شکی نیست که انقلاب اخیر مصر تأثیر بسزایی در تحول ریشهای روابط ایران و مصر داشته است. روابطی که ریشه در تاریخ دارد و در طول تاریخ از جهت منطقهای و استراتژیک از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.
اشتراک گذاری :
اگر بخواهیم در مورد روابط ایران و مصر در زمان حاضر سخن بگوییم، باید در خصوص تاریخ این روابط توضیحاتی بیان کنیم. تاریخ روابط ایران و مصر به قرن نوزدهم میلادی و زمان امضای توافقنامه ارزروم میان پادشاه قاجاریه و دولت عثمانی باز میگردد.
در این توافقنامه مقرر شده بود که دولت ایران میتواند کنسولگریهای خود را در کشور عثمانی تأسیس کند. به همین منظور کنسولگری ایران در قاهره افتتاح شد و اولین سفیر ایران در مصر حاجی محمد صادق خان بود. پس از آن، سندهای دوستی و همکاری دیگری نیز در سال ۱۹۲۸ میلادی بین دوکشور به امضا رسید.
روابط میان دو کشور در آن زمان در بهترین حالت ممکن بود و این رابطه حتی به ازدواج میان ایرانیان و مصریان نیز منجر شد، به عنوان مثال فوزیه، خواهر ملک فاروق اول با محمد رضا پهلوی ازدواج کرد.
این روابط تا پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که سال ۱۹۷۹ میلادی به وقوع پیوست ادامه داشت و ملت مصر نیز تبریکات خود را به خاطر پیروزی انقلاب اسلامی، به مردم ایران ارسال داشتند.
در زمان شاه پهلوی، نظام شاهنشاهی به منزله پایگاه نظامی آمریکا در منطقه بود. این نظام، رژیم صهیونیستی را نیز به رسمیت میشناخت و از آن حمایت میکرد. لذا ملت مصر عقیده داشتند که فروپاشی این نظام شاهنشاهی ظالم لازم و ضروری است. به عبارت دیگر ملت مصر پیروزی ملت ایران را پیروزی خود میدانستند. زیرا در پیمان کمپ دیوید نیز که میان رژیم صهیونیستی و مصر به امضا رسید، اکثر ملت مصر مخالفت نشان دادند. در حقیقت، ملت مصر، انقلاب ایران را راهی برای آزادی فلسطین و تحقق آرزوهای امت اسلامی تلقی میکردند.
اما در سطح روابط دیپلماتیک، انور سادات، پس از انقلاب اسلامی، شاه ایران را در مصر پذیرفت و این اقدام مورد اعتراض ملت مصر واقع شد، زیرا مردم مصر از این میترسیدند که موضع انورسادات نسبت به شاه ایران، به روابط میان مردم مصر و ایران خسارت وارد آورد. در عمل نیز این اتفاق رخ داد و در روابط میان ایران و مصر رکودی ایجاد شد و قطع رابطه صورت گرفت. این قطع رابطه تا سال ۱۹۹۱ میلادی ادامه داشت تا اینکه در این سال، روابط دیپلماتیک دو کشور به حالت قبل بازگشت و دفاتر کنسولگری مجدداً گشایش یافت. این تجدید رابطه از دهه ۹۰ میلادی آغاز شد و تا کنون نیز ادامه دارد، به طوری که مصر در زمان ریاست گروه ال ۱۵، خواستار پیوستن ایران به این گروه شد. مصر همچنین از تصمیم شورای عمومی سازمان تجارت جهانی در خصوص پیوستن ایران به گروه ال ۱۵ حمایت کرد و به این ترتیب مسیر مذاکره با ایران هموار شد.
پس از آن در حاشیه نشستهای بین المللی و منطقهای از جمله نشستهای سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، نشستهای وزرای خارجه سازمان کنفرانس اسلامی و وزرای خارجه کشورهای همسایه عراق، دیدارهای متعددی میان وزرای خارجه دو کشور انجام شد.
روابط اقتصادی ایران و مصر: مبادلات تجاری میان ایران و مصر، چیزی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون دلار در سال تخمین زده میشود. اما از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ میلادی این مبادلات رو به کاهش رفت و به استثنای بانک ایران و مصر، شرکت نساجی ایران و مصر و شرکت دریانوردی ایران و مصر، باقی مبادلات تجاری، رو به افول رفت.
پس از برقراری روابط میان دو کشور، یادداشت تفاهمی میان اتحادیه عمومی اتاقهای بازرگانی مصر و اتحادیه اتاقهای بازرگانی ایران در جهت تأسیس شورای همکاریهای مشترک میان دو کشور به امضا رسید.
یک یادداشت تفاهم دیگر نیز در فوریه سال ۲۰۰۵ میلادی میان ایران و مصر به امضا رسید که به موجب آن، کمیته مشترک میان وزارت منابع آب و آبیاری مصر و وزارت نیرو در ایران تشکیل شد. این کمیته به بررسی راههای همکاری در زمینههای مختلف آبیاری و اهمیت این موضوع در نزدیک کردن روابط میان دو کشور میپرداخت.
بنابراین، حجم تبادل تجاری میان ایران و مصر، سالها به کندی پیش میرفت و از دهه ۹۰ تا کنون به پیشرفتی قابل ملاحظه رسیده است. اما هنوز هم به سطح مورد نظر نرسیده و آرزوی ملت دو کشور محقق نشده است. به عنوان مثال، در سال ۱۹۹۲ میلادی، مبادلات تجاری میان این دو کشور حدود ۲,۶ میلیون دلار بود که این میزان در سال ۱۹۹۷ به ۱۰,۱ میلیون دلار ارتقا پیدا کرد. اما در سال ۱۹۹۸ میلادی به ۵.۵ میلیون دلار کاهش یافت و باز هم در سال ۱۹۹۹ میلادی با کمی افزایش به ۶.۵ میلیون دلار رسید. اما در سال ۲۰۰۰ با چهار برابر افزایش نسبت به سال گذشته، به حدود ۹۰ میلیون لیره استرلینگ، معادل ۲۵ میلیون دلار رسید. اما در سال بعد این رقم به ۱۵ میلیون دلار رسید. در سال ۲۰۰۲ میلادی این رقم سیر صعودی داشت و بر اساس آمار منتشر شده، ۱۷ میلیون دلار تبادل تجاری صورت گرفت. در تمام این صعود و نزولها، ارقام با حجم تولید محصولات و تبادلات تجاری میان دو کشور همخوانی نداشت و همیشه کمتر از حد معمول بوده است.
با این توضیحات روشن میشود که اگر میان ایران و مصر پیمان اقتصادی منعقد شود، این دوکشور به امپراطوری اقتصادی منطقه تبدیل میشوند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت. در این صورت، موازنه اقتصادی در منطقه به سود این دو کشور خواهد بود و ما دیگر در مورد اقتصاد ایران و مصر سخن نمیگوییم، بلکه سخن از اقتصاد آسیا و آفریقا به میان خواهد آمد.
روابط سیاسی ایران و مصر: ما در مورد زبان منافع سیاسی و نه زبان عواطف میان ملتها سخن میگوییم و اینکه چطور ممکن است دو ملت مصر و ایران از این نزدیکی میان سیاست و عواطف استفاده بهینه انجام دهند و اینکه چه راههایی برای بهبود این روابط وجود دارد. زیرا شکی نیست که برقراری روابط ایران و مصر موجب بحران عظیمی از سوی آمریکا و اسرائیل و همچنین کشورهای حاشیه خلیج فارس و در رأس آنها عربستان سعودی خواهد شد.
۱- آمریکا و اسرائیل: مصر میتواند از این برگ برنده برای ایجاد فشار بر ایالات متحده آمریکا و اسرائیل استفاده نماید. به خصوص که اسرائیل اخیراً در مورد مناطق حاشیه رود نیل، از فرصت سوء استفاده کرده و به مصر فشار وارد آورده است. لذا بازگشت روابط ایران و مصر میتواند مصر را در ایجاد فشار علیه اسرائیل به منظور دسترسی به پرونده آبهای نیل کمک نماید. لذا تمایل مصر به محور چهار جانبه سوریه – ایران – لبنان – ترکیه، میتواند تهدیدی جدی برای موقعیت استراتژیک اسرائیل در منطقه و برگ برندهای برای مصر باشد که سالیان متمادی در انتظار چنین فرصتی بوده است. چرا که این فرصت در طول دوران حکومت حسنی مبارک ایجاد نشده بود و مصر به مرحله کرنش سیاسی در مقابل رژیم صهیونیستی رسیده و منافع ملی این کشور به خطر افتاده بود.
اما با بازگشت روابط ایران و مصر، اسرائیل در مورد این پرونده با احتیاط رفتار میکند. ایالات متحده آمریکا خوب می داند که مصر هرگز نمیتواند به این سرعت و آسانی از زیر سلطه این کشور خارج شود و مصر نیز درک میکند که در وضعیت کنونی، باید سیاستهای مصر موازی با سیاستهای آمریکا باشد و مانند دوران مبارک، تابع آن محسوب نشود.
۲- کشورهای حاشیه خلیج فارس: شکی نیست که مصر یک وزنه سنگین در میان کشورهای عربی محسوب میشود. این کشور نیروی نظامی بزرگی در منطقه است که نخستین خط دفاعی امت عربی و اسلامی است و نمیتواند این جایگاه و نقش منطقهای و ملی خود را فدا کند، اما با از سرگیری روابط ایران و مصر، این کشور میتواند روابط خود با کشورهای حاشیه خلیج فارس و ایران را تنظیم کند و بسیاری از حرف و حدیثها در مورد شیعی بودن کشور ایران و انتشار تفکر شیعی در کشورهای منطقه را پایان دهد. زیرا مصر یک کشور سنی مذهب است و مردم سنی این کشور برای شیعیان احترام خاصی قائلند و از این طریق میتوان میان دو فرهنگ و دو تفکر شیعی و سنی تفاهم ایجاد کرد.
میتوان گفت که ایران با روابطی که با کشورهای شرق آسیا و روسیه و کشورهای اسلامی آسیایی و آفریقایی دارد، میتواند دروازه ورود مصر به آسیا باشد؛ همچنین مصر نیز میتواند دروازه ورود ایران به آفریقا باشد. در سطح اقتصادی نیز ایران علاوه بر مسائل نظامی، از تکنولوژی جدید اقتصادی برخوردار است و مصر میتواند از این تکنولوژی استفاده بهینه کند. مصر نیز دارای تجارب صنعتی، بازرگانی و علمی بسیاری است و هریک از دو کشور میتوانند در تمامی زمینهها از تجارب خود استفاده نمایند.
از آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت که این همپیمانی میان مصر و ایران به صلاح دو کشور است و به مسائل امت اسلامی که مهمترین آنها فلسطین و عراق است کمک نماید.