معرفی شخصیت های تقریبی/19| امام موسی صدر؛ پرچمدار حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان
توجه امام موسی صدر به حضور پیروان ادیان مختلف در سرنوشت لبنان و زمینهسازی برای گفتوگوی بین فرهنگهای مختلف، تجربهای گرانبهاست که امروز در جهان به آن نیاز داریم.
سیدموسی صدر، در روز ۱۴ خرداد سال ۱۳۰۷ هجری شمسی، در شهر قم به دنیا آمد. پدر او سیدصدرالدین صدر، جانشین شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود و مادرش صفیه طباطبایی قمی فرزند حاجآقا سیدحسین طباطبایی قمی بود. او درسهای ابتدایی را در دبستان حیات قم گذراند و پس از آن وارد دبیرستان سنایی شهر قم شد و همزمان با دوره دبیرستان، به تحصیل علوم اسلامی در حوزه علمیه قم مشغول شد.
خاندان صدر از بزرگترین خانوادههای شیعی در دو سده اخیرند که در ایران، عراق و لبنان، زیستهاند. جد پدری امام موسی صدر، سیداسماعیل صدر، جانشین میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود و نیای مادریاش حاجآقا حسین قمی، جانشین سیدابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام بر علیه رضاشاه بود.
حضور در حوزه علمیه قم
امام موسی صدر پس از اتمام سیکل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی، در خرداد سال ۱۳۲۲ رسماً به حوزه علمیه قم وارد شد. استادان فقه و اصول او در قم حضرات آیات سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، سیدجلالالدین طاهری، سیدحسین طباطبایی بروجردی، شیخ عبدالجواد جبلعاملی، محمد حجت کوهکمری، سیدمحمد حجت، سیداحمد خوانساری و سیدمحمد محقق داماد بودند و فلسفه را نزد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی و سیدرضا صدر فرا گرفت. از دوستان اصلی و هم بحث صدر در قم، میتوان سیدموسی شبیری زنجانی، سیدمحمد بهشتی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و ناصر مکارم شیرازی را نام برد.
امام موسی صدر در کنار تحصیلات حوزوی، دروس دبیرستان خود را به اتمام رساند و در سال ۱۳۲۹ به عنوان اولین دانشجوی روحانی در رشته «حقوق در اقتصاد» (معادل رشته اقتصاد کنونی) به دانشگاه تهران وارد و در سال ۱۳۳۲ فارغالتحصیل شد.
حوزه علمیه نجف
امام موس صدر پس از اتمام تحصیلات در دانشگاه تهران، برای ادامه تحصیلات حوزوی به نجف میرود و تا سال ۱۳۳۷ در آنجا میماند. او در این سالها، نزد بزرگانی همچون سیدمحسن حکیم، شیخ مرتضی آلیاسین، سیدعبدالهادی شیرازی و شیخ حسین حلّی، فقه میآموزد و از درس اصول سیدابوالقاسم خویی بهره میبرد و فلسفه را نیز نزد صدرا بادکوبهای فرا میگیرد.
امام موسی صدر قبل از عزیمت به نجف، از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه «انجمن تعلیمات دینی» را بر عهده گرفت. وی همزمان با تحصیل در حوزه علمیه نجف، به عضویت هیئت امنای جمعیت «منتدیالنشر» در آمد و پس از بازگشت به قم ضمن اداره یکی از مدارس ملی این شهر، مسئولیت سردبیری مجله تازه تأسیس «مکتب اسلام» را عهدهدار گردید. از مهمترین اقدامات او در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزههای علمیه بود که با همفکری شهید بهشتی و آیتالله مکارم شیرازی صورت گرفت.
هجرت به لبنان
امام موسی صدر در اواخر سال ۱۳۳۸ و به دنبال توصیههای عالمانی همچون آیتالله بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آلیاسین، وصیت سیدعبدالحسین شرفالدین رهبر شیعیان لبنان را پاسخ گفت و به عنوان جانشین وی، سرزمین مادری خود ایران را به سوی لبنان ترک کرد. اصلاح امور فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه شیعیان لبنان از یکسو و استفاده از ظرفیتهای منحصر به فرد لبنان جهت نمایاندن چهره واقعی شیعیان به جهانیان از سوی دیگر، اهداف اصلی این سفر را تشکیل میداد. صدر برای نیل به این اهداف و با توجه به جغرافیای اجتماعی و سیاسی لبنان در منطقه و جهان، از همان بدو ورود، فعالیتهای خود را در سه حوزه موازی سازماندهی نمود.
امام موسی صدر مرجع دینی و سیاسی شیعیان بود که پس از هجرت از ایران به لبنان، مجلس اعلای شیعیان لبنان را تأسیس کرد و رهبری فکری و سیاسی شیعیان این کشور را عهدهدار شد. او در میان شیعیان به «امام موسی صدر» مشهور است. او در ۹ شهریور ۱۳۵۷، طی سفری رسمی به لیبی به دعوت معمر قذافی، ناپدید شد. در حالی که بسیاری گزارشها حاکی از قتل او در همان زمان توسط قذافی است، برخی گزارشها حاکی از وجود او در زندانهای لیبی بوده است. آخرین خبر از وضعیت ایشان را احمد رمضان یکی از نزدیکان معمر قذافی روز چهار شنبه ۱۸/۸/۱۳۹۰ طی مصاحبهای با یک شبکه خبری در دُبی بازگو کرد. وی معتقد است که امام موسی صدر در سفرش به لیبی در سال ۱۳۵۷ بعد از ملاقاتش با قذافی به دستور قذافی کشته شده است.
بازسازی هویت، انسجام و عزت تاریخی شیعیان لبنان
امام موسی صدر از زمستان سال ۱۳۳۸ و همزمان با آغاز فعالیتهای گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعهنشین لبنان، مطالعات عمیقی را به منظور ریشهیابی عوامل عقبماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان به اجرا گذارد. حاصل این مطالعات، برنامههای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدتی بود که از اواسط سال ۱۳۳۹ و در راستای سیاست محرومیت زدایی، طراحی و اجرا گردید. صدر در زمستان سال ۱۳۳۹ و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان»، با تنظیم برنامهای ضربتی جهت تأمین نیازهای مالی خانوادههای بیبضاعت، ناهنجاری تکدی را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن برانداخت.
ایشان از بهار سال ۱۳۴۸ تا اواسط زمستان سال ۱۳۵۲ با دولت وقت لبنان به گفتگو نشست تا آن را برای اجرای پروژههای زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال مناطق شیعهنشین و محروم آن کشور ترغیب نماید. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال ۱۳۵۳ به رهبری امام موسی صدر شکل گرفت و راهپیماییهای مردمی عظیمی در شهرهای بعلبک، صور و صیدا علیه دولت به وقوع پیوستند. اوجگیری بحران خاورمیانه، صفآرایی احزاب افراطی مسیحی در برابر مقاومت فلسطینی، و به لبنان کشیده شدن برخی اختلافات جهان عرب، صدر را بر آن داشت تا برای حفظ ثبات کشور و ممانعت از سرکوبی فلسطینیها، تودههای مردم را موقتاً از عرصه رویارویی با دولت کنار بکشاند و پیگیری مطالبات شیعیان را تا آمدن رئیس جمهور بعد به تأخیر اندازد. او در سال ۱۳۵۴ علیرغم کارشکنیها، مجدداً با اکثریت آراء به ریاست مجلس اعلای اسلامی شیعیان برگزیده شد. با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین سال ۱۳۵۴، تمامی تلاشهای امام موسی صدر مصروف پایان دادن به این بحران گردید. وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیه بیروت به اعتصاب نشست و به پشتوانه مشروعیت مردمی و مقبولیت وسیع و شخصیت کاریزماتیک خود در میان تمامی مذاهب، آرامش را به لبنان بازگردانید. با شعلهور شدن مجدد آتش جنگ، صدر در اردیبهشت ۱۳۵۵ حافظ اسد را وادار نمود تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس ریاض در مهر ۱۳۵۵، آب سردی بود که امام موسی صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان فرو ریخت. این آرامش تا زمانی که صدر در لبنان حضور داشت، ادامه پیدا کرد.
پرچمداری حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان
هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا شیعیان لبنان را همسان دیگر طوائف، در تمامی عرصههای حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. وی از اولین روزهای ورود به لبنان در زمستان سال ۱۳۳۸، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایههای روابط دوستانه و همکاری صمیمانهای را با مطران یوسفالخوری، مطران جرج حداد، شیخ محیالدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهلسنت آن کشور بنا نهاد. در طول حضور دو دهه صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که صدر در آن شرکت نجوید و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهلسنت در معیت وی نباشند. حمایت صدر از بستنی فروشی مسیحی در اوایل تابستان سال ۱۳۴۱ در شهر صور، که به فتوای صریح وی مبنی بر طهارت اهل کتاب منجر گردید، توجه تمامی محافل مسیحی لبنان را به سمت خود جلب نمود. در اواخر تابستان ۱۳۴۱ مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد و از صدر برای عضویت در هیئت امنای «جنبش حرکت اجتماعی» دعوت نمود. از اواخر سال ۱۳۴۱ حضور گسترده امام موسی صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز گردید. سخنرانیهای تاریخی صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲، تأثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور بر جای نهاد.
امام موسی صدر در تابستان سال ۱۳۴۲ و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزههای علمیه شیعه لبنان در انداخت. وی در بهار سال ۱۳۴۴، اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین، در مؤسسه فرهنگی «الندوةاللبنانیه» به راه انداخت. وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶ به دیدار پاپ رفت و نشستی که ابتدا نیم ساعت پیشبینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید. امام موسی صدر از سال ۱۳۴۷ به عضویت مرکز اسلامشناسی استراسبورگ در آمد و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعددی در آن، انتشار آثاری ارزشمند چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینهسازی نمود. صدر در بهار سال ۱۳۴۸ و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهلسنت لبنان دعوت نمود تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوائف اسلامی، تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال ۱۳۴۹ «مجمع بحوث اسلامی» در قاهره ارائه نمود، و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درآمد.
امام موسی صدر در سال ۱۳۴۹ رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد تا برای مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل چارهاندیشی نمایند. وی در زمستان سال ۱۳۵۳ و در اقدامی بیسابقه، خطبههای عید موعظه روزه را در حضور شخصیتهای بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشین بیروت ایراد نمود و اگر آتش جنگ داخلی شعلهور نمیشد، در پی آن بود تا کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبههای یکی از نمازهای جمعه شهر بیروت دعوت نماید. صدر در زمستان سال ۱۳۵۵ و در جمع سردبیران جراید بیروت، با پیشبینی صریح حذف فاصلهها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگها و تمدنهای گوناگون نامید و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه الگویی موفق در این زمینه پای فشرد. امام موسی صدر در اواسط سال ۱۳۵۷ موفق گردید رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را جهت برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد نماید و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تأسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص نمود.
گفتوگوی بین ادیان؛ نیاز امروز جهان
توجه امام موسی صدر به حضور پیروان ادیان مختلف در سرنوشت لبنان و زمینهسازی برای گفتوگوی بین فرهنگهای مختلف، تجربهای گرانبهاست که امروز در جهان به آن نیاز داریم.
مهدی فیروزان، خواهرزاده امام موسی صدر و مدیر عامل شهر کتاب، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) با بیان این که امام موسی صدر حدود سی سال پیش در لبنان گفتوگوی بین ادیان را پایهریزی کرد، گفت: امام موسی صدر در تعاملاتش با مردم لبنان به تمام ادیان توجه داشت. وی همه شهروندان را در تعیین سرنوشت کشور دخیل میدانست و به همین دلیل بود که در تشکیل هر مجموعه فرهنگی، اعضا را از مسلمانان شیعه و سنی، مسیحیان و دروزیها انتخاب میکرد.
وی افزود: لبنانیها امام موسی صدر را بهتر از ما میشناسند؛ چرا که آنان در یک تجربه دائمی، همزیستی میان ادیان را تجربه کردهاند. در واقع، حرفی که امام موسی صدر سی سال پیش اظهار کرده است، امروز به درد جامعه ایران میخورد. ما وارد جامعه جهانی میشویم و تجربه لبنان و امام موسی صدر و دیدگاههای وی در ارتباط با انسانشناسی تجربهای است که ما امروز به آن نیاز داریم.
فیروزان در بخش دیگری از سخنانش موضوع وحدت بین پیروان ادیان را از دیدگاه امام موسی صدر مورد بحث قرار داد و اظهار کرد: برخی اوقات چه اهلسنت و چه شیعه، سر وحدت با یکدیگر نقش بازی میکنند. گاهی میگویند که وحدت، امروز استراتژیک است؛ یعنی هر کس اعتقاداتش را نگاه میدارد ولی باید با هم متحد شوند تا به هدف مشخصی دست پیدا کنند. این کار بدین مفهوم است که طرفین در عمل از اندیشه خود تنازل میکنند، با همدیگر راهی را میروند و زمانی که به هدف مورد نظر رسیدند، تازه مشاجرات برای استفاده از این هدف آغاز میشود. یعنی وحدت موقتی که داشتند در پایان این راه از دست میرود.
مدیرعامل شهر کتاب توضیح داد: اما نگاه امام موسی صدر درباره وحدت اینگونه نیست؛ وی نه در تئوری و نه در عمل از اندیشه خود تنازل نمیکند؛ ولی به اعتقادات طرف مقابل نیز احترام میگذارد. به همین خاطر است که وی با تأکید بر وجود اعتقاد مشترک به توحید، نبوت و معاد، وحدت در شعائر را به مفتی لبنان پیشنهاد میدهد ولی مفتی لبنان شانه خالی میکند و نمیپذیرد. حتی امام موسی صدر میگوید «اگر جنگهای داخلی اجازه داده بود، از کشیش مسیحی میخواستم تا خطبههای نماز جمعه مسلمانان را بخواند».
در راه وحدت مسلمانان
به نقل از روزنامه لبنانى المحرر 19/10/1969 امام موسى صدر پس از انتخابش به ریاست مجلس اعلاى شیعیان، به مفتى اهلسنت جمهورى لبنان نامهای نوشت. در این نامه، امام موسی صدر راههای وحدت عملی مسلمانان شیعه و سنی را مطرح کرده و در پایان پاسخ مفتی اهلسنت لبنان نیز آمده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر بزرگوار جناب آقاى شیخ حسن خالد، مفتى بزرگ جمهورى لبنان
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
در این ایام دشوارى که امت اسلامى را آشوب و اضطراب فراگرفته و در برابر خطرهاى پىدرپی که حال و آینده سراسر این منطقه را دستخوش توفان کرده، بیش از پیش نیاز مبرم مسلمانان به وحدت و متحد کردن صفوف متفرق و هماهنگى و انسجام تلاشهای مختلف آنان نمایان میشود. این امر از آن رو ضرورى است که مسلمانان باید در حرکت به سوى آینده و ترسیم سرنوشت تاریخى و اداى مسئولیتهایشان مسیر خود را بشناسند و به خویشتن اعتماد کنند. اتحاد کلمه و وحدت نیروها و افزایش توانها تنها براى این نیست که این موارد بزرگترین هدفهای دینیاند، یا آنکه وصیت پیامبر عظیم الشأن(ص) ماست، بلکه این مسائل با تمامیت زندگى ما و کرامت ما و وجود نسلهای ما مرتبط است و خود مسئلهاى حیاتى به شمار میآید.
این اتحاد کلمه نباید تنها به صورت یک شعار یا جمله زیبا جلوه گر شود، بلکه باید در تار و پود اندیشه و احساس ما، در فکر و تپشهای قلب ما و در راه و روش ما خودنمایى کند. این وحدت رکن اساسى براى آینده است. این اتحاد جز با بذل عنایت فکرى و در پى آن با تلاش وجدانى خاص و سعى و کوشش براى تحکیم آن به دست نمیآید. اگر چنین شود وحدت حقیقى بنیان گذاشته میشود و استوار میگردد و نمونه و الگویى پدید میآید که میتوان بدان اقتدا کرد.
برادر بزرگوار، اینک ما تجربه اندک خود را خالصانه در برابر شما مینهیم. پیش از این هم، در نخستین دیدارى که چهار ماه پیش در «دارالافتاءالاسلامیه» داشتیم، به شما عرض کردم که وحدت کلمه و اندیشه و احساس مسلمانان و به عبارتى دقیقتر، گسترش وحدت مسلمانان بر ستونهای فکرى و عاطفى محکمى قرار دارد که از دو طریق تحقق مییابد.
وحدت فقهى
مبانى و بنیانهای اسلام، در اساس، یکى است و امت واحده نیز در عقیده، کتاب، مبدأ و معاد با هم مشترکند. بنابراین، چنین اشتراک گستردهاى اقتضا میکند که این امت در جزئیات نیز وحدت داشته باشند. وحدت در جزئیات مختلف یا نزدیک کردن آنها به هم، خواستهاى است که آرزوى بزرگ تحقق آن بر ضمیر دانشمندان گذشتهمان-قدس الله اسرارهم- نیز پوشیده نبوده است.
ما میبینیم شیخ ابوجعفر محمدبنحسن طوسى، هزار سال پیش، کتابى به نام «الخلاف» در فقه تطبیقى تألیف میکند و نیز علامه حلّى، حسن بن یوسف بن مطهر، به پیروى از شیخ، همین مسیر را با تألیف «التذکرة» ادامه میدهد. در واقع، فقه تطبیقى همان هسته صالح براى رویانیدن وحدت فقهى و تکمیل وحدت شریعت است. در دوره ما، از حدود سى سال پیش، گروهى از نخبگان دانشمند و مجاهدان بزرگ از سلک علماى اسلام دست به تأسیس «دارالتقریب بینالمذاهبالاسلامیه» در شهر قاهره زدند که از جمله آنان علماى گرانسنگى همچون استاد بزرگ مرحوم شیخ عبدالحمید سلیم و استاد مرحوم شیخ محمود شلتوت و مرحوم شیخ محمد محمد المدنى رئیس دانشکده شریعت الازهر را میتوان نام برد، و نیز از دیگر دانشمندان بزرگ در لبنان و ایران و عراق باید از آیتالله سیدعبدالحسین شرفالدین و مرجع بزرگ شیعیان جهان مرحوم آیتالله العظمى سیدحسین بروجردى و استاد علامه شیخ محمدتقى قمى، مسئول دائم دارالتقریب، نام برد.
راههای همکارى
این گونه تلاشها در موقعیتهای استثنایى، مثل موقعیت ما در لبنان، بیشتر جلوه مىکند؛ چرا که در لبنان بیشترین سازگارى و سریعترین نتیجهگیرى را در پى دارد. این کار با همکارى و یکپارچه کردن همه تلاشهایمان براى تحقق اهداف متنوع و مشترک شکل میگیرد و در حد خود دستاوردى است وحدت بخش. این تلاش مشترک، به پیوند و همبستگى کارگزاران در مسیرى واحد میانجامد، پیوندى صمیمى و صادقانه و در نتیجه، اعتماد و آرامش افراد جامعه اسلامى را به ارمغان میآورد، چرا که وحدت عقیده و احساس در آنها متجلى شده است. من به عنوان مثال، نه از روى حصر، برخى از این اهداف را یادآورى میکنم.
الف. اهداف شرعى محض، همچون یکى کردن اعیاد و شعایر دینى و برخى از عبادات مانند اذان و نماز جماعت و غیره: در صورت امکان با اعتماد بر طرق علمى جدید به منظور رؤیت هلال در زاویه رؤیت، شاید بتوان به نتیجهاى رسید که روز عید را تعیین کرد، تا بدین وسیله مسلمانان جهان بتوانند در یک روز این عید را برگزار کنند و از دشواریهایی که از این راه براى آنان پیش میآید کاسته شود؛ دشواریهای متعددى که ما به علّت تأخر و تقدّم ثبوت عید با آنها روبرو میشویم. همچنین میتوان درباره جملاتى براى اذان که در نزد عامه مورد پذیرش است، بررسى و تحقیق به عمل آورد.
ب. اهداف اجتماعى: با تلاش مشترک میتوان به مبارزه با بىسوادى و آوارگى پرداخت. تحت نظر گرفتن ایتام و بالا بردن سطح زندگى زحمتکشان میتواند از دیگر اهداف مشترک ما باشد و ایجاد مؤسساتى براى این اهدافِ والا کارى ساده و ممکن است.
ج. اهداف ملّى: آیا در میهندوستى ما تردیدى هست؟ پس:
وجوب مشارکت فعّالانه براى آزادسازى فلسطین
وجوب حمایت از لبنان در برابر مطامع دشمن جنایتکار
وجوب کمک به مبارزات مقدس مردم فلسطین؛
همه اینها اهداف ماست و در آن کوچکترین اختلافى نیست. اما تمام این موارد به بررسیهای دقیق به منظور اجراى آنها، مرزبندى مسئولیتها در قبال آنها، هماهنگ کردن تلاش تمام مردم این مرز و بوم با مسئولان و دولتهای عربى و جمع کردن توان مسلمانان جهان و صاحبان وجدانهای بیدار و خیراندیشان، در هر نقطهاى، نیاز مبرم دارد.
برادر بزرگوار، پیش از به پایان بردن این نامه، نظر جنابعالى را به ماه مبارک رمضان، که حلول آن نزدیک است، جلب میکنم. چنانکه خود میدانید این ماه براى ایجاد یک جو روحى و قهرمانانه فرصت استثنایى محسوب میشود. زیرا مسلمان در این ماه با اعتقادات جاویدش زندگى میکند. از این رو امیدوارم شما سریعاً دستور فرمایید مسئولان «دارالافتاءالاسلامیه» همکارى خود را با اعضاى کمیته انتشارات و تبلیغات مجلس اعلاى شیعیان آغاز کنند و با کمک دیگر مؤمنان فعال، که در بخش تبلیغات رسمى کار میکنند، براى خلق فضاى مناسب با این ماه بزرگ و ایجاد فضایى پر از انوار خیر و حق و فداکارى، برنامه ریزى کنند. امیدوارم جنابعالى براى خدمت به اسلام و اقدامات خیر و خدمت به برادرانتان در مجلس اعلاى شیعیان و براى برادر مخلصتان زنده و پاینده باشید.
موسى صدر
پاسخ مفتى جمهورى لبنان به نامه امام موسى صدر در تاریخ 18/10/1969
بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم مجلس اعلاى شیعیان برادر امام موسى صدر
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
نامه جنابعالى را که در تاریخ 1/10/1969 نوشته شده بود با ارج و احترام فراوان در تاریخ 6/10/1969 دریافت کردم، که در آن نسبت به یکى کردن مواضع و تلاشها و اعیاد همه مسلمانان در لبنان نکاتى را یادآور شده بودید. خصوصاً این نامه آنچه را که ما از مجلس محترم شما در پى انتخاب جنابعالى انتظار داشتیم، برآورده ساخت؛ به گونهاى که از آغاز نسبت به فعالیتهای اسلامخواهانه و میهندوستانه در تمام میدانها و مناسبتها براى اهدافى که مرقومه شریفه شما نیز به آنها اشاره کرده بود، همصدا با ما شرکت جستهاید. اکنون پدید آمدن یک هیأت رسمى همچون مجلس شما بدون تردید عاملى مهم در استحکام این عمل خیرخواهانه بر اساس وحدت سازماندهى با مجلس اعلاى شرعى (دارالافتاءالاسلامیه) که مرقومه شریفه شما ما را به بررسى آن فراخوانده بود، به شمار میآید. امید است با علم و آگاهى حرکت کنیم و از خداوند میخواهیم همه ما را در آنچه رضاى اوست موفق بدارد. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.