یادداشت| رمضان، سفره ای بی انتها از رحمت و سخاوت خداوندی
پژوهشگر و نویسنده برتر شهرستان بستک نوشت: ضیافت کامل شد، بی هیج عیب و نقصی، میزبان در اوج عظمت و اقتدارش ، مهربان تر از همیشه پذیرای بندگان محبوبش بود، آنان را به بارگاه اعلایش دعوت کرده و اعلام نمود در پایان مهمانی برگزیده ای را از میان برترین ها انتخاب می نماید.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه استانهای خبرگزاری تقریب، رشدیه عالیان پژوهشگر و نویسنده برتر شهرستان بستک استان هرمزگان در یادداشتی به مناسبت هفته آخر ماه مبارک رمضان نوشت: گویی دیروز بود،اشتیاقی وصف ناپذیر سراسر هستی را فرا گرفته بود، زمین و زمان برای رسیدن لحظه موعود ثانیه شماری می کردند.ضیافتی عظیم در شرف وقوع بود،ضیافتی الهی با حضور میلیون ها میلیون میهمان ویژه، همه دعوت داشتند از هر نژاد و قومیتی ،پیر ،جوان،مرد،زن،بزرگ وکوچک با اشتیاق حضور می یافتند.
بالاخر روزموعود فرا رسید،منادی ندای دعوت سرداد و مهمانان دسته دسته به جایگاه شرفیاب شدند، یکی لباس تقوا برتن داشت،دیگری زهد پیشه کرد، گروهی نیکوکار شدند،برخی به صحن توبه شتافتند ، بعضی حضورشان با تزویر و ریا بود و عده ای نیز چون همیشه غایب به ظاهر حاضر بودند.میزبان سنگ تمام گذاشته وکریمانه ،خوان نعمت گسترانیده بود، سفره ای پایان ناپذیر و بی انتها از رحمت و سخاوت که هر کس بر حسب توان توشه ای گرانبها می اندوخت و کوله بار معنوی اش را پربار تر از قبل می نمود.
رایحه دل انگیز معنویت ،همگان را مسرور کرده بود،چه آرامش زیبایی،چه حس دلنشینی ،چه ضیافت باشکوهی ، ضیافتی یک ماهه که نامش را رمضان نهادند اما این تمام ماجرا نبود،ملائک در تلاشی خستگی ناپذیر لبیک گویان نزول معجزه ای ربانی را نوید دادند، معجزه ای ناب و اعجاب انگیز که همچون اقیانوسی بی پایان رمز و راز هستی را در خود نهفته داشت ، انتظار پایان یافت و فرشته وحی جامع ترین راهنمای بشریت را با عزت و افتخاری ستودنی بر اشرف مخلوقات نازل نمود، نوای حق بر بلندای بارگاه ملکوتی معبود طنین انداز شد و عرشیان به قداست نوای دلنشین وحی از عرش به فرش آمدند و هم نوا با آوای جان نواز قاریان ،بندگی را معنایی آسمانی بخشیدند.
ضیافت کامل شد، بی هیج عیب و نقصی، میزبان در اوج عظمت و اقتدارش ، مهربان تر از همیشه پذیرای بندگان محبوبش بود، آنان را به بارگاه اعلایش دعوت کرده و اعلام نمود در پایان مهمانی برگزیده ای را از میان برترین ها انتخاب می نماید، بهترین ، بهترین ها ، چه عنوان دلفریبی ، چه افتخاری بالاتر که از اینکه در بین میلیون ها منتخب ، انتخاب شوی ، جایگاه ویژه را به خود اختصاص دهی و به وصال معبود راه یابی ، حتی تصور این رویای افسانه ای نیزشیرین و دلچسب بود ، اشتیاقی دل انگیز وجودم را در خود پیچید ،مرغ دل در قفس جان تقلا می کرد، روزها در عطش وصالش غوطه ور بودم وسحرگاه در حسرت لبیکش بی قرار ، برای رسیدن به معبود حاضر بودم از هر سدی بگذرم و عبورشلاق گونه،ثانیه ها را برجان بی تاب درون تحمل کنم.
شرط وصال را زلال بودن جان گذاشتند و جلای آینه دل ، شرطی به ظاهر ساده اما سخت و طاقت فرسا، همهمه ای مبهم سکوت مهمانی را در هم شکست ، مهمانان متفکرانه در خلوت جستجو گرانه ی خود فرو رفتند، همه به یک فکر مشترک می اندیشیدند به این که چگونه می توانستد از میان پرده غبار آلود گناه،آینه دل را جلا دهند و درون خویش را همچون رودی روان زلال سازند.
روزها همچون برگی زرد و خشک دانه دانه از درخت تنومند روزگار جدا شد و بی صدا بر زمین افتاد، زمان بسان تند بادی زودگذر به سرعت سپری شد، اکنون که روزهای پایانی ضیافت الهی را سپری می کنیم، ندایی از درون فریاد برمی آورد آیا برای برگزیده شدن آماده ای ؟