خبرگزاری تقریب (تنا):
آيا تلاوت قرآن در صورتى كه انسان معناى آيات را نفهمد اثر و فايدهاى دارد؟
اگر اهميت و فضيلت تلاوت قرآن براى ما روشن شود و بدانيم كه قرآن تكلم و سخن گفتن خداوند با ما است، و با طهارت باطن و اُنس با قرآن لذت تلاوت را بچشيم، هيچ گاه حاضر نمىشويم بين خود و قرآن فاصله بيندازيم و هرگز از فيض عظيم آن، حداقل با تلاوت پنجاه آيهٔ در شبانهروز، محروم نمىگرديم.
خداى سبحان، رسول الله (صلّىاللهعليهوآله) را مستقيماً تحت ولايت خود معرفى كرده، مىفرمايد: «إنّ وليّى الله الّذى نزّل الكتاب و هو يتولّى الصّالحين»(۱) اين آيهٔ كريمه حاوى چند مطلب است: اول آن كه مىفرمايد خدا ولى رسول الله است «ان وليّى الله» دوم آن كه همان خدايى، ولى رسول الله است كه قرآن را نازل فرموده «الّذى نزل الكتاب» و سوم آن كه خداوند متولّى صالحين است «و هو يتولّى الصالحين». با توجه به اين سه نكته مىفهميم، راه اين كه خدا ولّى انسان باشد، آن است كه انسان، صالح بشود و تا صالح نگردد تحت ولايت الله نخواهد بود و خدا هم تولى او را نخواهد پذيرفت و بهترين راه صلاح، هم اُنس با قرآن است.
اين جمله كه مىفرمايد ولّى رسول الله (صلّىاللهعليهوآله)، خدايى است كه قرآن را نازل كرده از باب تعليق حكم بر وصف مىباشد كه مشعر به عليّت است؛ يعنى اگر كسى به قرآن عمل كند صالح مىشود و اگر خداوند بخواهد «ولّى» كسى بشود، از راه قرآن، ولايت و تدبير او را اعمال مىكند. به همين دليل مىفرمايد: «فاقرءوا ما تيسّر من القرآن»(۲) آن مقدارى كه براى شما ميسّر است قرآن تلاوت كنيد و با اين كتاب الهى مأنوس باشيد. حتّى اگر معناى بعضى از آيات و سور براى شما روشن نشد، نگوييد خواندن بدون ادراك چه اثرى دارد. چون قرآن، كلام آدمى نيست كه اگر كسى معنايش را نداند خواندنش بىثمر باشد؛ بلكه نورى الهى است كه خواندن آن به تنهايى عبادت است گرچه به معنايش آگاهى نداشته باشد.
بهترين راه قرائت و فهم قرآن كريم چيست؟
بهترين راه براى قرائت همراه با ادراك و فهم قرآن اين است كه انسان همراه با قرائت سور قرآنى، معانى آن را در ذهن و نظر قرار دهد، و با هر آيهٔ در درون و نهاد خود گفتگو نمايد، در آيهٔ عذاب از خداوند، طلب مغفرت و در آيهٔ رحمت از خداى سبحان طلب گذشت كند و بشير بودن و نذير بودن خداوند در آيات را مشاهده نمايد و از هر مطلبى كه قرآن افاده مىنمايد نكتهٔ علمى مربوط به آن را برداشت نمايد. در هنگام تلاوت قرآن با زبان، كلمات از راه گوش به سمع انسان مىرسد كه معناى آن نيز بايد به دل و جان نفوذ كند و اگر دل بسته باشد، معنا به آن نفوذ نمىنمايد، قرآن كريم در اين مورد مىفرمايد: «أفلا يَتَدبّرونَ القرآن أم على قلوبٍ اقفالها»(۳) آيا در قرآن تدبر نمىكنند يا بر دلها قفلهايى نهاده شده است؟
و در آيهٔ ديگر مىفرمايد: «كلاّ بل رانَ على قلوبهم ما كانوا يكسبون»(۲) يعنى؛ بر قلبهاى آنها با آنچه كسب كردهاند زنگار نشسته است. گناه، غفلت و علائق به دنيا، دل را قفل مىكند و مىبندد و معارف قرآنى در اين قلبها نفوذ نمىكند و انسان بايد از راه باز كردن دل و زدودن «رين» و «چرك» از آن، زمينهٔ نفوذ معنا را به جان خود فراهم آورد. چون اين زمينه فراهم شود تلاوت آيات قرآن موجب لذّت مىشود. فرد با ورود به هر آيهاى اگر مشتمل بر خيرات، معرفت، علم و مانند آن باشد، مضمون آن را مسألت مىكند و اگر ناظر به عذاب و مانند آن باشد نجات از آن را از خداوند طلب مىنمايد.
(۱): سورهٔ اعراف، آيهٔ ۱۹۶.
(۲): سورهٔ مزّمل، آيهٔ ۲۰. (قرآن در قرآن، ص ۲۳۹، ۲۴۰.)
(۳) سورهٔ محمّد، آيهٔ ۲۴. (۲) سورهٔ مطففين، آيهٔ ۱۴.