را ويران مي کردند. بنابراين از ما درخواست کمک شده بود و ما بايد وارد عمل مي شديم. اگر قرار بود منتظر اتحاديه عرب و اجماع عربي و رياض و ...بمانيم هيچ کاري نبايد مي کرديم.
سيد حسن نصرالله درباره حضور نروهاي حزب الله در سوريه هم گفت: درباره حضور در سوريه نيز شبهاتي وجود دارد که بايد بگويم در اين کشور مقام حضرت زينب و بعد از آن منطقه قصير در خطر بودند و به اين دليل وارد معرکه شديم. ما بيکار نبوديم و جوانانمان در خيابان ها پرسه نمي زدند تا بخواهيم براي آنها به دنبال جايي براي حضور و جنگيدن باشيم. ما حضورمان در سوريه را از ابعاد گوناگون از جمله بعد ديني، فقهي، مسووليت، منافع کشور، منافع منطقه و اولويت مبارزه با اسراييل سنجيديم.
وي افزود: حاج علاء از نخستين افرادي بود که به سوريه رفت. او داراي بصيرت و شفافيت در مواضع و ايمان بود و درگيري ها را از ميانه ميدان، فرماندهي مي کرد. يکبار مجروح شد و به لبنان بازگشت. همان جا مي توانست بگويد که من وظيفه خود را انجام دادم و مرا رها کنيد تا اينجا بمانم. اما بلافاصله پس از بهبودي به سوريه بازگشت. بعد از مدتي بار ديگر به شدت زخمي شد. بار ديگر زخم هايش را مداوا کرد و به سوريه بازگشت. هيچگاه بهانه تراشي نکرد. او هفت فرزند داشت و حق داشت بگويد من وظيفه ام را انجام دادم و نوبت بقيه افراد است تا به سوريه بروند. او همانند بقيه دوستانش کاملا با بصيرت و هوشياري وارد سوريه شد. آنها هيچگاه دنبال بهانه تراشي و يا مجبور به حضور در سوريه نبودند. ما هيچگاه از سوي کسي مجبور به حضور در سوريه نشديم. هيچ کس به ما دستور رفتن به سوريه نداد. حتي ايران و حتي رهبر معظم (انقلاب). ما از ايشان براي حضور در سوريه دستور نگرفتيم. البته به دنبال حکم شرعي بوديم اما دستوري دريافت نکرديم. حضور در سوريه با اراده خود ما و با تصميم خودمان عملي شد. اين از فهم و بصيرت ما برخاسته است. حاج علاء از لحاظ فهم و بصيرت، نماينده همه برادرانش که در سوريه شهيد شدند و همه برادراني که هم اکنون در سوريه در حال جنگ هستند محسوب مي شود.
دبيرکل حزب الله لبنان درباره تنش اخير سعودي ضد لبنان نيز گفت امروز، لبنان مورد خشم سعودي قرار گرفته است. برخي به دنبال آن هستند که خشم سعودي را بکاهند، اما همه بايد به دنبال يافتن علل اين خشم باشند. در سخنراني قبل به برخي علل اشاره کردم و اکنون آن را تکميل مي کنم. سعودي از ما عصباني است و من به خوبي علت آن را مي دانم. کسي که ناکام مي ماند و شکست مي خورد، نخستين واکنشش عصبانيت است و به دنبال راهي براي تخليه خشم خود است. سعودي در مورد سوريه بسيار خشمگين است. در يکي دو ماه نخست بحران در سوريه بارها گفتيم که مقامات سوريه براي گفتگو و حل مشکل آمادگي دارند و حاضرند به مخالفان امتياز دهند اما دايما جواب منفي مي شنيديم. آنها مي گفتند نظام سوريه دو يا سه ماهه سرنگون مي شود. هيچ کس به دنبال راه حل سياسي و توقف درگيري ها نبود زيرا همه آنها و در رأسشان سعودي اين چنين حساب کرده بودند که سوريه سه ماهه در دست آنها خواهد افتاد. از نخستين روزهاي بحران، بيشترين نقش آفريني منطقه اي را سعودي انجام مي داد. در همان زمان يکي از شاهزادگان سعودي به امّان آمد و به دخالت پرداخت و پول هاي زيادي هزينه کرد و دستور مي داد. اين فرد و ديگران، معروف و شناخته شده هستند. يک ماه، دوماه، يکسال، دو سال گذشت و سال پنجم فرا رسيد اما همه اميد آنها از بين رفت. امروز، سوريه نسبت به آنچه آنها در ابتداي بحران تصور مي کردند در مکان و جايگاه ديگري قرار دارد. آنها به شدت شکست خوردند و اميدشان نااميد شد. آنها حتي به دنبال آن بودند که پاي ناتو و آمريکا را به سوريه باز کنند. در مورد يمن هم همين مساله بود. مقامات جديد سعودي گمان مي کردند که دو ياسه هفته اي و در بدترين حالت، يک يا دو ماهه درگيري ها را به نفع خود به سرانجام مي رسانند و به همه کشورهاي عرب درس خوبي مي دهند تا کشور قاطع و مقامات قاطع و حاکمان و شاهزادگان قاطع سعودي را بشناسند و پس از آن، همه کشورهاي عرب رهبري سعودي را به رسميت بشناسند. از هر يمني که بپرسيد خواهد گفت که قبل از ورود سعودي به يمن، يمني ها در صنعا گرد هم آمدند و مشکلات و اختلافاتمان را حل کردند. اما ناگهان سعودي وارد معرکه شد و همه دستاوردهاي گفتگوهاي ملي را بر هم زد و اعلام کرد ما اين موضوع را از راههاي نظامي حل خواهيد کرد.
سد حسن نصرالله افزود: سعودي در يمن هم به شدت شکست خورد. هزينه هايي که امروز سعودي در اثر ورود به جنگ يمن پرداخت مي کند، از جمله هزينه هاي انساني، سياسي، نظامي، مالي و غير مادي بسيار زياد است. آنها ادعا مي کنند که براي مبارزه با حوثي هاي به قول خودشان تروريست وارد يمن شده اند اما حقيقت آن است که جنگي را ضد ملت يمن آغاز کردند. با اين حال نظام سعودي فقط توانسته است بر استانهاي جنوبي سيطره پيدا کند که در آنها دست به جنايتهاي وحشتناک رخ داده است. همين دو روز پيش، خانه سالمندان در عدن مورد هجوم قرار گرفت. آيا کسي نيست اين موضوع را براي جهانيان شرح دهد؟ من بايد اين موضوع را توضيح دهم، زيرا هيچ کس اين کار را نکرد. خانه سالمندان در عدن مورد هجوم قرار گرفت. چه کساني در اين خانه سالمندان خدمت مي کردند؟ گروهي از راهبه ها. پرستاران چه کساني بودند؟ پرستاراني از هند. بنابراين، (بنابر ديدگاه تکفيري ها) در اين خانه سالمندان، کفار حضور داشتند و بايد کشته شوند و سرشان از بدن هايشان جدا شود. اين در حالي است که همه سالخوردگان، مسلمان بودند. راهبه ها مسيحي بودند، هندي ها را نمي دانم که هندو بودند يا سيکي يا مسلمان. راهبه ها و پرستاران را کشتند و بسياري از سالخورده ها مسلمان را هم به خاک و خون کشيدند. اين جنايت زير نظر نيروهاي سعودي رخ داد. همانهايي که يمن را بمباران و تخريب مي کنند و زمين را به القاعده و داعش سپرده اند.
وي تاکيد کرد: سعودي در يمن شکست خورده و باز هم شکست خواهد خورد. من تاکيد مي کنم که اطمينان کامل دارم همان گونه که از روز اول گفتم، هيچ گزينه اي جز پيروزي ملت يمن وجود ندارد. اين، منطق عدالت و قوانين و سنتهاي الهي است که بر تاريخ و جامعه ها حاکم است. ملتي که مقاومت و پايداري کند و نترسد و متزلزل نشود به هيچ عنوان شکست نخواهد خورد.
خوب، سعودي در سوريه و يمن و لبنان و بحرين شکست خورده است. آنها در بحرين نتوانستند قيام مردمي را متوقف کنند. پنج سال است که مردم بحرين تظاهرات مي کنند و مسالمت آميز شعار مي دهند و از پا ننشسته اند که اين شکست سعودي است. سعودي به دنبال کسي مي گردد که مسووليت شکستهايش را بر عهده او قرار دهد و ما را پيدا کرده است. البته ما که خوشحال مي شويم و شکرگزار خداوند هستيم. اگر ما بدانيم که سهم بزرگي در ناکام گذاشتن طرح ها و دشمني ها و خرابکاري ها داشته ايم، در دنيا و آخرت افتخار مي کنيم.
آنها از ما خشمگين شدند و خشمشان همه لبنان را فرا گرفت. آنها از لبناني ها هم عصباني هستند. متاسفانه نتايج بسياري از نظرسنجي ها را منتشر نمي کنند تا حقايق روشن شود. لبناني ها مي دانند که هدف سعودي در سوريه سرنگون کردن نظام و روي کار آوردن هر کس و هر گروه بجاي نظام کنوني بود، دقيقا مانند يمن. آنها به دنبال قتل و کشتار مخالفان هستند و مهم نيست که القاعده و داعش بر کشور حاکم شود. اگر سوريه مقاومت نمي کرد و القاعد و داعش و النصره و گروههاي مشابه بر اين کشور حاکم مي شدند، آيا لبنانيه ها از جمله مسيحيان و مسلمانان در امان مي ماندند؟ و حتي کساني که خود را در لبنان ميانه رو مي خوانند، در امان بودند؟ کساني که با سعودي در سوريه مبارزه کردند مدافعان واقعي منافع لبنان بودند. آنها ما را تحريک مي کنند که لبناني ها را از کشورهاي عرب منطقه خليج فارس بيرون مي ريزيم مگر آنکه شما از سوريه خارج شويد و سوريه را به دست تکفيري ها بدهيد تا آنها به لبنان بيايند و کودکان شما را سر ببرند و زنانتان را به اسارت ببرند و مساجدتان را تخريب کنند وکليساهايتان را ويران سازند. چه کسي اين مساله را قبول مي کند؟ آنها هر روز بهانه اي مي تراشند و مي گويند، اگر به ارتش لبنان کمک کنيم، کمکهايمان به حزب الله مي رسد. بهانه عادل الجبير اين است. اما از لبناني ها مي پرسم که آيا حزب الله تاکنون گلوله، توپ يا موشکي از ارتش لبنان دريافت کرده است؟ اين چه حرفهايي که مي زنند؟ آنها فقط به دنبال بهانه تراشي هستند.
آنها در گام بعدي مي خواهند حزب الله را در سازمان همکاري هاي اسلامي در ليست گروههاي تروريستي قرار دهند. انشاالله خير است. قبل از آن هم در نشست وزراي کشور عرب اين کار را کردند. البته در اين نشست بندي وجود ندارد که صراحتا گفته باشد که حزب الله، سازماني تروريستي است و يا اينکه نظر ديگران را در اين مورد کسب کنند. سعودي در اين مورد مخفيانه عمل کرده است. مانند هميشه بيانيه پاياني داده اند و در آن بيانيه در جمله اي آورده اند «حزب الله تروريست» . يعني حزب الله را تروريستي توصيف کرده اند. سعودي با خود گفت که اين گونه کار تمام است اما برخي کشورهاي عرب موضعگيري کردند که جاي تشکر دارد. الجزاير اعلام کرد که اين موضع را ندارد. دولت لبنان هم موضع گرفت. بنابر اين اجماع عربي در اين خصوص وجود نداشت اما به هر حال بيانيه صادر شد.
سيد حسن نصرالله ادامه داد پس از اين اقدام، شاهد واکنش ها بوديم. بيشترين اعتراض ها و واکنش ها در تونس صورت گرفت. تونس از دير باز به حمايت از مقاومت و فلسطين معروف بوده است. در تونس اجماعي صورت گرفت که حتي مردم، سکوت وزير کشورشان را تحمل نکردند و شخصيتهاي رسمي و غير رسمي و فراکسيونهاي پارلماني و اتحاديه ها و روزنامه ها و جمعيت ها و اقشار مختلف مردم و حتي رييس جمهور و وزير خارجه تونس موضع گيري کردند. ما از موضع ملت و دولت و احزاب و پارلمان و جريانهاي تونس تشکر مي کنيم زيرا واقعيتها و حقيقت ملتهاي عرب را به نمايش گذاشتند. ما از آنها نخواستيم که چنين کنند. امروز هم جلسه اي داشتيم و در آن مقرر شد که با هيچ کس براي موضع گيري در برابر شوراي همکاري خليج فارس تماس نگيريم. هيچ کس مجبور به همراهي با ما نيست. اگر کسي اين گونه موضع گيري کند، ارزش دارد. ما کسي را در تنگنا قرار نداده ايم و با کسي تماس نگرفته ايم.
در لبنان، فلسطين، سوريه، عراق، مصر، الجزاير، اردن، ايران، پاکستان، مغرب، موريتاني، حتي از داخل کشورهاي منطقه خليج فارس و کشورهاي ديگر موضعگيري هايي را شاهد بوديم. بيشتر اين مواضع، مردمي بود اما الجزاير و سوريه و ايران موضع رسمي گرفتند.
در اين خصوص چند نکته را بيان مي کنم: اول اينکه، ما از همه کساني که با ما همراهي و از ما دفاع کردند و موضع شوراي همکاري و وزراي کشور عرب را محکوم کردند، تشکر مي کنيم. دوم آنکه، اهميت اين موضعگيري ها در اين است که شاخصي براي درک مکان و جايگاه مقاومت در ميان ملتهاي عرب بود. برخي مي خواستند اين گونه وانمود کنند که مقاومت تمام شده و اثري از آن نمانده است. مقاومت، موضوع فلسطين و مناقشه اعراب و اسراييل همچنان زنده است. نکته سوم اينکه، فريادها و اعتراض هايي که طي اين چند روز شاهد آن بوديم بسيار با ارزش بود و حتي ارزش آن از تظاهرات ميليوني گذشته هم بالاتر بود. چرا؟ زيرا در فضاي کنوني جهان عرب ابراز شد. فضايي که پول و رسانه و تفکر تکفير ديني و سياسي بر آن خيمه زده است. کساني که موضع گيري کردند منافع ملي و شخصي شان را در خطر انداخته اند زيرا در برابر خشم پادشاه سعودي و شاهزادگان قرار گرفته اند. سعودي با کسي مسامحه نمي کند همانگونه که با لبناني ها مسامحه نکردند. بنابر اين، اين اعتراض ها معناي واقعي فرياد بر سر حاکم مستبد و سلطه گري است که به مال و رسانه و تکفير ديني و سياسي مجهز است. بعيد نيست که فردا فتوايي از شيوخشان بگيرند که هر کس در برابر اين تصميم اعتراض کند، کافر و مشرک است. مساله ديگر که اهميت زيادي دارد آنکه، واکنشهاي رسمي و غير رسمي و بويژه مردمي به اين تصميم، پيامي قوي به اسراييل بود. اسراييل اين تصميم (تروريستي خوانده شدن حزب الله) را فرصتي مناسب يافته بود تا خود را دوست و حامي اهل سنت معرفي کند. برخي دجال ها و منافقين و دروغگوياني در ميان سياستمداران و رسانه ها بودند که سخنان مرا تحريف کردند که نصرالله گفته است اهل سنت متحد اسراييل شده اند. من اين را نگفتم و همه شما سخنان مرا شنيده ايد. اسراييل، خود را متحد اهل سنت مي خواند و برخي هم مي خواهند اين گونه وانمود کنند. پادشاه بحرين در کاخش با يک خاخام صهيونيست ديدار کرد. علماي بحرين و افراد برجسته بحرين در زندان در بند هستند ولي صهيونيستها در کاخ پادشاه مورد استقبال قرار مي گيرند.
نصرالله افزود: واکنش هاي روزهاي گذشته، پاسخ ملتهاي عرب به اسراييل بود، ملتي که اکثرشان اهل سنت و جماعت بودند. پيام، اين بود که هر چند که شوراي همکاري، حزب الله را در ليست گروههاي تروريستي قرار داد اما خوشحال نباشد و بداند که در جهان عرب و اسلام روزي نخواهد آمد که وجودشان بصورت طبيعي جلوه کند و مردم وجود و بقاء آن را تحمل کنند. شما (اسراييل) نمي توانيد دوست ملتهاي عرب و مسلمان باشيد چه رسد به اينکه بخواهيد متحد آنها شويد. شما دشمن هستيد و دشمن باقي خواهيد ماند. شما تروريست هستيد و در نظر ما تروريست باقي خواهيد ماند. اين پيام قوي ملتها بود. اسراييل که سرزمين فلسطين را اشغال کرده بايد چنين جوابي را بگيرد. اسراييلي که هر روز فلسطينيان را مي کشد و هزاران فلسطيني را اذيت مي کند و فلسطينيان را تا آخر دنيا تحت تعقيب قرار مي دهد، بايد چنين جوابي را دريافت کند. عمر النايف، مبارز شهيد و شريف فلسطيني که از سرزمينش رانده شده بود، به بلغارستان پناه برد، در وسط سفارت فلسطين در بلغارستان به دست ماموران موساد به شهادت رسيد اما کشورهاي عرب تکان نخوردند و سکوت کردند. هيچ کس شکوائيه اي به شوراي امنيت نداد و اتحاديه عرب بيانيه اي صادر نکرد زير ا او يک فلسطيني بود و اسراييل او را کشته بود. هيچ نظام عربي نمي تواند با اسراييل رابطه اش را عادي کند، نه آل سعود و نه آل فلان و نه حاکمان و پادشاهان و نه فقها و نه رسانه هايي که ميليونها دلار براي آنها صرف مي شود و نه فتنه انگيزان و فتنه انگيزي ها. فتنه انگيزي ها شايد بتواند ميان مسلمانان و مسيحيان و يا شيعه و سني اختلاف افکني کند اما نمي تواند روابط را با اسراييل عادي سازد. اين آخرين اسلحه اسراييل بود که عمل نکرد. به مصر که امضا کننده کمپ ديويد است نگاه کنيد. ببينيد پارلمان مصر با نماينده اي که با اسراييل رابطه برقرار کرده بود چه کرد. اين در حالي است که مصر با اسراييل رابطه ديپلماتيک دارد و اسراييل در قاهره داراي سفارتخانه است. نمايندگان پارلمان مصر، نماينده اي را که سفير اسراييل را در خانه اش راه داده بود، با کفش زدند و تدابير سخت گيرانه اي را ضد او به اجرا گذاشتند. اين افراد، عرب هستند. اين است هويت عربي. اين ملت و امت عرب است. اسراييل بايد اين را درک کند. ممکن است آل فلان با شما (اسراييل) دست دهد و روبوسي کند اما بدانيد شما که در جنين و ديرياسين و غانا و در حق مصري ها و تونسي ها و ملتهاي منطقه جنايت آفريديد، جايگاهي در ميان ملتها نداريد و هر کس بخواهد شما را بالا ببرد بي شک با شما زمين خواهد خورد. سعودي به زودي خواهد فهميد که وارد معرکه اي شده است که پايان آن شکست است.
در پايان، در برابر «حاج علاء بوسني» و برادران شهيدش به شما اطمينان مي دهم که کشورمان را از خطرها دور و از آرامش و وحدت ملي آن دفاع مي کنيم. مقاومت که در برابر اسراييل و زياده خواهي هاي آن ايستاد و اميد امت اسلامي در کرامت و شرافت است، در ميدانهايي که لازم است، حضور خواهد يافت هر چند که اتهامات و توهين ها افزايش يابد و يا شمار شهدايمان زيادتر شود. ما در اين راه بهترين جوانان و فرماندهانمان را فدا کرديم اما همچنان بر سر سلاطين زورگو فرياد خواهيم زد و در روزگار پيروزي ها همچنان سهيم در موفقيتها خواهيم بود و هميشه از مژده دهنگان به پيروزي خواهيم بود.
با محبت، حمايت و با صبر و پايداري خانواده هاي شهدا راهمان را ادامه مي دهيم و انشاالله عاقبتي جز پيروزي و برکت نخواهيم داشت.