خانواده مهم ترین نقش را در الگوسازی برای فرزندان دارد
خانواده و به ویژه مادران مهم ترین نقش را در ارائه الگوهای مناسب به فرزندان خود دارند.
اشتراک گذاری :
اشاره: با توجه به این که روز ولادت حضورت معصومه (س) روز ملی دختران نام گذاری شده گفت وگوی کوتاهی را با خانم "سیمین محمدی" استاد حوزه در ارتباط با نقش دین در زندگی اجتماعی و جایگاه دختران در جامعه انجام دادیم که متن گفت و گو به شرح زیر است. به نظر شما نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی دختران چیست؟ قطع یقین اگر زندگی بدون خدا و دین باشد انسان در آن دچار مشکل می شود این مسئله امروز تنها سخن ما نیست بلکه غربی ها نیز به آن اذعان دارند. حتی دانشمندان جامعه شناس و مردم شناس نیز به این نکته رسیده اند که زندگی بی دین سرشار از زمینه های افسردگی، اضطراب و استرس است. امروز مقالات زیادی در این رابطه نوشته شده است و نکته ای که در تمام این مقالات به آن توجه شده، این است که زندگی بی دین معنا ندارد زیرا دین هدف و غایتی را برای انسان تعریف می کند. دنیا هرچه به سمت جلو پبیش رود باز دنیاست و مستهلک می شود یعنی تا دیروز یک مدل لباس، یک مدل ماشین، حتی نظریات علمی نیز هر روز با نظریه ای جدید تر نقض می شوند به همین دلیل به چیزی فوق این مسائل مادی نیاز داریم تا به آن متمسک شویم و نجات پیدا کنیم. حضرت علی (ع) می فرمایند: «الناس ثلاثة: فعالم رباني و متعلم علي سبيل نجاة و همج رعاع، اتباع کل ناعق، يميلون مع کل ريح، لم يستضيئوا بنور العلم و لم يلجئوا الي رکن وثيق» حضرت می فرمایند: کسانی که مانند همج رعاع هستند و مانند پشه هایی می مانند که بی هدف و با هر بادی حرکت می کنند نه به نور علم (علوم معنوی) روشن می شوند و پرتو می گیرند و نه ملجأ و پناه محکمی دارند. ملجأ و پناه همه ما دین است. این مسئله در مورد دخترها مهم تر است زیرا همان طور که عالم امکان به وجود حضرت زهرا (س) آفریده شده (لولاک ماخلقت الافلاک و لولا علی ماخلقتک و لولا فاطمة ما خلقتکما) به همان نسبت زنان و دختران ما در جامعه محوریت دارند چرا که از دامن زن مرد به معراج می رود. دختران مربیان آینده اند به همین جهت نقش اساسی دارند و اگر قرار بود غیر از این باشد باید نسخه هایی که کشورهای غربی پیچیده اند، جواب می داد.
آیا شیوه تربیتی خاصی برای دختران وجود دارد؟ قطعا همین طور است زیرا اگر به زندگی پیامبر(ص) توجه کنیم نکات مهمی را در این رابطه می بینیم: یکی این که خداوند پسری را برای ایشان باقی نگذاشت و تنها دخترها ماندند که این خود نکته مهی است و این که قرآن در ارتباط با حضرت زهرا (س) فرمودند: ایشان خیر کثیر هستند باز این نکته مهمی است. رفتار خود پیامبر نیز با دخترانشان به ویژه حضرت زهرا(س) نمایانگر این است که چقدر رابطه به ویژه رابطه عاطفی با دختران مهم است. من معتقدم اگر دختران ما در خانه از طریق جنس مخالف از محارم مانند پدر، برادر، عمو، دایی از نظر عاطفی اشباع شوند موجب می شود که نه تنها اعتماد به نفس و خود باوری در آنها شکل گیرد بلکه این زمینه در آنها ایجاد شود که این دختران در آینده بتوانند محور عاطفه و ایثار باشند. رفتار با احترام پیامبر نسبت به حضرت زهرا (س) که ایشان را می بوئیدند، می بوسیدند، جای خودشان می نشاندند برای ما درس و الگو است که نسبت به دختران خود محبت بیشتری داشته باشیم. چنانچه در روایات هم آمده است که اگر هدیه می خرید اول برای دخترانتان بخرید و اول به دخترانتان بدهید.
با توجه به الگو پذیری دختران و الگوهای نامناسبی که احتمالا از طریق جامعه و یا حتی صدا سیما معرفی ممکن است معرفی شود به نظر شما چه کسی باید عهده دار معرفی الگوهای مناسب به دختران باشد؟ چند سال پیش برنامه خوبی در یکی از برنامه های تلویزیونی اجرا شد که این سئوال را مطرح می کرد که گمشده شما چه کسی است و هریک از این نوجوانان تماس می گرفت و فردی را معرفی می کرد من فکر می کنم گمشده ما خداست و مقدمه خدا خودمم؛ یعنی ما باید ایتدا هویت حقیقی خود را پیدا کنیم که لازمه آن ایجاد ارتباطی تنگاتنگ با دین و خداست. من فکر می کنم این الگو سازی ها را در درجه اول خانواده انجام می دهد و بالاترین نقش را هم مادر دارد ما در بحث تربیت داریم هفت سال اول بچه ها امیرند، هفت سال دوم متربیند و هفت سال سوم وزیرند اگر مادر در هفت سال اول تمام هم و غم خود را در جهت رشد عاطفی و پرورش خلاقیت بچه قرار دهد و صبوری کردن در برابر شیطنت ها و بازیگوشی ها و ریخت و پاشهای بچه قرار دهد و این فرصت را به بچه دهد و در هفت سال دوم هم آنقدر آرامش داشته باشد که فرزند خود را درست تربیت کند و محیط تربیتی بیرون هم همسو با خانه باشد و خود پدر و مادر هم همسو و هم جهت باشند یقینا بچه های ما وقتی وارد اجتماع می شوند با مشکل رو به رو نخواهند شد اما ما در چهارده سال اول فرزند خود را رها می کنیم و تازه بعد از چهارده، پانزده سالگی می خواهیم یک سری از مبانی را به فرزند خود القا کنیم در حالی که در این چهارده سال بچه هر چه می خواسته گرفته. برای این که ما بتوانیم الگوی خوبی به بچه ها و جامعه خود ارائه دهیم باید ابتدا خود الگوی مناسبی باشیم که فرزند ما با دیدن ما، خود را خوب بیابد و وقتی خود را شناخت به طور یقین وقتی وارد اجتماع می شود فردی خود شناس و خدا شناس خواهد بود و دیگر دنبال دیگریابی نیست و نمی خواهد دیگران را الگوی خود قرار دهند زیرا قبلا الگوی خود را گرفته است؛ درسته که الگوهای حقیقی ائمه هستند اما باید نمود های این الگوها را در پدر و مادر که مدعی دینداری هستند ببیند. این الگو یابی در مبانی دینی ما در چهارده سال نخست زندگی تعریف شده است.
باتوجه به این که دختران مادران آینده هستند مهم ترین نکته ای که باید به آن توجه کنند چیست؟ حدود شانزده، هفده سال پیش یک موسسه تحقیقاتی آمریکایی یک جمله بسیار زیبایی را عنوان کرد با این مضمون که اگر شما می خواهید خانواده ای موفق و بالنده داشته باشید باید دخترانتان را در دوره دبیرستان روان شناس خانوداه تربیت کنید که یک شناخت کاملی از نقش پدر، نقش مادر، نقش دختر، نقش پسر داشته باشد، نقش خود و جنس خود را بشناسد نقش همسر و جنس مرد را بشناسد تا بتواند حضور موفقی در خانواده داشته با شد ؛ وظیفه شناس باشد تا در سایه این وظیفه شناسی هم خود رشد کند و به کمال برسد و هم مایه رشد دیگران را فراهم کند.