خستگی اروپا از اتحاد با آمریکا/ شکاف در کنفرانس مونیخ عیان شد
مطابق نظرسنجی ها بسیاری از مردم کشورهای اروپایی متحد سنتی آمریکا معتقد هستند که باید گزینه دیگری را جایگزین اتحاد با امریکا کرد.
اشتراک گذاری :
خبرگزاری تقریب، حوزه بین الملل: «بلومبرگ» در مقاله ای به قلم «لئونید برشیدسکی» (Leonid Bershidsky) به بررسی نظرات در حال شکل گیری اروپا درباره متحدان امنیتی در خارج از منطقه آتلانتیک می پردازد. «لئونید برشیدسکی» ستون نویس بخش نظرات درباره اروپا در «بلومبرگ»، بنیانگذار و سردبیر روزنامه اقتصادی «وداماستی» (Vedomosti) و بنیانگذار وبسایت Slon.ru است.
در ادامه ترجمه این مطلب آمده است:
به موازات اینکه جهان به رهبری آمریکا در حال از هم پاشیدن است، دومین گروه از قدرت هایی که خسته شده اند نیز در حال تلاش هستند تا آنچه را می توانند نجات دهند. ولی دست کم در آلمان و فرانسه رای دهندگان واقعا نمی خواهند آمریکا بخشی از پروسه باشد حتی اگر رهبران آنها هم شرکت داشته باشند.
گزارش سالانه نشست امنیتی مونیخ که نقطه شروع بحث در مجمع سالانه امنیتی مهم در آلمان است معمولا نشانه خوبی از چگونگی جامعه امنیتی در حال حاضر است. تیتر گزارش ۲۰۱۹ آن «معمای بزرگ: چه کسی تکه ها را جمع خواهد کرد؟» نسبت به گزارش ۲۰۱۸ آن تا حدی بیانگر نگرانی کمتری است که القا کننده درگیری بزرگی است. این خطر به نظر می رسد از زمانی که آمریکا از سوی چین دعوت به رقابتی بلند مدت و از روسیه دعوت به رقابت مهم تر و فورتری را دریافت کرد به یک رقابت کاهش یافت.
راهی که آمریکا برای اداره کردن این آزمون ها در پیش گرفته است برای طولانی مدت اطمینان متحدانش را تامین نمی کند.
ضمن اینکه طبق گزارش ها این نمایش نشان دهنده «کوچک شمردن نهادها و توافقات بین المللی» است. به عقیده نویسندگان، سیاستگذاران اروپایی خواستار آنند که «افراد بالغ در کابینه» در کاخ سفید، ترامپ را به راه درست هدایت کنند. ولی متحدان از خواب غفلت بیدار شده اند و تلاش می کنند از نظام جهانی لیبرال با داشتن نقش جهانی بیشتر و آنچه وزیر امور خارجه آلمان «هایکو ماس»، «اتحاد چندوجهی» می نامد - که برای آن هنوز آمادگی خوبی ندارند - دفاع کنند.
نبود امنیت و زیرساخت های اقتصادی که آمریکا را شامل نمی شود راه را برای دومین گروه از قدرت هایی که خسته شده اند - آلمان، فرانسه، بریتانیا و ژاپن - برای به دست آوردن سیاست مستقل دشوار کرده است. نتیجه، واکنش در برابر عمل آمریکا است که مانند رقیبی با گرایش های سلطه گرانه عمل می کند و سیاستی را طراحی می کند که لازمه آن متحد بودن با آمریکاست.
یک گزارش هشدار می دهد: «هرچند بیشتر اندیشمندان در اروپا موافق این هستند که شریک قوی که خارج از منطقه آتلانتیک باشد بهترین تضمین امنیتی برای اروپا است ولی این گزینه ممکن است در آینده در دسترس نباشد. در عین حال گزینه عملی دیگری نیز (گزینه ب) هنوز وجود ندارد. در نتیجه بسیاری از کشورهای اروپایی ضمن حفظ گزینه اول (گزینه الف) و آسیب زدن به آن مشغول حرکت بر راه باریکی شده اند.
برای مردم در کشورهایی که رهبرانشان وارد این راه باریک شده اند حفظ شریکی در خارج از منطقه آتلانتیک به نظر خیلی مهم نمی آید. اطلاعات آماری گزارش شده درباره قدرت و نفوذ کشورهایی که «تهدید اصلی» به شمار می روند به ویژه در مورد کشورهای آلمان و فرانسه رقم بسیار شگفت آوری بود؛ به طوری که ۴۹ درصد شهروندان فرانسه و آلمان، آمریکا را تهدید اصلی می دانستند (منبع: مرکز تحقیقات «پیو»، سال ۲۰۱۸)
در دومین گروه از قدرت هایی که خسته شده اند به جز ژاپن، اکثریت، آمریکا را بزرگترین تهدید می دانند و حتی در ژاپن نیز تهدید آمریکا پانزده درصد بیش از تهدید روسیه اکثریت مردم را نگران می کند. به نظر می رسد این ذهنیت به سیاست های ترامپ مربوط باشد: طبق داده های مرکز تحقیقات «پیو» که در گزارش نشست امنیتی مونیخ به آن استناد شده است در بریتانیا، کانادا، آلمان و فرانسه مردم اعتماد دارند رئیس جمهور چین «شی جین پینگ» در امور جهانی درست تر از ترامپ عمل می کند و کانادایی ها به هر دو رهبر به یک اندازه اعتماد دارند.
دیگر اطلاعات آماری در گزارش مونیخ از بنیاد «فردریش ایبرت» حاوی یافته های مهمی است: در حالی که اکثریت در فرانسه و آلمان می خواهند کشورهایشان سیاست خارجی فعال تری را دنبال کند و نقش پر رنگ تری در بحران ها داشته باشد، ۵۹ درصد آلمانی ها و ۴۲ درصد فرانسوی ها از رهبرانشان می خواهند به عنوان کشورهای بی طرف این کار را انجام دهند. در هر دو کشور فرانسه و آلمان، تنها اقلیتی دخالت های نظامی در خارج از مرزها را تایید می کنند.
دیدن اینکه چگونه تغییر قدرت در واشنگتن می تواند این صلح طلبی و حمایت قوی از بی طرفی را تحلیل برد دشوار است. تعداد زیادی از مردم در کشورهای مهم در پیمان بروکسل نمی خواهند در تکرار رقابت قدرت برتر شرکت کنند.
البته همه احتیاط ها در مورد آرا از جمله چگونه بیان شدن مطالب و نفوذ جریان خبرهای روزانه درباره عقایدی خاص باید در نظر گرفته شود. ولی رهبران غربی که در تلاشند تا اتحاد فرا آتلانتیکی (transatlantic alliance) را بدون آنکه گروگان ترامپ باشند نجات دهند باید اطلاعات را جدی بگیرند. حتی اگر عقیده ظاهری بسیاری از رای دهندگان آنها این باشد که بی طرفی خواست صرف آنها نیست ولی این ممکن است یک فکر واهی باشد، آنها ممکن است از سیاستمدارانی که بی طرفند به خوبی حمایت کنند. در بسیاری موارد این عوام گراها و ملی گراها هستند که اصرار دارند آلمان و فرانسه می توانند بدون پیروی از یک رهبر نجات یابد و پیروز شود.
تغییر حالت به وجود آمده نیازمند «گزینه دوم» (گزینه ب) منسجمی است؛ اندیشمندانی که عادت به مدل قدیمی تسلط آمریکا دارند لازم است عمیقا درباره سناریوهایی برای دومین گروه از قدرت ها به عنوان تضمین کننده های عقلانیت در زمانی که بازیگران بزرگتر در حال جدل هستند فکر کنند.