نقش امام رضا(ع) در ایجاد بسترهای شکل گیری تمدن اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی
آنچه ما به عنوان تمدن شکوهمند اسلامی در قرن ۴ و ۵ مشاهده میکنیم، میوه تلاشهای هوشمندانه و فداکارانه ای است که از صدر اسلام یعنی در دوران بعثت پیامبر (ص) تا غیبت کبری توسط ائمه (ع) صورت گرفته است.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، برای شکل گیری یک تمدن، بسترهایی باید وجود داشته باشد، و حضرت امام رضا (ع)، در ادامه نهضت امام صادق (ع)، و البته با تفاوتهایی، بخش مهمی از بسترهای نرم افزاری تمدن اسلامی که در قرن ۴ و ۵ شاهد آن هستیم را به وجود آوردند. وقتی از تمدن صحبت میکنیم، منظور عینیت یافتن یک نظم اجتماعی و مدنیِ پیشرفته در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی، قضائی و غیره است و طبیعی است که معارف و اندیشهها تمدن ساز هستند اما به تنهایی تمدن محسوب نمیشوند. در واقع، آنچه ما به عنوان تمدن شکوهمند اسلامی در قرن ۴ و ۵ مشاهده میکنیم، میوه تلاشهای هوشمندانه و فداکارانه ای است که از صدر اسلام یعنی در دوران بعثت پیامبر (ص) تا غیبت کبری توسط ائمه (ع) صورت گرفته است.
در اینجا به یازده تلاش بسترساز حضرت امام رضا (ع) در جهت شکل گیری تمدن اسلامی اشاره می شود:
یکم. معرفی و تعمیق رویکرد توحیدی
امام رضا (ع) هم اصل توحید را عمیقاً روشن کردند و هم رابطه امامت و توحید را مشخص نمودند که حدیث سلسلة الذهب یکی از معروف ترین و در عین حال، تأثیرگذارترین احادیث حضرت رضا (ع) در باب توحید است. باید توجه داشت که بنیادهای تمدن اسلامی و مرز میان تمدن اسلامی و سایر تمدنها را همین رویکرد توحیدی میسازد و یکی از مهمترین آثار امام رضا (ع)، تبیین ژرف ابعاد این رویکرد توحیدی و اتصال آن به عنصر امامت است.
دوم. ارائه تصویری جامع از اسلام
یکی از مشکلات جامعه اسلامی چه در آن مقطع و چه سایر مقاطع من جمله الآن، عدم درک صحیح جامعیت اسلام و هماهنگی میان اجزای تعالیم اسلامی است و من معتقدم مجموعه معارف رضوی، جامعیت و انسجام تعالیم مترقی اسلام را به رخ میکشد. این مطلب را باید توجه داشته باشیم که این جامعیت انگاری برای تمدن اسلامی یک نیاز ضروری است و مادام که چنین نگاهی به اسلام شکل نگیرد، نظم روشنی از بطن اسلام متولد نمیشود.
سوم. بسط و تعمیق عقلانیت
امام رضا (ع) در دوره حیات مبارکشان، از یک طرف قدرت عقلانی و برتری فکری شیعه را نسبت به ادیان و مذاهب گوناگون نشان میدهند و از طرف دیگر، میل اسلام به ارتباط و تعامل با افکار دیگر و بهره گیری از نقاط قوت آنها را معرفی میکنند. در دوره مأمون عباسی، شاهد ترجمه کتب فلسفی یونانی و ورود فلسفه به محیط اسلام هستیم و چه بسا قصد اولیه جریان عباسی این است که با انتقال فلسفه به دنیای اسلام، از رونق مکتب فکری اهل بیت (ع) کاسته شود اما در عمل، نه تنها این اتفاق نمیافتد، بلکه به دلیل غنای عقلی تعالیم شیعی، از یک طرف فلسفه یونانی عمدتاً توسط اندیشمندان شیعه یا نزدیک به شیعه تا حد قابل توجهی متحول میشود، و از طرف دیگر، فلسفه در خدمت رشد و گسترش مکتب اهل بیت (ع) قرار میگیرد.
چهارم. پاسخ به شبهات تخریبگر
عصر امام رضا (ع) در ادامه عصر امام صادق (ع) دوران جولان مکاتب فکری مختلف، چه مکاتب فکری اسلامی و چه غیر اسلامی است و امام با منظرههای متعددی که ترتیب میدهند یا شرکت میکنند، هم به ابهامات و شبهاتی که از طرف این مکاتب علیه اسلام یا شیعه مطرح شده پاسخ میدهند، و هم آزاد اندیشی، سعه صدر و هم زیستی مسالمت آمیز مسلمانان با سایر پیروان مذاهب را به تصویر می کشند. حضرت (ع) در مناظرههای گوناگونی شرکت کردهاند اما در بین این مناظرات، هفت مناظره معروف تر است. در این مناظرهها، چند اتفاق مهم افتاده است: اولاً، منطق مستحکم اسلام آشکار شده است. ثانیاً، جلوی شک و تردید کسانی که در معرض این شبهات بودند گرفته شده است. ثالثاً، اشراف امام به اعماق فکری مکاتب فکری عالم مشخص شده است. رابعاً، تسلط امام به زبانهای زنده دنیا بر ملأ شده که اعجاب حاضرین را هم به شدت برانگیخته است و خامساً، نحوه برخورد درست با پیروان مکاتب گوناگون از سوی حضرت (ع) تعلیم داده شده است.
پنجم. معرفی نظری و عملی ظرفیتهای منحصر به فرد امامت به مثابه قوه محرکه اسلام و تمدن اسلامی
هجرت امام (ع) از مدینه به مرو، امامت و پتانسیل منحصر به فرد آن را چه از حیث نظری و چه از حیث عملی به یک مخاطب وسیع و بسیار مؤثر شناساند. در واقع، این سفر در اینکه در ایران یک چرخش تاریخی به سمت اهل بیت (ع) ایجاد شود و مردم ایران به محبان اهل بیت (ع) تبدیل شوند بسیار نقش داشته است. میتوان گفت که ایرانیها ابتدا محبت اهل بیت در دلهایشان مستقر شد و همین محبت، بعداً یعنی در چندین قرن بعد، زمینه تبدیل مذهب امامیه به مذهب رسمی ایران و ظهور ایران اسلامی به مثابه پایگاه قدرتمند شیعه را فراهم کرد.
ششم. باز کردن قلمرو تمدن اسلامی
امام رضا (ع) با حضور خودشان در سرزمین پهناور ایران، یک منطقه و یک ظرفیت جدیدی را تحت قلمرو تمدنی اسلام قرار دادند که سابق بر این، ظرفیت تمدنی آن به خوبی درک نشده بود؛ و بعداً همین ایران با حضور وسیع فرزندان امام کاظم (ع) به یکی از مناطق تمدنی حساس و نقش آفرین در جهان اسلام بدل شد.
هفتم. تعلیم سیاست ورزی مشروع به شیعه
به نظر میرسد امام (ع) در عین حال که نسبت به ولایت عهدی اکراه داشتند و منطق آن هم روشن است، و سپس با طرح یک سلسله شروط، ولایت عهدی را برای خودشان به امری غیر واقعی تبدیل کردند، اما با هوشمندی، از مزیتهای فضای بازی که از قبل این موقعیت در اختیارشان قرار گرفته بود برای تحقق اهداف خودشان استفاده کردند. در عین حال، مجموعه گفتار و به ویژه رفتار امام در مواجهه با مأمون و عناصر کلیدی عباسی، نوع مترقی ای از سیاست ورزی مشروع در اسلام را به ما یاد داده است که حتماً در مباحث تمدنی بسیار ذی قیمت است.
هشتم. گسترش خزائن معرفتی شیعه
گسترش دایره سنت از قول، سیره و تقریر پیامبر اکرم (ص) به قول، سیره و تقریر ائمه (ع) یک سرمایه بزرگ و تمدن ساز برای شیعه محسوب میشود. این در حالی است که ما از امام رضا (ع) بیش از ۲۴۲۷ حدیث در اختیار داریم که اولاً، بخش مهمی از این احادیث مربوط به دوران حضور امام به ایران است و ثانیاً، ۱۰۳۸ حدیث یعنی کمتر از نصف این احادیث در عرصه فقهی است و وقتی از فقه صحبت میکنیم یعنی یک ظرفیت تمدنی مهم.
نهم. رواج علم و علم گستری
جلسات و مجامع علمی بزرگی که در محضر امام (ع) برپا شد و شاگردان زیادی که در رشتههای گوناگون اعم از علوم معرفتی و سایر علوم تربیت شدند، چیزی نیست که قابل انکار باشد. وجود مبارک امام رضا (ع) هم در دوران حیاتشان مروج علم بودند و هم بعد از حیاتشان با تأسی به سنت ایشان، خط علم از طریق ایجاد و گسترش حوزهها و مدارس علمیه در ایران به جد دنبال شد. من به حدیث مهمی از امام رضا (ع) در باب علم و علم گستری برخورد کردم که مفصل هم هست. در این حدیث امام (ع) میفرمایند: طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است؛ پس دانش را از هر جا که احتمال میدهید وجود دارد، از اهلش دریافت کنید. در ادامه میفرمایند: تبدیل علم به عمل جهاد است که این فرمایش یک فرمایش تمدن ساز است. بعد میفرمایند: علم بر حکام و زمام داران، مسلط و حاکم است. یعنی قدرت علم از همه قدرتها بالاتر است و این علم است است که تولید قدرت میکند. البته منظور امام از علم در این حدیث فقط شامل علم به معنای معرفت نمیشود بلکه از قرائنی متوجه میشویم که منظور امام (ع) مطلق علم است.
دهم. پر رنگ سازی مرزهای دو جریان کفر و اسلام
در عصر امام رضا (ع) با مواجهه نرم دو جریان کفر و اسلام روبرو هستیم و طبیعی است اگر مرزهای این دو جریان روشن و برجسته نشود، عدهای از سر ناآگاهی وارد جبهه کفر میشوند؛ لذا یکی از اقدامات مهم و به نظر من تمدنی امام رضا (ع)، مجموعه هدایتهایی است که بر اساس آن مرزهای دو جریان کفر و اسلام پررنگ شده است.
یازدهم. تقویت رویکرد جهانی اسلام
مأموریت اسلام یک مأموریت جهانی است و پیامبر اکرم (ص) در همان بدو بعثت با ارسال سلسله پیامهایی برای سران دو امپراتوری بزرگ ایران و روم و سایر حکام بزرگ آن زمان، نشان دادند که در تحقق این مأموریت کاملاً جدی هستند. در عین حال، در عصر امام رضا (ع)، شرایط برای ورود نرم اسلام به ساحت تمدنهای دیگر در جهان و ارتباطات تمدنی مهیا شده بود و لازم میبود آمادگیهای لازم برای مواجهه مبتکرانه عالم اسلام با جهان فراهم بشود و من معتقدم، امام (ع) در این زمینه هدایتهای مؤثری داشتند به ویژه سلوک ایشان در مناظرهها و تکلم حضرت (ع) به زبانهای زنده دنیا، نشان داد که رویکرد جهانی اسلام تا چه حد جدی است.