نمیدانم چرا تیرهای عناد به سمت امامموسیصدر روانه میشود؟
غلامرضا امامی گفت: نام امام موسی صدر برای هر ایرانی، شیعه، مسلمان یا آزادهای محترم است اما نمیدانم چرا این روزها تیرهای عناد به سمت او و شهید چمران روانه میشود؟
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه فرهنگ وهنر خبرگزاری تقریب، نشست معرفی کتاب «چاپ بیروت» سروده علی داوودی با حضور غلامرضا امامی، سید احمد نادمی، سید اکبر میرجعفری، محمد مهدی سیار، شاعر اثر و جمعی از شاعران جوان در سالن اجتماعات خبرگزاری مهر برگزار شد.
امامی در ابتدای این نشست گفت: من این بخت را داشتم که چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب بارها بیروت را ببینم؛ چه بعد از جنگ و چه قبل از جنگ. اولین بار به برکت خویشاوند بزرگم امام موسی صدر قبل از انقلاب به بیروت رفتم. بعد از انقلاب هم در غیاب ایشان به این شهر سفر کردم و جای خالی اش را دیدم. از این بابت خوشحالم که در کتاب «چاپ بیروت» اسمی از ایشان هست چون نامش برای ما ایرانیها، شیعهها، مسلمانان و هر آزاده ای محترم است. اما نمیدانم چرا این روزها تیرهای عناد به سمت ایشان و شهید چمران روانه می شود!؟
وی افزود: وقتی مخاطب شعر آقای داوودی را می خواند به عنوان یک ایرانی- لبنانی و یا یک انسان حس می کند کسی در او غریبه نیست و احساس صمیمیت می کند. به گمان من رمزش این باشد که شاعر ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد شده است. او بیروت را به یک قشر خاص مثل شیعیان، اهل تسنن و یا مسیحی ها محدود نکرده است. چون همانطور که می دانید همین الان در بیروت ۱۳ مذهب زندگی میکنند. به هر روی اشعار این کتاب تجسم آرزوهای شاعرشان در بیروت بوده است. اما چرا در بیروت!؟ چون یک حال و هوای خاص دارد. یک سوی آن دریا و سمت دیگرش کوه است. احتمالا نام صخره الانتحار را شنیده اید و آن را دیده اید. عاشقان در شهر بیروت قدیم ها خودشان را از این صخره بلند به دریا می انداختند. گویی در بیروت مرگ و زندگی و شادی و غم بههمپیوستهاند.
این مترجم در ادامه گفت: بی شک بیروت آزادترین پایتخت خاورمیانه است و هیچ ممیزی، سانسور و مصلحت اندیشی در آنجا نیست. بزرگترین شاعران کشورهای عربی در بیروت رشد کرده اند؛ نزار قبانی، آدونیس و شاعران دیگر. برای من تصویری که کتاب چاپ بیروت از این شهر ارائه می کند، عاشقانه است. شاعر این کتاب، یک عارف عاطفی است که با شوق به بیروت نگاه کرده است و انسان کوه، دریا و همه چیز این شهر برایش زیباست. وقتی آدم با عشق به چیزی نگاه کند، حتماً زیباست.
سید احمد نادمی در این مراسم گفت: من در سفر به لبنان همسفر آقای داوودی بودم. یعنی بیروت، بعلبک، جنوب لبنان و بناهای تاریخی مشخصی که ما را از ابتدای تاریخ تا امروز و تن زخمی این سرزمین قرار می دهد. من پیوند اندیشه خودمان را با انسان بیروتی مستحکم می بینم. این تجربه زیستی ارزشمندی است که یک زبان مشترک مثل عشق بین ما حاکم باشد.
وی افزود: برای من مسئله بیروت همیشه جدی بوده است. روشنفکر غربی برای خودش مکانی را به عنوان مکان تجسم هنری دارد که همه این روشنفکران به آنجا رجوع می کنند و این مکان شهر پاریس است. اما برای روشنفکر غرب آسیا، جایی مثل بیروت می تواند یک سنگ نشانه باشد؛ به عنوان مکانی که تجسم زیبایی است و از جاهای مختلف، حرف ما را بر تن خود می گیرد.
این شاعر ادامه داد: وقتی کتاب چاپ بیروت را باز می کنید خود عنوان کتاب اسم جذابی دارد و از معدود عناوین جذاب برای کتابهای شعر در یکی دو دهه اخیر است. جالب است آنقدر که اسم لبنان در شعرها هست بیروت نیست. یعنی بیروت نماینده لبنان است. شما در تصویری که علی داوودی از لبنان ارائه می دهد، بیروت، جنوب لبنان، خرابه های جنگ زده و از همه مهمتر مردم را می بینید. این کتاب جزو معدود کتاب هایی است که اساسا شعر جغرافیاست. یعنی جغرافیاست که دارد در آن فضاسازی می کند تا شمای مخاطب به ذهن شاعر نزدیک شوید اما آیا در این کتاب با شعر مکان روبرو هستیم؟
نادمی در ادامه گفت: چند شهر داریم که شاعران صد سال گذشته به سراغشان رفته باشند؟ تهران و شیراز دو شهری هستند که شاعران به صورت جدی سراغشان رفته اند. اما تفاوت شیراز و تهران در این است که شیراز در ادبیات ما و حتی قصه های غربی، حضور تاریخی دارد؛ چیزی شبیه نقش بغداد در هزار و یک شب. داوودی در این کتاب کاری می کند که در غزل هایش این کار را نکرده است. چاپ بیروت یک حرف مشخص برای گفتن دارد. شاعر در آن شهری را انتخاب کرده و براساس این شهر باورهای انسانی، سیاسی و اجتماعی خودش را پردازش کرده است.
وی در پایان سخنانش گفت: این روزها اگر کسی بخواهد سفرنامه بنویسد باید همین طور که آقای داوودی نوشته، عمل کند. در قدیم وقتی می خواستیم سفرنامه بنویسیم باید آن را برای کسانی می نوشتی که مکان مورد نظر را ندیده بودند اما امروز این چنین نیست.
در بخش بعدی این نشست سید اکبر میرجعفری به خوانش متنی که در نقد کتاب چاپ بیروت بود، پرداخت.
محمد مهدی سیار در این نشست گفت: با خواندن کتاب «چاپ بیروت» حس خواندن یک کتاب شعر تازه به من دست داد. این کتاب نه فقط برای مخاطب بلکه برای کل جامعه تحفه ای دارد و این تحفه همین سفر به بیروت است. آقای نادمی از شعر جغرافیا نام برد اما من فکر میکنم بهتر است این کتاب را شعر سفر بنامیم. اشعار این کتاب در واقع امکانی هستند که شاید فراموش شده بود و هر از گاهی برخی شاعران به آن فکر میکنند. یعنی شعر سفرنامه. در مواجهه با این کتاب اتفاقا به این فکر میافتیم که مثلا من شاعر چرا این کار را نکرده بودم و اولین سوالی که بعد از دیدن این کتاب به ذهنم رسید این بود که چرا این ژانر نادیده گرفته شده است!
وی افزود: اگر سفر را خارج شدن از محل زندگی روزمره بدانیم، شعر هم همین است؛ دور شدن هر سفر هم شاعرانگی و نگاه تازه ای به جهان است و انگار این دو با هم یکی بوده اند؛ شعر و سفر. علی داوودی در این کتاب شعر بلندش را در سفر جغرافیایی محدود نمی کند. شعر او از سفر جغرافیایی آغاز می شود و همه پاره های شعر بلندش همین ساختار را دارد اما پس از یک تماشای جغرافیایی، نوبت به سفر تاریخ می رسد و بعد از سفر در تاریخ، ناگهان به سفر در فرازمان و فراتاریخ می رسیم. از نظر خیلی از افراد ممکن است سفر سوم داوودی در این کتاب، شاعرانه باشد اما شاعر در دو سفر اولش شاعرانه عمل کرده تا به سفر سوم برسد.
این شاعر گفت: می شود فهرست واژگانی را درآورد که فقط مختص این کتاب هستند و تا پیش از آن حضور فعالی در شعر فارسی نداشتند. سفر علی داوودی به لبنان، دور شدن از خویشتن و بعد بازگشتن سریع به خود است. این دور شدن بهانه ای است برای تقریب و نزدیک شدن. یعنی شاعر شعرهای عاشقانه ای می گوید که در تهران برای عشقش نسروده است.
در ادامه امامی در بخش دوم سخنان خود گفت: با خودم فکر می کردم بیروت شبیه کدام یک از شهرهای ماست و به این نتیجه رسیدم که این شهر می تواند خواهرخوانده آبادان باشد. چون وقتی به آبادان رفتم و بقایای جنگ را دیدم در نقطه ای از این شهر دیدم که مسجد و کلیسا دیوار به دیوار هم قرار دارند. درباره شخصیت آقای داوودی هم در این کتاب فکر می کردم و به این نتیجه رسیدم که او در ابتدا شاعر و بعد مصور است نمی توانم بگویم عکاس اما می توانم از لفظ نقاش و تصویرگر استفاده کنم. در مرتبه سوم او یک سیاح است و سیر آفاق انفسی دارد؛ سیری از درون به بیرون. در مجموع چاپ بیروت کشف درون با رویکرد بیرون است.
در بخش پایانی این مراسم، علی داوودی گفت: این کتاب حاصل سفر دوم من به لبنان است. سفر اولم مربوط به ماه عسل عروسی ام است. بعد از ۷-۸ سال دوباره به لبنان رفتم و این شعرها را نوشتم. ۵ سالی هم گذشت تا منتشرشان کردم. دغدغه چندانی برای چاپشان نداشتم بلکه گوشه ذهنم بودم تا اینکه فرصتی پیش آمد. تبعاً وقتی به عنوان توریست به شهرها می رویم به در و دیوار نگاه می کنیم. اما تبدیل شدن از توریست به مهمان و آشنایی با صاحب خانه مستلزم تعمق بیشتری است.
وی افزود: در سفر اول دغدغه های شعرهای کتاب اصلا برایم موضوعیت نداشت اما در سفر دوم بیروت برایم یک نوستالژی بود. بالاخره آدم باید شهری، جایی یا پناهگاهی برای خودش بسازد. من می توانم بگویم که بیروت، آنتالیای شاعرانه ما بود.
این شاعر ادامه داد: یک حس گمگشتگی همیشه در وجودم هست. نه مربوط به دیروز و امروز است و نه مربوط به زمان شاه و بعد از انقلاب. به نظر می رسد که ما کلاً گم شده ایم. به همین دلیل می توانیم قدر خیلی از چیزهایی را که داریم به واسطه دور بودن از آنها بدانیم.
داوودی در پایان گفت: از نظر ساختار به نظرم شعرهای این کتاب شبیه مسافر سهراب سپهری هستند.