حمید پارسانیا در نشست تخصصی «گفتمان فلسفی علوم انسانی در چهار دهه پس از انقلاب»:
در انقلاب اسلامی فقه به کمک فلسفه آمد
حجت الاسلام حمید پارسانیا در نشستی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد به نسبت فلسفه و علم در سنت غربی و سنت اسلامی در چهار دهه اخیر پس از انقلاب اسلامی پرداخت.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمید پارسانیا صبح پنجشنبه ۱ بهمن ماه ۹۷ در نشست «گفتمان فلسفی علوم انسانی در چهار دهه پس از انقلاب» به نسبت فلسفه و علم در سنت جهانی (غربی) و سنت اسلامی در چهار دههی پس از انقلاب پرداخت و ابراز داشت: « مفهوم فلسفه و علم در قرن ۲۰ یک مفهوم «کُنتی» است که آن هم البته از کانت متأثر است. در این نگاه کار عقل نه صورتیابی بلکه صورتبخشی به جهان است و عقل را کاملاً ذهنی میکند که جنبه روشنگری به جهان را از آن میگیرد و «ساینس» را مقابل علم (فلسفه) قرار میدهد که معرفتی تجربی و حسی و معنای جدیدی برای علم است.»
وی افزود: «تا قبل از کنت هیچ فیلسوفی شناخت عقلی را مقابل شناخت تجربی قرار نمیدهد بلکه شناخت تجربی جزئی از شناخت عقل محسوب میشده. در کنت که فلسفه نقش تمهیدی و تاریخی برای علم داشت پس از او در حلقه وین شدت مییابد اما در ویتگنشتاین فلسفه بجای نقش تاریخی مانند خود علم یا دین نقش کارکردی ایفا میکند که میتواند در کنار علم و دیگر عرصهها حضور و کارکرد داشته باشد.»
دکتر پارسانیا در ادامه به تغییرات علوم اجتماعی به مثابه یک علم در نسبت با فلسفه اشاره کرد و ابراز داشت: «علوم اجتماعی ابتدا ادامه علوم طبیعی دانسته میشد اما از اوایل قرن ۲۰ و در ادامه کار نوکانتیها از جمله وبر موضوع علوم اجتماعی humanity میشود که علم است اما بقیه امور برساختههای انسان هستند. حوزهی مطالعات آکادمی تحت عنوان humanitism که میتواند ادبیات، هنر، فلسفه و شعر باشد با علوم اجتماعی یا سیاسی که علم هستند متفاوت میشود. در ادامه مسائلی که بعد از دهه 60 م. رخ داد فلسفه به humanitism بازگشته و بجای تبدیل شدن به ابژه علم هویت بخش سوژه شد. به این ترتیب با ورود فلسفه به ساحت فرهنگ یک شأن و برتری نسبت به علوم پیدا میکند و میتواند فلسفههای مضاف را که شناسنامه علوم را تعیین میکنند تمهید کند."
ایشان در ادامه نسبت بین فلسفه و علم در ایران را متأثر از تغییرات جهانی در این حوزه دانست و تشکیل گروه فلسفه علم در دانشگاه شریف یا ایجاد گروههای فلسفه علوم اجتماعی را نتیجه این تأثیر پذیری عنوان کردند.
فقه در طول صد سال در ایران دو انقلاب را رقم زد
دکتر حمید پارسانیا در تبیین نسبت فلسفه و علم در سنت اسلامی در چهار دههی پس از انقلاب اسلامی در ابتدا به تفاوت علم انسانی اسلامی و علم اجتماعی غربی اشاره کرد و چنین تشریح کرد: «علم انسانی نزد فارابی علمی است که موضوع آن با اراده انسان شکل میگیرد و علوم غیر انسانی موضوع آن با اراده انسان ایجاد نمیشود و این ریاضیات و متافیزیک و ... را نیز شامل میشود و اینجاست که تقابل حکمت عملی و نظری شکل میگیرد و این تقابل با تقابل علوم طبیعی و اجتماعی متفاوت است. در علوم طبیعی موضوع علم مستقل از کنش انسان است اما تنها طبیعت است و ریاضیات و ... را شامل نمیشود و دیگر اینکه در حکمت نظری که از بایدها و نبایدها به دلیل سوژه نشدن عقل بحث میشود جایی از فرهنگ نیست که آن را شامل نشود در حالی که علم اجتماعی تنها به بخشی از فرهنگ و جامعه میپردازد.»
ایشان در ادامه ضمن اشاره به نقش فلسفه به عنوان مادر علوم در سنت شیعی افزودند: «فقه شیعی بدون مرجعیت بخشی فلسفه به نقل و ...نمیتوانست وجود داشته باشد و همواره یک انسجامی بین کلام، فلسفه و فقه در این سنت وجود داشته است، اما با ورود علم مدرن به کشور ما این مفاهیم از حوزه تقسیمبندی علوم ما خارج شده و ساختار جدیدی را برای علم سنتی ما رقم زده است. در ایران بعد از انقلاب اسلامی و پس از غلبه علم جهانی این فقه بود که به کمک فلسفه آمده و بوسیله ارتباطی که با حوزه فرهنگ داشت توانست با به هم ریختن اقتداری که در حاشیه اقتدار جهانی بود، فرصتی برای به میان آوردن جریانهای فلسفیِ در حال افول فراهم آورد.»
دکتر پارسانیا در پایان ضمن بیان اینکه فقه توانسته در صد سال اخیر دو انقلاب یا نهضت را، یکی مشروطه و دیگری انقلاب اسلامی را رقم بزند، توضیح داد: "این اتفاق بیرون از نظام جهانی علم رخ داد و همواره فقه در این نظام به عنوان ابژه علم و نه علم رسمی شناخته شده، هرچند تلاشهایی برای رسمیت بخشیدن به آن شده است اما در عرصه عمل چنین امری محقق نشده است.»