یاداداشتی به قلم مدیر مسئول روزنامه کیهان درباره چهل سالگی انقلاب را از نظر می گذرانید.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه سایر رسانه های خبرگزاری تقریب، روزنامه کیهان در یادداشتی به قلم حسین شریعتمداری نوشت:
۱- خبر که به اردوگاه مشرکان رسید، ابرو به تعجب بالا کشیدند و شاید هم به تمسخر خندیدند!... دشمنان رنگارنگ، همه اختلافنظرها و تفاوت سليقهها را وانهاده و در مقابله با اسلام و مسلمانان كه مدينه پايگاهشان بود، به وحدت! رسيده بودند. سپاه عظيمي که براي مقابله با اسلام نوپاي آن روزها تدارک دیده بودند، عازم مدينه بود. سپاهي با نفرات پرشمار و ساز و کار جنگی تمامعیار. در این سوی اما، گروهي اندك و کمشمار با دستهاي خالي از مال و منال براي مقابله آماده میشدند. همه شواهد از نابودی سپاه کمشمار اسلام در اولین برخورد با سپاه انبوه کفار حکایت میکرد. گروه اندک مسلمانان به پيشنهاد سلمان فارسي كه از سوی پيامبر خدا(ص) پذیرفته شده بود، تصميم به حفر خندق در اطراف مدينه گرفته بودند، در گرماگرم حفر خندق، از ضربه كلنگ بر سنگي خارا و سخت، جرقهاي جهيده بود و در پی آن لبخندی به ملاحت بر لبهای مبارک رسول خدا(ص) نشسته و فرموده بود؛ در پرتو این جرقه، فتح ایران و روم را دیدم. رسول خدا(ص) از فتح دو ابرقدرت آن دوران سخن میگفت! از سوی جبهه اسلام! با آن شرایط سخت و شکننده و تعداد اندک و بیساز و برگی که داشتند؟! عجیب بود! و باور نکردنی!... همین خبر بود که وقتی به سپاه مشرکان رسید، به استهزاء خندیده بودند!
چند سال بعد اما، وقتي پيام خداجويانه و عدالتخواهانه اسلام به گوش مردم آن روزهاي روم و ايران رسيد، آن پيام را در ضمير و فطرت خويش آشنا يافتند و با ورود سپاهيان اسلام به سرزمينهايشان به ياري آنان شتافتند. كاخ ابرقدرتهاي آن روزگاران ترك برداشت و خيلي زودتر از آنچه انتظار ميرفت فرو ريخت و... دلهاي مردم روم و ايران به تسخير اسلام درآمد. آن روزها، اما رسول خدا(ص) چشم از جهان فرو بسته بود و با تن خاکی در ميان امت خود نبود.
۲- هزار و چند صد سال بعد، بار دیگر جنگ احزاب- نام دیگر جنگ خندق- به تکرار نشست. با پیروزی انقلاب اسلامی، همه دشمنان ریز و درشت در مقابل آن به تخاصم صف کشیدند. آمريكا، اروپا، اسرائيل، بسياري از كشورهاي عربي و پيادهنظام و ستون پنجم داخلي آنها به میدان کارزار آمدند، جنگی تمامعیار آغاز شد و از همان روز اول، بیآنکه لحظهای متوقف شود ادامه یافت، تا امروز و فردا و فرداهای دیگر. میدان نبرد تغییر میکرد و از عرصهای به عرصه دیگر منتقل میشد، اما جنگ نه. دشمن هیچ فرصتی را برای دشمنی از دست نمیداد. ورود گروهکهای تروریستی به صحنه، طرح چند کودتا، غائلههای منطقهای، ماجرای طبس، جنگ نظامی، تحریمها، جنگ نفتکشها، بمباران و موشکپرانی به شهرها، حمله به هواپیمای مسافربری، بمباران شیمیایی، فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، چالش هستهای، خیانت برخی از خواص و... این همه در حالی بود و هست که تقریبا تمامی قدرتهای ریز و درشت جهان با همه تجهیزات نظامی و امکانات سیاسی و رسانهای خود، در آن سوی این آوردگاه به دشمنی ایستاده بودند و ایستادهاند... با نیم نگاهی به این صحنه هر انسان حسابگری به این باور قطعی میرسید که انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن کمترین امکانی برای ادامه حیات ندارد!
۳- در همان روزها که دشمنان از هر سو به ایران تاختهاند و بخشهایی از خاک کشورمان در تسلط آنهاست، امام راحل ما- رضوان الله تعالي عليه- با اطمينان و اعتمادي مثالزدني و در پيامي به مناسبت حج سال 1360، خطاب به ملتهاي مسلمان ميفرمايند: «هان اي مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران به پا خيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد و از هياهوي قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است» و در پيام ديگري باز هم در همان حال و هوا، تاكيد مي فرمايند و اطمينان ميدهند اسلام، تمامي سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد. فروپاشي شوروي سابق را گام نخست ميدانند و آمريكا را در آيندهاي نه چندان دورتر، رو به زوال معرفي ميكنند... و باز هم این سؤال در ذهن حسابگران مینشیند و پاسخ میطلبد که چگونه؟!
۴- حالا در آستانه چهل سالگی انقلاب نگاهی به راه پر فراز و نشیبی که طی چهل سال گذشته پیمودهایم و عقبههای سخت و نفسگیری که پشت سر گذاشتهایم بیندازید. چه میبینید؟ کدامیک از توطئههای دشمن به نتیجه رسیده است؟ نمیگوییم خسارت به بار نیاورده و زحمتآفرین نبوده است! سخن درباره آن است که در تمامی توطئهها ناکام مانده است. راه دور نرویم و به رخدادهای همین چند ماه اخیر نگاه کنیم. برای ایران اسلامی در سال ۹۷ «تابستان داغ» تدارک دیده بودند ولی اروپا شعلهور شد. تکفیریهای داعش را علیه ما به صحنه آورده بودند ولی بلای جان خودشان شده است. قرار بود انصارالله یمن را طی ۳ روز و یا حداکثر یک هفته نابود کنند، اکنون ۴ سال از جنگ یمن گذشته است و آلسعود دست گدایی به سوی ایران دراز کرده است تا محترمانه! از این گرداب بیرونش بکشد!، اسرائیل دورخیز کرده بود که ایران اسلامی را ناامن کند، اکنون با چالشِ بود و نبود روبروست، و تازهترین نمونههای زمینگیری آمریکا را میتوان در دو رخداد همین یک هفته اخیر مشاهده کرد، بخوانید!
۵- هفت سال قبل آمریکا و متحدان اروپایی و عبری و عربی آن با تشکیل ائتلاف موسوم به «دوستداران مردم سوریه» جنگ تمامعیاری را علیه این کشور اسلامی آغاز کردند و با شعار «بشار اسد باید برود» دست به قتلعامهای هولناک و تخریب زیرساختهای سوریه زدند. انتظارشان این بود که سوریه در فاصله حداکثر چند ماه دست از مقاومت برداشته و تسلیم شود. چند ماه آنان تا هفت سال به درازا کشید و آمریکا که به هیچ دستاوردی دست نیافته بود ناچار به خروج نیروهایش از سوریه شد و در پی این عقبنشینی که اعتراف آشکار به شکست بود، کشورهای عرب همپیمان آمریکا در جنگ سوریه نیز که سفارتخانههای خود در این کشور را تعطیل کرده بودند، یکی پس از دیگری و دست از پا درازتر درحال بازگشت به دمشق هستند و...
به مصداق «بهتر آن باشد که سرّ دلبران / گفته آید در حدیث دیگران»، اشارهای گذرا به چند نمونه از اظهارنظرهای نومیدانه و حاکی از شکست آمریکا که از سوی مقامات آمریکایی و اروپایی مطرح شده است، خواندنی خواهد بود؛
بنیاد آمریکایی دفاع از دموکراسی-FDD- در گزارشی مینویسد «پیشبینی رهبر ایران تحقق یافت و آمریکا مجبور به ترک منطقه شد». FDD مینویسد «تصمیم ترامپ تلاشهای آمریکا برای مهار ایران را ریزریز کرده است»! روزنامه آمریکایی واشنگتنپست خطاب به مردم آمریکا هشدار میدهد؛ «بیدار شوید، ارتش کشورمان دیگر شکستناپذیر نیست». سناتور رندپال اعتراف میکند که «بشار اسد پیروز شده است، یعنی ایران پیروز شده است و دیگر نمیتوانیم مانند ۷ سال گذشته بگوییم بشار باید برود. ما باید خارج میشدیم که شدیم». این سناتور آمریکایی اعتراف میکند که داعش را آمریکا برای مقابله با ایران ساخته بود. اعترافی که پیش از او هیلاری کلینتون و جو بایدن نیز داشتهاند. لیندسی گراهام، سناتور ارشد آمریکایی میگوید «ایران بزرگترین پیروز خروج آمریکا از سوریه است» سوزان رایس، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا طی یادداشتی در روزنامه نیویورکتایمز مینویسد «خروج آمریکا از سوریه، هدیه کریسمس به ایران بود». واشنگتنپست مینویسد «در این کریسمس از خدا بخواهیم که به ما کمک کند»! و...
۶- چهارشنبهشب هفته گذشته دونالد ترامپ همراه همسر خویش برای دیدار با نظامیان آمریکایی مستقر در عراق وارد پایگاه نظامی «الاسد» در استان الانبار عراق شد. رئيسجمهور آمريکا از همان استان الانبار از «عادل عبدالمهدي» نخستوزير، «برهم صالح» رئيسجمهور و «محمد الحلبوسي» رئيس مجلس عراق خواست، به ديدارش در استان الانبار بروند! اما، نخستوزير و دو مقام ديگر عراق، اين درخواست را رد کرده و سفر سرزده رئيسجمهور آمريکا را نقض حاکميت عراق خواندند. پارلمان عراق پس از مطلع شدن از ماجرا، نشست اضطراري برگزار کرد و «برهم صالح» رئيسجمهور عراق نيز طي سخناني، به ترامپ يادآور شد که اين کشور، تحت اشغال نيست. مردم عراق پس از اطلاع از ماجرا با راهاندازی یک هشتگ در فضای مجازی به رئيسجمهور آمريکا يادآور شدند که؛ عراق، عربستان نيست. اينجا (عراق) فرزندان حيدر کرار(ع) و اباعبدالله الحسين(ع) زندگي ميکنند و نه فرزندان «معاويه» و «محمدبن عبدالوهاب»! گزارش مفصل این ماجرا در گزارش امروز کیهان آمده است و در این میان اظهارات ترامپ که حاکی از درماندگی آمریکاست، خواندنی است. میگوید: «بسیار اندوهبار است که هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه میشود و بعد برای رفتن به آنجا، نیاز به این همه محرمانه بودن و بودن این همه هواپیما در اطرافت و نیز بزرگترین تجهیزات جهان باشد و هرکاری کنی که سالم وارد شوی».
۷- محمد حسنین هیکل روزنامهنگار معروف و بلندآوازه مصر دو بار به دیدار امام خمینی(ره) آمده بود، ابتدا در پاریس و سپس در سال ۱۳۵۸ در تهران. او بعد از دیدار تهران، خاطرات خود از این دیدار را در کتابی نزدیک به صد صفحه منتشر کرده است. حسنین هیکل مینویسد «امام خمینی را یکی از اصحاب رسول خدا(ص) در صدر اسلام یافتم که با معجزهای از تونل زمان عبور کرده و به قرن حاضر آمده است تا سپاهیان علی(ع) را که پس از شهادت او و به خون غلطیدن اهل بیتش(ع) بیفرمانده شده بودند، فرماندهی کند و من این توان را در او میبینم». هم او درباره ولایت فقیه میگوید؛ ولایت فقیه یک «مین» بود که علی در صدر اسلام کاشت و خمینی در قرن بیستم زیر پای استکبار منفجر کرد...
۸- و حالا در آستانه چهل سالگی انقلاب، این پرسش در میان است که چرا از بین نرفتهایم؟! مگر نه اینکه تمام چرخهای قدرت مادی جهان علیه ما به چرخش درآمده و هنوز هم در همان جهت میچرخند؟! نگاهی به راه پر فراز و نشیبی که طی چهل سال گذشته پیمودهایم و عقبههای سخت و نفسگیری که پشت سر گذاشتهایم بیندازید. چه میبینید؟ اگر رفتنی بودیم چرا نرفتهایم؟! و اگر ماندنی نبودیم چرا ماندهایم؟!