اولین شناسنامه در ایران دقیقا 100 سال پیش صادر شد و تا پیش از آن برای ثبت نام از روشهای دیگری همچون نوشتن نام افراد در کتب مقدس استفاده میشد.
اشتراک گذاری :
خبرگزاری تقریب، حوزه سایر رسانه ها: اگر 200 سال پیش به دنیا میآمدید شما را فقط به اسم صدا میزدند و هیچ خبری از نام خانوادگی نبود و بعدها وقتی بزرگتر میشدید شاید به نام حرفهای که بلد بودید مشهور میشدید، مثلاً حسینْ نجار یا محمدْ نانوا یا شما را به نام شهرتان میشناختند، اما اگر درآمد بهتری داشتید میتوانستید لقبی از حکومت بگیرید و جزو طبقه اشراف به شمار بیایید. مثلاً در زمان ناصرالدین شاه هرکس که لقب میخواست، پنجاه تا صد دانه پنج هزاری طلا تقدیم خاک پای بندگان اقدس شهریاری میکرد تا ایشان لقبی مرحمت فرمایند. در این میان درباریانی که واسطه لقب گرفتن شده بودند هم به نوایی میرسیدند.
مثلاً اگر نام فردی امین بود میتوانست به القابی مانند امینالدوله، امینالسلطنه، امیندفتر، امین لشکر یا امینالواعظین ملقب شود، البته در میان زنان داشتن لقب کمتر عرف بود ولی برخی از القاب مردان نیز برای زنان به کار میرفت، مثل انیسالدوله که سوگلی دربار ناصرالدین شاه بود.
اولین شناسنامه ایرانی
افراط در لقبگرایی و ارتباط با دیگر کشورها، مسئولین را در اواخر دوره قاجار به این فکر انداخت که برای هر ایرانی سجل یا همان شناسنامه صادر کنند و نظام لقبگذاری را برچینند. از این رو، همزمان با نوسازی و مدرنیزاسیون و نیاز به شناسایی اتباع جهت ایجاد ارتش منظم، اخذ مالیات و... تأسیس ثبت احوال نیز در دستور کار قرارگرفت و در جلسه مورخه 30 آذر ماه 1297 هجری شمسی این موضوع به تصویب هیئت وزیران رسید.
تا پیش از این تاریخ، بیشتر خانوادهها تولد فرزندانشان را پشت کتب مقدس، بخصوص قرآن و به تاریخ قمری یادداشت میکردند و خبری از شناسنامه نبود، البته بسیاری از افراد سعی میکردند سال تولدشان را با حادثه مهمی که در آن سال رخ داده به یاد بسپارند. مثلاً اگر از کسی سؤال میشد که چه سالی متولد شدهای؟ احتمالاً میگفت: سال تاجگذاری مظفرالدین شاه یا سال بهتوپ بستن مجلس یا سال وبایی (سالی که وبا آمد) و ... درباره زمان فوت افراد را نیز باید گفت که بهترین وسیله برای ثبت و ضبط، سنگ قبر افراد بود که سال وفاتشان بر روی سنگ حک میشد.
اما در سال 1297 تصمیم گرفته شد تا ثبت احوال تأسیس شود. به همین منظور، ابتدا سندی مشتمل بر 41 ماده در سال 1297 هجری شمسی به تصویب هیئت وزیران رسید و ادارهای تحت عنوان اداره سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد؛ پس از تشکیل این اداره اولین شناسنامه به شماره 1 در بخش 2 تهران در تاریخ 16 آذر 1297 هجری شمسی به نام فاطمه ایرانی صادر گردید.
پس ازاین دوره اولین قانون ثبت احوال مشتمل بر 35 ماده در خرداد سال 1304 هجری شمسی در مجلس شورای ملی وقت تصویب شد. براساس این قانون مقرر گردید کلیه اتباع ایرانی در داخل و خارج از کشور باید دارای شناسنامه باشند. سه سال پس از تصویب اولین قانون ثبت احوال یعنی در سال 1307 هجری شمسی قانون جدید ثبت احوال مشتمل بر 16 ماده تصویب گردید.[1]
قصههای جالب از انتخاب نام خانوادگی
انتخاب نام خانوادگی مسائل و مشکلات و داستانهایی برای خود داشت و چون اغلب مردم بیسواد بودند و آشنایی با نام خانوادگی نداشتند، مشکلات زیادی در این زمینه به وجود میآمد. در این بین، نام خانوادگی بسیاری از افراد توسط مأموران اداره ثبت احوال مشخص میشد و در این میان گاهی از روی مزاح و شوخی نامهای نامتناسبی برای مردم انتخاب میشد. مثلاً میگویند مرد پیلهوری نتوانست به متصدی صدور سجل، نامی را به عنوان شهرت خانوادگی تعیین و اعلام کند، متصدی از شغلش سؤال کرد و چون فهمید که او بعضی اشیاء فروختنی بر دوش خود از شهر به روستا میبرد، نام خانوادگی «خرصحرایی» را برای او تعیین کرد.
«آیت الله پسندیده» برادر امام خمینی (ره) نیز در این باب خاطراتی را نقل کرده است. وی مینویسد: «در سال 1304 شمسی از طرف اداره آمار و ثبت احوال به خانه ما آمدند و قرار شد نام فامیل برای ما انتخاب بشود. رئیس اداره آمار، «حسینعلی بنی آدم» که از اشخاص بسیار فهمیده و متدین و خوش سابقه بود به من گفت: «بایستی نام فامیلی انتخاب بکنی که در ایران کسی نگرفته باشد. ما خواستیم بر منبای نام پدرمان فامیلی مصطوفی را انتخاب کنیم، گفتند: نمیشود؛ بنابراین من «هندی» را انتخاب کردم و اخوی کوچک «سیدنورالدین» نیز همین لقب را پذیرفت. بعد چون فامیل هندی، شبهه وابستگی به انگلیسها را پیش میآورد، گفتند که این فامیلی را عوض کنید. من هم با این کار موافقت کردم. فامیلی احمدی (فامیل داییها) را پیشنهاد کردم، گفتند نمیشود، ضمناً عربی هم نباید باشد. من پنج یا شش اسم فارسی نوشتم و به تهران فرستادم. در تهران از بین آنها نام «پسندیده» را انتخاب کردند. بنابراین نام فامیل ما شد «پسندیده». ولی نام برادر دیگرمان همان هندی ماند و نام امام (ره) هم که از اول مصطفوی بود. ما سه برادر، سه فامیل متفاوت پیدا کردیم.»
ایشان در ادامه حادثه جالبی را که به هنگام صدور سجل پیش آمد بیان میکنند که همانا اعتراض مردم به نوشتن نام زنانشان بود. مردم علیه بنی آدم تظاهرات کردند و تلگراف شکایات فرستادند که: او آمده و میخواهد اسم زنهای ما را بنویسد. ما اسم زنهای خود را نمیگوییم، چون گفتن اسم زن و مادر به نامحرم جایز نیست.[2]
گزینش نام خانوادگی معمولاً از چند روش پیروی میکرد که یکی از آنها پیشه نیاکان در یک قوم بود. محل اسکان قوم و نام یا شهرت بزرگ خاندان (پدر، پدربزرگ، جد)، از دیگر شیوههای متداول انتخاب نام خانوادگی بوده است. گاهی هم یک نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه (همچون صراف، جواهریان، پزشکزاد) یا یک ویژگی بدنی یا فیزیکی (خوشچهره، قهرمان) بازمیگشت.
بیشترین نامها در 100 سال اخیر
سیف الله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت احوال به مناسبت صدمین سال تأسیس این سازمان به آمار فراوانی اسامی زنانه و مردانه از سال 1297 تا کنون اشاره کرده و میگوید: از سال 1297 تا کنون چهار میلیون و 292 هزار و 321 نفر نام فاطمه، دو میلیون و 875 هزار و 497 نفر نام زهرا، یک میلیون و 775 هزار و 644 نفر نام مریم، یک میلیون و 248 هزار و 574 نفر نام معصومه و 963 هزار و 470 نفر نیز نام زینب را بر روی فرزندانشان گذاشتهاند و این اسامی بیشترین فراوانی را در اسامی زنانه دارد.
سخنگوی سازمان ثبت احوال به فراوانی نامهای پسرانه در 100 سال گذشته نیز افزود: از سال 1297 تا کنون بر اساس آمار جمعیتی کشور دو میلیون و 594 هزار و 259 نفر نام محمد را برای فرزندانشان انتخاب کردند. همچنین دو میلیون و 384 هزار و 168 نفر نام علی دارند. یک میلیون و 800 هزار و 114 نفر نام حسین، یک میلیون و 414 هزار و 244 نفر نام مهدی و یک میلیون و 80 هزار و 32 نفر نیز نام رضا را برای فرزندانشان انتخاب کردند.[3]
اما نکته جالب در این بحث، اثرگذاری وقایع تاریخی بر نامگذاری افراد است. محسن پوریانی در مقدمه کتاب «تأثیر وقایع بر نامگذاری ایرانیان» مینویسد: «افزایش نامگذاری اسامی از قبیل کوروش در سالهای 50-51 و داریوش در بین سالهای 52-53، روح الله در بین سالهای 57-58 و سالهای 67-68، نام مهدی در طی دوران جنگ تحمیلی و نام علی در بین سالهای 79-80 و کاهش نام محمدرضا در سال 57-58 که از اسامی مذهبی ما نیز تلقی میشود و ... بیانگر تأثیرات وقایع در فرهنگ مردم است.»
در کنار این اسامی میتوان به اقبال مردم در اوایل انقلاب به اسامی یاران زجردیده و انقلابی پیامبر و ائمه اشاره کرد. در اوایل انقلاب در بین مردان نامهایی همچون «یاسر، عمار، مالک، مقداد و کمیل» و در بین زنان نامهایی همچون «سمیه» گسترش جدی پیدا کرد.
مناسبتهای مذهبی نیز در نامگذاریها اثری جدی دارند. بهطوری که در ماه محرم اسامیای مانند امیرحسین، حسین، امیرعلی، علی، محمد، ابوالفضل، امیرعباس و محمدحسین بیشترین فراوانی را در بین اسامی پسرانه دارد.
در سالهای اخیر برخی سریالهای تلویزیونی نیز در نامگذای کودکان اثرگذار بودهاند. بر اساس اعلام سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور نام ستایش در سال 83 رتبه 34 را در بین دختران داشت که با پخش سریال ستایش در سال 89 رتبه سوم و در سال 90 رتبه دوم را به خود اختصاص داد و پس از پایان یافتن این سریال، ستایش در رتبه نهم و پایین تر قرار گرفت.
نامهای عجیبی که تاکنون نشنیدهاید
گاهی اوقات در بین نامهایی که برای افراد انتخاب میشود، نامهای عجیب و غریبی نیز دیده میشود. ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت احوال، در این باره میگوید: به دنبال انتخاب برخی اسامی نادرست و بیمعنی در سازمان ثبت احوال «کمیته نام» ایجاد شده و اسامی پیشنهادی خانوادهها در این کمیته بررسی میشود.
ابوترابی میگوید: این اسامی عجیب و غیرمتعارف که در کمیته توسط اساتید ادبیات فارسی و عربی بررسی میشوند. اغلب در سامانه اسم سازمان ثبت احوال وجود ندارند و پس از تأیید این کمیته، اسامی در شناسنامه کودکان ثبت میشود.
سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه انتخاب نامهای عجیب و نامتعارف پذیرفتنی نیست گفت: اغلب این اسامی قبل از سال 70 انتخاب شدهاند.[4]