راه و روش پیامبر عظیم الشأن اسلام حلال مشکلات مسلمانان
مولوی بلوچی بیان کرد: متأسفانه امروزه در دیار مسلمین، ناآرامی و پریشانی حکمفرماست و علتش اینست که مسلمانان از مسیر درست و روش محمدی(ص) منحرف شدهاند.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، مولوی محمد ادریس بلوچی در سخنرانی بعد از نماز در مسجد جامع ساربوک گفت: با شروع ماه ربیع الاول، حال و هوای جامعهای اسلامی بهاری میشود. ربیع ماه خوبیهاست و یادآور روزی مهم و سرنوشت ساز در تاریخ بشریت است.
وی بیان کرد: ربیع ماه مهر و عطوفت و تولد پیامبر خوبیهاست. پیامبر نازنین آنقدر مهربان بود که حتیٰ صدای خروشان ابوجهلها نیز در مقابل مهربانیاش فروکش میکرد.
مولوی بلوچی اظهار داشت: حضرت رسول اکرم(ص) در روزگاری به دنیا آمد که حجاز در تاریکیها و گردبادهای هولناک خرافات دست و پا میزد، سراسر دنیا را ظلمت و سیاهی فراگرفته بود، مردم آنقدر از نظر فکری سقوط کرده بودند که چوب و سنگ دستساخته خویش را بندگی میکردند و دختران را زنده به گور میانداختند.
وی تصریح کرد: روزی که پیامبر مبعوث شد مردم از چنگ طاغوت بتپرستی و بتپرستان ظالم زمان نجات پیدا کردند و جوانههای امید در دلهای مظلومان شروع به تپیدن گرفت.
وی ابراز داشت: امروزه از طرفی، شرق و غرب عالَم به دنبال سلطه بر ملتها هستند و در تلاشاند تا در میان جوامع اعتبار و موقعیت کسب کنند و از طرفی، جهان به حکمرانان بیاعتماد است. اما باید دانست که موفقترین و بادوامترین حکومتها، نظامهایی خواهند بود که قلوب انسانها را بدست آورند. متأسفانه امروزه در دیار مسلمین، ناآرامی و پریشانی حکمفرماست و علتش اینست که مسلمانان از مسیر درست و روش محمدی(ص) منحرف شدهاند.
امام جماعت شهر ساربوک افزود: اگر نگاهی گذرا به تشکیل حکومت اسلامی در صدر اسلام داشته باشیم، پیامبر اکرم(ص) بر روی قلوب انسانیت کار کرد و ایمان صحیح و توحیدی را در دل مردم کاشت. هدف انبیاء از بعثتشان، سکّانداری و حکومت نبود! بلکه آنها دل مردم را پاکسازی کردند و در نتیجه مردم زندگی خود را تابع آنها قرار دادند. پیامبر اکرم(ص) وقتی قلوب مردم را صاف و پاکسازی کردند، خود مردم بتهای مکه را به دست خود شکستند و نابود کردند.
امروزه عدهای میگویند که اسلام با زور و ظلم گسترش پیدا کرده است، و این کاملاً اشتباه است. خداوند متعال میفرماید: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»(بقره/256) در دین اجبار نیست، تحقیقاً راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده است. زمانیکه پیامبر اکرم(ص) مکه را فتح کردند در حالیکه قدرت داشتند، با این وجود هیچکس را نکشتند. بلکه به آنها چهار ماه فرصت دادند که در مورد اسلام تحقیق کنند و بعد از آن اگر نپذیرفتند باید مکه شهر مسلمانان را ترک کنند.
وی گفت: کلام وحی گواه مهربانی پیامبر اسلام میباشد «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَئُوفٌ رَحِيمٌ»(توبه،128) آیات مختلفی در مورد شخصیت پیامبر(ص) آمده است اما نکته ای که در قرآن وصف پیامبر را برجسته نموده موضوع دلسوز بودن و مهربانی ایشان است و با همین شفقت و مهربانی بود که آنحضرت(ص) توانست تمام گیتی را در اختیار اسلام قرار بدهد و پرچم اسلام در سراسر مناطق گسترده آن زمان به اهتزاز درآید. در دو جنگ جهانی اول و دوم حدود 50-40 میلیون انسان کشته شدند در حالی که از طرفی آمار کشته شدگان مسلمانان و کفار در تمام جنگهای دوران نبوی به حدود 1400 - 1500نفر نرسید و اگر قرار بود که با ظلم و خشونت باشد، باید بیش از این آمار کشته میشدند. این آمار در حالی است که آغازکنندگان جنگ بدر، احد، خندق خود کفار بودند. همه زمامداران، مسئولین و مردم باید مراقب باشند که چند اصل کلی است که میتواند یک نظام را حفاظت کند: اول: صداقت. باید دانست که تسخیر دلها فقط در صداقت حاصل میشود. دوم: پرهیز از حزبگرایی.
مولوی بلوچی خاطرنشان کرد: در سال 92 هجری، سپاه اسلام شهر سمرقند را محاصره کرد و چند ماه به طول انجامید. قتیبةبنمسلم باهلی (فرمانده فتوحات آسیای صغیر) بعد از چند ماه محاصره با حاکم سمرقند مذاکره میکند و در نهایت صلح میکنند. حاکم سمرقند احساس امنیت میکند و دروازههای شهر را میگشاید، اما این فرمانده و مسلمانها از فرصت استفاده میکنند و حمله میکنند و قرارداد صلح را نقض میکنند. چند سال بعد در سال 99 هجری، عمربنعبدالعزیز به عنوان حاکم عادل اموی، ایشان شکایتی را از اهالی سمرقند دریافت میکنند مبنی بر اینکه شما این شهر را با خیانت فتح کردید. ایشان شخصی را مأمور میکنند که قاضی مسلمان در شهر سمرقند باید به این پرونده رسیدگی کند. قاضی مسلمان بعد از دریافت شواهد، به این نتیجه میرسد که این شهر با خیانت فتح شده است، لذا باید تمام سربازان با سلاحهای خویش از شهر خارج شوند. مردم سمرقند چون از اسلام خوبی دیده بودند خود را به دست و پای سربازان انداختند و گفتند که ما از حکومت عمر بن عبدالعزیز راضی هستیم.