جمهوری اسلامی مانع تحقق رویاهای پریشان نظام سلطه بر علیه جهان اسلام
مدیر حوزههای علمیه در بیانیه ای به تحلیل حوادث اخیر کشور و تبیین رسالت مسئولان، روحانیت و مردم در مواجهه و برخورد با این رویدادها پرداخت.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، آیت الله اعرافی مدیر حوزههای علمیه در بیانیه ای تحلیلی به اغتشاشات، اتفاقات، وضعیت فرهنگی، اجتماعی و وقایع دو ماه اخیر در کشور پرداخته و همچنین رسالت مسئولان، روحانیت و مردم در مواجهه و برخورد با این حوادث را متذکر شده که متن کامل آن به این شرح است:
تا قبل از وقوع انقلاب اسلامی دیدگاه عموم متفکرین، نویسندگان و فیلسوفان غربی، اذعان به پایان عصر دین و دینداری و یا پایان دین سیاسی و اجتماعی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی این موازنه به هم خورد و ایدههای جدید و تئوریهای علمی نو مبتنی بر نقش دین و معنویت در تدبیر أمور جامعه رخ نمایی کرد.
اما در یک نگاه تمدنی و فرا تاریخی، حرکت انبیای الهی و وارثان و پیروان راستین آنها، برخاسته از شناخت خدا و پیام او و از طریق تبیین و تبلیغ معارف الهی و در نهایت اقامه دین در جامعه، تا تجلی تام کلمه حق به پیش خواهد رفت؛ حقیقتی که پس از ظهور اسلام عزیز و نبوت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، به عنوان خاتم ادیان الهی، نمود و گسترش ویژه ای یافت و پیشرفت پیام رسول خدا صلی الله علیه وآله، مستند به علل و عواملی بود که نخست علم، حکمت و عقلانیت، دوم اخلاق، ادب و نظام اخلاقی و سوم نظام سیاسی الهی مردم سالار، جهاد و مقاومت اسلامی در برابر ستم و استکبار، مهمترین مؤلفههای آن بودند که باعث درخشش اسلام شدند و بر همین اساس، با برنامه ریزی و فکر نو، یک تمدن جدید با سرعت در عالم انتشار یافت، به گونهای که اکنون یکی از مهمترین گفتمانهای زنده و تأثیرگذار عالم است.
انقلاب اسلامی نماد معاصر همان حقیقت واحد فرا تاریخی است که باذن خدا در زمانهای مختلف و به دست ابرمردان تاریخ ساز، تجلی مینماید. انقلاب اسلامی تنها یک انقلاب اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نبود، بلکه انقلابی بود که در اعماق فکر و معرفت بشر تغییرات بنیادین ایجاد کرد و نرمافزار تفکر بشر را متغیر ساخت. دستاوردهای ملی و بین المللی انقلاب اسلامی در تمامی عرصههای مادی و معنوی چنان پر افتخار است که هر انسان منصفی میتواند با اندک توجهی در آموزههای اسلام، فهرستی عظیم از خدمات علمی، آموزشی، بهداشتی، درمانی، حقوقی، شهرسازی، نظامی، اقتدار منطقهای، کرامت انسانی و… را به دست دهد و رشد در بیش از یکصد شاخص اساسی، نشانهای از عظمت انقلاب اسلامی، نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت رشید و بزرگ ایران است.
حوزه و روحانیت در بستر تاریخ
حوزه علمیه، شجره مبارکی است که غرس آن در عصر حضور معصومان علیهم السلام اتفاق افتاده است. نامهای بزرگی مثل شیخ صدوق، شیخ طوسی، ابوعلی سینا، خواجه نصیر الدین طوسی، شیخ بهایی، غیاثالدین کاشانی، علامه حلی، مولیمهدی و ملأ احمد نراقی، شیخ انصاری، آیت الله بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی رضوان الله تعالی علیهم، برخی از ستارگان پرفروغ فرهنگ و تمدن اسلامی و پرورش یافتگان حوزههای علمیه هستند و بسیاری از شاخههای دانشی بشر معاصر چون فقه، اخلاق، حدیث، تفسیر، قرائت و… اساساً متولد حوزههای دینی اند و بسیاری دیگر نیز گرچه پیش تر وجود داشته اند اما با تلاش عالمان دینی بود که به اهداف و کمال خود رسیدند و امروزه تصور هر یک از علوم، چون هندسه، نجوم، شعر و ادب، ریاضیات، فلسفه، تاریخ، طب و بهداشت و… با نام یکی از علمای حوزههای علمیه تنیده شده است. از این رو است که میتوان تا حد زیادی هویت انسان ایرانی را برساخته ای از تاریخ حیات علمی، مبارزات اجتماعی و سیاسی، ارتباطات مردمی و مجاهدتهای عالمان دین و تربیت دینی حوزههای علمیه دانست.
منحنی حوزه علمیه قم نیز در دوره بیش از هزار ساله از پیدایی اش، فراز و فرودهای فراوانی داشته است و گاهی آن قدر با شکوه بوده که بیش از هزار عالم دینی، محدث، راوی، فقیه و… را در خود جای می داده و گاهی به خاطر شرایط زمانی، سیاسی و اجتماعی، فرود پیدا میکرد اما هیچ گاه خاموش نبوده و قریب به صد سال قبل توسط حضرت آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری ره باز تأسیس شد و ادوار مهمی را پشت سر نهاد. دوره نخست که از فروردین ۱۳۰۱ و با محوریت مرحوم مؤسس که خود سه حوزه فکری سامرا، نجف و کربلا را به خوبی درک کرده بود، آغاز میشود. شاخصه مهم این دوره که مصادف است با پایان عصر قاجار و آغاز دوره تاریک پهلوی اول، ظهور ابتکارات و ابداعات فقهی و اصولی است و در این دوره است که حرکتهای اصلاحی حوزه علمیه در ساحت اجتماعی به صورت جنبشهای مجاهدانه مردمی رخ نمایی میکند.
دوره دوم یا عصر آیت الله العظمی بروجردی ره که همزمان با عصر تاریک ستم شاهی است که امیدها را در قلب دانشمندان و آزادی خواهان کشته و آینده ایران بزرگ را تباه کرده بود، حوزه علمیه قم به پناه گاهی برای مردم ستمدیده، دانشمندان و فرهیختگان فکری و فرهنگی تبدیل گردید و با تلاش این مرجع بزرگ و بذل جهد عالمان دین، کتابخانه ها ساخته و ارتباطات بین المللی تقویت و بزرگان روشن ضمیری به نقاط مختلف دنیا اعزام میشوند و در سایه تلاش این مرجع، خط و زبان پارسی از تعرض مصون میماند و ایشان مانع از تکرار حادثه تلخ اضمحلال و نابودی خط و زبان ترکیه، در ایران میشوند.
در دوره سوم، حوزه علمیه با زعامت حضرت امام خمینی (ره) و دیگر مراجع بزرگ و در سایه نو آوری های دامنه داری که در فقه و اصول، حکمت و تاریخ و فلسفههای مضاف رخ داده بود و اندیشه سیاسی متناسبی با آن عصر و زمانه را پدید آورده بود، ساختاری تشکیلاتی به خود گرفت و با شکل گیری هستههای مردمی، هیأتهای مذهبی، انجمنها و تشکلهای اسلامی، نقش آفرینی عالمان دین و ملت ایران وارد عرصههای حاکمیتی و مقابله نظام مند با استبداد و خفقان داخلی و استعمار و خط الحاد خارجی گردید.
در ادامه این مسیر، با ظهور تربیت یافتگان مکتب قم، فرزانگانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری و چهار هزار شهید روحانی، ادامه دهنده طریق هدایت و شهادت در راه خدا شدند. این دوره را باید عصر نوزایی ایران معاصر دانست. دورهای که با جانفشانی علما و جهد لایتوقف حوزههای علمیه در کنار مردم جان بر کف و عاشقان حریم امامت و ولایت، هجوم همه جانبه نظامی کشورهای مختلف با میدان داری رژیم بعثی صدام، شکستی مفتضحانه خورد، جنگهای پارتیزانی و نا امنیهای منطقهای پشت سر گذاشته شد، کودتاهای بسیاری نافرجام ماند، فتنهها و آشوبهای مختلفی با تدبیر امامین انقلاب و همراهی امت، به سند افتخار ایران اسلامی تبدیل شد. در همه این وقایع حوزههای علمیه، مراجع عظام، اساتید و طلاب علوم دینی پیشگام و پیشرو هستند.
حوزه قم، نهادها و مؤسسات حوزوی و نیز حوزههای علمیه ایران و نجف، در دهههای اخیر، برغم همه دشواریها و تنگناها، قلههای بلندی را فتح و افتخارات بزرگی آفریدند و پیشرفتهای علمی، معرفتی و اجتماعی ارزشمندی را رقم زدند و حوزه قم چونان کانون جوشانی در تولید و توسعه علوم و معارف اسلام و خلق نظریههای مهم اجتماعی و سیاسی و بارورسازی اندیشههای انقلاب و نظام اسلامی و نیز در عرصههای فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی و خدمت خالصانه به مردم عزیز و شریف ایران و امت اسلامی، گامهای بزرگی برداشته است. این همه با پشتیبانی ملت بزرگ ایران، هدایت رهبر معظم انقلاب اسلامی دام ظله و مراجع عظام دامت برکاتهم و مساهمت سایر نهادها، مراکز علمی و دانشگاهها رقم خورده است.
حوزه علمیه در دهه حاضر
حوزه علمیه در دههی حاضر که آغاز گام دوم انقلاب اسلامی است و چالشهای بین المللی در برابر ایران مقتدر و انقلاب قدرتمند، چهره عوض کرده اند، در کنار مردم و نخبگان ایستاده و گامهای بلندی را برای بازطراحی درختواره دانشی علوم، نظامات آموزشی، گسترش هدفمند رشتههای علمی، کار ویژههای تخصصی حوزه و روحانیت، خدمات اجتماعی حوزهای، کنش گری رسانهای و حضور مؤثر بین المللی برداشته است به گونهای که صدها حوزه علمیه، مملو از جوانان خواهر و برادر با نشاط علمی و امید به آینده و حس مسئولیت پذیری در خدمت به دین و مردم در حال فعالیت هستند و دهها مرکز آموزش عالی و تخصصی، دهها پژوهشکده و پژوهشگاه که در حال پاسخ گویی به چالشها و سوالات مردم سراسر ایران و جهان و تولید نظریه اسلامی برای حل مسائل نظام هستند و نیز پذیرش و میزبانی از هزاران دانش پژوه علوم دینی از بیش از یکصد کشور جهان، برش مختصری از خدمات و فعالیتهای نوید بخش حوزههای علمیه مردمی است و نهادهای مهمی مانند جامعة المصطفی، حوزههای خواهران، دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز خدمات حوزههای علمیه، جامعة الزهراء و دیگر نهادهای علمی، فرهنگی و اجتماعی، برگهای درخشانی از عرصههای حضور و فعالیت حوزههای علمیه برای خدمت به مردم ایران، امت اسلام و بشریت معاصر به شمار می آیند.
خدمات اجتماعی مراجع معظم و حوزههای علمیه در راستای کار آفرینی، تأسیس صندوقهای قرض الحسنه، ساخت بیمارستانها، پلها، خانههای بهداشت، مدارس و دانشگاهها، تأمین ملزومات تحصیلی، تکفل ایتام و… بخش کوچکی از حمایتهای متقابل و همراهیهای روحانیت و مردم بوده است. اما در این میان حضور مستقیم روحانیت در دفاع از میهن در جنگ تحمیلی، دفاع از حرم، مقابله با آسیبهای ناشی از سیل و زلزله و در یکی از بارزترین نمونهها، نبرد با بیماری منحوس کرونا، نشانهای از عمق باور به مردم و خیرخواهی مومنانه عالمانی دارد که عبای خود را فرش پای مردم و عمامه شأن را نماد عقلانیت، خدمت و مبارزه برای خدا میدانند.
بدون شک این روحانیت شیعه بود که توانست با همراهی ملت رشید ایران، بزرگترین حرکت ضد استعماری قرن را به منصه ظهور برساند و در یک نگاه فراگیرتر میتوان گفت که بسیاری از حرکتهای آزادی خواهانه و اصلاحات اجتماعی قرون اخیر با میدان داری و نقش آفرینی علمای دین محقق شده و خشونت زایدالوصف، ترور، تهدید، تبعید و زندان از سوی دولتهای استبدادی نتوانسته مانع از حرکت و پیشرانی عالمان شیعه برای نجات امتها از دست دژخیمان باشد. حوزه علمیه که او را به حق مادر انقلاب اسلامی میخوانند، به عنوان ناصحی امین، حمایت، هدایت و مجاهده برای انقلاب اسلامی و ارزشهای والای انسانی آن را وظیفه ذاتی خود میداند و البته حوزههای علمیه، در ادامهی مسیر انقلاب اسلامی، ضمن استخراج و استنباط راهبردهای دینی، نظام معرفتی و اندیشهای تمدن اسلامی را مطرح نموده و با ایجاد نظامات علمی و تربیتی تراز جامعه اسلامی، در جهت تحقق تمدن الهی، اقامه دین در همه ارکان جامعه را پی خواهد گرفت.
جمهوری اسلامی مانع تحقق رویاهای پریشان نظام سلطه بر علیه جهان اسلام
همچنانکه انقلاب اسلامی و ندای اخلاق، معنویت و کرامت برخاسته از مکتب اهل بیت علیهم السلام، فروزانتر از گذشته به پیش میرود و هر روز افقهای جدیدتری را فتح میکند و به رغم خواست جبههی استکبار، به قدرت و بازیگر مهم منطقه و از موثرین جدی مناسبات بین المللی تبدیل شده، به حدّی که مانع تحقق رویاهای پریشان نظام سلطه بر علیه جهان اسلام گردیده است.
طاغوت و نظام سلطه، جنگهای مختلفی را در جبهههای متنوعی همچون تجزیه طلبی، ترور شخصیتها، خشونتهای خیابانی، حمله مستقیم نظامی، جنگ اقتصادی، تهاجم فرهنگی - رسانهای و… بر این مردم و میهن تحمیل کرده که بفضل خدای متعال در همه آنها نیز طعم شکست را چشیده است.
مهمترین مؤلفههای اصلی جنگ ترکیبی کنونی
در دو دهه اخیر الگوهای مواجهه دشمن با حکومتها و ملتهای مستقل دچار تغییراتی گردیده که عموماً بر فروپاشی از درون مبتنی بوده است. در این شیوه که به جنگ هوشمند، ترکیبی و چند ضلعی شناخته میشود، همه ابزارهای نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به عنوان شتاب دهندههایی برای پیروزی در جنگ به کار گرفته میشوند اما رویکرد اصلی ایجاد اختلال در قوای شناختی بدنه مردم و شکل دهی خطاهای راهبردی در سیاست گذاران از طریق تصمیم سازی های غلط برای ایشان، به واسطه بهره برداری حد اکثری از ابزارهای نوپیدا مانند فضای مجازی، شبکههای اجتماعی، رسانههای غیر رسمی، بازیهای موبایلی و… است. هدف اصلی جنگ ترکیبی براندازی و فروپاشی از درون است که با استفاده از ابزارهای پیش گفته و به واسطه فروریختن ارزشهای اصیل اجتماعی، تغییر گفتمانهای فرهنگی، ایجاد خلأ تمدنی و ارتباطی بین نسلها، ایجاد، گسترش و تعمیق شکاف بین مردم و حاکمیت، تغییر گروههای مرجع، قطع رابطه و تعلق خاطر نسلهای نو با نسل قبل، آداب و رسوم و سنن ملی و مذهبی صورت میپذیرد. پیشران اصلی جنگ ترکیبی و همه جانبه ای که بر علیه ایران در حال انجام است، جنگ شناختی و ادراکی است. مهمترین مؤلفههای اصلی جنگ ترکیبی کنونی عبارتند از:
۱. تلاش برای فروپاشی مبانی فکری، اعتقادی، اخلاقی و الهی، اسلامی و ایمانی ملت ایران و به ویژه نسل جوان؛
۲. استمرار تهاجم اقتصادی از طریق تشدید تحریمها، تلاش برای کاهش ارزش پول ملی، افزایش تورم و گرانی و تحمیل و عهدشکنی در برجام و ایجاد موانع متعدد بین المللی در انتفاع اقتصادی مردم ایران؛
۳. ایجاد، تعمیق و گسترش گسلهای اجتماعی، فرهنگی، قومیتی، مذهبی، زبانی، سیاسی و… به منظور فروپاشی انسجام ملی، وحدت توحیدی و یکپارچگی و ایجاد تشتت و واگرائی بین مردم با صلابت ایران بزرگ؛
۴. احیای مجدد و تطهیر گروههای تروریستی منفور و رانده شده مانند منافقین، کومله، سلطنت طلبان و... ؛
۵. حمایت حداکثری از صدامهای عربی- عبری و برخی پادشاهیهای مرتجع منطقهای و دولتهای وابسته و غیر مردمی برای پشتیبانی از حرکتهای افراطی و خشونت طلبانه بر علیه انقلاب اسلامی و در داخل کشور؛
۶. نا امن سازی منطقهای و تولید بحرانهای مرزی با ایجاد فشار، تهدید و تحریک برخی از کشورهای همسایه؛
۷. ساخت قدرتهای شیطانی و گروههای تروریستی جدید در منطقه چون داعش، جند الشیطان، جیش الظلم، حرکه النضال و…؛
۸. فعال سازی برخی از مجامع بین المللی برای ایجاد کارزار و تقویت فشار حداکثری بر علیه ملت مظلوم و مقتدر ایران اسلامی، در حالی که این مجامع اساساً برای آن تأسیس شده اند که تا حامی حق و حقیقت و ضامن استیفای حقوق دولتها و ملتها در برابر دول زیاده خواه باشند، اما امروزه خود به ابزاری برای اعمال زور و تهدید و گسترش ظلم، سلطه و یکجانبه گرایی تبدیل شده اند؛
۹. تحریف تاریخ و تلاش برای بازنمایی دروغین و تطهیر حکومت خون ریز، دیکتاتوری، مردم ستیز و مزدور پهلوی؛
۱۰. تلاش برای بزرگ نمایی کاستیها و ایجاد اتهامات ناروا و جعل اخبار کذب و پنهان سازی، انکار و یا تقلیل دستاوردهای عظیم و مبهوت کننده ملت بزرگ ایران در عصر انقلاب اسلامی جهت القا ناکارآمدی و ایجاد یأس؛
۱۱. ایجاد آشوبها، اغتشاشات، نا امنیها و… به منظور راه اندازی جنگهای شهری و خیابانی شبیه به اقدامی که در سوریه و برخی از کشورهای منطقه رخ داده است با ایجاد پروندههای ساختگی و سو استفاده از برخی رخدادهای اجتماعی و یا مصادره اعتراضهای آرام، مسالمت آمیز و منطقی مردمی؛
۱۲. قبح زدایی و تشویق به تجزیه طلبی بین اقوام و استانهای مرزی و قداست زدایی از اخوت و برادری و تقلیل حس ایران دوستی، نوع دوستی و وطن دوستی؛
۱۳. تلاش ناکام به منظور تغییر ذائقه و امیال و آرزوهای جوان ایرانی و کوشش به منظور فاصله انداختن بین او و ابرقهرمانان مذهبی و ملی و جایگزین کردن آنها با قهرمانان ساختگی و مظاهر تمدن غربی؛
۱۴. عادی سازی بی عفتی، دوری از حیا و ادب تاریخی ایرانی، اسلامی به منظور در هم شکستن مرزهای اخلاقی، تغییر شکل خانوادهها، ایجاد نسلی بدون تعلق و عرق ملی، مذهبی، خانوادگی و عاطفی و فاقد قدرت تحلیل و أراده مقاومت که بستری مهیا برای هرگونه سو استفاده و به بردگی کشیده شدن خواهد بود؛
۱۵. ایجاد شکاف تصنعی بین مردمیترین حکومت منطقه و ملتی که با دههها نبرد و ایثار آن را بنا نهاده اند به واسطه پشتیبانی مالی و لجستیکی ائتلافی از دژخیم عبری و ارتجاع عربی که اتفاقاً ذائقه مردم مظلوم آن کشور استبدادی تجربه هیچگونه مشارکت مدنی و نقش آفرینی در تعیین سرنوشت خویش را نداشته اند؛
۱۶. هجوم بسیار پرحجم رسانهای با فعالیت صدها شبکه تلویزیونی و ماهوارهای، سکوها و ابزارهای فضای مجازی، رباتها و تروریستهای سایبری، بازیهای رایانهای و موبایلی هدفدار، مجموعه فیلمها، شخصیت سازی های داستانی، انیمیشنها و… به منظور تغییر محتوای فرهنگی و ایجاد اختلال در نظام ارزشی و شبکه ادراکی کودک، نوجوان و جوان ایرانی؛
جنگ احزاب امروز دشمنان نشانه ضعف و انفعال او است
بدون تردید باور سازی غلط و ایجاد اشتباه محاسباتی، سستی آفرینی در اراده مردم و مسئولان و نهایتاً بدبینی و ناامیدی از انقلاب اسلامی و خوش بینی و امید بستن به نظام سلطه غایت الغایات این جنگ همه جانبه است. آنچه که همه ما، مردم و مسئولان و به ویژه روحانیت معزز باید بدان توجه داشته باشد این است که این جنگ احزاب گسترده نه تنها حاکی از توان و قدرت دشمن نیست بلکه نشانه ضعف و انفعال او است.
نظام سلطه و استبدادی که در همین ایران قبل از انقلاب با اشاره یک سفیر، دولت جابجا میکرد یا قراردادهای خفت بار به حاکمان تحمیل مینمود و یا به دلیل سرسپردگی و خیانت درونی شده حکومت پهلوی، با عناوین مشمئزکننده مثل "عروسی بود که شوهرش دادیم" بخشی از وطن و پاره تن میهن را جدا و این پیکر عظیم را قطع عضو میکرد، اکنون در برابر انقلاب پر صلابت ایران اسلامی مجبور شده تا همه توان خود را ناباورانه به صحنه بیاورد و شرارت آفرینیهایی را مرتکب شود که باعث عریان شدن چهره زشت نظام سلطه گشته و صدای آگاهان جوامع غربی را نیز در آورده و در آینده نزدیک ملتهای آزادی خواه را بر علیه آنها خواهد شورانید. معنای آغاز جنگ ترکیبی، شکست در تمامی تهاجمات قبلی و ناکارآمدی طرحها و نقشههای شوم و پرهزینه دشمن است دشمن می کوشد تا در اوج ذلت و زبونی احساس قدرت را القا کند و در بدنه جامعه و نظام ما که در اوج اقتدار و توانمندی است، حس ضعف و ناتوانی پدید آورد.
تاریخ نشان داده هر موقع که دشمن، با تمام توان در یک جنگ نابرابر بر علیه ما صف آرایی کرده، اراده ملت راسختر، مجاهده مسئولان بیشتر و از همه مهمتر، امداد الهی بی حد و حصر سرازیر گشته و بدون شک و بر اساس سنت الهی که به جامعه ایمانی وعده فرموده است: "الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ"، به زودی شکست مفتضحانه تر و بزرگتری نیز در فردای این جنگ ترکیبی برای آنها رقم خواهد خورد. إن شاء الله.
۱. تقویت هوشمندانه حس اقتدار، امنیت و بازدارندگی در برابر نظام سلطه و امید به پیشرفت و حل مقتدرانه مشکلات، با توجه به اینکه یکی از اهداف اصلی دشمن از اغتشاش و حملات کور به مردم بی پناه، در کنار کشته سازی و خشونت پراکنی، تلاشی نافرجام برای قتل عام شجاعت، امید به آینده و روحیه مقاومت ملت عظیم الشأن ایران بوده و همچنان بر آن پافشاری دارد.
۲. در بین همه دستگاهها، شوراها و نهادهای مصوب و مدون نظام، لازم است سطوح و ردههای فرماندهی فرهنگی - رسانهای و برنامهی جامع عملیات، متناسب با آرایش تهاجمی دشمن، شفاف، مرحله مند و دارای قابلیت باز خوردگیری، ارزیابی و ارتقا، تعیین و ابلاغ گردد که البته اقداماتی آغاز شده است ولی قطعاً کافی نیست.
۳. حکمرانی در فضای مجازی و اقتضائات آن به درستی درک و جدی گرفته شود و زیرساختهای کنش گری در سطح ملی سریعاً ایجاد یا حسب مورد، داشتههای فعلی ارتقا و حمایت واقعی گردد و به تناسب آن، ظرفیتهایی که در اختیار تهاجم دشمن بوده اند، پاسخ گو یا به نحو مقتضی تدبیر گردند.
۴. عمل به مُرِّ قانون و شفافیت در اطلاع رسانی از اقدامات و برخورد قاطع قوای سه گانه با نارساییها، فسادها و ترک فعلهای احتمالی که همواره از مطالبات مستمر رهبری معظم مدظلهالعالی، مراجع عظام دامت برکاتهم و مردم شریف بوده است و انتظار میرود با قاطعیت و سرعت بیشتری صورت پذیرد.
۵. عمل واقعی و میدانی به سند الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی، از اقداماتی است که ضرورت دارد، تحت هر شرایطی و با جدیت پیگیری و مستمرا گزارش گردد.
۶. همه مسئولان ارشد کشور به ویژه قوه مجریه به مطالبات بر حق مردم، مقام معظم رهبری و نخبگان، خارج از هرگونه تشریفات، توجه مضاعف داشته و زمینه گفتگو و مطالبه مردمی در نهادها و سازمانها و دوایر دولتی به نحوی که به اقدام مطلوب یا پاسخ قانع کننده بیانجامد، فراهم گردد.
۷. افزون بر ضرورت رسیدگی به همه پروندههای فساد و نیز معالجه همه فرایندهای فساد آفرین توسط قوای سه گانه کشور، فوریت و ضرورت اطلاع رسانی دقیق، شفاف و اقناع افکار عمومی، مدنظر قرار گیرد.
۸. پاسخ گویی، توجیه و اقناع همه جانبه افکار عمومی، صیانت از سرمایههای اجتماعی اسلام، انقلاب اسلامی و ایران مستقل و سرافراز و تعمیق پایههای مردم سالاری دینی بمثابه ی الگوی جدید و جذاب حکمرانی با محوریت عدالت در جهان معاصر، از مهمترین وظایف دستگاهها، نیروها و نهادهای نظام اسلامی است.
۹. مراقبت هوشمندانه نسبت به گسلهای اجتماعی و تلاش برای التیام و آرامش در همه ی قلمروهای مستعد تنش و التهاب از اهمیت بالایی برخوردار است.
۱۰. لازم است شناسایی و میدان دادن به جوانان متخصص، فرهیخته و انقلابی در کنار حفظ و ارتقای روحیه جهادی و تلاش و خدمت شبانه روزی در صدر برنامهها، مورد توجه باشد.
جمهوری اسلامی ایران ثمره مجاهده ملتی است که تا پای جان بر آرمان خویش با امام راحل ایستاد
۱. جمهوری اسلامی ایران ثمره مجاهده ملتی است که تا پای جان بر آرمان خویش با امام راحل ایستاد و کاخ فساد و تباهی را سرنگون و دست ناپاک اجنبی را از خاک و ناموس این ملت کوتاه کرد و این حقیقت عنصر قوام بخشی است که بدون آن انقلاب و جمهوری اسلامی معنایی نخواهد داشت.
۲. پدید آوردن و به ثبات رساندن انقلاب اسلامی در تعامل بین سه عنصر امامت، مکتب و امت میسر گردیده و بدون هر یک از آنها شکل حاکمیت هرچه که باشد، نظام اسلامی نخواهد بود. این حرکت بزرگ که امروزه الگویی برای محرومان و ستمدیدگان عالم است، زمانی به نتیجهی مطلوب - که زمینه سازی حاکمیت عدل الهی برجهان است - خواهد رسید که مردم هم چنان حامی و نگاهبان این ودیعه الهی باشند.
۳. ایمان و غیرت دینی ، برکات بزرگی چون ایثار، مواسات مومنانه، شهادت طلبی، خستگی ناپذیری، امداد الهی را به ارمغان آورده، موفقیتهای عظیمی را به ثمر رسانده و رمز پیروزی در جنگ تحمیلی، تجزیه طلبیها، کودتاها، کرونا و… بوده است. جنگ ترکیبی پیش رو نیز، با حضور مؤثر و غیرتمندانه مردم عزیز در میدان، در برابر شبههها، پرسشها، هنجارشکنیها و جسارتها به ساحت قرآن و اهل بیت علیهم السلام و اینکه هر فردی به تناسب توان، خویش را مؤمنی باورمند و مسئول در قبال خود و خدای خود بداند، به زودی پایان خواهد پذیرفت و موانع اقتصادی و فرهنگی از پیش پای ملت برچیده خواهد شد.
۴. توجه به این نکتهی بسیار مهم که ارتقای بردباری، تحمل یکدیگر و احترام متقابل در شرایط پیش آمده، به منظور تقویت همبستگی ملی و یکپارچگی سرزمینی، باطل السحر بسیاری از حیلهها و کیدهای دشمنان است.
۵. امید آفرینی و روحیه دادن به یکدیگر و به اشتراک گذاردن موفقیتها و تجارب ارزشمند و شریک کردن دیگران در فرصتهایی برای زندگی اخلاقی و معنوی بهتر و معیشت شیرینتر، از اقداماتی است که بدون تردید، پیشرانی برای تحولات و پیشرفت ایران عزیز خواهد بود.
۶. توجه به گفتگوی کریمانه با اعضای خانواده، بستگان، همسایگان و همکاران بویژه نسل نوجوان و جوان، همراه با بذل محبت و ارتقای سواد رسانه به منظور تشخیص روایات ساختگی و مجعول از وقایع حقیقی و پرهیز از بازنشر اخبار و محتواهای آسیب زا و غیر واقعی، مانع از فرو غلطیدن ما و عزیزانمان در دام رسانهای دشمنانی خواهد بود که آرزویشان ناکامی و ناشکفتگی و رنج این ملت سربلند است.
حوزههای علمیه در طول تاریخ ملجأ و پناه مردم و تکیه گاه مظلومان و ستمدیدگان بود
۱. حوزههای علمیه در طول تاریخ ملجأ و پناه مردم و تکیه گاه مظلومان و ستمدیدگان بوده و چنین نیز خواهد بود. روحانیت در حیات پر از رنج، ایثار، خدمت، معنویت و مردم داری خویش، نشان داده که برای أقامه حق سر از پا نمیشناسد و آبرو و جان خود را در این راه بذل کرده و خواهد کرد. حوزهی علمیه البته بیدار است و چون همیشه با تشخیص درست، جانب حق را شناخته، در کنار آن خواهد ایستاد و همهمه و هیاهوی احزاب و سحر ساحران باعث مرعوب شدنش نخواهد شد و صدای همیشگی و رسای مردم و حقیقت خواهد بود.
۲. مطالبه گری منصفانه همراه با درک مقتضیات و مقدورات کشور از وظایف قطعی حوزههای علمیه است. حوزه و روحانیت با تبیین درست و نظریه پردازی عالمانه، تکالیف و مسئولیتهای متقابل ملت و حاکمیت را بیان و برای تحقق آنها مطالبه مینماید. همچنانکه علمای بزرگ، ائمه جمعه و جماعات، خطبا و وعاظ، مردم را برای عمل به تکلیف الهی در حمایت و پشتیبانی از نظام اسلامی فرا میخوانند، وظیفه خود میداند که از متولیان امر و مدیران اجرایی، تقنینی و قضائی، مطالبه گری کند و در برابر قصورها و تقصیرهای احتمالی، بی عملیها و ترک فعلها پاسخ بطلبد. بر این أساس لازم است مراکز حوزهای بر أساس کارویژه های تخصصی و با رعایت قواعد و أصول کلی، عَلَم مطالبه گری و پاسخ گوسازی را به دوش کشند تا این شعار اصولی و تاریخی انقلاب اسلامی به دست نا اهلان نیافتد.
۳. انقلاب اسلامی حقیقتی پویا و بالنده است که ضرورت دارد تا در هر دورهای به اقتضای مناسبات فکری و فرهنگی و ملی و بین المللی، تفاسیر و خوانش های متناسب با نیاز جامعه را به دست دهد. از این رو لازم است با همکاری مراکز پژوهشی حوزهای سلسله نشستهای تخصصی و عمومی برای باز تبیین معارف اسلام و دستاوردهای مکتب اهل بیت علیهم السلام و انقلاب اسلامی طراحی و اجرا گردد و از سوی حوزه و روحانیت و با همکاری نهادهای متولی در سطح نظام بازنمایی هنرمندانه یابد.
۴. سرمایه اجتماعی و مقبولیت مردمی حوزه و روحانیت، امانتی بسیار با ارزش و پر اهمیت است که در اثر جانفشانی ها، ایثارها و مجاهدتهای بزرگان جهان اسلام از یاران همراه حضرات معصومین علیهم السلام گرفته تا دوره نیابت خاص در عصر غیبت صغری و نیابت عام در غیبت کبری، به دست آمده است و بر این اساس صیانت و ارتقای آن، بر حوزه و روحانیت واجب است و ضرورت دارد طلاب و فضلای گرامی - با توجه به این اصل، - از هرگونه رفتار و کنش ناروا، اقدام رسانهای یا بیان سخن نسنجیده، ترک فعل و سکوت ناصواب پرهیز نموده و ضمن مشورت با بزرگان و زعمای حوزه، در راستای تقویت اسلام عزیز، انقلاب و نظام اسلامی، تشخیص درستی از تکلیف خود را یافته و بر احتیاط و خرد تحفظ کنند.
۵. سیاست حضور و کنشگری فعال به جای انفعال و نگاه ایجابی به جای سلبی و جذب حداکثری از سیاستهای اصولی حوزه علمیه در پیدایی انقلاب اسلامی، دوام و استمرار و تقویت و تبلیغ جهانی این موهبت عظیم بوده و باید پاس داشته شود و این مهم جز با ابتکار و ایده پردازی، جدی انگاری و وقت گذاری به دست نمیآید. در همان اوایل انقلاب نیز ابتکارات امام خمینی ره در تأسیس شیوهها و نهادهای بی سابقهای که در حکومتهای دیگر تجربه آنها وجود نداشت، راه گشای بن بستهایی بود که با محاسبات عادی قابل گذر نبودند. امروزه نیز زمان آن است که هر فردی از روحانیت، به میزان وسع و توان خویش، با ابداع و خلاقیت و به دور از انفعال و تردید و دودلی، تلاش کند و یقین بداند که: وَٱلَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ ٱلمُحسِنِینَ.
۶. ارتباط عمیق و گسترده با مردم و جوانان و هدایت و حمایت فکری و فرهنگی آحاد جامعه، تکلیفی ساقط نشدنی است و لذا ضروری است تا همه ی طلاب، اساتید و فضلای گرامی با آمادگی کامل، به تناسب ظرفیت، مهارت و دانش خود، سهم و برنامه مشخصی را برای ارتباط گیری و تبیین در فضای پیرامونی خود تعریف کنند. نسبت به نوجوانان، جوانان، اقوام، دوستان، همسایگان و همسالان خود طرحی مبتکرانه داشته باشند و سوالات و گرههای ذهنی ایشان را پاسخ دهند. از سوی دیگر لازم است مراکز و دستگاه-های ذی ربط و همه بخشهای مدیریت حوزه در اسرع وقت پشتیبانیهای لازم محتوایی را در اختیار قرار دهند.
۷. توجه به ارتقای دانشی، گرایشی و مهارتی طلاب، فضلا و اساتید به ویژه ناظر به مسائل اخیر، از دیگر اقداماتی است که ضروری است از سوی همه بخشها در سراسر کشور به سرعت پیگیری و با مساهمت اساتید معزز اجرایی شود و طلاب عزیز نیز تحقق آن را پیگیری نمایند.
۸. تولید روایت صحیح توسط مراکز حوزهای، در کنار تولید پیوست رسانهای برای همه کلان اقدامات در خصوص حوزه و روحانیت در برابر روایت پرحجم و سریع دشمن و تلاش همه جانبه تمام بخشهای حوزه جهت تبدیل شدن روایت صحیح به روایت مقبول، سرخط همه اقدامات رسانهای حوزههای علمیه در مقابل تهاجمات و عملیات رسانهای علیه معارف اسلامی، مکتب اهل بیت علیهم السلام و انقلاب اسلامی خواهد بود.
۹. تقویت ارتباط و تعامل فعال با مراکز علمی و فرهنگی، بویژه دانشگاهها و آموزش و پرورش و نیز با هنرمندان و اصحاب فرهنگ و ورزش، مورد توجه قرار گیرد.
۱۰. تقویت شعائر اسلامی و حضور مؤثر در پایگاههای مساجد و تبلیغ چهره به چهره به صورت جدی پیگیری و اقدام شود.
۱۱. تقویت اندیشهی وحدت و تمدن اسلامی و تعامل سازنده با علمای پرهیزکار، اندیشمندان و پیروان مذاهب اسلامی نصب العین قرار گیرد.
۱۲. اقدام فعال، خستگی ناپذیر و استمرار حرکت برنامهای و نظام مند بر اساس برنامه پنج ساله و برشهای استانی و شهرستانی به منظور تحقق و نیل به اهداف برنامه مجدانه لحاظ گردد. وَآخِرُ دَعْوَانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ