پس از سفر اخیر علی اکبر ولایتی به مسکو، جریانی در فضای مجازی به راه افتاد تا ایران را وابسته به روسیه نشان دهد و حتی ایران را مستعمره این کشور معرفی کردند اما واقعیت ماجرا چیست؟
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرگزاری تقریب، «نفت در برابر غذا»، «توافق خفت بار»، «مستعمره شدن ایران» و... کلیدواژههایی است که پس از سفر اخیر علیاکبر ولایتی به روسیه در بین رسانههای ضدانقلاب، شبکههای اجتماعی و حتی برخی رسانههای داخلی منتشر شد.
پس از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه، بسیاری از مخالفین سعی کردند که فشارها علیه جمهوری اسلامی و میزان نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی را افزایش دهند و افکار عمومی را به انحراف بکشند. در همین راستا پس از سفر دو هفته پیش علیاکبر ولایتی به روسیه، شایعات و ابهامات مختلفی در شبکههای اجتماعی منتشر شد.
* چرا نماینده ویژه؟
هرچند که دلایل مختلفی درباره انتخاب علی اکبر ولایتی به عنوان فرستاده مشترک مقام معظم رهبری و رئیسجمهور وجود دارد (از جمله: مشاور امور بینالملل بودن رهبر انقلاب، داشتن سابقه طولانی در وزارت خارجه، ارتباط نزدیک با مقامات روسی) اما ضدانقلاب به گونهای شایعه کرده که گویی نماینده ویژه، سمتی مندرآوردی است که ایران آن را به وجود آورده است.
در ادامه نمونههایی از فرستادههای ویژه کشورهای مختلف را مشاهده میکنید:
* مستعمره شدن ایران
همچنین پس از اعلام ولایتی مبنی بر آمادگی روسیه برای سرمایهگذاری تا 50میلیارد دلار در بخش نفت و گاز ایران صحبتهای زیادی مبنی بر مستعمره شدن ایران توسط غربگرایان انجام شد.
* مشابهت سازی وضعیت ایران 2018 با عراق 1995
«نفت در برابر غذا» هم شایعه دیگری بود که برخی رسانهها برای بحرانی نشان دادن کشور و مشابهتسازی وضعیت ایران 2018 با عراق 1995 روی آن مانور دادند. درحالی که اساسا مقایسه ایران با عراق آن روزها شیطنت رسانهای است. روش تهاتر در شرایط تحریم یکی از معقولترین راهحل ها است.
«نفت در برابر غذا» نام برنامهای بود که بر اساس آن در سال 1995 میلادی و بنا بر قطعنامه 986 شورای امنیت سازمان ملل متحد، به عراق اجازه داده شد که برای برآوردن نیازهای روزمره مردم این کشور و به دلیل تحریمهای غرب علیه این کشور، نفت بدهد و برای مردمش غذا بگیرد؛ برنامهای که تا پایان حکومت صدام همچنان برقرار بود. در این برنامه، عراق عملا هیچ اختیاری در خصوص نفت خود نداشت و مجبور به اجرای تصمیمات قدرتهای بینالمللی بود. ضمن آن که اقتصاد این کشور نیز عملا در شرایط فروپاشی قرار داشت.
اما وضعیت در ایران بسیار متفاوت است. بسیاری از محصولات غذایی مورد نیاز کشورمان در داخل تولید میشود. ضمن آنکه گزارشهای گمرک بیانگر آن است که ایران خودش یکی از صادرکنندگان مواد خوراکی و غذایی (مانند سیب زمینی،خرما، هندوانه، کاهو و ...) به روسیه است.
* تامین کالا در ازای نفت موضوع جدیدی نیست
البته شایعه فوق، از این بخش از صحبتهای الکساندر نوآک، وزیر انرژی روسیه گرفته شده که گفته بود: قرارداد تامین کالا برای ایران از سوی روسیه، در عوض دریافت نفت هنوز امکان پذیر است.
اما مراجعه به اصل خبر نشان میدهد که نواک از تمدید 5ساله یک توافقنامه خبر داده؛ یعنی موضوعی که شایعهکنندگان روی آن مانور میدهند، چیز جدیدی نبوده و قرارداد تهاتری «نفت در برابر کالا» از سال 2014 بین ایران و روسیه مطرح بوده است.
* فشار بیبیسی و القای ضعف ایران
همزمان با این شایعات فضای مجازی، بیبیسی فارسی نسز در گزارشی تلاش کرد تا روابط ایران و روسیه را کمرنگ جلوه دهد، و مدعی قمار روسیه و آمریکا بر سر ایران شد. در این گزارش که حسین آقایی آن را نوشته به کرات سعی شده تا به مخاطب القا کند که ایران «عمق استراتژیک»ش را در سوریه از دست داده است. (به طوری که 4 بار از کلیدواژه عمق استراتژیک استفاده شده است).
این رسانه سلطنتی انگلیس حتی مدعی شده که روسیه با آمریکا و اسرائیل توافق کرده تا حضور ایران در سوریه کمرنگ شود که امیرعبداللهیان مشاور امور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی درباره شایعه درخواست روسیه از ایران برای خروج از سوریه گفت: مقامات روس چنین شایعاتی را رد کردند.
گفتنی است ادامه حضور مستشاران ایرانی در سوریه به تصمیم بشار اسد، دولت سوریه و همچنین مقامات ایرانی بستگی دارد. نه روس ها، نه آمریکاییها و نه هیچ قدرت دیگری در جایگاهی نیستند که درباره خروج مستشاران ایرانی از سوریه حرف بزنند یا تصمیم بگیرند.
اما شاید مهمترین نکته مقاله بیبیسی را باید در تلاش آن جهت نادیده گرفتن موضوع اصلی ملاقات اخیر نماینده ایران و روسیه دانست. بیبیسی تمام توان خود را به کار گرفت تا ثابت کند که ملاقات اخیر، نشاندهنده شکست حضور ایران در سوریه و تحمیل هزینههای سنگین بر ایران است. این در حالی است که حتی اگر تنها از بعد اقتصادی نیز به مساله نگاه شود، قرارداد 50میلیارد دلاری ایران و روسیه در صنایع نفتی، یک برد اقتصادی بزرگ برای ایران محسوب میشود. اهمیت این عدد را وقتی میتوان بیشتر متوجه شد که بدانیم روسیه در سال گذشته حتی جزء 15کشور دارای بیشترین تبادلات مالی با ایران نبوده و در سالهای گذشته و در خوشبینانهترین حالت، مجموع تبادلات ایران و روسیه حداکثر به 2میلیارد دلار رسیده بود. جالب است بدانیم که این تبادلات قرار بود طی تفاهمی که در سال 96 منعقد شد، در بلندمدت به 10 میلیارددلار برسد و اکنون صحبت از یک قرارداد 50میلیارد دلاری به میان آمده است. بیبیسی که نمیتوانست این عدد را نادیده بگیرد، سعی کرد خیلی سریع از آن عبور کند و ذهن مخاطب را با موضوعاتی درگیر کند که فقط حدسها و تحلیلهای نویسنده است و واقعیت بیرونی ندارد.
* نه شرقی نه غربی به معنای قطع ارتباط با کشورها نیست
مشی ایران پس از نقلاب اسلامی همواره شعار «نه شرقی نه غربی» بوده و این هرگز به معنای قطع رابطه با کشورهای مختلف دنیا نبوده بلکه به غیر از آمریکا که بدعهدی و خباثتهایش در سال های اخیر و حتی در طول تاریخ اثبات شده ایران مایل به ارتباط با کشورهای جهان بوده است.
مقام معظم رهبری نیز اخیرا در دیدار اعضای هیئت با تأکید بر «لزوم گسترش روزافزون دیپلماسی و ارتباطات خارجی»، تاکید کردند: بهجز موارد معدودی همچون آمریکا، روابط کشور با شرق و غرب باید هرچه بیشتر تقویت شود و تحرک عملیاتی و هدفمند دیپلماسی افزایش یابد.
* واردات ایران از 5 کشور اروپایی بیشتر از روسیه
نکته مهم دیگر آن که ارتباط ایران با روسیه هرگز به معنای وابستگی ما به آن ها نبوده و سطح ارتباطات اقتصادی ما با کشورهای مختلف نشان میدهد که حتی واردات ما از روسیه در سال 96، از هرکدام از کشورهای اروپایی(غربی) مانند آلمان، فرانسه، سوئیس، ایتالیا، هلند کمتر بوده است.