بیانیه گام دوم انقلاب، گفتمان جدیدی از انقلاب اسلامی ارائه می دهد
موقعیت جمهوری اسلامی در وضعیت فعلی عوض شده است به همین دلیل جمهوری اسلامی باید گفتمان جدیدی از انقلاب اسلامی ارائه دهد.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، عصر روز گذشته، دوشنبه ۱۳ اسفندماه هم اندیشی تبیین گام دوم؛ از نظر تا عمل به همت گروه فرهنگ پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در سالن اجتماعات این پژوهشگاه برگزار شد. در ادامه خلاصهای از متن سخنرانی، محسن ردادی عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی که در این هم اندیشی ارائه شد میآید؛
به این بیانیه باید از منظر گفتمانی نگریست. این بیانیه در حال ارائه یک گفتمان جدید از انقلاب اسلامی است. این متن کاملاً یک گفتمان را تبیین میکند و اگر انتظار داشته باشیم با یک متن سند چشماندازگونه، راهبرد و راهکار، برنامه چهلسالهی پیشرفت و مانند این مواجه باشیم حتماً اشتباه است. این متن به دنبال چنین هدفهایی نیست و فقط در حال ارائه یک گفتمان و نظم دادن به جهان اطراف است. «آنتونیو گرامشی» میگوید: «قدرت واقعی نظام حکومتی در خشونت طبقه حاکم یا قدرت عنف و جبر نیست بلکه در این است که کسانی که بر آنان حکومت میشوند مفهومی از جهان را پذیرفتهاند که متعلق به طبقه حاکم است.» این بیانیه در حال ارائه مفهومی از جهان است که جهان اطراف ما را معنادار کند.
گفتمان را میتوان گروهی از بیانها دانست که امکان صحبت درباره موضوعی خاص در لحظه به خصوصی از تاریخ را برای زبان فراهم میآورد. بر اساس نظر فوکو گفتمان راهی را که میتوان درباره یک موضوع با حفظ معنی صحبت و تعقل کرد را تعیین میکند. گفتمان عوامل گوناگون اجتماعی تکنیکی نهادی گروههای اجتماعی و دستگاههای فکری را به هم پیوند میدهد. این بیانیه نیز در حقیقت در حال فراهم کردن یک بستر گفتمانی برای گفتگو است. در چارچوب این گفتمان انقلابی، نیروهای انقلابی میتوانند روایت درست و ارتدوکس از تاریخ ایران و تاریخ جمهوری اسلامی دریافت کنند و دشمنان و دوستان را با معیارهای این بیانیه بشناسند و رفتار خود را در عرصه سیاست و اقتصاد و جامعه تنظیم کنند. این بیانیه دوگانههایی را تبیین میکند که خیلی مهم و اساسی و راهگشا است. برخی از این دوگانهها عبارتند از: آرمان و واقعیت / انقلاب و نظام / عدالت و پیشرفت / فاصله وضع موجود و آرمانهای انقلاب. از طرف دیگر مثل همه گفتمانها از برخی کلیدواژههای خاص استفاده میکند که به بسط گفتمان کمک میکند. در بیانیه این کلیدواژهها و کلمات به کار رفته است: کودتایی بودن پهلوی، انقلاب هند، جابجایی خدمت و ثروت، زهد انقلابی، شیطانِ حرص، طهارت اقتصادی و...
طرح برخی پرسشها برای فهم این گفتمان جدید انقلابی ضروری است.
اول اینکه چه نیازی به گام دوم و گفتمان جدید از انقلاب اسلامی داریم؟
پاسخ این است که اولاً چون موقعیت جمهوری اسلامی عوض شده باید گفتمان جمهوری اسلامی گفتمان جدیدی از انقلاب اسلامی ارائه دهد. رهبری در این بیانیه موقعیت جدید را اینگونه شرح میدهد: «اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانهی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقهی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است.» دوم اینکه بسیاری از کلمات و دالهایی که در گفتمان کلاسیک انقلاب وجود داشت اکنون دچار ابهام و دوبینی و دوپهلویی شده است. مثلاً آمریکا، دشمن، انقلاب، پهلوی، سپاه پاسداران و سایر عناصر موجود در گفتمان انقلاب اسلامی کلاسیک وجود داشت و توسط افرادی که از نزدیک جنایتهای آمریکا و پهلوی را لمس کردهبودند به گونهای فهم میشد که جوان امروز دهه هفتادی دیگر آن شناخت و فهم را ندارد. باید به گونهای دیگر این مفاهیم را بازسازی کرد که ضمن سازگاری با گفتمان انقلاب اسلامی قابل فهم و درک برای جوان امروز باشد.
سوال دوم این است که این گفتمان چه میگوید؟
اولاً روایتی از گذشته و حال انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و جهان ارائه میکند؛ دوم اینکه دالهای گفتمان کلاسیک انقلاب را جانمایی دوباره میکند. مثلاً با دقت در بیانیه آشکار میشود که علم و اقتصاد کاملاً به هسته مرکزی گفتمان نزدیک شده است و در گفتمان کلاسیک انقلاب اسلامی وجود نداشت. سوم اینکه دالهای مرکزی همچنان حفظ شده اما به روز و مفصلبندی دوباره شدهاند و سعی شده شفاف و صریح شوند. در طول زمان گرد و غبار گفتمانهای مختلف بر روی این دالها نشسته بود که رهبری تلاش میکند این غبار را بزداید. مثلاً در نتیجه حضور و پیوند گفتمان تکنوکراسی و لیبرالیسم با گفتمان انقلاب اسلامی، حساسیت نسبت به استکبار و به تعبیر بهتر استکبارستیزی کمرنگ شده بود که در این بیانیه تلاش میشود پررنگ و بازسازی شود.
سوال سوم این است که چه رفتاری باید با این متن داشت؟
ابتدا باید این بیانیه را تقدسزدایی کرد. این بیانیه مقدس نیست و باید مورد نقد بگیرد. چون به گسترش و بسط این گفتمان که هدف از نگارش متن نیز همین است کمک میکند. حتماً گفتگو و نقد درباره بیانیه به نفع ترویج این گفتمان است. همانطور که حاشیه نوشتن بر عروت الوثقی باعث گسترش فقه و گفتمان فقه شده است. علاوه بر نقد لازم است دست به تکثیر گفتمانی بزنیم. نباید به متن محدود شد و با عبور از کلمات و واژهها به گسترش دادن گفتمان بپردازیم و دالهای این گفتمان را ترویج نمائیم. مهم است که از این متن انتظار عمل و اجرانداشته باشیم. تبدیل این متن به قانون و مصوبه و سند بالادستی یک فاجعه و نابود کردن است. اصلاً نباید این متن به صحنه رسمی راه پیدا کند و باید همچنان محیط بر کل روابط و قوانین و قواعد باشد. نباید با این متن به عنوان چشمانداز چهلساله رفتار کرد. نباید به دنبال راهبرد و راهکار برای اجرایی شدن آن رفت. چون این متن برای رسیدن به این هدف نوشته نشده است.