عید غدیر و وحدت اسلامی/بررسی دیدگاههای آیت الله خامنهای و شهید مطهری
کتاب شریف «الغدیر» موجی عظیم در جهان اسلام پدید آورده است. اندیشمندان اسلامی، از زوایا و جوانب مختلف: ادبی، تاریخی، کلامی، حدیثی، تفسیری، اجتماعی بدان نظر افکنده اند. آنچه از زاویه اجتماعی می توان بدان نظر افکند، «وحدت اسلامی» است.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرگزاری تقریب، با گذر از واقعه تاریخی مهم غدیر که اختلافی در اصل آن وجود ندارد، با توجه به شرایط امروز که دشمنان اسلام سعی بر اختلاف افکنی میان مسلمانان و به استعمار درآوردن ایشان دارند چگونه می توانیم به اتحاد و وحدت در جهان اسلام دست یابیم و مسلمین در یک صف واحد قرار گیرند؟ یکی از راهکارهایی که به طور معمول در اتحاد بین فرهنگی یا بین فرقه ای از آن یاد می کنند «تمرکز و تأکید پیروان و پیشوایان فرق بر اشتراکات و پرهیز از مجادله و دعوا در نقاط اختلافی» است. در تقریب مذاهب اسلامی از همان ابتدا به برخورداری از قبله، مراسم حج، نبی و کتاب واحد تکیه می شد و هم اکنون نیز آنچه در وحدت جهان اسلام گفته می شود تکیه بر همین پارامترهاست که در عین لزوم تداوم آن توجه جدی به نحوه طرح مسائل اختلافی را می طلبد.
استاد شهید مطهری در بحثی در مورد کتاب «الغدیر» و وحدت اسلامی بعد از طرح ضرورت حفظ وحدت در میان مسلمین و تأکید براشتراکات در عین حفظ اصول اعتقادی و عملی مذهبی خود می گوید: «آنچه ما انتظار و آرزو داریم اینست که محیط حسن تفاهم به وجود آید تا ما که از خود اصول و فروعی داریم، فقه و حدیث و کلام و فلسفه و تفسیر و ادبیات داریم، بتوانیم کالای خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم تا شیعه بیش از این در حال انزوا به سر نبرد و بازارهای مهم جهان اسلامی به روی کالای نفیس معارف اسلامی شیعی بسته نباشد.»
در این مختصر در کنار پرداختن به نوشتار شهید مطهری، گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص غدیر و وحدت اسلامی را از نظر می گذرانیم.
الف) شهید مطهری و وحدت اسلامی
* معنای وحدت مذاهب اسلامی از منظر شهید مطهری
ایشان ابتدا وحدت به معنای حزب واحد شدن در معنای تقریب مذاهب اسلامی را نفی نموده می گوید: «اخذ مشترکات اسلامی و طرد مختصات هر فرقه ای نوعی خرق اجماع مرکب است و محصول آن چیزی است که قطعا غیر از اسلام واقعی است، زیرا بالاخره مختصات یکی از فرق جزء متن اسلام است و اسلام مجرد از همه این مشخصات و ممیزات و مختصات وجود ندارد.»
سپس به معنی وحدت جبهه می پردازد: «اما معنی وحدت جبهه اینست که احزاب و دسته جات مختلف در عین اختلاف در مسلک و ایدئولوژی و راه و روش، به واسطه مشترکاتی که میان آن ها هست در مقابل دشمن مشترک در یک صف جبهه بندی کنند و بدیهی است که صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن با اصرار در دفاع از مسلک خود و انتقاد از مسلکهای برادر و دعوت سایر برادران هم جبهه به مسلک خود به هیچ وجه منافات ندارد. آنچه مخصوصا مرحوم آیت الله العظمی بروجردی بدان می اندیشید این بود که زمینه را برای پخش و انتشار معارف اهل البیت در میان برادران اهل سنت فراهم کند و معتقد بود که این کار جز با ایجاد حسن تفاهم امکان پذیر نیست. توفیقی که آن مرحوم در طبع برخی کتب فقهی شیعه در مصر به دست خود مصریان در اثر حسن تفاهمی که به وجود آورده بود کسب کرد از مهم ترین موفقیتهای علماء شیعه است.»
* وحدت، بستر تبیین حقایق
بنا بر نظر استاد مطهری ما نباید به آنچه که سبب تحریک احساسات و تعصبات و کینه های دیگران می شود دامن بزنیم بلکه با ایجاد بستری از حسن تفاهم و دوستی به اظهار عقاید خود در مورد آنچه که مورد اختلاف در تاریخ و فقه و سیاست است بپردازیم. از این حیث به عید غدیر به عنوان بزرگترین عید مسلمین در لسان امام صادق(ع): وَ الْجُمُعَةُ لِلتَّنْظِیفِ وَ التَّطَیُّبِ وَ هُوَ عِیدٌ لِلْمُسْلِمِینَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الْفِطْرِ وَ الْأَضْحَی وَ یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ أَفْضَلُ الْأَعْیَاد. (وسائل الشیعة، ج 7 ص 380) اشاره می کند که خود این عید هم می تواند سبب حسن تفاهم شود و هم تلاشی برای به دست آوردن اتحاد باشد و هم به بهانه این روز کنکاشی برای معلوم شدن حقایق تاریخ اسلام صورت بپذیرد.
* سیره معصومین
استاد مطهری سیره فراموش شده امیرالمومنین(ع) را بهترین دلیل بر این مدعا می داند و می گوید: «علی(ع) از اظهار و مطالبه حق خود و شکایت از ربایندگان آن خودداری نکرد، با کمال صراحت ابراز داشت و علاقه به اتحاد اسلامی را مانع آن قرار نداد. خطبه های فراوانی در نهج البلاغه شاهد این مدعی است. در عین حال این تظلمها موجب نشد که از صف جماعت مسلمین در مقابل بیگانگان خارج شود. در جمعه و جماعت شرکت می کرد، سهم خویش را از غنائم جنگی آن زمان دریافت می کرد، از ارشاد خلفا دریغ نمی نمود، طرف شور [و مشورت ] قرار می گرفت و ناصحانه نظر می داد. در جنگ مسلمین با ایرانیان که خلیفه وقت مایل است خودش شخصا شرکت نماید علی پاسخ می دهد: خیر شرکت نکن، زیرا تا تو در مدینه هستی دشمن فکر می کند فرضا سپاه میدان جنگ را از بین ببرد از مرکز مدد می رسد ولی اگر شخصا به میدان نبرد بروی خواهند گفت: هذا اصل العرب: ریشه و بن عرب اینست. نیروهای خود را متمرکز می کنند تا تو را از بین ببرند و اگر تو را از بین ببرند با روحیه قویتر به نبرد مسلمانان خواهند پرداخت. (نهج البلاغه، خطبه 144)
علی در عمل نیز همین روش را دارد. از طرفی شخصا هیچ پستی را از هیچ یک از خلفا نمی پذیرد، نه فرماندهی جنگ و نه حکومت یک استان و نه اماره الحاج و نه یک چیز دیگر از این قبیل را. زیرا قبول یکی از این پستها به معنی صرف نظر کردن او از حق مسلم خویش است و به عبارت دیگر کاری بیش از همکاری و همگامی و حفظ وحدت اسلامی است اما در عین حال که خود پستی نمی پذیرفت، مانع نزدیکان و خویشاوندان و یارانش در قبول آن پستها نمی گشت، زیرا قبول آن ها صرفا همکاری و همگامی است و به هیچ وجه امضای خلافت تلقی نمی شود؛ در ادامه به ذکر عین بیان استاد شهید در این زمینه می پردازیم:
* الغدیر و وحدت اسلامی
کتاب شریف «الغدیر» موجی عظیم در جهان اسلام پدید آورده است. اندیشمندان اسلامی، از زوایا و جوانب مختلف: ادبی، تاریخی، کلامی، حدیثی، تفسیری، اجتماعی بدان نظر افکنده اند. آنچه از زاویه اجتماعی می توان بدان نظر افکند، «وحدت اسلامی» است. مصلحان و دانشمندان روشنفکر اسلامی عصر ما، اتحاد و همبستگی ملل و فرق اسلامی را، خصوصا در اوضاع و احوال کنونی که دشمن از همه جوانب بدانها هجوم آورده و پیوسته با وسایل مختلف در پی توسعه خلافات کهن و اختراع خلافات نوین است، از ضروریترین نیازهای اسلامی می دانند. اساسا چنان که می دانیم وحدت اسلامی و اخوت اسلامی، سخت مورد عنایت و اهتمام شارع مقدس اسلام بوده و از اهم مقاصد اسلام است.
قرآن و سنت و تاریخ اسلام گواه آن می باشد. از این رو، برای برخی این پرسش پیش آمده که آیا تألیف و نشر کتابی مانند «الغدیر» که به هر حال موضوع بحث آن، کهنترین مسأله خلافی مسلمین است مانعی در راه هدف مقدس و ایده آل عالی «وحدت اسلامی» ایجاد نمی کند؟ ما لازم می دانیم مقدمتا اصل مطلب را - یعنی مفهوم و حدود وحدت اسلامی - را روشن کنیم، سپس نقش کتاب شریف «الغدیر» و مؤلف جلیل القدرش، «علامه امینی»(ره) را توضیح دهیم.
* وحدت اسلامی
مقصود از وحدت اسلامی چیست؟ آیا مقصود این است: از میان مذاهب اسلامی یکی انتخاب شود و سایر مذاهب کنار گذاشته شود. یا مقصود این است که مشترکات همه مذاهب گرفته شود و مفترقات همه آن ها کنار گذاشته شود و مذهب جدیدی بدین نحو اختراع شود، که عین هیچ یک از مذاهب موجود نباشد؟ یا این که وحدت اسلامی، به هیچوجه ربطی به وحدت مذاهب ندارد و مقصود از اتحاد مسلمین، اتحاد پیروان مذاهب مختلف، در عین اختلافات مذهبی، در برابر بیگانگان است؟ مخالفین اتحاد مسلمین، برای این که از وحدت اسلامی، مفهومی غیرمنطقی و غیرعملی بسازند، آن را به نام وحدت مذهبی توجیه می کنند تا در قدم اول، با شکست مواجه گردد. بدیهی است که منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرف مفترقات آن ها که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی، نیست. منظور این دانشمندان، متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان. این دانشمندان می گویند مسلمین مایه وفاقهای بسیاری دارند که می تواند مبنای یک اتحاد محکم گردد، مسلمین همه خدای یگانه را می پرستند و همه به نبوت رسول اکرم ایمان و اذعان دارند، کتاب همه قرآن و قبله همه کعبه است، با هم و مانند هم حج می کنند و مانند هم نماز می خوانند و مانند هم روزه می گیرند و مانند هم تشکیل خانواده می دهند و داد و ستد می نمایند و کودکان خود راتربیت می کنند و اموات خود را دفن می نمایند. و جز در اموری جزئی، در این کارها با هم تفاوتی ندارند.
مسلمین همه از یک نوع جهان بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم و با شکوه و سابقه دار شرکت دارند. وحدت در جهان بینی، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستشها و نیایشها، در آداب و سنن اجتماعی خوب می تواند از آن ها ملت واحد بسازد و قدرتی عظیم وهایل به وجود آورد که قدرتهای عظیم جهان ناچار در برابر آن ها خضوع نمایند، خصوصا این که در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است.
* برادری اسلامی
مسلمانان به نص صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصی آن ها را به یکدیگر مربوط می کند. با این وضع چرا مسلمین از این همه امکانات وسیع که از برکت اسلام نصیبشان گشته استفاده نکنند؟ از نظر این گروه از علمای اسلامی، هیچ ضرورتی ایجاب نمی کند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند. همچنانکه ایجاب نمی کند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فی مابین، بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند. تنها چیزی که وحدت اسلامی، از این نظر، ایجاب می کند، این است که مسلمین برای این که احساسات کینه توزی در میانشان پیدا نشود، یا شعله ور نگردد متانت را حفظ کنند، یکدیگر را سب و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق یکدیگر را مسخره نکنند و بالاخره، عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند. و در حقیقت لااقل حدودی را که اسلام در دعوت غیرمسلمان به اسلام، لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند. «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن».
* شبهه عدم امکان وحدت
برای برخی این تصور پیش آمده که مذاهبی که تنها در فروع با یکدیگر اختلاف دارند، مانند شافعی و حنفی، می توانند با هم برادر باشند و با یکدیگر در یک صف قرار گیرند، اما مذاهبی که در اصول با یکدیگر اختلاف نظر دارند به هیچ وجه نمی توانند با یکدیگر برادر باشند. از نظر این دسته، اصول مذهبی مجموعه ای به هم پیوسته است و به اصطلاح اصولیون از نوع «اقل و اکثر ارتباطی» است، آسیب دیدن یکی عین آسیب دیدن همه است.
علیهذا آنجا که مثلا اصل «امامت» آسیب می پذیرد و قربانی می شود، از نظر معتقدین به این اصل، موضوع وحدت و اخوت منتفی است. و به همین دلیل شیعه و سنی به هیچ وجه نمی توانند دست یکدیگر را به عنوان دو برادر مسلمان بفشارند و در یک جبهه قرار گیرند، دشمن هر که باشد. گروه اول به این گروه پاسخ می دهند، می گویند: دلیلی ندارد ما اصول را در حکم یک مجموعه به هم پیوسته بشماریم و از اصل «یا همه یا هیچ» در اینجا پیروی کنیم. اینجا جای قاعده المیسور لایسقط بالمعسور و ما لایدرک کله لایترک کله است. سیره و روش شخص امیرالمؤمنین علی(ع)، برای ما بهترین و آموزنده ترین درسهاست.
علی(ع)، راه و روشی بسیار منطقی و معقول که شایسته بزرگواری مانند او بود اتخاذ کرد. او برای احقاق حق خود، از هیچ کوششی خودداری نکرد، همه امکانات خود را به کار برد که اصل امامت را احیا کند، اما هرگز از اشعار «یا همه یا هیچ» پیروی نکرد. بر عکس، اصل مالایدرک کله لایترک کله را مبنای کار خویش قرار داد. علی در برابر ربایندگان حقش قیام نکرد و قیام نکردنش اضطراری نبود، بلکه کاری حساب شده و انتخاب شده بود. او از مرگ بیم نداشت، چرا قیام نکرد، حداکثر این بود که کشته شود، کشته شدن در راه خدا منتهای آرزوی او بود، او همواره در آرزوی شهادت بود و با آن، از کودک به پستان مادر مأنوستر بود. علی در حساب صحیحش بدین نکته رسیده بود که مصلحت اسلام در آن شرائط ترک قیام و بلکه همگامی و همکاری است.
خود کرارا به این مطلب تصریح می کند. در یکی از نامه های خود به مالک اشتر (نامه 62 از نامه های «نهج البلاغه») می نویسد: فامسکت یدی حتی رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام، یدعون الی محق دین محمد(ص)، فخشیت ان لم انصر الاسلام و اهله، اری فیه ثلما او هدما تکون المصیبة به علی اعظم من فوت ولایتکم التی انما هی متاع ایام قلائل. من اول دست خود را پس کشیدم، تا دیدم گروهی از مردم از اسلام بازگشتند و مردم را به نابودی دین محمد(ص) دعوت می کنند. پس ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمین برنخیزم شکاف یا انهدامی در اسلام خواهم دید که مصیبت آن از فوت خلافت چند روزه بسی بیشتر است.
در شورای شش نفری پس از تعیین و انتخاب عثمان به وسیله عبدالرحمان بن عوف، علی(ع)، شکایت و هم آمادگی خود را برای همکاری اینچنین بیان کرد: لقد علمتم انی احق الناس بها من غیری و الله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علی خاصة (نهج البلاغه، خطبه 72) یعنی: شما خود می دانید من از همه برای خلافت شایسته ترم و حال به خدا قسم مادامی که کار مسلمین روبراه باشد و رقیبان من تنها به کنار زدن من قناعت کنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتی نخواهم کرد و تسلیم خواهم بود. این ها می رساند که علی، اصل «یا همه یا هیچ» را در این مورد محکوم می دانسته است. نیازی نیست درباره روش و سیره علی(ع) در این موضوع بیشتر بحث شود، شواهد و دلائل تاریخی در این زمینه فراوان است.
* علامه امینی و آرمان وحدت
اکنون نوبت آن است که ببینیم علامه بزرگوار آیت الله امینی، مؤلف جلیل القدر «الغدیر» از کدام دسته است و چگونه می اندیشیده است؟ آیا ایشان وحدت و اتحاد مسلمین را تنها در دایره تشیع قابل قبول می دانسته اند، یا دایره اخوت اسلامی را وسیعتر می دانسته و معتقد بوده اند اسلام که با اقرار و اذعان به شهادتین محقق می شود، خواه ناخواه حقوقی را به عنوان حق مسلمان بر مسلمان ایجاد می کند وصله اخوت و برادری که در قرآن به آن تصریح شده میان همه مسلمین محفوظ است.
علامه امینی به این نکته که لازم است نظر خود را در این موضوع روشن کنند و این که نقش الغدیر در وحدت اسلامی چیست، آیا مثبت است یا منفی؟ خود کاملا توجه داشته اند و برای این که از طرف معترضان اعم از آنان که در جبهه مخالف خودنمایی می کنند و آن هایی که در جبهه موافق خود را جا زده اند مورد سوء استفاده واقع نشود، نظر خود را مکرر توضیح داده و روشن کرده اند. علامه امینی طرفدار وحدت اسلامی هستند و با نظری وسیع و روشن بینانه بدان می نگرند. معظم له در فرصتهای مختلف در مجلدات الغدیر این مسأله را طرح کرده اند و ما قسمتی از آن ها را در اینجا نقل می کنیم: در مقدمه جلد اول، اشاره کوتاهی می کنند به این که الغدیر، چه نقشی در جهان اسلام خواهد داشت. می گویند: «و ما اینهمه را خدمت به دین و اعلاء کلمه حق و احیاء امت اسلامی می شماریم».
در جلد سوم، صفحه 77، پس از نقل اکاذیب ابن تیمیه و آلوسی و قصیمی، مبنی بر این که شیعه برخی از اهل بیت را، از قبیل زیدبن علی بن الحسین دشمن می دارد، تحت عنوان «نقد و اصلاح» می گویند: «... این دروغها و تهمتها تخم فساد را می کارد و دشمنیها را میان امت اسلام بر می انگیزد و جماعت اسلام را تبدیل به تفرقه می نماید و جمع امت را متشتت می سازد و با مصالح عامه مسلمین تضاد دارد». نیز در جلد سوم، صفحه 268، تهمت سید رشید رضا را به شیعه، مبنی بر این که «شیعه از هر شکستی که نصیب مسلمین شود خوشحال می شود تا آنجا که پیروزی روس را بر مسلمین در ایران جشن گرفتند» نقل می کنند و می گویند: «این دروغها ساخته و پرداخته امثال سید محمد رشید رضاست.
شیعیان ایران و عراق که قاعدتا مورد این تهمت هستند و هم چنین مستشرقان و سیاحان و نمایندگان ممالک اسلامی و غیرهم، که در ایران و عراق رفت و آمد داشته و دارند خبری از این جریان ندارند. شیعه بلا استثناء، برای نفوس و خون و حیثیت و مال عموم مسلمین اعم از شیعه و سنی احترام قائل است. هر وقت مصیبتی برای عالم اسلام در هر کجا و هر منطقه و برای هر فرقه پیش آمده است، در غم آن ها شریک بوده است. شیعه هرگز اخوت اسلامی را که در قرآن و سنت بدان تصریح شده محدود به جهان تشیع نکرده است. و در این جهت فرقی میان شیعه و سنی قائل نشده است.»
نیز در پایان جلد سوم، پس از انتقاد از چند کتاب از کتب قدما، از قبیل عقد الفرید ابن عبدربه، الانتصار ابوالحسین خیاط معتزلی، الفرق بین الفرق ابومنصور بغدادی، الفصل ابن حزم اندلسی، الملل و النحل محمدبن عبدالکریم شهرستانی، منهاج السنه ابن تیمیه، و البدایة و النهایه ابن کثیر و چند کتاب از کتب متأخرین، از قبیل تاریخ الامم الاسلامیه شیخ محمد خضری، فجر الاسلام احمد امین، الجولة فی ربوع الشرق الادنی محمد ثابت مصری، الصراع بین الاسلام و الوثنیه قصیمی و الوشیعه موسی جارالله می گویند: «هدف ما از نقل و انتقاد این کتب، این است که به امت اسلام اعلام خطر کنیم و آنان را بیدار نماییم که این کتابها بزرگترین خطر را برای جامعه اسلامی به وجود می آورد، زیرا وحدت اسلامی را متزلزل می کند، صفوف مسلمین را می پراکند، هیچ عاملی بیش از این کتب صفوف مسلمین را از هم نمی پاشد و وحدتشان را از بین نمی برد و رشته اخوت اسلامی را پاره نمی کند».
علامه امینی در مقدمه جلد پنجم، تحت عنوان «نظریة کریمة» به مناسبت یکی از تقدیرنامه هایی که از مصر، درباره الغدیر رسیده است، نظر خود را در این موضوع کاملا روشن می کنند و جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارند، می گویند: «عقاید و آراء درباره مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوت اسلامی را که قرآن کریم با جمله انما المؤمنون اخوة بدان تصریح کرده پاره نمی کند، هر چند کار مباحثه علمی و مجادله کلامی و مذهبی به اوج خود برسد، سیره سلف و در رأس آن ها صحابه و تابعین همین بوده است.» ما مؤلفان و نویسندگان در اقطار و اکناف جهان اسلام، با همه اختلافی که در اصول و فروع با یکدیگر داریم، یک جامع مشترک داریم و آن ایمان به خدا و پیامبر خداست. در کالبد همه ما یک روح و یک عاطفه حکمفرماست و آن روح اسلام و کلمه اخلاص است.»
«ما مؤلفان اسلامی همه در زیر پرچم حق زندگی می کنیم و در تحت قیادت قرآن و رسالت نبی اکرم انجام وظیفه می نماییم. پیام همه ما این است که: ان الدین عند الله الاسلام و شعار همه ما «لا اله الا الله و محمد رسول الله» است. آری ما حزب خدا و حامیان دین او هستیم!»
علامه امینی در مقدمه جلد هشتم تحت عنوان «الغدیر یوحد الصفوف فی الملا الاسلامی» مستقیما وارد بحث نقش الغدیر در وحدت اسلامی می شوند. معظم له، در این بحث، اتهامات کسانی را که می گویند الغدیر موجب تفرقه بیشتر مسلمین می شود، سخت رد می کنند و ثابت می کنند که برعکس، الغدیر بسیاری از سؤ تفاهمات را از بین می برد و موجب نزدیکتر شدن مسلمین به یکدیگر می گردد.
آنگاه اعترافات دانشمندان اسلامی غیر شیعه را در این باره شاهد می آورند و در پایان، نامه شیخ محمد سعید دحدوح را به همین مناسبت نقل می کنند. ما برای پرهیز از اطاله بیشتر، از نقل و ترجمه تمام گفتار علامه امینی تحت عنوان بالا که همه در توضیح نقش مثبت الغدیر در وحدت اسلامی است صرف نظر می کنیم، زیرا آنچه نقل کردیم برای اثبات مقصود کافی است.
نقش مثبت الغدیر، در وحدت اسلامی از این نظر است که اولا منطق مستدل شیعه را روشن می کند و ثابت می کند که گرایش در حدود صد میلیون مسلمان به تشیع بر خلاف تبلیغات زهر آگین عده ای مولود جریانهای سیاسی یا نژادی و غیره نبوده است، بلکه یک منطق قوی متکی به قرآن و سنت موجب این گرایش شده است، ثانیا ثابت می کند که پاره ای اتهامات به شیعه که سبب فاصله گرفتن مسلمانان دیگر از شیعه شده است از قبیل این که شیعه غیرمسلمان را بر مسلمان غیرشیعه ترجیح می دهد و از شکست مسلمانان غیرشیعه از غیرمسلمانان شادمان می گردد و از قبیل این که شیعه به جای حج به زیارت ائمه می رود، یا در نماز چنین می کند و در ازدواج موقت چنان، به کلی بی اساس و دروغ است، ثالثاً شخص شخیص امیرالمؤمنین علی(ع) را که مظلومترین و مجهول القدرترین شخصیت بزرگ اسلامی است و می تواند مقتدای عموم مسلمین واقع شود و هم چنین ذریه اطهارش را به جهان اسلام معرفی می کند.
ب) غدیر و «الغدیر» و وحدت اسلامی در بیانات مقام معظم رهبری زنده نگه داشتن غدیر، زنده نگه داشتن اسلام است
مسأله ی امامت و مسأله ی ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسأله فقط مسأله ی شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین(ع) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسأله ی غدیر می تواند وحدت آفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحله ی دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسأله، بحث دیگری است. اسلام عالی ترین مسأله در باب تشکیل جامعه ی اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسأله ی غدیر متجلی کرده است. 10/8/1391
نباید طرح مسأله غدیر به جدایی مسلمان ها بینجامد
مرحوم آقای مطهری(ره) مقاله ای به نام «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد؛ ایشان در آن، این مسأله را تبیین می کند که، طرح مسأله ی غدیر، چطور می تواند وسیله ای باشد برای نزدیک کردن دل های مسلمان ها به همدیگر. مرحوم علامه ی امینی هم عقیده ی شیعه را در «الغدیر» اثبات کرده است؛ اما کتاب، بیان، لحن، سلیقه و شیوه ی برخورد او با مسأله، طوری است که همه ی مسلمین را جذب می کند.
شما تقریظهایی را که مسلمانان مصر، شام و دیگر نقاط دنیا بر کتاب ایشان نوشته اند، ببینید! ما باید توجه داشته باشیم که نوع طرح مسأله، طوری نباشد که به جدایی مسلمان ها بینجامد؛ این خیلی مهم است. الان جمعیت انبوهی از مسلمانان دنیا به مکتب و مذهب ما معتقدند و در دنیا هم آبرومندند. هم جمهوری اسلامی در ایران و هم شیعیان در هر نقطه ای که هستند، مردم آبرومندی هستند و در عراق، لبنان و جاهای دیگر، مسلمان ها به وجود این ها افتخار می کنند. بنابراین باید مراقب باشیم که مسأله را طوری طرح کنیم که هم عقیده های خودمان ناراحت نشوند. البته باید عقیده ی خودمان را بیان و آن را تثبیت کنیم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف کنیم. 14/09/1384
عید غدیر، سنت ملی ماست
عید غدیر هم سنت ملی ماست؛ چون ملت ما دارای این عقیده و این محتوا و این هویت در ذهن خودش هست. یکی از کارهای دشمنان این است که ملتها را از هویت خالی کنند. البته این قضیه، داستان مفصلی است و با دو کلمه، نه می شود ابعادش را نشان داد و نه می شود خطرش را آن چنان که هست، گوشزد کرد. شما در محیط دانشجویی با این سیاست کلی که شناخته و ناشناخته و پیدا و پنهان وجود دارد، باید مبارزه کنید و مبانی ارزشی را - مبانی ای که حقیقتا تشکیل دهنده ی هویت ملت ایران است و می تواند آن ها را پیش ببرد و صاحب همه چیز کند - حفظ کنید. 08/02/1382
غدیر و انقلاب اسلامی ایران
شاید اکثر آن کسانی هم که در ماجرای بیعت امیرالمؤمنین(ع)، گرد آن بزرگوار را گرفتند و با او بیعت کردند و پای فشردند و فداکاری نمودند، واقعه ی غدیر و به طریق اولی ظهور اسلام و جنگهای امیرالمؤمنین را ندیده بودند. اما اسلام و هدایت و نور آن فقط برای کسانی نیست که در آن وقت حضور داشتند، بلکه برای همه و برای همیشه است: «و اخرین منهم لما یلحقوا بهم». انقلاب اسلامی شروع یک راه پرافتخار و سعادت بخش بود. همه ی کسانی که از بی عدالتی رنج برده اند و تشنه ی عدالتند، این پدیده را به جان دوست دارند و برای آن تلاش می کنند. همه ی کسانی که سنگینی و فشار نظام دیکتاتوری و اختناق و زورگویی و قدرت فردی را احساس کرده یا درباره ی آن فکر کرده اند، از انقلاب اسلامی، از حرکت ملت مسلمان و از مبارزه ی فراگیر این ملت استقبال کرده اند و می کنند. مخصوص امروز نیست، در آینده هم همین طور خواهد بود. 19/10/1381
توصیه رهبر انقلاب درباره کتاب الغدیر
همین کتاب الغدیر هم به نظر من مهجور است. من به دوستانمان سفارش کردم الغدیر را که در آن صدها کتاب است - یعنی ایشان درباره ی موضوعات مختلف، مطالبی دارد. گاهی صد صفحه، هشتاد صفحه درباره ی یک شخص، یک مطلب، یا یک حدیث، مطلب دارد و یک نفر باید این ها را از اولِ الغدیر بخواند، تا به مطلب مورد نظر برسد و از آن استفاده کند. حالا کو آن آدمی که حوصله کند، یازده جلد کتاب الغدیر را بخواند و این گونه مطالب را بیرون بکشد؟! - مورد بررسی دقیق قرار دهند و موضوعات مختلف را دانه دانه بیرون بکشند؛ هر کدامشان یک کتاب، یا یک جزوه است. الغدیر هم - آن کاخ عظیمی که مرحوم امینی ساخته - به جای خود محفوظ؛ این کتابها هم دانه دانه بیاید و اقطار عالم را پر کند. یعنی الغدیر به صورت یک مجموعه، وجود داشته باشد، یک جا هم جزوه، جزوه وجود داشته باشد. 10/12/1378