انشاءالله به همین زودی کرونای بدطینت نابود و محو میشود اما چه خوب است که رسمهای بیحاصل و خطاهای کهن را مجدد زنده نکنیم و در جاده زندگی برای عقلانیت سهم بیشتری قائل باشیم.
معروف است که صاحبان عزا دو غم دارند؛ یکی غم از دست دادن عزیزشان و دیگری غم هزینههای هنگفت مراسم عزا! از قبر و دفن گرفته تا مراسم ختم و شش و هفت و چهل و سال؛ از شام و ناهار و رستوران و پذیرایی تا بریز و بپاش و مهمانداری چند هفتهای و جبران دسته گلها و پردههای تسلیت؛ و عاقبت درگیر شدن با حاشیهها و حرف و حدیث و دلخوری و اوقات تلخی! و در این بین، آن چیزی که کمتر به آن اندیشیده میشود احتیاج میّت است به ثواب پاکیزه و باقیاتالصالحات و وظایف بازماندگان برای عمل به وصیتهای روی زمین مانده تازهگذشته! و انگار «مردن» در روزگار ما به یک تجارت پر پول بین صنایع و حِرَف وابسته تبدیل شده است که بسیاری از آن نان میخورند: یک بنگاه بزرگ کارآفرینی!
اغراق نیست اگر بگوییم در این شرایط بغرنج اقتصادی، «مُردن» برای یک خانواده طبقه متوسط، حداقل 20 میلیون تومان و یا بیشتر آب میخورد! و اما حالا کرونا با تمام نحس و ملعون بودن و بهرغم اینهمه پرپر کردنهای عزیزان و غمافزایی مداوم، برای جامعه ایرانی یک آورده فرهنگی مهم هم به دنبال داشته است: «اصلاح رسوم سوگواری بر میّت و کاهش هزینهها به اقل درجه»
میّت همان روزی که از دنیا میرود با کمترین تجمل و تجمع در کوتاهترین فاصله زمانی به خاک سپرده میشود و بعد از آن دیگر از مراسمهای چندگانه مسجد و حسینیه و مزار و منزل، خبر چندانی نیست. نه شاخه گلهای چندمیلیونی و نه پردهنویسیهای بیحاصل و نه شام و ناهارهای چندصد نفره پُرسی سی چهل هزارتومانی؛ در عوض آنچه بیشتر رخ میدهد توجه بیشترِ بازماندگان است به قرآن و دعا و ذکر و انجام نذورات فرهنگی و کمکهای خیریه به خانوادههای بیبضاعت.
گرچه برگزاری مراسم ترحیم برای اموات از حیث تذکر و عبرت لازم است و حضور مردم برای عرض تسلیت به دلتسلایی و شفای خاطر غمدیدهها کمک میکند، اما گاهی افراط در مناسک و آیینهای جمعی بلای جان جامعه میشود و آنچنان نیرو میگیرد که اراده عاقلان را مسلوب کرده و مقاومت خردمندان را در هم میشکند.
انشاءالله به همین زودی کرونای بدطینت نابود و محو میشود اما چه خوب است که رسمهای بیحاصل و خطاهای کهن را مجدد زنده نکنیم و در جاده زندگی برای عقلانیت سهم بیشتری قائل باشیم.