تاریخ انتشار۱۶ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۶
کد مطلب : 518009
یادداشت|

داعش خراسان و چند پرسش

این روزها در رسانه‌های داخلی و خارجی بر اختلاف نظر فکری و سیاسی طالبان و داعش ولایت خراسان در افغانستان تأکید و به جنگ و درگیری این دو گروه با یکدیگر اشاره‌هایی می‌شود که جزئیات آن چندان روشن نیست.
داعش خراسان و چند پرسش
به گزارش حوزه بین الملل خبرگزاری تقریب،  محمد صادق امینی کارشناس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در یادداشتی اختصاصی برای ایکنا درباره تحولات افغانستان و روی کارآمدن طالبان آورده است: «این روزها در رسانه‌های داخلی و خارجی بر اختلاف نظر فکری و سیاسی طالبان و  داعش ولایت خراسان در افغانستان تأکید و به جنگ و درگیری این دو گروه با یکدیگر اشاره‌هایی می‌شود که جزئیات آن لااقل برای نگارنده این سطور روشن نیست و به یقین جامعه ایرانی هم چندان از ماهیت و نمودهای این اختلاف و نزاع شناخت کافی ندارد و از خسارات این درگیری‌های رو در رو و زوایای اختلاف نیز کمتر گفته می‌‎شود و این سؤال و ابهام را بر می‌انگیزد که واقعاً اختلاف اصلی و ریشه‌ای طالبان با داعش خراسان(داخی‌های شرق افغانستان) بر سر چیست و دامنه آن تا کجاست؟

گفته شده است این داخی‌های شرق افغانستان در سال ۲۰۱۶ سه تا چهار هزار نفر بوده‌اند؛ اما اکنون تعدادشان را بسیار کمتر نقل می‌کنند، اما من به قول سهراب سپهری به این تعداد مشکوکم: «من به آمار زمین مشکوکم».

آیا نباید مشکوک باشیم وقتی خبرگزاری‌های فارسی ضد ایرانی، اخبار داعش افغانستان را سربسته و چنان می‌گویند که گویی عده‌ای آدم خطرناک در گوشه‌ای در افغانستان جمع شده‌اند که هم با طالبان مخالفند، هم با ایران و هم با آمریکا و هم با جمع آماده رزم در دره پنجشیر. اما نمی‌گویند این‌ها دقیقاً کجایند و چه تعدادی از افراد را شامل می‌شوند.

البته می‌دانیم که برخی از این‌ها شکست‌خورده‌های فراری از جنگ سوریه و عراقند که به کوه‌های افغانستان پناه برده‌اند و اغلب‌شان چچنی، اویغوری، ازبکی و از سایر کشورهای آسیای میانه‌اند و از سویی سرخورده‌های طالبانی هستند که به دنبال مذاکرات صلح طالبان و آمریکا از طالبان جدا شده و در حال بازسازی خود هستند.

اما باید توجه داشت در دوره دولت اشرف غنی تاکنون که بساطش جمع شده، داعش در شرق افغانستان حضور داشته و به استخراج معدن طلا هم می‌پرداخته است، یعنی داعش در کشوری که دولت مستقر داشته و شاهد حضور پر رنگ نظامی آمریکا در آن هم بوده‌ایم، حضور داشته است.

چگونه است که همزمان افراطی‌ترین گروه(داخی‌ها یا داعش خراسان) آن هم به تعداد مبهم که علی‌القاعده از حمایت پاکستان هم نباید برخوردار باشد در افغانستان حضور دارد، به وقت خود عملیات نظامی انجام می‌دهد، در مدرسه دختران کابل و فرودگاه کابل در عملیات انفجاری مردم بی‌دفاع را به خاک و خون می‌کشد و در این میان چند آمریکایی انگشت‌شمار هم شاید کشته می‌شوند، اما مخالفتی با آن نمی‌شود و هیچ مبارزه‌ای با این گروه را شاهد نیستیم.

همان‌طور که می‌بینیم آمریکایی‌ها هدف این عملیات‌ها نیستند؛ آیا داعش امکانات لازم برای حمله مستقیم به آمریکاییان حاضر در افغانستان را ندارد که تنها در عملیاتی مانند بمب‎گذاری اخیر در فرودگاه کابل که جان مردمان عازم به آمریکا را نشانه می‌رود، چند آمریکایی را می‌کشد.

این در حالی است که آمریکا افغانستان را ترک کرده؛ اما بساط داعش را برنچیده و با طالبان در حال قدرت‌گیری دیگر کاری ندارد؛ از سوی دیگر طالبانی که سخن از تعامل با گروه‌های مختلف و دولتیان سابق می‌زند، توجه و نگاه تهاجمی‌اش به دره پنجشیر است تا منطقه شرق و تعقیب و شکست داعش و تنها به محکومیت انفجارهای داعش اکتفا می‌کند؛ بنابراین شخصیت‌های این داستان چگونه قرار است سرانجامی خوش و آرام را برای کشورشان رقم بزنند.

اگر به فرض بپذیریم که طالبان قصد تکرار حکومت قبلی‌شان را ندارند و این طالبان دیگر آن طالبانی نیستند که شیعیان را به کابینه خود راه ندادند، باید منتظر باشیم و ببینیم که آیا می‌توانند در حکمرانی دست از این رفتارهای خود بردارند و بازتعریفی از هویت خود بنمایند، به طوری که نه فقط جامعه جهانی بلکه جامعه داخلی، آنان را پذیرا شود؟
در این میان نقش کشورهای همسایه افغانستان به ویژه ایران بسیار مهم است؛ اما باید دانست که راهکارهای عملی برای ایجاد یک کشور با ثبات و برآمده از اراده مردمش باید ارائه شود که متضمن ثبات سیاسی در افغانستان با تمام ویژگی‌هایش باشد.

اگر به فرض بپذیریم که طالبان قصد تکرار حکومت قبلی‌شان را ندارند و بر این عزم خود در عمل جدی هستند، و این طالبان دیگر آن طالبانی نیستند که شیعیان را به کابینه خود راه ندادند، آن‌ها را به پایین‌ترین شغل‌ها گماردند و مسجدشان را در هرات به نام معاویه نهادند، باید منتظر باشیم و ببینیم که آیا می‌توانند در حکمرانی دست از این رفتارهای خود بردارند و بازتعریفی از هویت خود بنمایند، به طوری که نه فقط جامعه جهانی بلکه جامعه داخلی، آنان را پذیرا شود؟

آیا همه حنفی‌مذهبان آسیای میانه به‌ویژه در افغانستان که تبار فکری طالبان را دارند، شرط و شروط ایشان را خواهند پذیرفت؛ سرنوشت آن‌ها که در افغانستان در مراکز آکادمیک تحصیل کرده‌اند و سنتی نمی‌اندیشند چگونه خواهد بود. این جدال سنت و مدرنیته در کشور سراسر جنگ‌زده به چه سرنوشتی خواهد انجامید؟.

آیا طالبان خواهند توانست وحدت مذهبی را که قرآن عظیم بدان دستور داده است، محقق سازد؟

کشورهایی به غیر از ایران که طرفدار جریان صلح طالبان هستند، چگونه می‌توانند یک جامعه مسلمان متکثر را در راه توسعه فرهنگی و اقتصادی یاری داده و آیا می‌توانند به حل مسئله کمکی کنند؟.

وقتی می‌بینیم که اغلب دولتمردان در افغانستان یا به تاجیکستان یا پاکستان، یا ایران و دیگر کشورها گریخته‌اند، چگونه می‌شود دولتی بنا شود که این افراد را برای کشورداری گرد هم آورد؟

در پایان با گذر از تمامی این پرسش‌ها باید گفت طالبان در موضع خود در برابر داعش، در نحوه بازنگری در شیوه‌های حکومت‌داری و تعامل با کشورهای همسایه از جمله ایران، ساز و کار روشنی ندارد و مبهم است، مبهم».

انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdcawanmo49n6w1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی