عادیسازی عربستان با اسرائیل؛ اوج فاجعه برای جهان اسلام است
اقدام امارات برای عادی سازی فقط مقدمهای برای عادی سازی روابط عربستان با اسرائیل بوده است. اگر تحلیل ما درست باشد، این اوج فجایع بر امت اسلامی است.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب، المیادین در گزارشی نوشت: "رخدادها در منطقه عربی به سرعت در حال روی دادن هستند و به دلیل اعلام غافلگیرانه توافق "ابراهیم" میان امارات و اسرائیل که با نظارت مستقیم دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا انجام شد، رخدادها شدت و حجم بیشتری پیدا کردهاند. توافقنامهای که از کاخ سفید و با یک پوشش رسانهای نمایشی گسترده، اعلام شد.
گمانهزنیها و روایتها در مورد محتوا و زمان این توافق میان ابوظبی و تلآویو متفاوت بودهاند چراکه برخی از ناظران و تحلیلگران به محض شنیدن این خبر، شوکه شدند اما برخی دیگر به گونهای با این مساله برخورد کردند که گویی یک امر بدیهی بوده است، به این دلیل که اساساً روابط میان دو طرف وجود داشته است و آنچه رخ داد، فقط اعلام این توافق بود یعنی این پرونده به صورت کامل از زیر میز روی میز قرار گرفت. این روابط گرم در گذشته در تعدادی از مسائل فرهنگی، ورزشی، گردشگری و تجاری نمود پیدا کرده بود و اخیراً در زمینه همکاری اطلاعاتی و جاسوسی امنیتی ظاهر شد و پس از آن، به صورت رسمی از این توافق -رسوایی- میان امارات و اسرائیل خبر داده شد.
آنچه پرداختن مجدداً به آن مهم است، ائتلافها و طرحهایی است که تلاش میشود بر منطقه خاورمیانه سایه افکنند و اینها طرحهایی قدیمی و در عین حال جدید هستند که بر سر منطقه با توجه به اهمیت استراتژیک، اقتصادی و معنوی آن به دلیل دربرداشتن میراث دینی و تاریخی مقدس، بر سر آن نزاع میکنند. اینها مسائلی است که اشتهای تمام طرفها را برای سلطه و کنترل بر قلب جهان و شریان حیاتی آن باز میکند. ائتلافها و طرحهای سیاسی، نظامی، امنیتی و فرهنگی برای سلطه بر منطقه ما با هم نزاع دارند، چراکه این منطقه جغرافیایی از شرایط حیاتی حساسی برخوردار است.
این طرحها کدامند؟
نخست: ائتلاف طرح غربی سرمایهداری صهیونیستی که آمریکا هدایت آن را برعهده دارد. حمایت مالی از این طرح با اموال نفتی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به عمل میآید. این ائتلاف، که طرفها و منافع آن متفاوت و متناقض است، چتری است که ریاست آن را آمریکا و ناتو برعهده دارند. این اختلافنظرها از طریق تحریم شدید کشورهای عربی علیه قطر نمود پیدا کردهاند. همچنین در اختلاف شدیدی ظاهر میشود که درخصوص تقسیم منافع نفت و گاز در شرق دریای مدیترانه میان فرانسه، یونان، قبرس علیه ترکیه و قبرس ترکنشین وجود دارد و این مسالهای است که در طول تاریخ میان اعضای یک پیمان تکرار شده است.
دوم: ائتلاف قومیتی عربی به رهبری جمال عبدالناصر بود که به دلیل توطئه چینی مستقیم و غیرمستقیم ابزارهای طرح نخست از بین رفت و از آن چیزی جز صدها نیروی آزادی طلب شریف باقی نماند که در همایشهایی هر ساله در هر پایتخت عربی که به آنها اجازه دیدار دهد، دور هم جمع میشوند تا تجدید پیمان کرده و حمایت خود را از آرمان عربی گرایی اعلام کنند. رویکرد آنها این است که دشمن تغییر نکرده است و سلطهگری و تبعیت همان است و تنها کلماتی تحریف پیدا کرده است تا اعراب را نسبت به ایده عادی سازی با اشغالگر صهیونیستی قانع سازد.
سوم: ائتلاف طرح مقاومت در مقابل سلطه سرمایهداری غربی و اشغالگر صهیونیستی در اراضی فلسطین است که راهبری این ائتلاف را جمهوری اسلامی ایران عهدهدار است. این طرح از میان شالودههایی از رنج و آواره ساختن شکل گرفته است. این طرح بود که برای لبنان پیروزی را در نبرد شریفانه آن به رهبری سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله رقم زد و اسرائیل را مجبور به عقبنشینی از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ کرد. همچنین پیروزی بزرگی را برای لبنان در سال ۲۰۰۶ رقم زد و توازن قدرت بازدارندگی استراتژیک نسبی با رژیم صهیونیستی را برای آن حاصل نمود. این ائتلاف برای سوریه، پیروزی بزرگ و ثابت ماندن کشور با مرزها و اقتدارش و برای عراق پیروزی محکم علیه گروههای تروریستی و برای غزه پیروزیهای بزرگ و برای یمن پایداری و پیروزی را بعد از تجاوزات خصمانه و محاصره ظالمانه رقم زد.
پیمان چهارم متشکل از دو ابر قدرت شرقی یعنی چین و روسیه است چراکه مستقیماً از سوی ائتلاف نخست مورد هدف قرار گرفتهاند. این ائتلاف برای جلوگیری از زورگوییهای آمریکا و غرب امری ضروری است. این ائتلاف تاثیری بر منطقه خاورمیانه از طریق طرح اقتصادی و استراتژیک چین (کمربند و جاده) و از طریق حضور نظامی مستقیم روسیه در سوریه و شرق دریای مدیترانه دارد.
تمامی این طرحهاو پیمانها نقشههای خود را در جغرافیای خاورمیانه ترسیم میکنند اما مساله عادی سازی میان امارات و اسرائیل دلایلی دارد که مرتبط با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس است، از جمله اینکه:
الف) امارات از تنگنای مداخله در جنگ خصمانه علیه یمن رنج میبرد و جنایتهایی را در حق مردم یمن مرتکب شده که به آسانی نمیتواند از آنها شانه خالی کند. امارات جنایتهایی را در یمن به صورت مستقیم یا از سوی مزدوران جدایی طلب خود مرتکب شده است.
همچنین با وجود اینکه امارات دارای قدرت مالی ناشی از فروش نفت و فرآوردههای آن و پولشویی و قاچاقها در سطح بینالمللی است اما در مقابل، این کشور دچار کمبود شدیدی در مسائل علمی و شناختی و اخلاقی است، به این دلیل که این کشور به صورت استعماری شکل گرفته است. در سال ۱۹۷۱ امارات کمترین تجربهای در هیچ زمینهای نداشت، به همین دلیل سرمایهگذارانی را از اقصی نقاط جهان آورد.
اعلام عادی سازی امارات با اسرائیل، هدف اساسی آن، کشاندن عربستان به سمت عادی سازی است؛ کشوری که درآن مهمترین و باارزشترین دو بقعه مقدس در جهان اسلام یعنی مکه و مدینه قرار دارد. عبور هواپیمای اسرائیلی از فراز آسمان عربستان در روز ۳۱ اوت ۲۰۲۰به مقصد ابوظبی، تنها گامی علنی برای عادی سازی عربستان و اسرائیل بود.
نشانههای همگرایی امارات و اسرائیل نیز از چند سال اخیر نمود پیدا کرده بود. در خصوص عربستان نیز مصافحههای دوستانه میان ترکی الفیصل، مدیر پیشین سازمان اطلاعات عربستان و مسؤولان صهیونیست در یکی از کنفرانسهای سیاسی و سفر مشهور انور عشقی، سرلشکر بازنشسته و دیگر سفرهای علنی و محرمانه، باعث شده بود که افکار عمومی عربی به مساله روابط عادت کنند. همچنین عبدالرحمن بن عبدالعزیز بن عبدالله بن محمد السدیس، خطیب مکه در یک خطبه خود برای عادی سازی با یهودیان صهیونیست مقدمه چینی کرده بود. در نتیجه، اقدام امارات برای عادی سازی، تنها مقدمهای برای عادی سازی عربستان به حساب میآید و اگر تحلیل ما درست باشد، این اوج فاجعه بر امت اسلامی است.
ب)عادی سازی با عربستان همچنین با این هدف است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی از زنجیره رسواییهای اخلاقی و فساد نجات پیدا کند. این اقدام همچنین عامل حمایتی برای دونالد ترامپ در کمپین انتخاباتیاش خواهد بود.
ج) زمانی که انور سادات، رئیس جمهوری پیشین مصر تصمیم به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۷۸ گرفت، حاکمان عرب بر آن شدند تا مصر را از اتحادیه عرب خارج کنند و در این راستا، مقر اتحادیه عرب به تونس انتقال یافت. سازمان همکاری اسلامی نیز این عادی سازی را محکوم کرد و به خوبی به یاد داریم که چگونه ملتهای عربی علیه تصمیم سادات شوریدند.
همچنین محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان این عادیسازی و رضایت آمریکایی و صهیونیستی را تضمینی برای تسهیل در به قدرت رسیدن خود و نیز ضمانت دیگری برای به قدرت رسیدن مجدد دونالد ترامپ میداند.