امسال بهار ایران طوفانی آغاز شد. سیل در غرب و جنوب غرب کشور بیامان میتاخت.شدت بارندگیها و سیل بنیانکن بود. خانه و پل و مدرسه و مغازه و ... همه برای سیل مثل کاغذی در باد شده بود، با خود میکند و میبرد.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب، در گلستان آبگرفتگی معابر و سیل در شهرهای آققلا و گمیشان، مردم را قایقسوار کرد و تعداد زیادی مجبور به ادامه زندگی در کمپها شدند. خانهها خیس میخوردند و یکی یکی فرو میریخت.
سیل در لرستان برای مردم معمولان و پلدختر تلی از گل و لای حتی تا ارتفاع حدود 3 متر را از خود بجا گذاشت. زندگی در اکثر این خانهها که مخزنی برای پسماند سیلاب بودند دیگر غیرممکن شد.
سیل در شیراز و ایلام و چهارمحال بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد و بوشهر و...به گونهای میتاخت که عصبانیتش را میشد براحتی دید.
اما خوزستان...
اصلا نوشتن از خوزستان یک حس غریب و دوستداشتنی ایجاد میکند.
برای خوزستان نمیتوان راحت نوشت. خوزستانی که در 8 سال دفاع مقدس جانانه از کشور دفاع کرده بود، حالا اسیر سیلی شده بود که گویا ته ندارد. آب در مخزن سدهای بالادست بالا میآمد اما خوشبختانه سدها مقاوم بودند. دریچه سدها باز شده بود، آب همه دشت و جلگه خوزستان را فراگرفت،
...باران همچنان میبارید.
سرریز سیل از استانهای شمالی خوزستان هم برای آرام گرفتن راهی دشت وسیع خوزستان شده بودند.
شهرهای خوزستان جزیره شدند.
شهرهایی که تا چند وقت قبل از گرد و خاک اطراف خود رها نمیشدند حالا در آب گیر افتادند.
صحنههای ساخت سیلبند توسط جوانان خوزستانی قابل توصیف نیست، هیچ عکس و فیلمی نمیتوانست این همه جانفشانی را به تصویر بکشد، به خصوص آنجا که سیل بندی از وجود باارزششان ساختند که از شهر محافظت کنند. کمی شبیه رویاست اما واقعیت دارد.
تالابهای خوزستان در این بارشها جان گرفتند و چه جان گرفتنی.
شادگان نفس کشید و هورالعظیم خنک شد...
به روایتی این سیل برای هر استانی که به آن حمله کرده بود آثاری به جا گذاشت، اما در کنار سیل آب و باران ، سیل دیگری در کشور میتاخت.
سیل مهربانی مردم که همیشه در مواقع بحرانی چنان گل میکند که قابل وصف نیست این بار با رنگ و بوی بهاری و مهمانوازی همراه شد. همه دستها برای کمک و یاری به هلال احمر که مسئولیت اصلی در رسیدگی به سیلزدگان بر دوشش بود دراز شد. انبارهای هلال احمر پر میشد اما خالی نمیشد. گویا کمکهای مردم مثل چشمهای که از زمین میجوشید ادامه داشت و دارد...
وقتی روز پنجم عید سیل به شیراز تاخت، درهای خانه شیرازیها به روی مهمانان چنان گشوده شد که تا مدتها همه فضای مجازی و حقیقی تحت تاثیر آن بودند.
وقتی همه سربازان کشورمان در همه ردههای نظامی از بالاترین تا پایینترینها از ارتش و سپاه و بسیج و هلالاحمر و اورژانس و... همچون سیل به این مناطق عازم شدند تا غم از چهرههای سیلزده پاک کنند، باردیگر عکسی که در یکی از کتابهای دوران دبستان از وحدت همه اقوام و مردمان ایران زمین بود در پیش چشمم مجسم میکرد.
قسمت اول سیل که خرابی و کندن بود در همه استانهای درگیر بجز خوزستان تمام شده و امروز دوره بازسازی و نوسازی و پاکسازی است.
اینها را نوشتم تا بگویم در آخرین سفری که روز گذشته به خوزستان داشتم فرصتی شد تا به همراه رییس جمعیت هلال احمر استان خوزستان از انبار کمکهای مردمی هلال احمر واقع در مجموعه ورزشی کارگران شهر اهواز ، ایثار و احسان مردم نیکوکار را ببینم و به داوطلبان هلال احمر که ایثارگرانه بدون هیچ چشمداشتی صرفا در جهت رضای حق، کمک های رسیده را دسته بندی و آماده ارسال برای سیل زدگان می کردند ، خسته نباشید بگویم.
سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر در اهواز با کمک مردم خیر و نیکو کار ایران اسلامی، مسولیت امداد رسانی به سیل زدگانی را به عهده دارد که براثر سیل خانه وکاشانه خود را از دست داده و در چادرهای هلال احمر و یا کمپینهایی که بمنظور زندگی موقت سیل زدگان تهیه شده زندگی میکنند.
محل تقسیم کمکهای مردمی سالن ورزشی کارگران بود که توسط پیمانکار بخش خصوصی بدون دریافت هیچگونه وجهی صرفا در جهت امداد رسانی و داوطلبانه در اختیار جمعیت هلال احمر گذاشته است. زمین ورزش این مجموعه محل فرود هلی کوپتر و فضاهای اطراف این مجموعه محل مناسبی برای تخلیه بار کامیونهاست.
در بدو ورود به مجتمع با یک کامیون ده تنی، با محموله برنج اهدایی مردم زرند، مواجه شدیم.
برنجی که امروز محتکران مزه آن را درکام مردم روزهدار تلخ کردهاند، اما همین مردم با اهدای صدها تن از همین برنج افزایش قیمت داده شده! به مردم سیل زده، به محتکران پیام دادند که اگر شما برای کسب مال دنیا به مردم روزهدار اجحاف میکنید، مردم ایثارگر سفرههای خود را کوچکتر میکنند تا این سفره برای هموطنانی که تا دیروز در خانه امن خود در آسایش زندگی میکردند و امروز همه زندگی آنها با قهر طبیعت به آب داده شده است، گسترده شود .
داوطلبان عاشقانه مشغول تخلیه برنج بودند. از کنار کامیون وارد سالن ورزشی شدیم همه سالن کمکهای مردمی بود که از سراسر کشور به اهواز رسیده بود.
امانتداران جمعیت در سالنی که گرمای آن در شب هم آزار دهنده بود ، مشغول بستهبندی مواد غذایی و مواد بهداشتی بودند.
دلیل حضور شبانه داوطلبان را جویا شدم، گفته شد: داوطلبان روزهدار توان کار کردن در این فضای گرم را ندارند و بعضا روزها به کار خودشان مشغولند. تصمیم گرفته شد در ماه مبارک فعالیت شبانه را گسترش دهیم تا بتوانیم از داوطلبان بیشتری جهت بسته بندی کمک بگیریم.
ترکیب جمعیتی این داوطلبان هم جالب بودند. به ما گفتند این عزیزان از اقشار مختلف جامعه از هیات علمی دانشگاهها گرفته تا مدیران و کارمندان و دانشجویان و دانش آموزان و... هستند که در شبهای ماه مبارک رمضان چون عابدان شب به عبادت کمک رسانی مشغولند و تا سحر بستههای کمکی مردم را برای سیل زدگان آماده میکنند.
این سالن بزرگ تا سقف کمکهایی بود که از اقصی نقاط به اهواز رسیده بود، و به تفکیک روی هم گذاشته شده بود.
برای هریک از بسته ها میشد داستانی نوشت که کودکی ، نوجوانی ، خانمی ، آقایی کمکی را تهیه و به محل جمع آوری کمکهای مردمی هلال احمر اهدا کرده و اکنون در این محل قطره قطره جمع شده و دریایی برای پاک کردن غبار سیل ایجاد کرده است.
یکی از دستاندرکاران توضیح میداد در طول مدتی که منطقه دچار سیل شده، این سالن عظیم، دهها بار از این کمکهای داخلی و حتی خارجی پر شده اما خالی نشده است.
وی ادامه داد: تمام اجناس این سالن کمکهای مردمی است و تمام کسانی که در این محل کار میکنند داوطلبانه به خدمت مشغولند. به صورتی که ریالی از بیتالمال در این سالن برای کمک به سیل زدگان هزینه نمیشود.
بازدید از این سالن و تنوع کمکها و کثرت تعداد هر یک و ذوق و شوق داوطلبانی که از روی علاقه به بستهبندی مشغول هستند برایم یادآور آیه کریمه معروف" ویوثرون علی انفسهم ولوکان بهم خصاصه" بود. مردمی که خود بدلیل ستم ستمگاران و تحریم معاندان در معیشت و اداره زندگی خود با مشکلات مواجهاند، این چنین ایثارگرانه به فکر هموطنانی شتافتهاند که قبل از حادثه دارای زندگی و شغل و اعتبار بودند و امروز هموطنانشان در شأن این بزرگان ایثارگرانه به کمک آنان شتافته و آنچه خود دوست دارند برای هموطنانشان هم میخواهند.
نکته دیگر این که در کارتنهایی که برای خانوادهها آماده کرده بودند، تنوع کمکهای مردمی به خوبی قابل مشاهده بود و براساس نیاز خانواده از مواد غذایی و بهداشتی و پوشاک البته در حد کمکهای اهدایی گذاشته شده بود.
یکی از ایثارگرانی که در محل، مشغول خدمت بود از کمکهای بیدریغ و فرهنگ اسلامی و ایثارگرانه مردم خوب ما سخن میگفت که ملهم از آموزههای دینی ما در ایثار است، میگفت: فردی مبلغ قابل توجهی را برای تامین صرفا یخچال برای خانوادهها و فردی مبلغی را برای خرید لوازم بهداشتی و یا مبلغ قابل توجهی برای لوازم التحریر دانش آموزان و یا حتی اسباب بازی برای کودکان اختصاص داده است، این نوع کمکهای هدفدار گویای فرهنگ نذر در جامعه اسلامی است. ترویج این فرهنگ هم میتواند در کمکرسانی و تهیه ملزومات سیل زدگان راهگشا باشد.
داوطلبی که رضایت از خدمتگذاری در این راه در بیانش و چهره خستهاش نمایان بود گفت همه تلاش ما به عنوان امانتدار مردم در این خدمت براین است که هدایای مردمی که در جهت رضای الهی به هلال احمر سپردهاند را به عنوان امانت به دست اهلش برسانیم و برای رضای خداوند حرمت و شخصیت کمک گیرندگان امروز ما که خود دیروز زندگی پر رونقی داشتند و از احترام بالایی برخوردارند را حفظ کنیم.
وسایل دیگری که در انبار به چشم میخورد، متاسفانه لباسهای استفاده شده اهدایی بود که فضایی از انبار را اشغال کرده بود. از سویی کمکهای مردم است و امانت دست هلال احمر، از سویی دیگر اهدای آن مستلزم کار بیشتر و شستشو و ... می باشد.
جا دارد براساس آیه کریمه "لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون" عمل کنیم و آنچه بیشتر دوست داریم در راه خدا هدیه دهیم، و آخر اینکه هنوز ماجرای سیل تمام نشده است، ولی شور و حال مردم کم شده است.
بخاطر داشته باشیم تازه اول کار است. این عزیزان بایستی به خانه و کاشانه خود بازگردند. و بار دیگر زندگی را از نو بسازند. برای ساختن زندگی آنان میتوان کمکهای هدفمند در نظر گرفت.