آنهایی که بدون پیش شرط با آمریکا مذاکره کردندتوافق آمریکایی
شاید بتوان توافق آمریکایی را سبکی در مذاکره نامید. مدلی که در آن شما به هیچ چیزی پایبند نیستید و هر روز و هر لحظه میتوانید زیر حرفتان بزنید. آنها بارها با کشورهایی توافق کردهاند و بعد از مدتی آن را زیر پا گذاشتهاند.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرگزاری تقریب به نقل از مجله فارسپلاس؛ حامد هادیان: دونالد ترامپ در کنفرانس خبری در پاسخ به سؤال خبرنگاری که «چه طور میتوان تنشها با ایران را کاهش داد؟» گفت: «البته که حاضرم با آنها اگر آماده باشند مذاکره کنم. هیچ پیششرطی نداریم. هروقت بخواهند. هم برای آنها خوب است، هم برای دنیا.» دو ساعت بعد از حرف ترامپ درباره دیدار بدون پیششرط، وزیر خارجه آمریکا سه پیششرط به حرفهای ترامپ زد: «اگر آنها نشان دهند متعهدند به تغییر اساسی در رفتار با مردم خود، کاستن از اقدامات پلید، و پذیرفتن این که ارزش دارد به یک توافق رسید که واقعاً جلوی اشاعه هستهای را بگیرد، آن وقت ترامپ آماده است با آنها گفتگو کند.» این همه ماجرایی بود که دیشب توجه رسانههای داخلی و حتی بینالمللی را به خود جلب کرد. این سخنان ترامپ در حالی عنوان شد که به تازگی وی توافق برجام را زیر پا گذاشته و از طرفی تنها چند روزی تا اجرایی شدن تحریمهای دوباره آمریکا باقی مانده است.
البته این روش آمریکا خیلی عجیب نیست. آنها بارها با کشورهایی توافق کردهاند و بعد از مدتی آن را زیر پا گذاشتهاند. هر چند رییسجمهورهایشان تفاوتهایی در روشها دارند. در کل شاید بتوان توافق آمریکایی را سبکی در مذاکره نامید. مدلی که در آن شما به هیچ چیزی پایبند نیستید و هر روز و هر لحظه میتوانید زیر حرفتان بزنید.
مذاکره با ایران
در تمام دوران بعد از انقلاب هیچ مذاکره جدی و رسمیای با آمریکا صورت نگرفت مگر مذاکراتی که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی، در پرونده هستهای ایران آغاز شد. مذاکراتی که به صورت مستمر نزدیک دو سال به طول انجامید و در نهایت به انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) انجامید.
انعقاد این توافق، بالاترین سطح روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا پس از انقلاب بوده است. هر چند در طی این سه سال، آمریکا به همان تعهدات اندک خود هم پایبند نبود و در نهایت با تصمیم ترامپ برجام به تاریخ پیوست.
اما برجام، تنها تجربه توافقهای آمریکایی نیست. مروری بر اتفاقات سالهای اخیر، توافقهای دیگری از این جنس را پیش روی ما میگذارد.
مذاکره با کره شمالی
دقیقاً یک سال پیش، مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا گفته بود آمریکا برای مذاکره با کرهشمالی هیچ پیششرطی ندارد. سران کره هم به دلایلی دنبال مذاکره بودند. چند ماه بعد کره شمالی سایت اتمی «پیونگهری» را بهطور کامل نابود کرد. بزرگترین اختلاف آمریکا با کره سر ماجرای هستهای بود و این کشور اعلام کرد این اقدام را به طور داوطلبانه و برای تحقق غیرهستهای شدن شبهجزیره کره انجام خواهد داد.
اما ترامپ چند روز بعد اعلام کرد دیداری را که قرار بوده با رییسجمهور کرهشمالی داشته باشد لغو کرده. دلیل خاصی هم برای این تصمیم اعلام نشد. هرچند کمی بعد، ترامپ دوباره راضی به دیدار شد و دیدار بین سران دو کشور برگزار شد.
اختلافات ادامه داشت تا اینکه در آستانه دیداری دیگر، اسنادی که جعلی و واقعی بودن آن را نمیتوان تأیید کرد باعث شد تا رییسجمهور آمریکا دوباره برنامه دیدار را لغو کند. آمریکا به دنبال آن است که با این مدل به طرف مقابل فشار میآورند. و این روش تعامل با کرهشمالی ادامه دارد.
مذاکره با لیبی
با روشی که در مذاکرات با لیبی در سال 2003 در پیش گرفته شد، طی چهار ماه حکومت معمر قذافی به طور کامل خلع سلاح هستهای شد. تمام سانتریفیوژها و تجهیزات فرآوری اورانیوم برچیده و به همراه موشکهای دوربرد لیبی به ایالات متحده انتقال یافت. در آخر، قذافی علیرغم دستکشیدن از برنامه هستهایاش از قدرت ساقط شد. اما سقوط قذافی هشت سال بعد و در تصمیم پرزیدنت اوباما به مداخله در لیبی بدون هیچگونه برنامهای برای آینده آن کشور گرفته شد.
با اجرای کامل تعهدات لیبی، همگی منتظر برداشته شدن تحریمهای غرب ضد لیبی بودند. اما سفیر آمریکا در سازمان اعلام کرد که اگرچه آمریکا مانع برداشته شدن تحریمهای سازمان ملل ضدلیبی نمیشود، اما تحریمهای آمریکا ضدلیبی به خاطر نقض حقوق بشر در این کشور و نقش لیبی در منازعات منطقهای آفریقا سر جای خود باقی خواهد ماند.
لیبی که به امید برداشته شدن تحریمها با غربیها سازش کرده بود، نهتنها به هدف خود نرسید، بلکه چند میلیارد دلار غرامت پرداخت کرد و برنامه هستهای و بالستیکی خود را نیز از بین برد. چندین سال بعد، نه نامی از معمر قذافی باقی بود، نه دیگر لیبی کشوری بود امن و پایدار برای مردمان خود. لیبی و برنامه هستهای قذافی برای کشورش، نمونه بارزی از عهدشکنی و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا بود.
عراق؛ صلح برای آدمکشی
با وجود اینکه حمله صدام حسین به ایران در سال 1359 با حمایت کامل کشورهای غربی مواجه شد و آمریکا و سایر کشورهای اروپایی از ارسال سلاح گرفته تا کمکهای مادی، هیچگاه او را در مقابل ایران تنها نگذاشتند. آغاز جنگ اول خلیج فارس و حمله عراق به کویت که در آن زمان کشوری استراتژیک برای آمریکا در خلیجفارس بود، باعث تیره شدن روابط آمریکا با عراق و تحریمهای سازمان ملل علیه این کشور شد. تا قبل از آن، به کار بردن سلاحهای شیمیایی علیه ایران هیچگاه مورد انتقاد کشورهای غربی و بهخصوص آمریکا قرار نگرفته بود اما از زمانی که عراق به منافع آمریکا در خلیج فارس چشم دوخت، تهدیدها و تحریمهای بینالمللی وارد عمل شدند.
از سال 1991 یعنی زمان حمله عراق به کویت، ماجرای سلاحهای شیمیایی عراق و تلاشهای نمایشی آمریکا برای بازرسی از این کشور نیز در صدر اخبار رسانهها قرار گرفت شد. صدام در سال 1998 شروع به همراهی با آمریکا کرد و اجازه داد در برخی از مراکز حساس نظامی این کشور دوربین نظارتی گذاشته شود، اجازه بازدید از 8 سایت نظامی متعلق به ریاستجمهوری را صادر کرد و قانون آزادی عراق را برای تغییر رژیم در این کشور به اجرا گذاشت.
با وجود تمام این اقدامات، بازرسان سازمان ملل اعلام کردند «عراق با آنها همکاری لازم را ندارد». بر همین اساس بود که در آخرین روزهای سال 1998 حمله آمریکا به عراق و جنگ دوم خلیج فارس آغاز شد.
در سال 2002 باز هم صدام به بازرسان اجازه داد به عراق بازگردند اما همچنان در سازمان ملل قطعنامهها علیه عراق تصویب میشد. این در حالی بود که صدام، قطعنامه سازمان ملل درباره خلع سلاح خود را پذیرفته بود. علیرغم همکاریهای حکومت عراق، بوش در سال 2003 به این کشور حمله کرد و رژیم بعث را از بین برد و حاکمیت عراق و نفت آن را عملا در دست گرفت!
مذاکره آمریکایی
اینکه چه در سر روسای جمهور آمریکا میگذرد مهم نیست، آنچه مهم است این است که ترامپ از یکسو به هیچ قانون و قاعده و وعدهای پایبند نیست و در عین حال با تصور اینکه بر تخت ریاستجمهوری قدرتمندترین کشور جهان تکیه زده، خود را محق میداند که دیگران همگی آنچنان رفتار کنند که او صلاح میداند.
رهبر انقلاب پیش تر از این گفته بودند تصور حل مشکلات کشور از طریق مذاکره یا رابطه با آمریکا «خطایی واضح» است. آمریکا با اصل نظام اسلامی مشکل اساسی و مبنایی دارد، ضمن اینکه کشورهای فراوانی در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین هستند که با آمریکا رابطه دارند اما همچنان با مشکلات فراوان دست به گریباناند؛ «بنده از قدیم این نکته را خاطرنشان میکردم که روی حرف و حتی امضای آمریکاییها نمیتوان حساب کرد، بنابراین مذاکره با آمریکا هیچ فایدهای ندارد.»