کرونا در حال قتلعام است و هرروز شدیدتر از شمشیر مغول، جان ما را میگیرد؛ اما هنوز مردم سرشار از شک و تردیدند. شک و تردیدهایی که شهروندان را در برابر این بیماری هولناک به عکسالعملهای متفاوت واداشته است.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب، « سید مهدی سیدی» در یادداشتی نوشت: همان ماههای تولد کرونا در مطلبی نوشتم مواجهه با این سیل خانمانبرانداز نیاز به «پیوست فرهنگی» دارد وگرنه سیاستهای صرفاً بهداشتی یا انتظامی، کمکی به حال ما نخواهد کرد. گفتم در کنار اطبا، سیاستمداران و نظامیان، حتماً باید مردانی از تبار فرهنگ و رسانه به مدیریت بحران وارد شوند و امروز بعد از گذشت 9 ماه درستی آن حرف روشن شده است.
«پیوست فرهنگی» به دنبال اقناع عمومی است. مادامی که ذهنها برای مقابله با این بیماری قانع نشده و بینش عمومی اصلاح نشود هرروز شاهد تلفات سنگینتری خواهیم بود. به این گزارهها دقت کنید:
- اصلاً چیزی به اسم کرونا وجود خارجی ندارد و همه این جار و جنجالها بازی اصحاب سیاست است!
- آمارها، دروغ است و این بیماری یک توطئه روانی برای بدبخت کردن مردم است!
- دولت دروغ میگوید؛ میزان کشتهها چند برابر آمارهای رسمی است!
- طب مدرن، کلاهبرداری است و شفای این بیماری صرفاً با فلان داروی گیاهی امکانپذیر است!
- ما که نمیتوانیم کسب و کارمان را تعطیل کنیم و به خاطر ترس از بیماری خود را فقیرتر کنیم!
دیدگاههای ضد و نقیض مثل قیچی برندهای به جان جامعه افتاده و تلاشهای بهداشتی را به باد فنا میدهد. حداکثر آنکه مردم از خطر بیماری آگاهند و میدانند که قبرستانها از جانباختگان کرونایی پر شده، اما در دلشان هیچ ارادهای برای رعایت دستورالعملهای سفت و سخت بهداشتی ایجاد نشده است. اینها همه یعنی ضعف در اقناع عمومی و جالب آنکه در ماههای اخیر این عبارت از زبان اهالی سیاست و حتی اعضاء ستاد کرونا هم شنیده میشود که: ما در اقناع عمومی ناکارآمد بودهایم!
قبولاندن اینگونه مسائل به افکار عمومی کار پزشکان نیست، سیاستمداران هم که همواره در این زمینه الکن بودهاند. راهحل همان «پیوست فرهنگی» است تا بتوان با رفتارشناسی دقیق ایرانیان و با استفاده از فنون رسانهای ذهن مردم را نسبت به چگونگی مواجهه با بیماری تربیت کرد. گاهی باید از ترسهای مردم دروازهای برای اصلاح رفتارها ساخت و گاهی باید از امید و آرزوی آنان پلی برای مبارزه با ویروس تاجدار بنا کرد. گاهی باید از ظرفیت گروههای مرجع و حتی سلبریتیها برای این مسأله استفاده کرد و گاهی باید از قصه و برنامههای نمایشی سراغی گرفت.
از همه مهمتر مادامیکه به سؤالات ذهنی مردم پاسخ داده نشود هیچ رفتار اجتماعی درستی شکل نمیگیرد. آیا امروز ذهن شهروندان آماج سؤالات متناقض و پریشان نشده است؟! از بد حادثه، این آشوب ذهنی در پیوند با وضعیت اسفناک اقتصادی و همزمان با ناکارآمدی دولتیها، باعث شده گروههایی از مردم در برابر سیاستهای قرنطینه به مقاومت منفی دست بزنند! اینهمه یعنی تا کار از کار نگذشته باید زنگ خانه فرهنگ و رسانه را به صدا در بیاورید.