صداي پاي عيد مي آيد و دل مومن برسر دو راهي آمدن عيد رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکليف است، از آمدن آن يک دل شاد باشد يا از رفتن اين يک محزون ؟ عيد فطر پاک ترين و عيدترين عيدهاست چرا که پاداش يک ماه عبادت و شست وشوي جان درنهر پاک رمضان است.
اشتراک گذاری :
عيد فطر، عيد پايان يافتن رمضان نيست ، عيد برآمدن انساني نو از خاکسترهاي خويشتن خويش است، چونان ققنوس که ازخاکستر خويش دوباره متولد مي شود. رمضان کوره ايي است که هستي انسان را مي سوزاند و آدمي نوبا جاني تازه از آن سر بر مي آورد . فطر شادي و دست افشاني بر رفتن رمضان نيست ، بر آمدن روز نو، روزي نو و انساني نو است . بناست که رمضان با سحرها و افطارهايش ، با شبهاي قدر و مناجاتهايش از ما آدمي ديگر بسازد . اگر درعيد فطر درنيابيم که از نو متولد شده ايم، اگر تازگي را درروح خود احساس نکنيم، عيد فطرعيد ما نيست . از اينروست که در دعاي قنوت نماز عيد فطر مي خوانيم :
اسئلک بحق هذااليوم الذي جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلي الله عليه و اله ذخراً و مزيداً
"از تو خواهم به حق اين روز که آن را براي مسلمانان عيد قرار دادي وبراي محمد و آل او ذخيره و فزوني ساختي ." عيد فطر؛ ماه پيروزى برطاغوت نفس
عيد فطر و فطرت در قرآن عيد فطر؛ يعنى بازگشت به فطرت و سرشت. بازگشت ازاين نظر كه آيا رابطه ما با فطرت پاك انسانى به طورصحيح برقراراست يا نه؟ آيا آن اعماق روح و فطرت پاكى كه خداوند به ما داده و براثرحجابهاى جهل، انحراف و گناه، زنگار بر رويش نشسته، دركلاس ماه رمضان زنگارها زدوده شدهاند يا نه؟ كه اگر چنين است بايد ابتداى نجات و آغاز پيروزى بر طاغوت نفس را در نماز عيد فطر اعلام بدارند و جشن بگيرند. به عنوان اين كه: آن چه را در ماه رمضان آموختهاند و در راه خودسازى و بهسازى به كار بردهاند ابراز بدارند، با كلمات و حركات، بلكه درقلب و درون، با تمام وجود و احساس، و با شعار آميخته با شعور و فرياد برون و درون كه: «الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله و الله اكبر ولله الحمد والحمدلله على ما هدانا وله الشكرعلى ما اولانا؛ خدا بزرگتراز آن است كه توصيف گردد. آرى چنين است، معبودى جزخداى يكتا و بىهمتا نيست، وخدا بزرگترازآن است كه وصف شود، حمد و سپاس اختصاص به ذات پاك خدا دارد به خاطرآن كه ما را درراستاى پاكسازى و بهسازى هدايت كرده، و شكراو را كه جمعيت ما وامت ما را برترين جمعيت وامت قرار داده است.
رمضان پايان مىپذيرد و به انتهاى خود مىرسد، مسلمانان درمكتب رمضان، در پرتو آيات قرآن و نيايشها و تقويت صبر و اراده، پس از فراگيرى به خودسازى پرداختهاند؛ اينك جشن مىگيرند كه در جهاد اكبر، با گامهاى استوار عبور كردهاند و به مقصود رسيدهاند.
فلسفه اعياد اسلامي چهار عيد در اسلام به طور رسمى وجود دارد كه عبارتاند از: عيد قربان، عيد فطر ، عيد غدير و عيد جمعه . عيد قربان جشن ايثار و فداكارى است، و مسلمان دراين رابطه به خويشتن بازمىگردد كه آيا به باطن و ماهيت چنين عيدى رسيده است يا نه. آن گونه كه ابراهيم خليل(ع) قهرمان توحيد رسيد، و حسين بنعلى عليهماالسلام آن را دركربلا تكميل كرد.
عيد غدير جشن ولايت و امامت است و انسان مسلمان با ژرفانديشى به خويشتن مىنگرد كه آيا انتخاب او در مسئله بسيارمهم رهبرى، صحيح بوده است يا نه؟ كه دربينش اسلام ناب، مسئله بسيارعميقى است، و از اركان زيربنايى نظام اسلام است، كه اگراو نباشد هيچ يك ازمفاهيم اسلام، ارزش واصالت خود را نمىتوانند نشان دهند.
عيد جمعه بازگشت به خويشتن است كه نقش اساسى درپيشبرد اهداف، و وصول به مقصود دارد، و به راستى كه برقرارى اتحاد و يك رنگى وهمدلى مسلمانان، وسيعترين و ژرف ترين بركات را براى آنها به ارمغان خواهد آورد.
ولى آيا مىدانيد كه اگر عيد فطرت و خودسازى نباشد، عيدهاى ديگرتكميل نخواهد شد. اگرچنين عيدى درزندگى انسان تحقق يابد همه روز، روز عيد است؛ چنان كه اميرمومنان على(ع) فرمود: «انما هو عيد لمن قبل الله صيامه و شكر قيامه، وكل يوم لا يعصى الله فيه فهو عيد؛(۱)امروزتنها عيد كسانى است كه روزه آنها درپيشگاه خدا پذيرفته شود، و عبادتهاى شبانه آنها مورد پذيرش خداوند شده باشد، و هر روزى كه گناه نكنى روزعيد تو است.»
حضرت على(ع) اين سخن را ازسرچشمه وحى گرفته بود، چرا كه وقتى خطبه رسول خدا(ص) را درمسجد پيرامون فضايل ماه رمضان شنيد، ازآن حضرت پرسيد: «بهترين كاردرماه رمضان چيست؟» پيامبر(ص) پاسخ داد: «الورع عن محارم الله عزوجل؛ (۲)ورع و پرهيزكارى ازآن چه خداوند حرام نموده است مىباشد؛ يعنى همان خودسازى و بازگشت به فطرت پاك توحيدى.»
مسئله عيد و فطرت در قرآن در قرآن مجيد كلمه عيد يك بار آمده، كه در رابطه با حضرت عيسى عليه السلام و شاگردان مخصوص اوست، شاگردان براى تكميل ايمان خود گفتند: «آيا پروردگار تو مىتواند غذايى ازآسمان (مائده) براى ما بفرستد؟» حضرت از اين تقاضا كه بوى شك و ترديد مىداد، نگران شد و به آنها فرمود: «از خدا بترسيد اگرايمان داريد.» ولى به زودى دريافت كه مقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عيسى است، تا در پرتو ديدار آن، قلبشان پاك و سرشار از يقين گردد، از اين رو به خدا عرض كرد:
«اللهم ربنا انزلعلينا مائده من السماء تكون لنا عيدا لاولنا وآخرنا وآيه منك؛ خداوندا مائدهاى ازآسمان برما بفرست تا عيدى براى اول و آخرما باشد و نشانهاى ازتو.» (۳) از آن جا كه روز نزول مائده روز بازگشت به پيروزى و پاكى و ايمان به خدا بوده است، حضرت مسيح (ع) آن را «عيد» ناميده است، نتيجه اين كه درقرآن كلمه «عيد» به عنوان تكميل مطرح شده است. عيد فطر وقتى براى ما عيد واقعى است كه درمسيرخودسازى، پيروزشده باشيم، و تحول عميقى درما پديدارشده باشد.
قرآن با صراحت، خداشناسى و دين را مسئلهاى فطرى مىشمرد.ازجمله درآيه ۳۰ روم مىخوانيم: «فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطرالناس عليها لاتبديل لخلق الله ذلك الدين القيم؛ اى پيامبر! روى خود را متوجه آيين خالص پروردگاركن، اين فطرتى است كه خداوند انسانها را برآن آفريده، دگرگونى درآفرينش خدا نيست.» اين آيه بيان كننده آن است كه دين اسلام بر اساس فطرت و سرشت انسان مىباشد و دستورهاى آن هماهنگ با درون ذات وجود انسان است و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبليغات غلط و تربيتهاى ناسالم، محفوظ باشد، همان را مىخواهد كه آيين ناب اسلام آن را مىخواهد و خداوند آئينش را براساس نيازهاى فطرى بشر تدوين نموده است و اگرانسان داراى فطرت نخستين، به دور از حجابها و زنگارها باشد، بدون هيچگونه ترديد، راه توحيد و دستورهاى صحيح الهى را مىپسندد و برمىگزيند،
انواع فطرت فطرت بر دوگونه است: فطرت عقل و فطرت دل. فطرت عقل يعنى استدلال روشن عقلى، كه انسان بعد ازرسيدن به كمال عقل با مشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستى، به اين حقيقت منتقل مىشود كه محال است اين نظام معلول مبدئى فاقد عقل و شعور باشد و اين«عقل فطرى» بدون نياز به معلم به مقصود مىرسد، ولى فطرت مفهوم ديگرى نيز دارد كه ازآن تعبير به «فطرت دل» مىشود، كه تفسير فطرى بودن دين با اين تعبير، صحيحتر و مناسبتر به نظر مىرسد و منظور از آن اين است كه انسان وقتى به اعماق جانش مىنگرد، نور حق را مىبيند و ندايى را با گوش دل مىشنود، ندايى كهاو را به سوى مبدا علم و قدرت بىنظير هستى دعوت مىكند، كه گاهى ازآن تعبير به «درك وجدانى» مىشود، مانند آن كه وقتى انسان يك گل زيبا را مىبيند، بدون استدلال به زيبايى آن پى مىبرد و از آن لذت مىبرد.
«عيد فطر» به معناى بازگشت به فطرت است، يعنى مساله خودسازى درماه رمضان، انسان را به مقامى مىرساند كه پردههاى جهل، هواپرستى و هرگونه موانع ضد فطرت، از سر راه فطرت برداشته مىشود و انسان مسلمان در اين هنگام به فطرت ناب خود كه ازدرون ذات وجودش مىجوشد بازمىگردد، همان فطرتى كه آيينه صاف خدانما و حق نماست؛ همان پيامبر باطن كه اگر ازاسارت زنجيرهاى جهل و هواپرستى آزاد گردد، راهنماى كامل و دقيق انسان به سوى كمالات است. هرگاه انسان در پرتو بركات ماه رمضان به اين درجه رسيد، به حقيقت مفهوم عيد فطر رسيده است و آغاز ماه رمضان در واقع براى او عيد است.
شواهد متعددى وجود دارد كه نشان دهنده فطرى بودن ايمان به حق است؛ مانند واقعيتهاى تاريخى كه نشان مىدهد در ميان هر ملتى در هر دورهاى اعتقاد به خداشناسى و مذهب وجود داشته است، چنانكه شواهد باستان شناسى و آثار به جا مانده از دورههاى قبل از تاريخ بيان كننده اين واقعيت است. مطالعات روانى و اكتشافات روانكاوى درابعاد روح انسان نيز شاهد ديگرى بر فطرى بودن اعتقادات دينى است، روانشناسان چهار تمايل عالى و اصيل را به عنوان ابعاد چهارگانه روح معرفى مىكنند كه عبارتند ازحس دانايى، حس زيبايى، حسنيكى، و حس مذهبى. كه اين خود نيز دريچه ديگرى برفطرى بودن دين است. (۴)
پىنوشتها: ۱- سيد رضى، نهج البلاغه، حكمت۴۲۸. ۲- شيخ صدوق، عيون اخبارالرضا، ج۱، ص۲۹۵.
۳- مائده / آيه ۱۱۴.
۴- براي اطلاع بيشتربه کتاب «حس مذهبى يا بعد چهارم روح انسانى» ترجمه مهندس بيانى رجوع نماييد. بقلم: حجةالاسلام والمسلمين محمد محمدى اشتهاردى منبع :سايت تبيان