تاریخ انتشار۱۸ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۶
کد مطلب : 407655
در کانون اندیشه جوان؛

نشست «عربستان سعودی و رادیکالیسم قبیله‌ای» برگزار شد

نشست «عربستان سعودی و رادیکالیسم قبیله‌ای» با حضور محمدصادق کوشکی و سیدمحمد هوشی سادات در کانون اندیشه جوان برگزار شد.
نشست «عربستان سعودی و رادیکالیسم قبیله‌ای» برگزار شد
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، نشست «عربستان سعودی و رادیکالیسم قبیله‌ای» با حضور محمدصادق کوشکی و سیدمحمد هوشی سادات به همت کانون اندیشه جوان در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.

در آغاز نشست، محمدصادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به ایراد سخن پرداخت و گفت: من بحثم را با یک عبارت از یک نشریه رسمی وابسته به خاندان سلطنتی که در عربستان منتشر می‌شود آغاز می‌کنم. در این نشریه آمده است که محمد بن سلمان به دنبال این است که یک دولت بسته را تبدیل کند به یک دولتی که مثل همسایه‌اش امارات دولت بازی است. در ادامه نشریه آمده است محمد بن سلمان پذیرفته است تحول اقتصادی اتفاق نمی‌افتد مگر با کاهش سنت‌ها و آداب دینی افراطی که در این کشور وجود دارد. باید توجه داشت وضعیت نشر در دولت سعودی به شکلی است که جمله به جمله این عبارات دیده می‌شود. این نشریه به صراحت می‌پذیرد که کشور عربستان، کشور بسته‌ای است و از لحاظ سنت‌های دینی افراطی است؛ لذا محمدبن سلمان می‌خواهد از این وضعیت عبور کند.

وی در ادامه تصریح کرد: این عبارات حکایت دارد از اینکه تا همین الآن در سعودی چه زلزله‌ای رخ داده است. این نشریه می‌داند اگر عربستان بخواهد به امارات تبدیل شود باید یک اتفاق فرهنگی رخ دهد و آن تخفیف تعالیم است؛ یعنی باید سنت‌های دینی کاهش پیدا کند. اتفاقی که در دو سال اخیر رخ داده است در کل دوران سلطنت سعودی تقریباً بی نظیر است. از این جهت که قدرت نهاد وهابیت و زیر مجموعه‌هایش، مانند سازمان امربه معروف و نهی از منکر، به شدت کاهش پیدا کرده است. یعنی ما جز در دوران ملک عبدالله که بین روحانیت وهابی و دولت یک چالشی وجود داشت، شاهد چالش میان این دو نبودیم بلکه همواره روحانیت وهابی، به نوعی مقوّم و پایگاه اجتماعی دولت محسوب می‌شد و اینها کاملاً یک بدنه بودند.

عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه یادآور شد: الآن دولت می‌خواهد از وهابیت عبور کند. این پشت پرده است و اقداماتی است که در سعودی در حال تحقق است. در ظاهر شما رانندگی زنان را می‌بینید که قبلاً ممنوع بود و با شدت با آن برخورد می‌شد. الآن محمدبن سلمان به مخالفین پیام داده است که خودم می‌خواهم رسماً از وهابیت عبور کنم. اینجا یک تغییر جدی دارد رخ می‌دهد و دولت سعودی برای اولین بار می‌خواهد سرمایه اجتماعی خود را از نهاد دیانت وهابی به شهروندان لیبرال و سکولار خود تبدیل کند تا آنها سرمایه اجتماعی آل‌سعود محسوب شوند. سند ۲۰۳۰ که محمدبن سلمان دنبال می‌کند اصل بحثش همین تغییر است؛ یعنی آل سعود می‌خواهد وهابیت را پشت سر بگذارد و وارد عرصه جدیدی بشود. آن عرصه جدید چیست؟ ایجاد یک پایگاه اجتماعی و بستر مشروعیت از بین سعودی‌های جوان و سکولار. شاید سوال شود چرا می‌خواهد چنین امری واقع شود، مگر بستر قبلی مشکلی داشت که الآن بن سلمان می‌خواهد آن بستر را عوض کند؟

وی افزود: در اینجا چند تأمل پیش می‌آید. از جمله اینکه همکاری آمریکایی‌ها با سعودی با شعارهای ترویج دموکراسی آمریکا سازگار نبود. لذا دائم مورد سوال بودند که اگر شما دنبال ترویج دموکراسی در جهان هستید چرا از سعودی‌ها پشتیبانی می‌کنید. نکته دوم این بود که اگر شما دنبال ترویج ارزش‌های حقوق بشر هستید چرا از آل سعود حمایت می‌کنید؟ آل سعود نه حقوق بشر را رعایت می‌کند و نه ارزش‌های دموکراتیک را. این سوالی بود که آمریکایی‌ها نمی‌توانستند به آن پاسخ دهند و مانعی جدی پیش روی سیاست خارجی آمریکا بود. این مسئله به آل سعود منتقل شد و آنها فهمیدند باید سیاست خود را تغییر دهند.

کوشکی در ادامه اظهار کرد: یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه آیا نسل تحصیل‌کردگان اروپا و آمریکا در سعودی که قرار بود با پشتیبانی غربی‌ها درعربستان به قدرت برسند، حاضر می‌شوند با بن سلمان همکاری کنند یا نه؟ یعنی آیا بن سلمان موفق خواهد شد که اینها را به عنوان پایگاه اجتماعی جدید خودش در عوض روحانیت وهابی به کار گیرد؟ در این خصوص خود بن سلمان گفته است من تلاشم را خواهم کرد. یعنی او در برخی نطق‌هایش گفته ما چاره‌ای جز این کار نداریم و به این سمت خواهیم رفت. به همین خاطر گاردی که بن سلمان ایفا می‌کند را خیلی از شاهزادگان سعودی تصور هم نمی‌کردند. بن سلمان ساختار نظام قبیله‌ای را پشت سر گذاشته تا به جوانان سعودی تضمین بدهد من آزادی‌های فرهنگ و اقتصادی را برای شما به ارمغان خواهم آورد.

وی ادامه داد: با این وجود بخش زیادی از بدنه این تحصیل کردگان که تعداد قابل توجهی دارند و افراد متخصصی هم هستند و عمدتاً گرایشات غرب‌گرایانه و سکولار دارند، معتقدند ما تضمینی نداریم بدون توسعه سیاسی و دموکراسی بتوانیم در ساختار سعودی به جایگاه مورد نظرمان برسیم و شاهد باشیم وعده‌های بن سلمان عملیاتی شود. الآن یکی از تلاش‌های جدی بن سلمان این است که با تقویت آزادی‌های فرهنگی و اجتماعی بتواند خودش را مدیر دوران گذار از روحانیت وهابی و رسیدن به جامعه‌ای مانند امارات قرار دهد. آمریکایی‌ها هم گفتند اگر تو بتوانی این مسیر را طی کنی ما کمکت خواهیم کرد.

در ادامه نشست رحمان نجفی به بیان نظرات خود پرداخت و اظهار کرد: ساختار سیاسی سعودی یک ساختار محافظه‌کاری است که مبتنی بر آموزه‌های وهابیت می‌باشد. در دل این ساختار شما قبایل گوناگون را می‌بینید. در این کشور حدود چهار هزار قبیله است: از جمله قبایل حجاز، نجد و شیعیان. در دل این قبایل مرکزی قبایل کوچک‌تر را می‌بینید که از طریق پیوندهای خویشاوندی با ساختار حکومتی در ارتباط هستند. یعنی سیستم حامی و پیرو در عربستان سعودی جا افتاده است و رؤسای قبایل اصلی و فرعی با ساختار حکومتی دارای پیوند هستند؛ چه به لحاظ سببی و چه به لحاظ تجاری. لذا ساختار سیاسی سعودی یک ساختار قبیله‌ای اقتدارگرای مبتنی بر پدرسالاری است. هرگونه تغییری در این ساختار امکان دارد تبعات منفی در ساختار آینده داشته باشد.

وی در ادامه گفت: بین این صدها قبیله، قبایل تأثیرگذاری وجود دارند که ایفای نقش می‌کنند. مثلاً در گذشته آل فیصل در بخش‌های سیاسی و امنیتی ساختاری سعودی نقش داشته است. بنابراین این ساختار قبیله‌ای در سیستم سیاسی سعودی بسیار تأثیرگذار است. در حال حاضر خود سعودی‌ها فضای راهبردی خودشان را در چند حوزه تعریف می‌کنند: در حوزه منطقه‌ای تمرکزشان بر خلیج فارس است. در حوزه هویتی راهبردشان بر عربیت سعودی‌ها و نفوذ در هویت‌های عربی در منطقه تکیه دارد. در حوزه مذهبی راهبردشان بر وهابیت استوار است. اینها شاخه‌هایی است که ارکان گوناگون در ساختار حکومتی عربستان با آن درگیر هستند.

وی در ادامه تأکید کرد: وقتی ملک سلمان به قدرت رسید ساختارشکنی‌های مهمی انجام داد. اولین نکته این است که ساختار شورای بیعت را به نوعی تضعیف کرد و به نوعی تلاش کرد بر خلاف وصیت عبدالعزیز، پادشاهی سعودی را از نسل عبدالعزیز به نسل سلمان منتقل بکند. این یک سنت‌شکنی بود که در ساختار سیاسی عربستان شل گرفت. این روند منجر می‌شود که در آینده چالش‌هایی را در عربستان سعودی شاهد باشیم. به عبارت دیگر، این رویکرد در داخل عربستان بین قبایل شکاف ایجاد کرده است.

در ادامه نشست سید محمد هوشی سادات به تبیین شمایی کلی از رابطه ایران و عربستان پرداخت و گفت: اگر شما اصول سیاست خارجی عربستان را با اصول سیاست خارجی ایران مقایسه کنید به صورت دقیق متوجه خواهید شد چه تناقض‌هایی بین آن دو وجود دارد. اصول سیاست خارجی عربستان عبارت است از: سیادت بر منطقه خلیج فارس؛ موازنه‌سازی در منطقه خاورمیانه؛ مرکزگرایی اسلامی- سنی؛ ائتلاف‌سازی و تداوم روابط ویژه با غرب؛ محافظه‌گرایی و مقابله با جریان‌های انقلابی. دقیقاً جمهوری اسلامی ایران پس از شکل‌گیری انقلاب اسلامی بر نظریه صدور انقلاب و شکل‌گیری نظام‌های دموکراتیک به ویژه در کشورهای شیعی اعتقاد داشت؛ اما عربستان سعودی این اقدام را بر نمی‌تابد و دست به اقدامات موازنه‌ساز مختلفی می‌زند. در مقابل، اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عبارت است از: صدور انقلاب و الهام‌بخشی به ملت‌های منطقه؛ بیگانه‌ستیزی؛ تقابل با ائتلاف‌های خارجی؛ مرکزگرایی اسلامی- شیعی؛ تجدید نظر طلب و حمایت از جریان‌های انقلابی منطقه.

وی افزود: عربستان سعودی حکومت جمهوری اسلامی ایران را واجد چهار مؤلفه اساسی می‌داند. نخست اینکه جمهوری اسلامی را واجد مؤلفه انباشت قدرت می‌داند. انباشت قدرت شامل وسعت زیاد و جمعیت زیاد است. این یکی از پتانسیل‌های قدرت در منطقه است. دوم اینکه جمهوری اسلامی را دارای قابلیت تهاجمی می‌داند. سوم اینکه جمهوری اسلامی را دارای نیت و مقاصد تهاجمی می‌داند. مؤلفه چهارم نیز مجاورت جغرافیایی است. مقصود از مجاورت جغرافیایی، مجاورت با بحران‌های مشترک ژئوپولوتیکی در منطقه است. به عنوان مثال مجاورت جغرافیایی ایران با بحرین و عراق. این مولفه‌ها برای حکومت عربستان تهدید ایجاد می‌کند. بنابراین دولت عربستان سعودی در شرایط رو به تحول غرب آسیا که این کشورها در حال گذار دموکراتیک هستند، از نیات تهاجمی و قدرت رو به گسترش ایران در حوزه‌های ژئوپولوتیک نگران است و برای رفع این نگرانی دست به اقدامات موازنه‌ساز می‌زند. یکی از این اقدامات موازنه‌ساز تلطیف روابط با اسرائیل است. از اقدامات موازنه‌ساز دیگر عربستان می‌توان به تقویت پیوند با آمریکا اشاره کرد.

انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdcenf8enjh87pi.b9bj.html
مرجع : مهر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی