حضور هنرمندان در شبکههای ماهوارهای، بدون بیمه همراه با وحشت
سعید ابراهیمی از کارگردانان کشورمان که چندصباحی در ترکیه حضور داشت و به ایران بازگشت، درباره همکاری با شبکههای ماهوارهای گفت: آنها با ارزانترین قیمت، هنرمندان را به شکل غیرقانونی و بدون بیمه استخدام میکنند.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرگزاری تقریب، به نقل از روابط عمومی برنامه؛ برنامه کیوسک شب گذشته (شنبه پنجم آبانماه) با اجرای احسان عبدیپور و با حضور بهروز افخمی و سعید ابراهیمیفر با موضوع «بررسی مهاجرت و بازگشت هنرمندان از شبکه جِم» روی آنتن شبکه سه سیما رفت.
*مهاجرت هنرمندان در همه جای دنیا اتفاق میافتد
افخمی درباره مهاجرت هنرمندان و سینماگران از کشور اظهار کرد: مهاجرت، در سینماهای دیگر کشورها اتفاق میافتد. در هر جای دنیا اگر فیلمسازان کارشان خوب باشد، معمولاً به آمریکا میروند. البته بعضیها نیز ممکن است به خاطر سلیقههایشان به اروپا بروند. برای این مسئله نمیتوان یک قاعده کلی را در نظر گرفت.
وی درباره موفقنبودن فیلمسازان هجرت کرده ایرانی، گفت: این مسئله تقریباً درباره همه فیلمسازان دنیا صدق میکند. آنها بر اساس دغدغههایشان فیلم میسازند.
بهروز افخمی درباره حضور فیلمها و سینماگران ایرانی در جشنوارههای خارجی بیان کرد: ممکن است بعضی فیلمسازها موفقیت جهانی واقعی پیدا کنند. اگر فیلمسازی بتواند فیلمی بسازد که مخاطب وادار به دیدن آن شود، کار سخت و استثنایی کرده است. اگر کسی بتواند در جشنوارههای خارجی خودش را تثبیت کند و یک موفقیت استثنایی به دست آورد، توانسته است از فرهنگ، زبان و نگاه ما به دنیا فیلمی بسازد که همه بپسندند. ما نباید جلوی کسی را بگیریم. هر فیلمسازی باید بتواند ارزشهای خودش را ثابت کند.
افخمی با بیان اینکه فصل مناسب برای ساخت فیلم پلیسیاش با نام «کاغذ شطرنجی» گذشته است، ابراز امیدواری کرد که بتواند فیلم کمدیاش را کلید بزند.
*ابراهیمیفر: بیکاری به جز ضرر مالی، ضرر روحی و جسمی نیز داشت
در بخش دوم این برنامه سعید ابراهیمیفر نویسنده، کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون که این اواخر دو فیلم «مواجهه» و «شاید عشق نبود» را در گروه هنروتجربه در اکران داشت، بیان کرد: هنر و تجربه اتفاق بسیار خوبی است. اگر گروه هنر و تجربه نبود، بسیاری از فیلمها اکران و دیده نمیشدند. در تمام دنیا سینمای هنری و تجربی در کنار سینمای تجاری است.
ابراهیمیفر درباره سفر و پیشنهاد کاریاش به ترکیه گفت: برای اینکه آدم جایی را که در آن رشد و نمو کرده است، رها کند و برود، باید انگیزه وجود داشته باشد. آخرین کارگردانی من در سال ۹۰ بود. سریالی به نام «پیشواز» برای شبکه دو سیما ساختم و به گفته بسیاری، سریال استانداری بود.
وی ادامه داد: بیکاری به جز ضرر مالی، برای من ضرر روحی و جسمی نیز داشت. وقتی کار از من دریغ میشود یعنی من زنده نیستم. ما با کارکردنمان زنده هستیم و اگر کار نکنیم افسرده میشویم. در این بیکاری فشار روحی بیش از حدی برایم اتفاق افتاد.
ابراهیمی اضافه کرد: من به این فکر کردم که من همان آدمی هستم که همیشه از کارهایم تعریف میشد؛ اما چرا دیگر خبری از کار نیست؟ طبیعتاً در این شرایط بد، با پیشنهاد اغواکننده ساخت یک سریال در ترکیه مواجه شدم. نویسنده را نمیشناختم ولی فیلمنامه قابل قبولی بود و خطوط قرمز مرسوم در ایران را هم رد نکرده بود.
وی افزد: ما در مرحله انتخاب بازیگر بودیم. قصه درباره ایرانیهایی بود که در ترکیه زندگی میکردند. بعد از طولانی شدن پیشتولید بازیگران اصلی کار انصراف دادند. پس از دو ماه تلاش برای این پروژه و پیشتولید به این نتیجه رسیدم که این سریال ساخته نمیشود. متوجه شدم که آن مجموعه آماتور و کار نابلد است. اصولاً یک مدیرت ناتوانی در آنجا حاکم است.
*وقتی یک کار فرهنگی، تجاری میشود
ابراهیمیفر گفت: کارگردانی یک مدیریت فنی است. کارگردان یک فیلمنامه را متناسب با سلیقه و تکنیک و تجربهاش کارگردانی میکند. فیلمسازی یک زبان است و باید به وسیله آن دغدغه خود را بگوییم. من باید با خط اصلی داستان ارتباط برقرار میکردم و آن را ادامه میدادم. بعد از چهار تله فیلمی که کار کردم و با توجه به شرایطی که وجود داشت، تصمیم به بازگشت گرفتم.
وی اظهار کرد: در مدتی که بازگشتهام چند فیلمنامه نوشتم. اکنون زمان مناسبی برای فیلمسازی من نیست. این روزها فیلمسازی بیشتر از اینکه یک کار فرهنگی باشد، تجاری شده است. من اینها را به دور از فرهنگ میبینم.
*استخدام غیرقانونی، بدون بیمه همراه با رعب و وحشت درونی و بیرونی
در بخشی گزارشی از برنامه کیوسک که اختصاص به مصاحبه با سعید ابراهیمیفر در ترکیه داشت، ابراهیمیفر گفته بود: کسانی که دغدغه فرهنگی دارند، وقتی که تصمیم میگیرند کشورشان را ترک کنند، دو راه دارند؛ یا باید مانند دیگر پناهجویان که فاقد این تخصص هنری هستند به کارهای معمول تن بدهند تا اموراتشان بگذرد و یا باید سعی کنند کاری در راستای تخصصی که دارند پیدا کنند. جاهایی است که به ظاهر کارهای فرهنگی میکنند؛ اما در واقع سیاست کلی یک تبلیغات برای خودشان است. آنها با ارزانترین قیمت این هنرمندان را به شکل غیرقانونی و بدون بیمه استخدام میکنند.
در این گزارش ابراهیمیفر میگوید: مدتها تحقیق کردم و با بیشتر شدن تحقیقات، بیشتر به عمق ماجرا پی بردم. متوجه شدم که بسیاری از این افراد از اولین نیازهای زندگیشان برخوردار نیستند. آنها دائما در یک فضای رعب و وحشت بیرونی و درونی به سر میبرند. و یک روحیه افسردگی جمعی آنان را فراگرفته است. آنها مدام تهدید میشوند که اگر کاری را انجام ندهند اخراج خواهند شد. اصولاً چیزی به اسم فرهنگ برای گردانندگان آن فضا نبود و این سوال وجود داشت که چگونه ادعا میکنند در فرهنگسازی جامعه تاثیر دارند؟