اظهار تأسف دبير شوراي فرهنگي دفتر مقام معظم رهبري:
نتوانستيم مباني انقلاب را تئوريزه كنيم
با وجود آنكه ذخاير و منابع فكري ما بسيار غني و عميق است ولي در تئوريزه كردن و تبديل آنها به گفتمانهاي رايج كاري نكردهايم.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار تقريب(تنا)، در همايش «ديپلماسي فرهنگي و جنگ نرم» كه صبح امروز چهارشنبه هشتم ديماه در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي برگزار شد، پس از مراسم افتتاحيه، حجتالاسلام والمسلمين دكتر غلامي، دبير شوراي فرهنگي دفتر مقام معظم رهبري، طي نشست اول به سخنراني پرداخت.
وي در سخنراني خود با عنوان «همگرايي و يكپارچهسازي راهبردها و راهكارهاي نهادها و دستگاههاي فرهنگي عامل در خارج از كشور در مقابله با جنگ نرم» ، با تأكيد بر لزوم داشتن استراتژي تهاجمي و انجام كار جبههاي در مقابله با جنگ نرم، الزامات كار و نگاه جبههاي را برشمرد.
غلامي در اين زمينه به موارد زير اشاره كرد: ۱- شناخت دشمن ۲- برخورداري از استراتژي واحد ۳- هماهنگي بين ستاد و صف و وجود روابط فكري، ديني و انقلابي و عاطفي بين اين نيروها ۴- برقراري سطحي عالي از همكاريها و تعاملات ۵- جامعبيني و كلاننگري نسبت به فرهنگ و حركت فرهنگي ۶- پايان دادن به هرگونه حضور عناصر نفوذي اعم از ظاهرالصلاح و ناآگاه كه طبعا به جبهه مخالف كمك ميكنند ۷- بالا برن كيفيت كاري از جهت فني و محتوايي و اجتناب از كارهاي شكلي و ويتريني ۸- تعيين اصول و محكمات و خطوط قرمز اصلي و حراست از آنها
اين فعال حوزه فرهنگي، در ادامه مهمترين راهبرد را در جنگ نرم، بهرهگيري از استراتژي تهاجم فرهنگي به جبهه معارض دانست و ضمن اشاره به اينكه اين مهم، توصيه اصلي رهبر فرزانه انقلاب نيز هست، گفت: دفاع لازم است ولي كارساز نيست بلكه بايد اين دفاع با استراتژي تهاجم فكري و فرهنگي به دشمن گره و پيوند بخورد تا نتيجه مطلوب حاصل شود. در طول ۳۲ سال گذشته از انقلاب، هرجا رهبران و مديران ارشد ما در مواجهه با دشمن موضع تهاجمي گرفتهاند، موفق بودهايم.
وي همچنين الزامات توفيق استراتژي تهاجمي به دشمن را، «نقد قوي آثار فكري و فرهنگي قلههاي جريان معارض» و «ارائه قوي و جذاب انديشه، فرهنگ و سبك زندگي اسلامي» دانست و تأكيد كرد: براي تحقق اين راهبرد بايد از دو نوع ديپلماسي استفاده كرد؛ ا- ديپلماسي عمومي و ۲- ديپلماسي نخبه ای .
دبير شوراي فرهنگي دفتر مقام معظم رهبري در توضيح اين مطلب اظهار داشت: طبعا ديپلماسي نخبه ای براي ما ميتواند اولويت داشته باشد ولي پرداختن صرف به آنان جواب نميدهد چرا كه نخبگان عمدتا داراي سمت و سو هستند و كار روي آنان اثر لازم را ندارد؛ لذا ديپلماسي عمومي در اين فضا بسيار كارساز است.
غلامي با اشاره به بازوان ديپلماسي عمومي و نخبگاني، گفت: از يكسو اشخاص مؤثر و مولد در نقاط مختلف جهان و كساني كه جزو پيروان و رهبران انقلاب هستند و حاضرند براي انقلاب اسلامي جانفشاني كنند و از سوي ديگر همه N.G.Oهايي كه كاركردهاي به ميدان آوردن نخبگان و همچنين تهييج و ترغيب و بصيرتبخشي به عامه مردم را دارند، بازوان اصلي اجراي اين ديپلماسي هستند.
وي ضمن اشاره به اين مطلب كه استراتژي تهاجمي لوازمي دارد، «تئوريزه كردن تفكرات انقلاب اسلامي» و «نيروسازي» را از مهمترين لوازم آن خواند.
غلامي در زمينه لازمه «تئوريزه كردن تفكرات انقلاب اسلامي» گفت: بايد در اين باره سرمايهگذاري گسترده داشته باشيم. متأسفانه اذعان دارم كه ما در اين حوزه با ضعفهاي جدي مواجهيم و با وجود آنكه ذخاير و منابع فكري ما بسيار غني است ولي در تئوريزه كردن آنها و تبديل آن به گفتمانهاي رايج كاري نكردهايم.
وي با بيان اينكه براي تئوريزه كردن مباني انقلاب نيازمند دو «شبكه ترويج و تبليغ» هستيم، اضافه كرد: اين دو شبكه بايد در دو شاخه نخبگان و عامه مردم فعال بوده و در هر حوزه، با واسطهها و ادبيات خاص خودش وارد عمل شوند. ضمن آنكه شبكه ترويج و تبليغ بايد قدرت توليد متنوع محصولات را داشته باشد و اگر صرفا طيف خاصي را مد نظر و محل توجه اصلي قرار دهد، روند پيشبرد اهداف متوقف خواهد شد.
غلامي همچنين درباره لازمه «نيروسازي» براي استراتژي تهاجمي فرهنگي اظهار داشت: در حركتهاي فرهنگي، نيروهاي انساني حرف اول و آخر را ميزنند. ما هر قدر هم كه فعال باشيم با نيروي انساني ضعيف و كماعتقاد راه به جايي نخواهيم برد.
وي در پايان تأكيد كرد بايد در عرصه نيروسازي سرمايهگذاري گستردهاي داشته باشيم و در اين راه با سه منظر وارد شويم؛ «كادرپايي» به معني حفظ نيروهاي خوب، «كادريابي» به معني شناسايي نيروهاي بااستعداد و مخلص و «كادرسازي» به معناي تزريق مرتب و دائم نيروهاي تازهنفس و متخصص به عرصه ديپلماسي تهاجمي.