تاریخ انتشار۱۴ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۵۱
کد مطلب : 579287

نامه خیرخواهانه علمای اهل سنت شرق کشور به مولوی عبدالحمید

جمعی از علمای اهل سنت شرق کشور در نامه ای خیرخواهانه نکاتی را به مولوی عبدالحمید بیان کردند.
نامه خیرخواهانه علمای اهل سنت شرق کشور به مولوی عبدالحمید
به گزارش حوزه استان ها خبرگزاری تقریب، جمعی از علمای اهل سنت شرق کشور در نامه‌ای خیرخواهانه خطاب به جناب مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه محترم مسجد مکی زاهدان، نکاتی را طرح کردند.

در این نامه آمده است:

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

جناب مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی از باب ((الدین النصیحه)) و با توجه به جایگاه دینی جنابعالی به عنوان امام جمعه اهل‌سنت بر خود فرض می‌دانیم که در قبال موضع‌گیری‌های شما در موضوع حوادث اخیر کشور نکات مهمی را بیان کنیم، شاید مفید واقع گردد:

نکته اول:

اغلب موضعگیری‌ها و خطابه‌های جنابعالی بالاخص در خطبه‌های نمازجمعه ناظر بر عناد، سرکشی و تحریک عواطف و احساسات جامعه هدف است و بررسی‌های میدانی نشان از آن دارد که موضعگیری‌های شما منجر به سوء استفاده گروه‌های ضد انقلاب و دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین شده است. رسانه‌های ضدانقلاب و حتی ضد مسلمانان با استناد به موضع‌گیری های منفی شما به طور شبانه‌روزی بر ضد حکومت اسلامی جنگ روانی سنگینی به راه انداخته اند، به طوریکه این رسانه‌های معاند وابسته به سازمان‌ها و دولت‌های متخاصم، با بهره‌برداری سیاسی از سخنرانی‌های جنجال برانگیز شما برای برانگیختن احساسات قومی و تعصبات مذهبی، تمام ظرفیت و توان خویش را بکار بسته‌اند و موجب اتحاد اغلب گروه‌های معاند نظام اسلامی شده است. جناب مولوی عبدالحمید، آیا فکر نمی‌کنید که این رفتار سیاسی شما برخلاف موازین شرعی و قاعده نفی سبیل است؟!! در حالیکه خداوند متعال راه سیطره کفر را بر مسلمانان بسته است (وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً).

مسلماً اظهار نظرات شما در موضوع حوادث اخیر در قالب خطبه‌های نماز جمعه، منجر به تضعیف ارزش‌های اسلامی و جایگاه حکومت دینی شده است و با قاعده نفی سبیل در تعارض آشکار است. لذا در این موضوع به وجدان آگاه و ضمیر خویش رجوع کنید و یکبار هم شده با رویکرد نقادانه، مروری بر اظهار نظرات خویش داشته باشید.

جناب مولوی عزیز، اصولاً آیا می‌دانید که جایگاه حکمرانی و حکومت اسلامی از منظر اسلام به طور عموم و از منظر اهل سنت به طور خصوص به چه میزانی است؟ آیا می‌دانید که بخش سترگ و عظیمی از فقه اهل‌سنت به مقوله حکمرانی تحت عنوان ((فقه سیاسی)) و یا (سیاست شرعی) اختصاص داده شده است؟!! و منابع مهم دینی از جمله؛ الاحکام السلطانیه امام ماوردی و قاضی ابویعلی ابن فرّاء و کتاب السیاسه الشرعیه شیخ‌الاسلام ابن‌تیمیه در این موضوع مهم و خطیر تدوین یافته است؟!!

جناب مولوی عزیز، در متون دینی و معتبر ما، مجموعه‌ای از نصوص شرعی صحیح و استوار در حد تواتر به عنوان مبانی لزوم تبعیت از حاکم آمده است که می‌توان از مجموع آن ((قاعده لزوم تبعیت از حاکم اسلامی)) را استنباط نمود که نظر شما را به شماری از این نصوص جلب می‌کنیم:

الف _آیه: ((یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)).

خداوند متعال اطاعت از اولی الامر را در ردیف اطاعت از الله و رسولش ذکر کرده و بر اساس قاعده معروف اصولی، امر، مفیدِ وجوب است.

ب _در روایت امام بخاری آمده است: «اسمعوا و أطیعوا وإن استعمل حبشی کأن رأسه زبیبة» (بشنوید و اطاعت کنید، هرچند فرمانروای شما برده‌ای حبشی تعیین گردد که سر او به اندازه یک دانه کشمش باشد). مفهوم حدیث دلالت بر جایگاه بسیار والای حاکمیت و وجوب اطاعت از او دارد.

ج _در صحیح مسلم به روایت ابوهریره از رسول الله (ص) آمده است که فرمود: ((علیک السمع والطاعة فی عُسْرِکَ ویُسرک، ومَنْشَطِکَ ومَکْرَهِکَ، وأثَرَة ٍعلیک)) (بر تو واجب است که از امیر در سختی و آسانی و خوشی و ناخوشی و ترجیح و انتخاب دیگران بشنوی و اطاعت کنی).

جناب مولوی عبدالحمید نظر شما را به سخن پر نغز حضرت خلیفه دوم عمر بن الخطاب به عنوان یک قاعده طلایی سیاسی در جایگاه و اهمیت لزوم تبعیت از حاکم جلب می‌کنم آنگاه که فرمود: ((لا اسلام بلاجماعه ولاجماعه بلاامیر ولاامیر بلا طاعه))

جناب مولوی عزیز علمای اهل سنت در وجوب تبعیت از حاکم، ادعای اجماع کرده اند. همان گونه که مستحضرید اجماع یکی از منابع استنباط مورد اتفاق امت اسلامی است. حال با رجوع به ضمیر ناخودآگاه خویش آیا رفتار و تصرفات شما در قبال نظام اسلامی، برخلاف اجماع امت اسلامی نیست؟!! و از مسیر واقعی منهج اصیل اسلامی خارج نشده اید؟؟

یقیناً در امر حکمرانی، به سبب ضعف خصایص بشری، خلل و ضعف‌هایی وجود دارد. اما باید توجه داشت که در حالت تصادم بین مصالح عام و شخصی، مصالح عام مقدم بر مصالح شخصی است و مفهوم قاعده (المصلحه العامه مقدمه علی المصلحه الخاصه) ناظر بر همین نکته است.

نکته دوم:

بسیار جای شگفت است که در اظهار نظرات خویش به آزادی حجاب زنان دامن می‌زنید.آیا واقعاً نمی‌دانید که با چنین موضعگیری در رکاب جریان سکولار و ضد دینی قرار گرفته اید؟!! و با مکتب فقهی خویش در تعارض هستید؟ آیا نثار ساختن مبانی و ارزش‌های ثابت دینی همچون حجاب به سبب جلب رضایت اندک و موقت افکار عمومی متأثر از معاندین به دور از مکنونات قلبی و اعتقادی شما نیست؟!! آیا می‌دانید که چنین اظهار نظرات سیاسی از طرف یک رجل دینی، چه عواقب جبران ناپذیری را برای نسل کنونی و آینده جوانان و جامعه هدف شما در پی خواهد داشت؟؟!! و چه ضربه مهلکی بر پیکره دینی و ایمانی جامعه اسلامی وارد خواهد کرد؟؟!!

جناب مولوی، مگر جای انکار است که زنان از صدر اسلام تا خلفای راشدین و خلفای پس از آن، همواره بر منهج التزام ظاهری بر حجاب بوده اند، پس بر چه اساسی از منهج اصیل اسلامی تحت تأثیر رسانه‌های پوشالی معاندین خارج گشته و بر طبل آزادی در التزام به ارزش‌های و شعائر دینی می‌کوبید؟!!

آیا می‌دانید که اگر مجتهدان در یک مسأله دارای دیدگاه‌های مختلفی باشند و از سوی دیگر حاکم مجتهد دارای دیدگاه متمایز از دیگر مجتهدان؛ اطاعت از حکم حاکم در آن مسأله الزام آور خواهد بود؟؟!! قاعده معروف زیر در عرصه اجتهاد ناظر بر همین نظریه است که می‌گوید (حکم الامام یرفع الخلاف) بنابر این نظریه، اگر حاکم مجتهد و نظام سیاسی حاکم، قائل به لزوم رعایت حجاب باشد، یقیناً اجتهادات دیگر تاب برابری با آن را نخواهند داشت.

در پایان شما را به تقوای الهی و اجتناب از هوای نفس در عرصه دین و سیاست توصیه می‌کنیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdcfc1dtew6de0a.igiw.html
مرجع : مهر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی