تاریخ انتشار۲۲ دی ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۱۰
کد مطلب : 36540

امام کاظم(ع)؛ ناشر حقایق اسلام

امام هفتم، امام موسي كاظم(ع) در روز يكشنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجري در "ابواء" ولادت يافت.
امام کاظم(ع)؛ ناشر حقایق اسلام
خبرگزاری تقریب (تنا):
امام هفتم، امام موسی كاظم(ع) در روز یكشنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری در "ابواء"(نزدیک شهر مدینه)  ولادت یافت.

دوران امامت امام موسی بن جعفر (ع) مقارن بود با سالهای آخر خلافت منصور عباسی و دوره خلافت هادی و سیزده سال از دوران خلافت هارون كه سخت ترین دوران عمر آن حضرت به شمار می‌رود. امام موسی كاظم (ع) از حدود ۲۱ سالگی بر اثر وصیت پدر بزرگوار و امر خداوند متعال به مقام بلند امامت رسید، و زمان امامت آن حضرت سی و پنج سال و اندكی بود و مدت امامت آن حضرت از همه ائمه غیر از حضرت ولی عصر (عج) بیشتر بوده است.

امام‌ (ع) در سنگر تعلیم‌ حقایق‌
نشر فقه‌ جعفرى‌ و اخلاق‌ و تفسیر و كلام‌ كه‌ از زمان‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) و پیش‌از آن‌ در زمان‌ امام‌ محمد باقر (ع‌) آغاز و عملى‌ شده‌ بود، در زمان‌ حضرت‌ امام‌ موسى‌ كاظ‌م‌ (ع‌) نیز به‌ پیروى‌ از سیره‌ نیاكان‌ بزرگوارش‌ همچنان‌ ادامه‌ داشت‌، تا مردم‌ بیش‌ از پیش‌ به‌ خط مستقیم‌ امامت‌ و حقایق‌ مكتب‌ جعفرى‌ آشنا گردند، و این‌ مشعل‌ فروزان‌ را از وراى‌ اعصار و قرون‌ به‌ آیندگان‌ برسانند.

خلفاى‌ عباسى‌ بنا به‌ روش‌ ستمگرانه‌ و زیاده‌روى‌ در عیش‌ و عشرت، همیشه‌ درصدد نابودى‌ بنى‌ هاشم‌ بودند تا اولاد على‌ (ع‌) را با داشتن‌ علم‌ و سیادت‌ از صحنه‌ سیاست‌ و تعلیم‌ و ارشاد كنار زنند و دست‌ آنها را از كارهاى‌ كشور اسلامى‌ كوتاه‌ نمایند.

امام‌ كاظ‌م‌ (ع) سالها مورد اذیت‌ و آزار و تعقیب‌ و زجر بود، و در مدتى‌ كه‌ از ۴ سال‌ تا ۱۴ سال‌ نوشته‌اند تحت‌ نظر و در تبعید و زندانها و سیاه‌چال‌هاى‌ بغداد - در غل‌ و زنجیر - به‌ سر مى‌برد. امام‌ موسى‌ بن‌ جعفر (ع) بى‌آنكه‌ در مراقبت‌ از دستگاه‌ جبار هارونى‌ بیمى‌ به دل‌ راه‌ دهد به‌ خاندان‌ و بازماندگان‌ سادات‌ رسیدگى‌ مى‌كرد و از گردآورى‌ و حفظ آنان‌ و جهت‌ دادن‌ به‌ بقایاى‌ آنان‌ غفلت‌ نداشت.

آن‌ زمان‌ كه‌ امام‌ (ع‌) در مدینه‌ بود، هارون‌ كسانى‌ را بر حضرت‌ گماشته‌ بود تا از آنچه‌ در گوشه‌ و كنار خانه‌ امام‌ (ع) مى‌گذرد وى‌ را آگاه‌ كنند . هارون‌ از محبوبیت‌ بسیار و معنویت‌ نافذ امام‌ (ع‌) سخت‌ بیمناك‌ بود. چنانكه‌ نوشته‌اند كه‌ هارون‌، درباره‌ امام‌ موسى‌ بن‌ جعفر (ع‌) مى‌گفت: " مى‌ترسم‌ فتنه‌اى‌ بر پا كند كه‌ خونها ریخته‌ شود". این‌ بیان‌ هارون‌ نشانگر آن‌ است‌ كه‌ امام‌ (ع) لحظه‌اى‌ از رفع‌ ظ‌لم‌ و واژگون‌ كردن‌ دستگاه‌ جباران‌ غافل‌ نبوده‌ است‌.

وقتى‌ مهدى‌ عباسى‌ به‌ امام‌ (ع‌) مى‌گوید: "آیا مرا از خروج‌ خویش‌ در ایمنى‌ قرار مى‌دهى‌" نشانگر هراسى‌ است‌ كه‌ دستگاه‌ ستمگر عباسى‌ از امام‌ (ع‌) و یاران‌ و شیعیانش‌ داشته‌ است‌. به‌ راستى‌ نفوذ معنوى‌ امام‌ موسى‌ (ع‌) در دستگاه‌ حاكم‌ به‌ حدى‌ بود كه‌ كسانى‌ مانند على‌ بن‌ یقطین‌ صدراعظم‌ (وزیر) دولت‌ عباسى‌، از دوستداران‌ حضرت‌ موسى‌ بن‌ جعفر (ع‌) بودند و به‌ دستورات‌ حضرت‌ عمل‌ مى‌كردند. سخن‌ چینان‌ دستگاه‌ از على‌ بن‌ یقطین‌ در نزد هارون‌ سخن‌ها گفته‌ و بدگوئی‌ها كرده‌ بودند، ولى‌ امام‌ (ع‌) به‌ وى‌ دستور فرمود با روش‌ ماهرانه‌ و تاكتیك‌ خاص‌ اغفالگرانه‌ (تقیه‌) كه‌ در مواردى‌، براى‌ رد گمى‌ حیله‌هاى‌ دشمن‌ ضرورى‌ و شكلى‌ از مبارزه‌ پنهانى‌ است‌، در دستگاه‌ هارون‌ بماند و بر ترویج‌ مذهب‌ و پیشرفت‌ كار اصحاب‌ حق‌، همچنان‌ پاى‌ فشارد - بى‌آنكه‌ دشمن‌ خونخوار را از این‌ امر آگاهى‌ حاصل‌ شود.

سرانجام‌ بدگوئى‌هائى‌ كه‌ اطرافیان‌ از امام‌ كاظ‌م‌ (ع‌) كردند در وجود هارون‌ كارگر افتاد و در سفرى‌ كه‌ در سال‌ ۱۷۹ هـ . به‌ حج‌ رفت‌ و بیش‌ از پیش‌ به‌ عظمت‌ معنوى‌ امام‌ (ع‌) و احترام‌ خاصى‌ كه‌ مردم‌ براى‌ امام‌ موسى‌ الكاظ‌م‌ (ع‌) قائل‌ بودند پى‌ برد، سخت‌ از این‌ جهت‌، نگران‌ شد. وقتى‌ به‌ مدینه‌ آمد و قبر منور پیامبر اكرم‌ (ص‌) را زیارت‌ كرد، تصمیم‌ بر جلب‌ و دستگیرى‌ امام‌ (ع‌) یعنى‌ فرزند پیامبر گرفت‌.

هارون‌ صاحب‌ قصرهاى‌ افسانه‌اى‌ در سواحل‌ دجله‌ ، و دارنده‌ امپراطورى‌ پهناور اسلامى‌، آن‌ چنان‌ از امام‌ (ع‌) هراس‌ داشت‌ كه‌ وقتى‌ قرار شد آن‌ حضرت‌ را از مدینه‌ به‌ بصره‌ آورند، دستور داد چند كجاوه‌ با كجاوه‌ امام‌ (ع‌) بستند و بعضى‌ را نابهنگام‌ و از راههاى‌ دیگر ببرند، تا مردم‌ ندانند كه‌ امام‌ (ع‌) را به‌ كجا و با كدام‌ كسان‌ بردند ، تا یأس‌ بر مردمان‌ چیره‌ شود و به‌ نبودن‌ رهبر حقیقى‌ خویش‌ خو گیرند و سر به‌ شورش‌ و بلوا برندارند و از تبعیدگاه‌ امام‌ ( ع‌ ) بى‌خبر بمانند .

هارون‌ ابتدا دستور داد امام‌ هفتم‌ (ع‌) را با غل‌ و زنجیر به‌ بصره‌ ببرند و به‌ عیسى‌ بن‌ جعفر بن‌ منصور كه‌ حاكم‌ بصره‌ بود ، نوشت‌ كه یك‌ سال‌ حضرت‌ امام‌ كاظ‌م‌ (ع‌) را زندانى‌ كند، پس‌ از یك‌ سال‌ والى‌ بصره‌ را به‌ قتل‌ امام‌ (ع‌) مأمور كرد. عیسى‌ از انجام‌ دادن‌ این‌ قتل‌ عذر خواست‌. هارون‌ امام‌ را به‌ بغداد منتقل‌ كرد و به‌ فضل‌ بن‌ ربیع‌ سپرد. مدتى‌ حضرت‌ كاظ‌م‌ (ع‌) در زندان‌ فضل‌ بود. در این‌ مدت‌ و در این‌ زندان‌ امام‌ (ع‌) پیوسته‌ به‌ عبادت‌ و راز و نیاز با خداوند متعال‌ مشغول‌ بود. هارون‌، فضل‌ را مأمور قتل‌ امام‌ (ع‌) كرد ولى‌ فضل‌ هم از این‌ كار كناره‌ جست‌.

عاقبت‌ آن‌ امام‌ بزرگوار در سال‌ ۱۸۳ هجرى‌ در سن‌ ۵۵ سالگى‌ به‌ دست‌ مردى‌ ستمكار به‌ نام‌ " سندى‌ بن‌ شاهك‌ " و به‌ دستور هارون‌ مسموم‌ و شهید شد. شگفت‌ آنكه‌ ، هارون‌ با توجه‌ به‌ شخصیت‌ والاى‌ موسى‌ بن‌ جعفر (ع‌) پس‌ از درگذشت‌ و شهادت‌ امام‌ نیز اصرار داشت‌ تا مردم‌ این‌ خلاف‌ حقیقت‌ را بپذیرند كه‌ حضرت‌ موسى‌ بن‌ جعفر (ع‌) مسموم‌ نشده‌ بلكه‌ به‌ مرگ‌ طبیعى‌ از دنیا رفته‌ است‌، اما حقیقت‌ هرگز پنهان‌ نمى‌ماند.

بدن‌ مطهر آن‌ امام‌ بزرگوار را در مقابر قریش‌ - در نزدیكى‌ بغداد - به‌ خاك‌ سپردند . از آن‌ زمان‌ آن‌ آرامگاه‌ عظمت‌ و جلال‌ پیدا كرد و مورد توجه‌ خاص‌ واقع‌ گردید، و شهر "كاظ‌مین" از آن‌ روز بنا شد و روى‌ به‌ آبادى‌ گذاشت‌.

فرازهایی از سخنان گهربار امام كاظم(ع)
"الصبر علی الوحدة علامة قوة العقل، فمن عقل عن الله تبارك و تعالی اعتزل اهل الدنیا و الراغبین فیها و رغب فیما عند ربه، و كان الله انسه فی الوحشة، و صاحبه فی الوحدة، و غناه فی العیلة، و معزه فی غیر عشیرة."

صبر بر تنهایی، نشانه قوت عقل است، هر كه از طرف خداوند تبارك و تعالی تعقل كند از اهل دنیا و راغبین در آن كناره گرفته و بدانچه نزد پروردگارش است رغبت نموده ، و خداوند در وحشت انیس اوست و در تنهایی یار او ، و در نداری توانگری او و در بی تیره و تباری عزت او .

"لكل شیء دلیل، و دلیل العاقل التفكر، و دلیل التفكر الصمت".
برای هر چیزی دلیلی باید ، و دلیل خردمند تفكر است، و دلیل تفكر خاموشی .

"المؤمن مثل كفتی المیزان ، كلما زید فی ایمانه زید فی بلائه".
مؤمن همانند دو كفه ترازو است، هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش افزوده گردد .

https://taghribnews.com/vdchvmnx.23n-kdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی