نگاهی به کاراکتر مادر در برخی فیلمهای سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر
نامادران!
بسیاری از آثار هالیوودی در سالهای اخیر به صورت ملموسی اقدام به بازتعریف نقش زن در جامعه و تاکید بر مادری آن کردهاند.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه سایر رسانه های خبرگزاری تقریب، در تئوریهای مردمشناسی مشهور است که اگر «زن»ها نبودند، مردان همچنان روی درخت زندگی میکردند! فارغ از اینکه تا چه حد این تخیل به واقعیت نزدیک است، تردیدی نیست که محور هر تمدن و ذیل آن فرهنگش، زنان- مادران- هستند که نقش اصلی را در تربیت سیاستمداران آینده، هنرمندان، کنشگران اجتماعی و عامه مردم دارند اما بر خلاف این نقش، هیچگاه تعریف و تبیین جامع و صحیحی از آن ارائه نشده است. با این وجود همواره واژه «مادر» مترادف با حیا، فداکاری، مهربانی و قوامبخش خانواده بوده است و تعرض به این واژه مساوی با رذالت و پلیدی بسیاری محسوب میشود. در تاریخ سینما و تلویزیون کشورمان نیز همواره «مادر» به عنوان نقشی مثبت تلقی شده که در مقابلش انواع پلیدیها قرار میگیرد. در سالهای اخیر اما تحول چشمگیری در نقش مادر رخ داده است و دیگر به شکل مطلق شاهد آن نقش مثبت در آثار نمایشی نیستیم. سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر به عنوان ویترین سینمای سال آینده ایران میتواند عرصه مناسبی جهت بررسی شخصیت مادر در آثار سینمایی باشد. نگاهی به جشنواره امسال نشان میدهد تحول شخصیت مادر از عنصری خوشطینت به کاراکتری ناپاک و دوستنداشتنی در برخی آثار بسیار پررنگ است. در ادامه نظری بر شخصیت مادر در آثار به نمایش درآمده در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر خواهیم داشت.
مهمترین مادران سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر
سال دوم دانشکده من: در تازهترین فیلم رسول صدرعاملی با 2 نوع مادر مواجه هستیم. وجه مشترک این مادرها دور بودن از فضای عقلانی و همچنین ناتوانی در ارتباط صمیمی با دختران جوانشان و درک آنهاست. مادر ثروتمند و البته با شمایل مذهبی، در مواجهه با مرگ مغزی دخترش تلاش دارد او را از بیمارستان بیرون بکشد و به قول خودش با دعا او را به زندگی برگرداند. او در واقع هیچ کاری جز برگزاری مراسم ادعیهخوانی نمیکند- که البته تاثیری هم در بهبود دختر ندارد- و در عین حال به دلیل عقلانیت پایین مادر، خانواده مجبور میشوند بسیاری از واقعیات را هم از او پنهان کنند. از سوی دیگر مادر نیازمند نیز دامادش را فقط برای اداره کردن مغازه خودش میخواهد و تنها دلیل اصرارش برای ازدواج دخترش با او اداره کردن این مغازه است.
تیغ و ترمه: در فیلم کیومرث پوراحمد، مادر نماد همه پلیدیهای عالم است! مادری با دوست همسرش رابطه جنسی نامشروع داشته است. او دخترش را در کودکی رها میکند و به خارج میرود. وقتی نامزد/ دوست پسر او در خارج رهایش میکند، برای کسب پول به ایران بازمیگردد و به دنبال تصاحب خانه و مایملک دخترش میرود.
درخونگاه: در فیلم سیاوش اسعدی، مادر نماد خیانت است. او سرمایه جمع شده فرزندش را به تصور اینکه مرده است، به باد داده است. او نماد نالههای بیخودی و خشم و عصبیت است که یک عمر تلاشهای فرزندش را به باد داده است. همین مادر، مادر یک مفقودالاثر هم هست که بهشت زهرا را «بهشت زهر» میخواند و ویژگیهایی چون صبر، درایت و امانت بسیار از شخصیت او دور است.
پالتو شتری: در فیلم مهدی علیمیرزایی نیز با 2 نوع مادر متفاوت مواجهیم؛ اول مادری که همسرش- به عنوان تنها کاراکتر عاقل و دانای فیلم- را به دلایلی از خانه بیرون میاندازد. اهل سیگار و بددهان است و با دوست فرزندش رابطه جنسی برقرار میکند و مدام در پی تمسخر خانواده خود است. در سمت دیگر مادری را داریم که برای ازدواج دخترش دست به هرکار احمقانهای میزند. او تمام خانه را پر از ورد و جادو کرده و برای اینکه برای دخترش خواستگار بیاید حاضر است چندصد میلیون تومان خرج کند؛ بدون آنکه بدانیم چرا این دختر خواستگار ندارد. او نماد آدمهای خرافاتی و بیعرضهای است که فقط پول دارند.
سمفونی نهم: نقش اول فیلم محمدرضا هنرمند هم مادری است که تصمیم میگیرد جنازه شوهرش را به شهرستان ببرد تا طبق وصیتش آنجا دفن کند؛ گذشتن از جادهای که کمتر کسی جان سالم از آنجا به در برده و رفتار غیرعاقلانه از جمله ویژگیهای بارز این مادر است. او همه چیز هست جز مادر! فرزند خردسالش در طول فیلم بارها با او تماس میگیرد اما او بیدلیل رد تماس میدهد. این مادر نیز مانند عمده مادرها یک عشق دیرین داشته که از نزدیکان همسرش بوده و نیمنگاهی در طول زندگی متاهلی و پس از آن نیز به هم داشتهاند.
جاندار: مادر در فیلم «جاندار» اثر 2 کارگردان دهه هفتادی، از جمله ناپاکترین مادران سینمای ایران در مقوله شرافت است. مادری با 2 فرزند، با مردی که او نیز 2 فرزند دارد، ازدواج کرده است. یکی از فرزندان او برای دفاع از خواهر ناتنیاش دست به کاری میزند که محکوم به مجازاتی سنگین است. مادر برای رهایی فرزند خودش از زندان تلاش دارد طلاق دختر ناتنیاش را بگیرد و به ازدواج ضدقهرمان ماجرا درآورد تا پسرش از زندان آزاد شود. در حالی که اصل قصه دفاع از ناموس و به حراج نگذاشتن آن بوده است، مادر با رفتار خود دقیقا در جهت عکس این هدف در حال حرکت است و از هیچ رفتاری در این راه مضایقه نمیکند.
یلدا: مادر در اثر مسعود بخشی- کارگردان فیلم موهن «یک خانواده محترم»- یعنی شخصیتی که دخترش را به زور به ازدواج موقت مردی پولدار در میآورد. او پس از اتفاقی که برای دخترش میافتد و به جهت نجات او، تمام عکسهای شخصیاش را در اختیار تلویزیون قرار میدهد! اما رفتارهای غیرعاقلانه مادر به همین جا ختم نمیشود، چرا که در ادامه قصه رفتارهای به ظاهر دلسوزانه اما شدیدا جاهلانه و پلیدوار میبینیم که به جهت لو ندادن کامل قصه فیلم از بیان آن صرف نظر میکنیم.
بنفشه آفریقایی: عشق عجیب مثلثی در فیلم مونا زندیحقیقی حول محور یک زن- مادر- میچرخد. زن مطلقهای که دوباره ازدواج کرده، تصمیم میگیرد همسر قبلی خود را که فرتوت شده، به خانه بیاورد و در واقع با 2 مرد زندگی کند! چالش علاقه به همسر قدیمی- به هر دلیلی- با وجود همسر جدید، تمام پیرنگهای قصه را تشکیل میدهد، حال آنکه در اصل قصه با یک عشق مثلثی مواجه میشویم که یک زن را در یک خانه بین 2 مرد تقسیم میکند؛ زنی که به فکر همه همسایهها، زندانیها و... هست جز خانه خودش و آرامش آنجا.
ماجرای نیمروز 2؛ ردخون: مادر بودن، تعلیق «رد خون» است. پرستار جنگی که اسارتش او را به جبهه منافقین کشانده و تنها دلیل بازگشتش به وطن همین «مادر» بودن است. اینجا اگرچه که مادر غیرعاقل روایت شده اما حس مادر بودنش او را از معرکههای مختلف عبور میدهد تا به فرزندش برسد. هرچند حس مادری هنوز در او نمرده است اما در نهایت تصمیم به رها کردن فرزندش میگیرد که تصمیم غیرمادرانهای است.
اما در میان آثار جشنواره، فیلمهایی نیز بودند که از شخصیت مادر برآوردی نسبتا مثبت به دست میدهند، البته که این مادران نیز هیچ کدام نمیتوانند نماد وحدت خانواده، صبر، حیا و عفت باشند اما اتفاق مثبتتری نسبت به دیگر مادرهای فیلمهای جشنواره رقم میزنند.
شبی که ماه کامل شد: در بهترین فیلم جشنواره فجر نیز همه چیز بر محور آسایش خانواده میگذرد، مادری که بنا دارد برای آرامش خانوادهاش به خارج سفر کند و این مساله آغاز داستان و ماجراست. همه دغدغه مادر، فرزندانش هستند. فیلم از دریچه زنانگی مادر روایت میشود و ردی از غیرعاقلانه بودن رفتارش یا بیتقیدی نمیبینیم. با این حال پیرنگ اصلی داستان بر اساس یک اشتباه رقم میخورد و مادر با تمام این اتفاقات جز دغدغه فرزندانش چیز دیگری طلب نمیکند.
قصر شیرین: قصر شیرین مادرانهترین و خانوادگیترین فیلم جشنواره امسال بود. مادری که بدون حضورش یک خانواده را سامان میدهد و از پدر بیتعهد خانواده، قهرمان میسازد. اشتباهات پدر را جبران میکند و به رویش نمیآورد. هرچند اشتباهاتی نیز از او سر زده است و خیانت نصفه و نیمهای از او میبینیم اما تمام همتش پایداری خانواده است. معیشت خانواده را با گل و گیاه میگذراند و بدون حضور شوهری که حتی او را طلاق نداده، به زندگی سامان بخشیده است.
ناگهان درخت: در ناگهان درخت، مادرانگی در برخی مواقع، محوریترین عنصر فیلم میشود. کاراکتر اصلی فرهاد است که در زندان به سر میبرد و رابطه عاشقانه او با مادر و همسر، تحمل سختیهای زندان را آسانتر میکند. مادر بودن و مرهم بودن به صورت متناسب با هم پیش میرود. با این حال در این فیلم روایتی شاعرانه از مادر به چشم میآید تا آنکه در فضایی واقعنما، به دنبال تاثیرات کارکردی مادر در خانواده و زندگی باشیم.
چالشی ریشهایتر از یک نقش
آنچه از بررسی فیلمهای مطرح جشنواره امسال که نقش مادر در آنها پررنگتر است بر میآید، این است که کاراکتر مادر با ویژگیهایی نظیر خیانت، عدم وجود منطق و عقلانیت، بیتوجهی به خانواده و بیفایده بودن ممزوج شده است. اگرچه این «ناپاکی» مادر در دوره کنونی به اوج خود رسیده اما این اتفاق تنها مختص به آثار این دوره از جشنواره نبوده است. در واقع این اتفاق معلول فرآیندی است که شخصیت مادر در سینمای ایران را به اینجا رسانده است؛ شخصیتی که در آثار مختلف سینمایی و تلویزیونی با بحرانهای عجیبتری نسبت به بقیه مواجه است و نقش خود را در جامعه و خانواده گم کرده و رفتارهای غیرمتعادلی نسبت به عرف فرهنگی دارد. از همین رو این آثار نمایشی همواره درحال بازتولید بحران خانواده و نقش مادر در میان جامعه مخاطبانشان هستند. فهم این تحول زمانی برجسته میشود که نگاهی کوتاه به کاراکتر مادر در سالهای نه چندان دور سینما بیندازیم. از «رقیه چهره آزاد» مادر معروف فیلم «مادر» علی حاتمی تا «ثریا قاسمی» در سریال «در پناه تو»، «حمیده خیرآبادی» در «پدرسالار»، «پرویندخت یزدانیان» در «قصههای مجید»، «شیرین یزدانبخش» در «بوسیدن روی ماه»، «پری امیرحمزه» در «آرایشگاه زیبا»، «ژاله علو» در «مختارنامه»، «پروین سلیمانی» در «تعطیلات نوروزی»، «فاطمه گودرزی» در «دستهای خالی»، «ملیحه نیکجومند» در «گهوارهای برای مادر»، «مریلا زارعی» در «شیار 143»، «فاطمه معتمدآریا» در «مهر مادری» و... همه بخشی از شخصیت مادر در آثار سینمایی و تلویزیونی سالهای گذشته بودهاند؛ شخصیتهایی که وجه مشترکشان «عفت»، «امانتداری»، «مهربانی»، «مرهم بودن» و «قوامبخش خانواده» بوده است و امروز کمتر ردی از آنها در کاراکتر مادر سینما و تلویزیون ایران به چشم میآید.
اگرچه بخشی از فرآیند تغییر شخصیت مادر در آثار نمایشی طی این سالها معلول تحولات جامعه ایرانی و تاثیرپذیری سینما از واقعیت جامعه است اما سینما نیز نتوانسته در حل این مشکل راهحلی ارائه دهد و صرفا به عنوان یک عامل تشدیدگر به حساب میآید. بخش مهمی از آن نیز به زندگی شخصی و تجربیات فردی سینماگران- به عنوان تجربه مادری در قشر مدرن و روشنفکر جامعه ایرانی- بازمیگردد، چرا که سینمای ایران در چرخهای ناقص، بدون توجه به چالشهای اجتماعی، تنها با دغدغههای شخصی و مبتنی بر تجربیات فردی صاحبان آثار ساخته میشود. سینمای ایران تنها در بعد اقتصادی تبدیل به یک صنعت شده است و تنها برداشت از مفهوم صنعت سینما نیز به فروش گیشه باز میگردد. حال آنکه زمانی که صحبت از صنعت سینما میشود، حرف از مجموعهای از هنجارهای اجتماعی و فرهنگی است در کنار مسائل اقتصادی و در این میان کمپانیهای بزرگ فیلمسازی، سینمای جهان را به سمت و سوی معین و تحقیق شدهای میکشانند. در اینجا اما عمدتا فیلمسازان با دغدغههای شخصی آثار بیمخاطبی را تولید میکنند که به دلیل عدم شفافیت اقتصاد سینما، بدون واهمه از زیاندهی روی پرده میروند. از سوی دیگر تهیهکنندگان خصوصی سینما نیز با هدف کسب سود حداکثری بدون توجه به تمام مسائل اجتماعی و تاثیرگذاری سینما بر مخاطب، اقدام به تولید آثار مبتذل، هجو و بیمایهای میکنند که آثار منفی و غیرقابل جبرانی بر مخاطب دارد. این در حالی است که فیلمنامههای ارائه شده به هالیوود که بهواسطه کمپانیهای بزرگ یا همان BIG6 هالیوود- 6 شرکت انحصاری در توزیع فیلمهای سینمایی آمریکا- تولید میشوند، نزدیک به 8 بار توسط کارشناسان مختلف جامعهشناسی، روانشناسی، امنیتی و... مورد بازبینی قرار میگیرند تا در نهایت به محصولی متناسب با سیاستهای اجتماعی- سیاسی جامعه تبدیل شوند. از همین رو پر بیراه نیست که بسیاری از آثار هالیوودی در سالهای اخیر به صورت ملموسی اقدام به بازتعریف نقش زن در جامعه و تاکید بر مادری آن کردهاند. با این وجود چالش تعریف نقش «مادر» در سینمای ایران مسالهای نیست که بتوان آن را با بخشنامه و هشدار به تولیدکنندگان آثار و مدیران فرهنگی بهبود بخشید، بلکه این امر ریشه در ساختار سینمای ایران و صنعت مرتبط با این هنر دارد که اگر به صورت ریشهای مورد توجه و اصلاح قرار نگیرد، قطعا آسیبهای زیانبارتری بر سینمای ایران در سالهای آتی وارد خواهد آمد.