تصمیم دولت رئیسجمهوری آمریکا برای برگزاری کنفرانسی بینالمللی در بحرین، که به بُعد مالی «معامله قرن» قبل از فاش کردن جنبه سیاسی آن اختصاص دارد، منطق پشت این طرح را توجیه میکند.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه بینالملل خبرگزاری تقریب به نقل از فلسطین الیوم، چیزی، که دولت آمریکا در قالب طرح «معامله قرن» به فلسطینیان و عرب مطرح میکند به سادگی چشم پوشیدن از بخشی اعظمی از سرزمین اشغالیشان به نفع اسرائیل در مقابل مُشتی دلار است و این امر، به مثابه مسکّنهایی است که به دردهای ناشی از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی التیام میبخشد. مجموعه عواملی دست به دست هم میدهند تا اقدام دولت آمریکا به طرح چنین پیشنهاد خامی را تفسیر کنند: جانبداری بارزترین قطبهای ایدئولوژی آن از اسرائیل- مانند «جارد کوشنر» داماد و مشاور ارشد رئیسجمهور و «جیسون گرینبلات» که پدرخواندههای این طرح خوانده میشوند- و ظهور نسل جدیدی از حکام کشورهای عربی حوزه خلیجفارس، مانند «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی و «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی- و دولت جدید مصر و آمادگی آنها برای موافقت با طرح مذکور است که احتمال میدهند رهبری فلسطین مجبور به پذیرش این طرح خواهد بود و محور مقاومت توانایی سنگاندازی در مقابل آن را ندارد. قدر مسلم آن است که این کنفرانس در بهترین شرایط هم نمیتواند دستاوردی جز برخی گامهای عادیسازی را میان برخی شیخنشینهای خلیجفارس و یا برخی تجار و رژیم صهیونیستی داشته باشد.
قبل از ورود دونالد ترامپ و تیمش به کاخ سفید، دولتهای آمریکا در گفتمانهایشان، حل و فصل منازعه عربی- صهیونیستی را به رشد و توسعه اقتصادی در کشورهای منطقه پیوند میدادند. همزمانی قرارداد «کمپ دیوید» و سیاستهای باز اقتصادی «انور سادات»- رئیسجمهور وقت مصر- و کمکهای آمریکا به مصر تصادفی نبود. به غیر از نتایج فاجعهآمیز گزینههای اقتصادی انور سادات، ایده او برای ربط دادن حل و فصل با توسعه، که دهها طول کشید، بهویژه با آغاز روند صلح ادعایی از زمانی که کنفرانس مادرید در سال 1991 تشکیل شد و سپس از تاسیس یک بازار خاورمیانهای میان اعراب و اسرائیلیها سخن گفته میشد، به مثابه «ادغام هوش یهودیان با سرمایه عرب» بوده است.
نتیجه رویکردی، که امروز از سوی کوشنر و گرینبلات دنبال میشود مخالف نتایج طرحهای دولتهای قبلی آمریکا است. این توالی حتی حامیان حل و فصل به نفع اسرائیل را درباره امکان موفقیتآمیز بودن طرح مردد کرده است. «تامارا کوفمن ویتس» از مرکز سیاست خاورمیانهای در اندیشکده «بروکینگز» در مصاحبه با «نیویورک تایمز» گفته است: این امر مثل این است که یک واحد آپارتمان آسمانخراش فروخته شود بدون اینکه هیچ طرح مهندسی درباره آن تدوین شده باشد. خطر اعلام چشمانداز اقتصادی بدون چشماندازی سیاسیاش، در نظر بسیاری از فلسطینیان و نیز برخی کشورهای دیگر منطقه میتواند این باشد که تلاشهای جدیدی برای خرید آرمانهای اصلی فلسطین صورت میگیرد و همین امر، فضایی منفی در قبال هرگونه طرح سیاسی در زمانیکه از آن رونمایی شود، ایجاد خواهد کرد.»
اظهارات آمریکاییها و افشاگریهای رسانهها مضمون سیاسی طرح معامله قرن را نشان میدهد که تلاشی آشکار برای رشوه دادن به فلسطینیان و عربها در مقابل چشمپوشی از بخش اعظمی از سرزمین و حقوقشان به نفع اسرائیل است. دولت آمریکا با الحاق قدس و جولان به «اسرائیل» موافقت کرد و همین موافقت، راه را برای تایید تصمیم «بنیامین نتانیاهو» با ملحق کردن بخش اعظمی از کرانه باختری هموار میکند. آمریکا کمکهایش به آژانس امدادرسانی به آوارگان فلسطینی( آنروا) را با هدف پیادهسازی طرحی برای از بین بردن حق بازگشت، قطع کرد. با در نظر گرفتن این واقعیتها، معلوم میشود که عرضه آمریکاییها برای فلسطینیان نوعی حکومت خودمختاری فراگیر اما در مناطق جدا از هم و غیر مرتبط از نظر جغرافیایی است که برخی آن را قبلا جزایر اراضی فلسطینی توصیف کردهاند.